علت گرانی اینجاست!/
فرشاد مؤمنی، از چهرههای اقتصاددان، به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران، تز "کوچک سازی دولت" را از فریب کاریهای بزرگ دانست و گفت: از 1997 که بانک جهانی گزارش توسعه جهانی را منتشر و اعتراف کرد خطا بود که با شعار کوچک سازی، بر اندازه مداخله دولت تمرکز می کردیم؛ امروز فهمیدیم که کیفیت مداخله دولت در اقتصاد، از اندازه آن حیاتی تر است. بانک جهانی که از بزرگترین مروجان بازار بود، سال 1997 از خطای خود توبه کرد. انشالله که با گذشت حدود 30 سال، بازارگرایان گرامی ایران نیز این پیامها را دریافت کنند!
وی خاطرنشان کرد: بعد از 30 سال، وقت این است که این مساله درک شود؛ چرا که ما در تجربه مشاهده شده عملی اقتصاد و جامعه ایران شاهد هستیم، که وقتی شعار کوچک سازی دولت داده شد دولت هیچ یک از ریخت و پاشها و هزینههای غیر ضروری و رانتی خود را متوقف نکرد، بلکه آنها را به شدت افزایش داد. اما شانه از مسئولیتهایی که در قبال آموزش و سلامت و تغذیه و مسکن و اقدامات عمرانی مورد نیاز مردم داشت، خالی کرد.
این اقتصاددان کشورمان میافزاید: پس از طی کردن این مسیر طی سه دهه، همین چند ماه پیش، صندوق بین المللی پول، راجع به مسئولیت پذیری در قبال امور حاکمیتی، در گزارشی عنوان کرد در پایان سال 2022، تنها 5 کشور در دنیا هستند که میزان مسئولیت گریزی آنها در امور حاکمیتی از ایران کمتر است.[1]
*ما هم امیدواریم اکنون و با رؤیت اینهمه گرانی بیقاعده و بروز ولنگاری در قیمتها؛ بهتر مشخص شود که چرا اعمال نظارت و مدیریت کارای دولت بر بازار و قیمتها یک ضرورت است.
ضرورتی که البته منکر نظام عرضه و تقاضا و تعیین نسبی قیمتها بر اساس این نظام نیست لکن همین ضرورت تأکید دارد که "سود پرستی" نباید به نظام تعیین قیمت در بازار وارد شود و به جای دولت به حاکم بازار تبدیل شود.
که اگر بشود؛ به شرایط کنونی دچار میشویم و قیمتها از هیچ قاعده بازاری، دلاری، تحریمی و تورمی پیروی نخواهند کرد.
ما پیش از این در وبلاگ مشرق و در قالب دهها گزارش بر این مقوله تأکید کرده و توضیح دادهایم که دولت و ایضا قوه قضائیه؛ قانونا وظیفه دارند که بر بازار نظارت کنند و از بروز ظلم قیمتی در حق مردم جلوگیری کنند.[2]
"تحریمکنندگان انتخابات" چگونه باعث کاهش مشارکت میشوند؟
تاخت و تاز اشرارِ بدون مزاحم روی اعصاب مردم
ابوالفضل موسویان عضو تشکل چپ موسوم به "مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم" به تازگی با خبرگزاری ایلنا پیرامون انتخابات مصاحبه و بصورت تلویحی از تز "تحریم انتخابات" حمایت کرده است.
بخشهایی از گفتوگوی این فرد را در ادامه و به انتخاب مشرق میخوانید:
1_الان احساس این است که حتی اگر اصلاح طلبان هم بگویند که مردم شرکت کنند، شرکت نمیکنند. یعنی این مسئله، مسئلهای نیست که دستوری باشد.
2_یک اصلاحطلب این را قبول نمیکند که دیدگاه او توسط یک فرد دیگری مطرح شود، مگر اینکه نمایندهی خودش باشد که بتواند آن مطلب را به طور صریح و روشن بیان کند.
3_اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که این جریان الان به نحوی پیش میرود که آن مقداری که حتی ممکن بود یک امیدی پیدا شود برای اینکه مردم شرکت کنند، به نظر میرسد که ما آن اکثریت را ملاحظه نمیکنیم که مشارکت کنند.[3]
*درباره اظهارات آقای موسویان گفتنیهایی هست که ما به ترتیب گفتههای وی، آنها را بیان میکنیم:
1_ البته که مشارکت در انتخابات یک مسئله دستوری نیست و نمیتواند باشد. اینکه تحلیلها راجع به میزان مشارکت چیست هم مسئله دیگریست و رسانه ایلنا هم با آقای موسویان بعنوان تحلیلگر مصاحبه نکرده بلکه بعنوان یک فعال حزبی و سیاسی گفتگو کرده!
لذاست که باید به آقای موسویان و سایر چپهای تحریمی یادآوری کرد که شأن اصلی یک رجل سیاسی و یک حزب اینست که جدای از تمام تحلیلهای بدبینانه اما بر الزام حضور مردم در انتخابات تأکید کند و شریرانه بودن تز تحریم انتخابات از همینجا آشکار میشود که چپهای تحریمی از شأن اصلی خود عدول کرده و در نقاب همراهی با مردم؛ به میثاق جمهور یعنی "انتخابات" خیانت کرده و تأکیدی بر ثبت نام داوطلبان و حضور مردم ندارند.
بماند که به قول حسین مرعشی، همراهی با مردم نیز به شرط عقلانیت است و اگر کسانی از مردم مرتکب اشتباه باشند؛ شأن یک رجل حزبی و سیاسی این است که اشتباه آن برخی از مردم را گوشزد کند نه اینکه با آن همراه شود!
2_ آقای موسویان در این اپیزود از سخنان خود هم مرتکب سخن غیر عقلانی شده و هم مرتکب دروغ!
غیر عقلانی از این رو که سیاستورزی هیچگاه تعطیلبردار نیست و یک نیروی مؤمن سیاسی حتی در حالتی که هیچ امید یا نامزدی هم در سیاست ندارد اما باید از نزدیکترین راه و حرکت حمایت کند و به نامزد نزدیک رأی بدهد.
و دروغ از این بابت که اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 هیچ نامزدی در انتخابات نداشتند اما از آقای روحانی حمایت کردند.
3_ اینکه یک جریان کلان سیاسی بگوید من احساس میکنم اکثریت مردم مشارکت انتخاباتی ندارند پس من هم دعوتی به انتخابات ندارم؛ مصداق اتمّ ابنالوقتی است.
یعنی این جریان سیاسی صرفا به مطامع گروهی و جناحی خود میاندیشد و کاری با کیان ملی، مصلحت مردم و الزامات سیاستورزی و دموکراسی و قانون ندارد و رفیق روزهای سخت هم نیست.
بماند که همانطور که اشاره شد؛ دعوت نکردن به مشارکت در هر شرایطی یک اقدام خیانتبار و شرارت سیاسی است زیرا میتواند کسانی از مردم را فریب دهد. و چپهای تحریمی نیز بهخوبی به این حقیقت واقفاند.
برخی محافل تحلیلی از مدتها قبل تأکید کردهاند که بایستی با طرح چپهای تحریمی که به قصد کاهش دادن مشارکت مردم طراحی شده؛ با رویکرد تبیینی_امنیتی مقابله کرد و خواص و سرویسهای امنیتی کشور نباید ساکت بنشینند تا یک عده به راحتی به نمادهای میثاق ملی از جمله انتخابات خیانت کنند و عالما عامدا و بدون هیچ دردسری دست به ذبح صندوق رأی بزنند!
*
جرایمی که جرم نیستند؛ پلیس و مردم در حیرت!
سردار مهدی حاجیان، فرمانده انتظامی استان کرمانشاه اخیرا در بخشی از یک مصاحبه با اشاره به برخی نواقص موجود در قانون گفته است: متاسفانه مجازات های مقرر شده در قانون برای برخی جرایم بازدارنده نبوده و قانونگذاران و نمایندگان مجلس باید در این قوانین تجدید نظر کنند.
به گزارش ایرنا، او میافزاید: -برخی از- آنچه در قانون جرم نیست در جامعه ناهنجاری محسوب می شود و مردم از پلیس انتظار دارند در صورت مشاهده آنها دخالت کند در حالی که پلیس تنها می تواند در چنین مواردی تنها تذکر دهد.[4]
*از مصادیق سخنان مهم این فرمانده انتظامی میتوان به مقولاتی مثل مزاحمتهای خیابانی، لباسهای بدننمای برخی زنان و مردان، رعایت نکردن آداب اجتماعی در محیطهای عمومی، دورهگردها و ضایعاتیهای پر سر و صدا، سگگردانی، دستفروشی مخلّ عبور و مرور و... اشاره کرد.
