هدایت شده از محسن آخوندی
شهدای والامقام استان قزوین
نیمی شهید و نیمی!
چند روزی به عملیات کربلای۴ مانده بود. نمی دانم، شاید یک ساعتی طول کشید تا رزمندگان حاضر را جمع کردم تا یک عکس یادگاری بگیرم. راستش یه جورایی هم به دلم