ضمن اینکه در همین رابطه بایستی به ضعف همچنان قانون بهکارگیری سلاح از سوی پلیس نیز اشاره کرد که علیرغم تلفات گسترده پلیس کشورمان اما این قانون همچنان از قوت لازم برخوردار نیست و پلیس برای استفاده از سلاح علیه مجرمان متجاهر مردد است.
نمایندگان محترم مجلس و در صدر آنها دکتر قالیباف که سابقه فرماندهی پلیس را در کارنامه دارد؛ بایستی فکری به حال ناهنجاریهای اشاره شده و نیز قانون ضعیف استفاده پلیس از سلاح بکنند تا آسیبها و ناامنیهای این مقولات دامن مردم را نگیرد.
بیان این نکته هم ضروری به نظر میرسد که از نتایج یک مجلس انقلابی و کارآمد اینست که نخبگان و مدیران اجرایی کشور نسبت به آن مجلس و نمایندگانش احساس امید میکنند و خواستههای نخبگانی خود را خطاب به نمایندگان بیان میدارند. چه اگر با مجلسی مواجه بودیم که کارآمد یا انقلابی نبود؛ برخی مطالبات نخبگانی هم در سطح کشور و بین مدیران و عقلا مطرح نمیشد
❇️❇️❇️تکرار یک حادثه تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ (ع) چه معنا و اهدافی دارد؟
۱
عملیات تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ(ع) نشان داد که احتمال تکرار دوباره آن دور از ذهن نیست!
سرویس سیاست مشرق- انجام سه عملیات تروریستی بافاصله یک هفته در سهنقطه مجزا از هم در منطقه تفسیرهای قابلتوجهی دارد، در اقدام تروریستی اول در «الکحاله» نزدیک به منطقه بقاع افرادی مسلح به نیروهای حزبالله حمله کرده و یکی از رزمندگان مقاومت را به شهادت رساندند، بهموازات همین عملیات تروریستی موریس سلیم وزیر دفاع دولت لبنان نیز خبر از ترور ناموفق خود در بیروت داد!
هم زمان با حوادث لبنان در سوریه نیز ماشین ترور به حرکت افتاده و در عملیاتی که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت بیش از ده سرباز ارتش سوریه در «جنوب رقه» کشته شدند، رادیو فردا ارگان سازمان سیا پسازاین دو ماجرا در تحلیلی از حوادث بدون اشاره به ماهیت تروریستی حوادث نوشت که جنگجویانی ناشناس محور مقاومت را نشانه رفته و این ماجرا در منطقه ادامه خواهد داشت.
پیشبینی آمریکاییها خیلی زود نتیجه داده و کمتر از دو روز پسازاین دو عملیات سریالی یک اقدام تروریستی دیگر با همان ماهیت و همعرض با دو واقعه رویداده در لبنان و سوریه در شهر «شیراز» روی داد، در این حادثه خونین یک تروریست مسلح به حرم مطهر شاهچراغ (ع) واردشده و یکی از هموطنان را به شهادت رساند؛ داعش مسئولیت این عملیات را نیز بر عهده گرفت.
تابستان داغ خبر است نه یک حادثه!
اما راه انداختن سلسله اقدامات تروریستی در کمتر از یک هفته در سه کشور متفاوت چه اهدافی داشته و در پشتصحنه آنچه حوادثی در حال روی دادن است؟ این سؤال را حنانیا نفتالی، کارمند امنیتی رژیم صهیونیستی پاسخ داده است، این افسر اطلاعاتی ارتش اسرائیل در صبح وقوع حادثه تروریستی در شیراز در توئیتی با اشارهای تلویحی به معماری شهر شیراز کرده بود، این کد اطلاعاتی درزمانی معنا پیدا میکند که بدانیم اکانت صهیونیستی ترور آلارم نیز یکشنبه هفته قبل (همزمان با دو عملیات در لبنان و سوریه) تابستانی داغ را برای چند کشور ازجمله ایران آرزو کرده بود! این اشارات آشکار از جانب صهیونیستها صحنه حادثه را بهخوبی تشریح کرده و جزئیات آن را به نمایش میگذارد.
حالا با شناسایی عوامل اصلی میتوان سؤال دوم را نیز مطرح کرد که هدف دستگاه ادراکی و اطلاعاتی دشمن از راه انداختن دوباره ماشین ترور در منطقه چه بوده است؟ این سؤال یک پاسخ قاطع با تکیهبر تجربیات تاریخی دارد، رفتارشناسی آمریکاییها و نیز صهیونیستها نشان داده که معمولاً خشنترین و عریانترین برنامهها را بعد از بزرگترین دستاوردهای مقاومت رو میکنند تا از تهدید، فرصت بسازند و موجشکنی نمایند.
هدف از عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ (ع) که همراه شد باعجله عجیب داعش در پذیرش مسئولیت آن، جلوگیری از فرسایش جایگاه آمریکاییها در منطقه بوده است. در دورانی که منطقه در حال بازسازی ژئواستراتژیک خود بوده و کانالهای ارتباطی جدیدی بدون ژاندارمی آمریکا را پس از جنگ اوکراین تعریف میکند، دشمن با انجام سلسله عملیات ایذایی سعی دارد از سرعت تحولات کاسته و حداقل خود را به آن برساند، هر چه قدر آمریکاییها از تحولات پرشتاب در منطقه عقب بمانند، میزان اقدامات جنگطلبانه و تروریستی را افزایش خواهند داد؛ این سطح از رفتارهای دیوانه کننده حتی ممکن است تا نقطه انتحار نیز پیش برود، راه انداختن «تابستان داغ» در خاورمیانه نشانهای روشن بر این ماجراست.
البته بهموازات راه انداختن ماشین ترور در منطقه از سوی آمریکاییها و اقمار همکار با آن دشمن تیرهای غیبی دریکی از کشورهای منطقه خورده است که در تحلیل آن ناتوان است، تابستان داغ برای مقاومت یک حادثه با برد کوتاه و برای دشمن یک خبر ناشناخته با اثری عمیق است.
چرا داعش برای عملیات تروریستی شیراز انتخاب شد؟
گرگهای تنها به میدان آمدند
در طی دو ماه گذشته تلاش برای فعالسازی گسلهای مختلف امنیتی در برخی استانها باهدف کشته سازی، اقدامات تروریستی و خرابکارانه، تشدید اختلافات مذهبی و تحریک اقوام از سوی رسانههای معاند و گروههای تجزیهطلب و سرویسهای اطلاعاتی مستقر در منطقه بهوضوح دنبال شده است، در این کلان پروژه سعی شده است تا با اقدامات تخریبی سرعت فرسایش ضدانقلاب کاهش یابد. درحالیکه دستگاههای امنیتی کشور حداقل ۶ شبکه تروریستی را در هفتههای اخیر منهدم کردهاند، هدف دشمن از تصاعدی کردن اقدامات کور بالا بردن ضریب ناامنی بوده است.
ضدانقلاب برای تداوم آشوبها، نیاز به استفاده از شرایط قرمز امنیتی برای تحرک اقشار خاکستری به حضور در خیابان و آشوب سازی دارد، این دست عملیاتهای تروریستی علاوه بر بالا بردن روحیه تخریبشده ماشین ترور یک قرص مسکن برای تسکین آمریکاییها پس از آزادسازی ۶ میلیارد دلاری اموال ایران نیز بوده است.
❇️❇️❇️
۲
گردن گرفتن این پروژه تروریستی توسط داعش نیز قابلتأمل است، با شکست تروریستهای داعش در مناطق مختلف عراق و سوریه و نبود جایابی سرزمینی در این کشور، این گروه تمرکز جمعیتی در مناطق تحت اشغال خود را ازدستداده است. این در حالی است که مدلسازمانی داعش مبتنی بر تصرف جغرافیایی و حضور نیروها در آن سرزمین و نیز تلاش برای تشکیل دولت در آن بوده اما با از دست رفتن مناطق تحت سیطره خود، عملاً پیشنیاز جغرافیایی مدلسازمانی داعش ازمیانرفته است.
از سوی دیگر نگاهی به مجله تبلیغاتی داعش به نام «رومیه» که پس از تصرف دابق در سوریه توسط نیروهای تحت حمایت ترکیه نام خود را از «دابق» به «رومیه» تغییر داد، حاکی از یک چرخش گفتمانی در مدل عملیاتی و سازمانی داعش است. در مجله «رومیه» در مطالبی با عنوان مشترک «تاکتیکهای شوالیههای ترور» به آموزش ترور و کشتن افراد بهصورت انفرادی پرداختهشده است.
این آموزشها مختص افرادی است که در قلمروی سرزمینی داعش تنها ماندهاند. به نظر میرسد با نابودی «سازمان داعش»، چنین توصیههایی از جانب سرویسهای اطلاعاتی بیشتر عملیاتی شده است. در حال حاضر شواهد موجود نشاندهنده تمایل بیشتر داعش به عملیات تروریستی در نقاط مختلف فرا سرزمینی است.
هدایت داعش با تأکید بر ایده ترور و الزام به کشتار آنان بهجای ایده خلافت که نیازمند جغرافیای متمرکز حکمرانی است؛ سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در حال حاضر داعش را اینگونه توجیه کرده است که میتواند از فرصت اغتشاشات در ایران بهرهبرداری کرده و با استفاده از زمانه ضمیمهای از الگوی «گرگ تنها» دوباره به سمت نقطهیابی سرزمینی حرکت کند.
در محاسبات گروهک تروریستی داعش اینگونه برآورد شده است که انجام عملیات تروریستی در داخل خاک ایران باعث جذب هوادار در نقاط مرزی شده و فرصت برای آزادسازی شهرها و ایجاد حاکمیت در آن فراهم میشود، داعش روی مناطقی در جنوب شرق و غرب کشور حساب ویژه بازکرده و آن را مستعد مکانیابی میداند، اخبار حکایت از آن دارد که داعش این عملیات را با کمک شبکه ضاله بهائیت اجرا کرده است.
آنچه در حمله تروریستی شکستخورده به حرم شاهچراغ اتفاق افتاده، چند هدف عمده دارد:
۱- افراد غیرنظامی هدف درجهیک در این مدل از عملیاتهای تروریستی هستند.
۲-درحالیکه در اغلب کشورها آدم دزدی، گروگانگیری و بمبگذاری شیوه مرسومتری است، در طراحی دشمن استفاده از اسلحه رواج بیشتری دارد.
۳- در فرآیند رادیکال شدن و افراطیگری به نحو فزایندهای از اینترنت، رسانههای افراطی و اماکن غیرنظامی استفادهشده است.
۴- عامل تروریستی فاقد ایدئولوژی بوده (عامل تهی) و کمتر بهعنوان عامل گروههای سازمانیافته عمل میکند.
۵- تهدید سازی مصنوعی و ایجاد رخنه امنیتی دستاورد این دست اقدامات است.
اجرای سه عملیات کور در منطقه بافاصله زمانی کوتاه حکایت از آن دارد که دشمن در حال ارزیابی شرایط و ایجاد منطقه غبارآلود باهدف به هم زدن تمرکز امنیتی و مشغول سازی با اقدامات ایذایی است، عملیات تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ نشان داد که احتمال تکرار دوباره آن دور از ذهن نیست! برای جلوگیری از «شرطی شدن امنیتی» باید یک سناریوی موازی با دشمن طراحی کرد، این بازی درخشان نیاز به صبر راهبردی، هوشمندی دارد، ساعت امنیتی منطقه را باید دوباره تنظیم کرد.
👤"مصطفی کیایی"
مصطفی کیایی(کارگردان و تهیهکننده) که فصل جدید سریال کودکانه «پیکولو» به تهیهکنندگی او از شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، به «ممنوعیت» تبلیغات شهری این محصول به دلیل «کلاه خلبانی» بازیگر زن اعتراض کرد.
🔹کاری به حرفای از سر عقده کیایی و اینکه کلاه برای زنان از مصادیق بد حجابی یا ترویج بدحجابی هست یا نیست ندارم.طنز ماجرا اینجاست تبلیغات شهری رو به خاطر کلاه خلبانی بازیگر زن ممنوع کردن ولی خود سریال که چندین میلیون نفر داره اونو میبینه مجوز پخش گرفته و داره پخش میشه!
اگه کلاه خلبانی بازیگر زن انقدر بده که حتی اجازه تبلیغات شهری بهش ندادید چرا مجوز پخش گرفته و داره نمایش داده میشه!؟اگه کلاه بد نیست چرا تبلیغات شهری رو ممنوع کردید!
تبلیغاتش داخل شهر بده ولی پخش نمایش خانگیش که چند میلیون نفر ببینن مشکل نداره!😐
با خودتون چند چندین؟
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🏴🏴🏴❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️از مخاطبین محترم بابت انتشار این ویدئو پوزش می طلبیم، حمله دسته جمعی موتور سوران به آمربه معروف
🔹️ کم کاری های قوه قضائیه و سستی لایحه حجاب دکتر قالیباف و همکاران انقلابیش باعث شده کار از درگیری لفظی بگذرد و به هتاکی و ضرب شتم آزادانه آمران به معروف ختم شود.
🔹️ امت همیشه در صحنه حزب الله به طور جد منتظر اخبار دستگیری و مجازات سنگین این اراذل اوباش هستند تا درس عبرتی برای سایرین شود...
@sepah_Qoods اخبار سپاه قدس🔰
این توسط منافقین و ضد انقلاب تهیه شده و هدفشون دشمنی با نظام اسلامی و ولایت فقیه است
دوستان مراقب فتنه دشمنان باشیم
ما همه حامی حجاب هستیم
مسئولان نظام در هر سه قوه حامی حجاب هستند
هدف دشمن تفرقه افکنی به سبک قرآن سر نیزه کردن معاویه است
پشت صحنه این تفرقه افکنی ها امریکا انگلیس و منافقین و ضد انقلاب ها هستند
♦️ متدین ها دلسوز و نگران حجاب هستند و اعتراضشان به خاطر اسلام و حجاب و عفت است
اما کسانی که مردم را علیه نظام و مدیران ارشد نظام بد بین می کنند
قطعا هدفشان فتنه و توطئه است
🆔📡گروه اندیشکده سایبری جنگ نرم
#بصیرت
#سالمرگنحسا
#بصیرتانقلابی
#فتنهرسانهایجدید
#سواد_رسانه_داشته_باشیم
#در_زمین_دشمن_بازی_نکنیم
#نیازی_نیست_هرچیزی_منتشرکنیم
#عمله_بی_مزدومواجب_دشمن_نشویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ اذیت و آزار فاحشه موتورسوار و دوستانش به خودرو بانوی آمر به معروف و وقاحت جماعتی هرزه به دلیل عدم برخورد قانونی و سستی قوه قضاییه
@Akhbarevijeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌لطفا باحال مناسب ببینید❌
#کلیپ🎬
🔺پیشنهاد #ویژه دانلود🔺
◾️اگه اشکی جاری شد برای فرج دعاکنید لطفا🖤
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲🏻
#راس_الحسین_علیه_السلام
🏴@hossinemazlom🏴
#حسینه_به_وسعت_دل_های_عاشقان🖤♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارتی بزرگ و امید آفرین برای خانم های چادری .
خانمهای چادری ببینیدکیف کنید من که کلی کیف کردم.
🍃🕋 اللهم عجل لولیک الفرج
••✾🌻🍂🌻✾••
🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌻
فقط تو غرب حمله تروریستی میشه، به مردم ایران که میرسه میشه حمله مسلحانه!
تف به ذاتتون...
☑️به کانال انقلابی بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دو قاب متفاوت و گویا: شجاعت کودکان ما و بزدلی خبرنگار آنها
🚩
🇮🇷 پاسداران انقلاب
@pasdarane_enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖حجابم به شما چه مربوطه؟!
💠پاسخ استاد رحیم پور ازغدی
#حجاب
🔵 پیشنهاد ویژه امشب🌀
🟨🟢🟨جبهه اصلاحات گرفتار کدام چالشها است؟ (یادداشت روز)
۱
۱) در آخرین روز پیشثبتنام داوطلبان نمایندگی مجلس، شمار داوطلبان از مرز ۴9 هزار نفر گذشت. خبرهای غیر رسمی، حاکی از این است که ثبتنامکنندگان از طیفهای متنوع سیاسی هستند و بنابراین در همین گام اول، آسیب جدی به نقشه تحریم انتخابات وارد آمده است. منطقی هم هست که هیچ جریان سیاسی عاقلی، اختیار خود را دست اپوزیسیون ورشکسته و رژیمهای معارض بیگانه ندهد. تحریم انتخابات در داخل، به منزله خودکشی سیاسی است و اهل خرد، مرتکب چنین خبطی نمیشوند.
۲) روزنامه هممیهن، پریروز نوشت:«آنچه تاکنون در سطح رسانهها و شنیدهها منتشر شده، این است که برخی چهرههای درجه اول دولت و مجلس قبل (روحانی، جهانگیری و لاریجانی) نیروهای نزدیک به خود را تشویق به نامنویسی در انتخابات کردهاند. در جبهه اصلاحات، نه خاتمی، نه جبهه اصلاحات و نه هیچ یک از احزاب، رسماً فراخوانی برای ورود به صحنه و اقدام به پیش ثبتنام نداشتهاند». اینها البته در مقام ادعاست و اسامی که منتشر شد، آشکار خواهد شد چند برابر ظرفیت ثبتنام کردهاند. برخی خبرها حاکی است دهها نفر از افراد شناخته شده این طیف (و چند برابر آن، افراد رده دوم و سومشان) ثبتنام کردهاند. خاتمی هم در سخنانی دو پهلو در جمع اعضاى هیئترئیسه جبهه اصلاحات گفته: «اصلاحطلبان حق دارند و میخواهند در انتخابات شرکت کنند، اما باید روزنهای وجود داشته باشد که بتوان شرکت کرد. وقتى که میگویید در انتخابات شرکت کنید، ما میگوییم شما، آنها را که نمیپسندید، بیرون کرده و از حق شهروندی محروم کردهاید و راهها را بر روی آنها بستهاید. بالاخره حکومت باید راهها را باز کند، حتى راههاى حداقلى و نمیشود همه راهها را بست و باز هم انتظار شرکت گسترده داشت. ما نمیخواهیم نظام از پا درآید؛ زیرا براندازی را نه ممکن میدانم
و نه مطلوب و حتى معتقدیم بسیاری از کسانى که ادعای براندازی دارند، موفق نمیشوند». او در حالی جملات پایانی را گفته، که دستکم دو بار در ماجرای فتنه 88 و اغتشاشات سال گذشته، منفعلانه به اپوزیسیون بیگاری داد و به چشم خود دید که اراده ملت ایران و جمهوری اسلامی، به مراتب قدرتمندتر از نقشه غرب و پادوهای آنهاست. بنابراین
بر اساس تجربه، اذعان میکند براندازی ممکن نیست. با این حال برخی غربگرایان، ثابت کردهاند هنگامی که نقشههای غرب دیکته میشود، اختیاری از خود ندارند.
۳) اظهارات خاتمی، مبنی بر این که چالش اصلاحطلبان را میدان ندادن نظام وانمود میکند، نشانه تداوم بیصداقتی است و گرنه او بهتر از هر کس میداند چالش این طیف، یکی اختلافات جدی در درون آنهاست مبنی بر این که بالاخره میخواهند زیر چتر نظام باشند یا بیگاری به آمریکا و انگلیس و اسرائیل بدهند؛ و دوم، آسیب بزرگی که کارنامه آنها به اعتماد مردم زده است. برخی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم (اسفند ۱۳۹۸) ادعا کردند نامزد کافی ندارند، اما همانها در تهران، به جای یک فهرست ۳۰ نفره، سه فهرست دادند! با این حال، نتیجه انزجار عمومی از عملکرد مدعیان اصلاحات و اعتدال، این بود که نفر اول و مشترک سه لیست (معاون حقوقی و پارلمانی دولت
روحانی/ عضو مرکزیت مجمع روحانیون)، نتوانست حتی رای ۷۰ هزار نفر را کسب کند. همچنین آقایان عارف و موسوی لاری در اعتراض به عملکرد برخی افراطیون در «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» از ریاست و نائب رئیسی استعفا دادند و بدین ترتیب، «شعسا» فرو پاشید.
۴) تجربه بعدی، انتخابات سال ۱۴۰۰ است. در این انتخابات، حزب کارگزاران، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه (حزب آقایان نوبخت و واعظی) و شماری از اعضای حزب اتحاد ملت، از نامزدی آقای همتی (رئیسکل بانک مرکزی در دولت روحانی) حمایت کردند. ارگان کارگزاران چند روز پیاپی، تمام صفحه اول خود را به تبلیغ همتی اختصاص داد. مرعشی (دبیرکل بعدی کارگزاران) اواسط خرداد 1400 گفته بود: «سازوکار نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، همچنان برقرار است. بنا به تدابیری، ما آقای همتی را در لیست ۱۴ نامزد نهاد نیاوردیم، ایشان همان کاندیدای پنهان ما بود». پس از آن هم نشریه «صدا» ارگان حزب اتحاد ملت، تمام صفحه اول خود را با این تیتر، صرف حمایت از همتی کرد: «دوم خرداد را تکرار کنیم. همت ملت». در نوبت بعدی، نشریاتی مانند اعتماد و افرادی مثل کرباسچی، مهاجرانی، جلاییپور و کروبی، به حمایت از همتی پرداختند. بهزاد نبوی رئیسنهاد اجماعساز هم، با انتشار ویدئویی، خواستار حضور و به هم زدن مهندسی انتخابات شد. و سرانجام، خاتمی و ۱۶ حزب اصلاحطلب، از آقای همتی و
«لیست جمهور» (انتخابات شورای شهر) حمایت کردند. نتیجه چه بود؟ آقای رئیسی ۱۸ میلیون رای کسب کرد؛ اما رای آقای همتی حتی
به 2/5 میلیون نفر نرسید. در انتخابات شورای شهر نیز، نفر اول لیست مورد حمایت خاتمی، ۳۲ هزار رای کسب کرد که یک رکورد بود.
🟨🟢🟨
۲
۵) چالش دیگر، بحث جدی و مهمی است که میان دو طیف در جبهه اصلاحات جریان دارد؛ این که: «بالاخره ما میخواهیم درون نظام و زیر چتر اسلام و انقلاب باشیم، یا ساختارشکنی کنیم و خرج گروهکهای برانداز و عقبه غربی آنها شویم؟!». برخی میگویند بهزاد نبوی در اثر کهولت سن یا اختلافات مربوط به انتخابات قبل، از ریاست جبهه اصلاحات استعفا داد و حاضر به بازگشت نشد. اما ظاهرا تب رفتارهای رادیکالی کور چنان تند شده، که او هم نتوانسته ادامه دهد. یک سند، اظهارات حسین مرعشی است که اواخر اسفند ۱۴۰۰ گفت: «بعضی از دوستان اساساً معتقدند که ادامه ریاست آقای نبوی مناسب با فضای سیاسی پسا مهسا نیست. آقای نبوی همیشـه در شرایط اجمـاع آرا رئیس میشد. اگر اجماع نباشد، ایشان از پذیرش مجدد مسئولیت پرهیز میکند. جبهه اصلاحات چند عضو حقوقی دارد که به رغم این که اقلیت خیلی کوچکی هستند اما صدای خیلی بلندی دارند. آنها گاهی اوقات مطالبی را میگویند که شنیدن این نـوع پرخاشها خیلی شایسته نبوده است. از این جهت برای ایشان دلخوری به وجود آمده است». نمونه دوم، خبر روزنامه همدلی در آبان سال گذشته با عنوان «عبور ازخاکریز چریک پیر» است: «به نظر میرسد که نوبت به بهزاد نبوی رسیده که مواضعش به شدت مورد انتقاد قرار بگیرد. چریک پیر، در مصاحبه با هممیهن، رسما با اعتراضات مخالفت کرده و گفته «ما اصلاحطلبان قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه میخواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم». این اظهارات، خیلی زود با واکنش کسانی مواجه شد که از او عبور کردهاند». سند سوم، روایت روزنامه آرمان است که خرداد ماه گزارش داد: «نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم. این اظهارات، انتقاداتی را در پی داشت».
۶) هشدار نبوی، تعبیر دیگری از اظهارات عبرتآموز «علی حکمت»، سردبیر روزنامه خرداد (متعلق به عبدالله نوری/ منتشره در دوره موسوم به اصلاحات) است که اخیرا به روزنامه شرق گفت: «همیشه به بچههای تحریریه میگفتم حرف تند بزنید، ولی تند حرف نزنید. با تیترهای تند مخالف بودم. ما باید میتوانستیم حرفهای اساسی بزنیم و حرفهای کلیدی مطرح کنیم، اما روزنامهنگار نباید انگشت در چشم مخاطب و جامعه اش کند. ما یک سری روزنامهنگار داریم که چریک هستند. به جای کلاشنیکف و ژ3، قلم در دست گرفته اند، ولی کارکرد همان ژ3 و کلاشنیکف را از آن میخواهند. مطبوعات دوم خرداد، از همین گروه (چریک بازی) لطمه خورد». ماه گذشته نیز، روزنامه اعتماد، همزمان با تغییر رئیسجبهه اصلاحات، به شکل سربسته درباره «خطر تندروي براي جريان اصلاحات» هشدار داده و نوشت: يكي از خطراتي كه آسيبهاي زيادي را متوجه اصلاحات كرده، برخي تندرويهاست. اين خطر، همچنان جريان اصلاحطلب را
تهديد ميكند».
۷) از زاویهای که گفته شد، به نظر میرسد کودتای نرمی در جبهه اصلاحات رخ داده است. زمزمه تحریم انتخابات و نقشآفرینی در پروژه ناکام آشوبافکنی در میان برخی اعضای این طیف، ادامه همان جریان وطنفروشی است که در میان برخی احزاب و مطبوعات نفوذ کرده بود اما شماری از اعضای، از کشور خارج شدند و در حلقههایی مانند؛
اتاق فکر جنبش سبز در لندن، شبکه صهیونیستی اینترنشنال
(به سردبیری معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی)، شبکه دولتی انگلیس، صدای آمریکا، رادیو فردا و نظائر آن دور هم جمع شدند.
۸) برخی مدعیان اصلاحطلبی، نگاه دیگری به انتخابات دارند و قائل به حضور و یارگیری و ائتلافهای تاکتیکی هستند. چند سند:
- بهزاد نبوی، ۳۱ تیر ۱۴۰۲، روزنامه شرق: در زمان تشکیل مجلس دهم نزد آقای عارف رفتم و گفتم که در مجلس، شما یک فراکسیون امید دارید و آنها هم یک فراکسیون«رهروان ولایت». در کنار این دو، یک فراکسیون «عقلانیت و میانهروی» هم تشکیل دهید که در برگیرنده هر دو فراکسیون ولایت باشد و آن حدود ۴۰ نماینده پایداری نتوانند نقش ایفا کنند. عارف نپذیرفت چون تصور او این بود که فراکسیون امید، اکثریت مطلق را در اختیار دارد و نیازی به ائتلاف نیست. موضوع را با آقای خاتمی هم مطرح کردم، ایشان هم نظر مثبتی اعلام نکرد. کاملا ناامید شدم اما در عین حال به لاریجانی پیغام دادم که او پیشقدم شود. او هم ظاهرا به واسطهام گفت درباره همه چیز الّا ریاست حاضر به گفتوگو هستم. در نتیجه پیشنهاد من با شکست روبهرو شد.»
🟨🟢🟨
۳
- «عباس- ع» (متهم پرونده جعل نظرسنجی به نفع آمریکا و فروش اطلاعات) شهریور ۱۳۹۵، به نشریه «صدا» گفت: «مهمترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در ۵ سال گذشته به نحو مطلوبی پیش رفته. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار مهم است. اصلاحطلبان باید نقش «قُوِه»ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند».
- کرباسچی، ۷ آذرماه ۱۳۹۴، درباره افرادی مانند لاریجانی، از تعبیر سربازگیری استفاده کرده و به روزنامه شرق گفته بود: «ما بعد از انتخابات ۱۳۹۲ روش نامعقول به کار نگرفتیم. دولت (روحانی) از طرف مقابل یارگیری کرده، مثلاً در سیاست خارجی و برجام، در مجموع بازی طرفداران دولت در گروههای سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم میتواند اتفاق بیفتد».
محمد ایمانی
🔶🔶🔶شورش برادران لیلا در جبهه اصلاحات/ روایتی دست اول از کودتا در ستاد انتخاباتی خاتمی/ قوچانی: اصلاحطلبان بیمرام و شبیه به مجاهدین خلق هستند/ اصلاحات کمر به قتل خود بسته است
بخش اول
جبهه اصلاحات صورتی اپورتونیستی از تحولات عمیقتر دموکراتیک شامل جنبش حقوق زنان است که در نهایت یادآور شعارهای فیلم «برادران لیلاست»!
سرویس سیاست مشرق- شدت نزاع و درگیریهای راهبردی و تشکیلاتی در جبهه اصلاحات آنچنان بالا گرفته که برخی از اعضای این جبهه از بازتولید کنشهای سیاسی مجاهدین خلق از سوی اعضای حزب اتحاد ملت جبهه فوق خبر داده و پرده از تلاشهای برای به بازی گرفتن زنان و جوانان برای اهداف سیاسی خود کنار میزنند.
در این رابطه محمد قوچانی طی گزارشی در شماره اخیر مجله «آگاهی نو»، ضمن انتقاد صریح از حزب اتحاد ملت آنان را بلشویکهایی خواند که چپ روی را دنبال کرده و با کانالیزه کردن خاتمی او را به وادی انتصابات کشاندهاند، همانی که آنان سالهاست در عرصه سیاسی کشور ادعای مخالفت با آن را دارند.
در این زمینه بررسی گزارش قوچانی در بردارنده روایت دسته اولی از شدت اختلافات در جبهه اصلاحاتی میباشد که بنا دارد هدایت و مدیریت اصلاح طلبان را بر عهده گیرد، جبههای که بنا بر گفته قوچانی در ابتدای امر با شکاف میان حزب اتحاد ملت- کارگزاران از سویی و شکاف میان اتحاد ملت- حزب توسعه ملی از جانب دیگر مواجه شده است.
روایت قوچانی اما در این زمینه به این شرح است:
«میردامادی»، «اصغرزاده» و «امین زاده» عناصر پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات
قوچانی در گزارش خود در ابتدا شیوه تغییر ریاست در جبهه اصلاحات را همچون روش دانشجویان خط مسلمان خط پیروز خط امام در تسخیر سفارت آمریکا در ایران دانست و مدعی شد صحنه گردانان آن تسخیر، عناصر پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات میباشند.
قوچانی از ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و البته محسن امین زاده به عنوان نیروهای پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات سخن به میان آورده و تاکید میکند در انتخاباتی غیر رقابتی و درون گروهی با ساختاری مهندسی شده و در رایزنی با رهبر جبهه اصلاحات تک نامزدی به نام آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران به ریاست جبههٔ اصلاحات رسید.
🟪 چگونه آذر منصوری با پیام خاتمی رئیس جبهه اصلاحات شد؟
قوچانی با بین اینکه مهمترین ابزار رأی آوردن آذر منصوری اما نه رأی تمایل اعضای جبه اصلاحات که اول از همه پیام سید محمد خاتمی بود، از شکل گیری انتصاب و رد حق انتخاب در جبهه اصلاحات انتقاد کرده و مینویسد، گرچه شعار اصلی اصلاح طلبان حق انتخاب و رد انتصاب است اما هنوز رئیس جبههٔ اصلاحات با اشارت و وصایت و بیعت تعیین میشود.
حذف بهزاد نبوی با متهم سازی وی به سازشکاری
قوچانی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به رویه میانه روانهٔ بهزاد نبوی که مانعی در برابر چپ روی در جبهه اصلاحات بود تاکید میکند که اصلاح طلبان چب که شاگردان بهزاد نبوی محسوب میشدند، پدر خویش را به محافظه کاری، راست روی و سازشکاری متهم کردند؛ همانگونه که چهل سال قبل مهدی بازرگان را به چنین اتهاماتی محکوم میکردند. کار به جایی میرسد که وقتی بهزاد سوی میگوید با حضور خانم آذر منصوری در هیئت رئیسه جبهه اصلاحات مخالف است، آقای محسن امین زاده کارگردان پشت پردهٔ جبهه اصلاحات نامهای به بهزاد نبوی مینویسد و او را با سازشکاری و محافظه کاری متهم میکند. تهمت زدن به افراد و هر اصلاح طلبی که خلاف پولیت بوروی بلشویکهای (فاتحان سفارت آمریکا یا حلقه لانه جاسوسی) عمل کند یا حتی نظر دهد؛ بی سابقه نیست. اینان افشاگری را از همان «لانه جاسوسی» آموختند اما این بار نوبت به بهزاد نبوی رسیده است که در دههٔ شصت از حیث چپ گرایی (نه چپ روی) در رأس جریان جناح چپ قرار داشت و در دوره اصلاحات در کادر رهبری آن بود.
🟪 ماجرای بهره گیری جبهه اصلاحات از آشوبها
قوچانی در ادامه آذر منصوری را پیشنهاد بلشویکها برای جانشینی بهزاد نبوی دانسته و با تاکید بر اینکه این اقدم در راستای بهره گیری جبهه اصلاحات از جنبش مهسا بود، اولین دلیل انتخاب وی را بر آمدن او از شهرستان (ورامین) در برابر اصلاح طلبان مرکزنشین مطرح و «زن بودن» را دومین دلیل در این زمینه ارزیابی کرد.
وی با اشاره به اینکه طیف اتحاد ملتیها به دنبال ورود به مساله حقوق زنان به بهانه شعار زن، زندگی و آزادی میباشند که خاستگاهش جنبش کردهای ترکیه به رهبری عبدالله اوجالان میباشند، این کنش را معادل پیوستن رهبران جبهه اصلاحات به فمینیستی سیاسی ارزیابی کرده و مینویسد این اتفاق در حالی می افتد که بدون آنکه میان جنبش حقوق زنان و ایدئولوژیهای فمینیستی تمایزی ایجاد شود.
🟪 چگونه آذر منصوری جانشین مولاوردی شد؟
🔶🔶🔶
بخش دوم
قوچانی در ادامه گزارش خود با بیان اینکه برای چپ مساله زن بودن رئیس جبههٔ اصلاحات فقط یک تاکتیک (و نه راهبرد) در برابر جنبش مهسا برای مصادره شعار «زن، زندگی و آزادی» است، تاکید میکند در این تاکتیک اصل بر «مشارکتی- اتحادی» بودن رئیس جبهه اصلاحات است.
به همین علت گرچه افرادی از قول خاتمی بر ضرورت زن بودن رئیس جبهه اصلاحات اصرار میکنند خبر و نقل قول خود را تکمیل نمیکنند که اشاره رهبر جبهه اصلاحات به خانم مولاوردی بوده است و نه فقط و فقط آذر منصوری!
حتی وقتی در جلسه رأی گیری در عصر روز یکشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۲ بهزاد نبوی به این نکته اشاره کرد در همهمهٔ جبهه این پیام نادیده گرفته شد؛ گرچه ظاهراً شهین دخت مولاوردی هم به دلایل شخصی و از آن مهمتر فشارهای سیاسی درون جبههٔ اصلاحات تمایل به ریاست جبهه نداشت. او دبیر شورای ۱۵ نفره اشخاص حقیقی منصوب سیدمحمد خاتمی بود و ظاهراً روزهای سختی را در این شورا سپری کرده بود و به علت همین وضعیت با قاطعیت ریاست را رد میکرد و به دلایل کاری اشاره میکرد اما واقعیت این بود که همان حلقهٔ لانه در درون جبهه گفته بود نمیشود که فردی که تازه دو سال است به عنوان دبیرکل جمعیت دفاع از حقوق بشر زنان وارد جبهه اصلاحات شده است به ریاست آن برسد؛ حتی اگر زن. باشد از همین جا روشن میشود که مساله انتخاب یک زن به ریاست جبهه اصلاحات نبوده است؛ مساله انتخاب یک زن خاص به ریاست جبهه اصلاحات بوده است تا پشت این ویترین مقبول حاکمیت یک جریان از اتفاق کاملاً مردانه بر جبهه اصلاحات تضمین شود جریان مردانهای که جنبش زنان را مانند جنبش دانشجویی در سال ۱۳۵۸ نه هدف که ابزار و فرصتی برای پیشبرد اهداف سیاسی و حزبی و جناحی خود میداند.
🟪 چرا آذر منصوری به جای علی شکوری راد نامزد شد؟
قوچانی در ادامه تصریح میکند، برای اثبات اینکه زنان در این دوران ابزار این جریان هستند و نه هدف برای تحقق مطالبات جنبش حقوق زنان کافی است متوجه شویم اولین نامزد این جریان برای جانشینی بهزاد نبوی نه آذر منصوری که علی شکوری راد بود که چون با میزان آرای او در جبهه حتی در قیاس با بهزاد نبوی مواجه شدند از آن منصرف شدند پس همین جریان پیشنهاد رقابت میان سیدحسین مرعشی و علی شکوری راد را دادند که با توجه به ترکیب احزاب سایهٔ اتحاد ملت در جبهه اصلاحات هدف نهایی شکست دبیرکل کارگزاران سازندگی ایران بود. سید حسین مرعشی اما نه تنها این رقابت را نپذیرفت چون به اهداف برگزارکنندگان آن اطمینان نداشت بلکه اعلام کرد فقط نایب رئیس بهزاد نبوی خواهد شد و نیابت ریاست هیچ چهره دیگری از جناح چپ مانندعلی شکوری راد را نخواهد پذیرفت. البته شکوری راد نیز با فروتنی تمام اعلام کرد قصد رقابت با مرعشی را ندارد.
هدف اصلی عبور از کارگزاران بود نه انتخاب زنان
قوچان با بیان اینکه هدف حزب اتحاد ملت از برهم زدن هیئت رئیسه موجود و تغییر بهزاد نبوی جلوگیری از دستیابی کارگزاران به ریاست اصلاحات هم بود، تصریح میکند گرچه سران حلقه لانه به سید حسین مرعشی تعارف ریاست زدند اما میدانستند که با توجه به ترکیب رادیکال بلکه هژمونی حزب اتحاد ملت بر جبهه اصلاحات، سیدحسین مرعشی از رهبری جریانی که مهار آن در دست اتحاد ملت است پرهیز میکند و با توجه به انتخابات پیش روی مجلس دوازدهم مسئولیتی را نمیپذیرد که یک سر آن تحریم مطلق و از قبل تعیین شده انتخابات مجلس در جبهه اصلاحات است و سر دیگر آن مشارکت بی قید و شرط و بدون رقابت در مجلسی است که حاکمیت در پی آن است.
روایتی از بی مروتیهای چپها
قوچانی در بخش دیگری از گزارش خود تلاش کرد تا به بررسی بدعهدیها و بی مروتیهای چپهای اصلاح طلب بپردازد.
وی در این رابطه مینویسد، شکست در انتخابات نیمه رقابتی (بلکه ضدرقابتی) مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم البته به جز مهندسی و رد صلاحیتهای گسترده حاکمیت از همه مهمتر یاس و ناامیدی مردم پس از حوادث آبان ۱۳۹۸ علل مختلفی دارد از جمله بی مروتی اصلاح طلبان چپ گرا که به کارگزاران گفتند اگر این حزب بدون اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم فهرست دهد از آنان حمایت یکنند اما نه تنها حمایت نکردند بلکه به تخریب آنها دست زدند و در نهایت هم گفتند حتی رأی هم نمیدهند. این در حالی بود که سید محمد خاتمی به تشویق سید حسین مرعشی برای شرکت کارگزاران در انتخابات مجلس یازدهم پرداخته بود و یک چهره دیگر اصلاح طلب گفته بود اگر کارگزاران به نام اصلاح طلبان فهرست ندهند از آنان حمایت میکنند.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در حالی که اصلاح طلبانی مانند مهدی کروبی، بهزاد نبوی، محمدجواد ظریف و عبدالکریم سروش به صراحت از عبدالناصر همتی حمایت میکردند و خاتمی نیز از مردم میخواست «همت کنند و رأی دهند» بانویی به نام آذر منصوری رو در روی دیگر اصلاح طلبان از جمله کارگزاران ایستاد و با تفاوت یک رأی مانع از حمایت جبهه اصلاحات از
🔶🔶🔶
۳
همتی شد. گرچه ممکن است این اقدام را تلاش برای تحریم انتخابات بدانیم اما در کمال تعجب همین جریان معتقد به تحریم انتخابات ریاست جمهوری، نه تنها برای شورای شهر تهران فهرست داد بلکه نام و امضای سیدمحمد خاتمی را به صراحت خرج آن شو را کرد چراکه مطمئن بود اکثریت کرسیهای آن شورا در اختیار حزب اتحاد ملت خواهد بود. همچنان که در شورای شهر قبل از آن چنین بود. البته اگر به جای همتی که سابقه کارگزارانی داشت یک چهره چپ مانند مصطفی معین نامزد ریاست جمهوری بود این جریان به تحریم انتخابات ۱۴۰۰ دست نمیزد چنان که وقتی رهبر اصلاح طلبان با خشم از خرج کردن اعتبارش در انتخابات ۱۴۰۰ از یکی از سیاسیون اصلاح طلب گله کرد او بلافاصله میزان آرای مصطفی معین در انتخابات ۱۳۸۴ را به یادش آورد که شکست جبهه مشارکت( گروهک منحله مشارکت) بود.
در واقع پشت پردهٔ این رادیکالیسم چپ نوعی اپورتونیسم قرار داشت که پشت ویترین زیبایی به نام دفاع از انتخابات آزاد پنهان شده بود اپورتونیسمی که از یک سو دنبال کرسی در حاکمیت بود و از سوی دیگر در پی اعتباری در اپوزیسیون میگشت. رفتار این حزب در شورای شهر پنجم مناسبات آن با جبهه اصلاحات را به خوبی نشان میدهد با شیوههای مختلف تعداد کرسیهای حزب در جبهه را افزایش میداد و با انتخاب ناگزیر محسن هاشمی رفسنجانی به ریاست شورای شهر که بالاترین رأی در شورای شهر با فاصله زیاد را به دست آورده بود از شهرداری او جلوگیری میکرد و کلیه ارکان و مقامات دیگر به خصوص شهردار تهران را در مشت خود داشت و همچون دوره اول شورای شهر که شکست این شورا در شهر تهران به عنوان پایگاه اصلی اصلاح طلبان به شکست جبهه اصلاحات در همه ایران منتهی شد این بار هم در دوره پنجم سبب شد شهروندان از رأی به اصلاح طلبان حتی در شورای شهر ششم تهران خودداری کنند.
🟪 اذعان به دیکتاتوری دموکراتیک در جبهه اصلاحات
قوچانی در ادامه با انتقاد از رویه شکل گرفته غیردموکراتیک و دیکتاتورمآبانه در جبهه اصلاحات مینویسد، نهادی که قرار است پرچمدار دموکراسی خواهی جامعه ایران باشد در غیاب شورای نگهبان در درون خود انتخاباتی غیر رقابتی برپا میکند که حتی برای ظاهر سازی هم دو نامزد در آن رقابت نمیک نند حتی دو نامزد زن! اگر واقعاً قرار بود زنان در این دوره رهبری اصلاح طلبان را بر عهده بگیرند حتی وقتی اسماعیل گرامی مقدم عضو حزب اعتماد ملی نامزد میشود در همهمهٔ جلسه صدای او به گوش هیئت رئیسه نمیرسد و برای او رأی گیری نمیشود که این مساله مورد اعتراض قانونی نماینده کارگزاران هم قرار میگیرد آن یک نامزد هم با این برنامه به ریاست جبهه اصلاح طلبان میرسد که نظر آقای خاتمی نامزدی یک زن آن هم همین بانوی محترم است؛ انتخابی که در واقع از سه جهت انتصاب است:
🟢اول، پیام مستقیم رهبر اصلاحات که انتخاب را به انتصاب بدل میکند.
🟢دوم، رایزنی و رأی سازی در درون اتاق فکر یا پولیت بوروی همان حلقه لانه که به همه پیام میدهد گزینهای جز آذر منصوری وجود ندارد.
و 🟢سوم، ساختار جبهه اصلاحات که براساس احزاب کوچک و چند نفره ای قرار دارد که در واقع فقط سایه حزب اتحاد یا مشارکت سابق هستند و در واقع از قبل روی کاغذ جانبداری آنها از اتحاد ملت قطعی است و البته اتحاد ملت هر چه از تعداد حزب کم بیاورد با اشخاص حقوقی که منصوب سید محمد خاتمی هستند جبران میکند.
اشخاص حقوقی که با وجود عضویت در احزاب خود را شخصیتهای ملی و فراجناحی میدانند اما به مصداق اینکه همه «برابرند و برخی برابرتر» در شخصیتهای حقوقی هم حزب اتحاد دست برتر را دارد شاید بهتر بود این امکان وجود داشت که شخصی چون سید مصطفی تاج زاده مستقیماً بتواند در جبهه اصلاحات حضور داشته باشد و بر سر دیدگاههای خود به محاجه بپردازد نه اینکه حاکمیت با حبس او این فرصت گفت وگو و نقد درون جبههای را از بین ببرد.
پنج گرایش در جبهه اصلاحات
قوچانی در ادامه مینویسد، این در حالی است که اگر معیار و ملاک سیاست ورزی، تحزب باشد فقط و اگر برای حزب بودن حزب پروانهٔ فعالیت وزارت کشور کافی نیست و حزب باید گفتمان راهبرد و تشکیلات داشته باشد میتوان از پنج بلوک حزبی در جبهه اصلاحات سخن گفت:
🟡یکم. حزب اتحاد ملت ایران یا همان جبهه مشارکت ایران( گروهک منحله مشارکت) که به سوسیال دموکراسی گرایش دارد و به نوعی چپ مدرن است.
🟡دوم. حزب توسعه ملی ایران یا همان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی( گروهک منحله سازمان مجاهدین انقلاب) که در واقع تداوم چپ کلاسیک است.
🟡سوم. حزب کارگزاران سازندگی ایران که مدافع لیبرال دموکراسی یا تکنوکراسی است و میتوان آن را میانهٔ مدرن خواند.
🔶🔶🔶
بخش چهارم
🟡چهارم. حزب اعتماد ملی که به نوعی تداوم چپ سنتی است با تمرکز و نفوذ در نیروهای بیرون از مرکز.
🟡پنجم. حزب اسلامی کار و عمق اجتماعی آن خانه کارگر که گرچه باید نوعی جریان سوسیالیستی باشد اما چون از بستر نهاد امنیتی دههٔ شصت برخاسته است محبوبیت چندانی در طبقه کارگر ندارد و بیشتر برای مهار آن بنا شد تا نمایندگی این طبقه اجتماعی.
احزاب دیگر جبهه اصلاحات یا رقیب تشکیلاتی حزب اتحاد ملت هستند (مانند حزب ندای ایرانیان) یا به علت عملگرایی بیش از حد هویت اجتماعی و طبقاتی خود را از دست دادهاند (مانند حزب اسلامی کار) یا انجمنهایی هستند که هنوز در مرحله ما قبل تحزب بسر میبرند (مانند انجمنهای اسلامی مهندسان و معلمان و جامعه پزشکی و ...) که گرچه در دورهای نماینده صنف یا طبقه خود در جریان چپ بودند اما اکنون دیگر با آن صنف نسبتی ندارند. حتی میتوان این فهرست را به دو جناح راست مدرن (کارگزاران) و چپ مدرن (اتحاد ملت) خلاصه کرد و حزب اتحاد ملت و حزب توسعه ملی را به وحدت فرا خواند اما نه تنها چنین نمیشود بلکه اعضای اتحاد ملت هر یک رسمی یا غیر رسمی با هدایت یکی از انجمنها یا به احزاب یارگیری میکنند و مردان در یک حزب و بانوان آنان در حزبی دیگر عضو میشوند اما یک گفتمان دارند با دو تشکیلات وبا این کثرت نمایی فراکسیون سازی میکنند و همان طور که گفته شد در انتخاب اشخاص حقیقی به جای چهرههای اصلی از چهرههای حزبی جامانده خود یارگیری میکنند. این در حالی است که چهرههای ملی به عنوان اشخاص حقیقی میتواند همان رؤسای جمهور سابق، رؤسای مجلس پیشین، شهرداران قبلی یا روشنفکران مستقلی باشند که عضو هیچ حزب یا گروهی نیستند.
🟪 بحران جامعه شناختی جبهه اصلاحات
قوچانی با تاکید بر اینکه جبهه اصلاحات حتی در احزاب اجتماعی هم دچار تعدد و تکثر غیر مفیدی است که بدون توجه به تفکیکهای گفتمانی احزاب موازی را خلق میکند، تصریح میکند به عنوان نمونه در حوزه تشکلهای زنان چهار حزب زنانه در جبهه وجود دارد مجمع زنان اصلاح طلب جمعیت حقوق بشر، زنان مجمع زنان مسلمان نواندیش و انجمن روزنامه نگاران زن که سالهاست هیچ کدام از آنان کار روزنامه نگاری نمیکنند این بانوان به جای تأسیس حزبی واحد خود چند حزب موازی دارند. در حالی که روشنفکران، روزنامه نگاران، دانشجویان و کارآفرینان نمایندهای در جبهه اصلاحات ندارند. با وجود این نابرابری تشکیلاتی سخن گفتن از رفع تبعیض جنسیتی در جبهه اصلاحات بیشتر به یک تاکتیک سیاسی میماند تا راهبردی اجتماعی. در کنار پنج فراکسیون حزبی که (قابل تقلیل به دو فراکسیون هم هست) میتوان از پنج فراکسیون مدنی مبتنی بر موضوعات اجتماعی و طبقاتی و منزلتی و جنسیتی در جبهه اصلاحات هم حرف زد:
🟣یکم. کارگران که دیگر خانه کارگر و حزب کار نماینده آنان نیستند.
🟣دوم. کارآفرینان به معنای صاحبان سرمایه و تولید و صنعت مانند اتاق بازرگانی که فاقد نماینده در جبهه اصلاحات هستند.
🟣سوم روشنفکران. به معنای روزنامه نگاران، نویسندگان، ناشران، دانشگاهیان و هنرمندان که در هر انتخابات پایگاه رأی اصلاح طلبان را از لحاظ نظری منسجم میسازند اما پس از انتخابات نمایندهای در جبهه اصلاحات ندارند.
چهارم. زنان که البته فراکسیون مؤثری در جبهه اصلاحات دارند اما به جای آنکه یک جمعیت یکپارچه باشند به چهار جریان تقسیم شدهاند.
پنجم. جوانان که نه به صورت حزب یا حزب واحد که به عنوان یک گروه چانه زنی در جبهه اصلاحات فاقد نهاد یا نماد نمایندگی هستند.
انتقاد شدید از روحانی سالاری و پدرسالاری خاتمی و مجمع روحانیون
قوچانی اما در ادامه با انتقاد از مجمع روحانیون مبارز با طرح این پرسش که چرا باید مجمع روحانیون مبارز فکر کنند نه نماینده یک صنف یا منزلت اجتماعی هستند بلکه به گونهای رهبری جبهه اصلاحات را برعهده دارند؟ مینویسد، چگونه شخصی مانند مهدی کروبی چهرهای حزبی محسوب میشود اما روحانیان دیگر خود را برتر از عضویت در جبهه به عنوان یک شخص حقوقی میدانند؟ آیا فکر میکنند که باید بر همه جامعه سمت پدری داشته باشند و آیا حتی بدنه مذهبی جامعه رهبری آنان را که دیگر نه مسجدی دارند و نه روضهای میخوانند و نه در نهاد مرجعیت نفوذی دارند میپذیرد؟ آیا تافته جدا بافتهای به نام مجمع روحانیون مبارز تداوم همان نظریه ولایت فقیه در درون جبهه نیست؟ محبوبیت سید محمد خاتمی در بدنه اصلاحات محدود به یک حزب سیاسی نیست و همه اصلاح طلبان رهبری او را به عنوان شخص و نه عضو مجمع روحانیون مبارز قبول دارند.
این نکتهای است که بیش از همه شخص آقای خاتمی باید آن را رعایت کند و خود را محدود به یک حزب یا صنف نکند.
🔶🔶🔶
بخش پنجم
این روحانی سالاری در جبهه اصلاحات البته ریشه در پدر سالاری هم دارد بالای سر این جبهه اصلاحات که ظاهراً ریاست آن بر عهدهٔ یک زن محترم و مستقل است شورای عالی نیمه آشکاری وجود دارد که ریاست آن با سید محمد خاتمی است و افرادی مانند موسوی خوئینیها و موسوی لاری (از مجمع روحانیون مبارز) در رأس آن قرار دارند و بهزاد نبوی عبدالله نوری، سید حسین مرعشی، محسن امین زاده و محمدرضا خاتمی هم در آن عضویت دارند. جبهه اصلاحات زیر نظر این نهاد عالی اداره میشود که تا قبل از آذر منصوری (که معلوم نیست به این جلسه دعوت شود) حتی یک زن هم در آن عضویت نداشته است و امکان ندارد که جبهه اصلاحات بتواند تصمیم بر خلاف این نهاد عالی که همه اعضای آن مردان منصوب و منسوب به رهبر اصلاحات هستند تصمیم بگیرد. این جلسه نهاد اصلی تصمیم سازی و جبهه اصلاحات فقط نهاد تصمیم گیری اصلاح طلبان است و اعضای این جلسه که به ظاهر در برگیرنده نمایندگان احزاب اصلی اصلاحات است نه از سوی آن احزاب که از سوی رهبر اصلاحات تعیین میشوند. البته رهبر اصلاحات خود حلقه تصمیم گیری مهمتری دارد که در گذشته هاشمی رفسنجانی هم عضو آن بود اما اینک او و سید حسن خمینی در مرکزیت آن قرار دارند.
🟪تشبیه چپهای جبهه اصلاحات به سازمان مجاهدین خلق(منافقین) / اشاره به شکافهای جدی در جبهه اصلاحات
قوچانی در ادامه مینویسد، چگونه میشود که جبههای که محصول حداقل ۲۵ سال آزمون و خطای تشکلهای اصلاح طلب برای تأسیس یک ائتلاف پایدار است به ابزار یک جناح سیاسی بدل میشود و همان طور که مجاهدین خلق(سازمان تروریستی منافقین) با هژمونی بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند آن را به سایهٔ خود بدل کردند بلشویکها هم همین بلا را بر سر اصلاحات میآورند در جلسهای که خانم آذر منصوری با نقل قول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید الیاس حضرتی دبیرکل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد و گفت از این پس فقط در سطح نماینده در جبهه شرکت میکنند. شهاب طباطبایی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم قصد ترک جلسه را داشت که جلوی این کار گرفته شد اما احتمالاً این حزب هم در سطحی پایینتر از دبیرکل در جبهه شرکت کند.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران هم که قبل از این به عنوان شخصیت حقیقی از سوی سیدمحمد خاتمی در جلسات شرکت میکرد ترجیح داد نه در جمع پانزده نفر سناتور انتصابی که به عنوان شخصیت حقوقی خود در این دوره حاضر شود تا بتواند به جای خودش نمایندهاش را به جلسه بفرستد و این کار را در جلسهٔ رأی گیری هم کرد. کارگزاران همچنین پس از انتصاب رئیس جدید تصمیم گرفت در دوره تازه در هیئت رئیسه نمایندهای نداشته باشد و حتی پیشنهاد انتخاب محسن هاشمی به عنوان نایب رئیس جبهه اصلاحات را رد کند و و حتی نایب رئیس سابق جبهه اصلاحات در دیدار رئیس جدید آن پیشنهاد مشاوره را هم رد کرد. پیشنهادی که هدف آن جلوگیری از انشعاب در جبهه اصلاحات و محوریت کارگزاران برای تأسیس ائتلاف جدید است اما این نوشداروی بعد مرگ سهراب است و قطعاً فراکسیونی در برابر فراکسیون حاکم بر جبهه به وجود میآید که خود را در دوگانه کارگزاران - اتحاد ملت نشان خواهد داد؛ چنان که در جبهه جمهور این اتفاق رخ داد. شکاف بزرگتر اما میان دو جناح چپ جبهه میان حزب اتحاد ملت (مشارکت) و حزب توسعه ملی ( گروهک منحله سازمان مجاهدین انقلاب) است که ظاهراً نمایندگان آن تا لحظه آخر بر ریاست بهزاد نبوی اصرار داشتند و به آذر منصوری رأی ندادند. در واقع این بار یک چپ توسط چپ دیگری حذف شد.
🟪 برادران لیلا در جبهه اصلاحات
قوچانی اما در خاتمه مینویسد، در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نسل جدیدی ظهور کرده است که نه تنها شکاف دولت ملت که شکاف اصلاحات -ملت را نشان داد شکافی که نه با پوپولیسم یا رادیکالیسم که با ناسیونالیسم و لیبرالیسم ترمیم میشود و لیبرالیسم یا ناسیونالیسم نمیتواند با چپ گرایی و چپ روی جمع شود. مسالهٔ اصلی این جنبش سطح زندگی مردم (فقر) و آنگاه سبک زندگی مردم کرامت است که در نهایت به جنبشی برای حقوق اساسی بدل میشود اصلاح طلبان به عنوان جناح چپ اسلام گرایان تنها با تغییر حاکمیت شایستهٔ جانشینی آن نمیشوند.
این تغییر باید در مبارزه آنان با ناکارآمدی و تبعیض و فرقه گرایی در درون حاکمیت و اصلاحات همزمان نشان داده شود تبدیل جبهه اصلاحات به حزب اصلاحات بدون این آسیب شناسی های گفتمانی و تشکیلاتی و راهبردی ناممکن است و تنها به تغییر تاکتیکی میرسد که در آن مردان به زنان و پیران به جوانان بدل میشوند در حالی که مردان و پیران همچنان صحنه گردان داستان هستند تحولات پوپولیستی و فمینیستی در جبهه اصلاحات صورتی اپورتونیستی از تحولات عمیقتر دموکراتیک شامل جنبش حقوق زنان است که در نهایت یادآور شعارهای فیلم «برادران لیلاست.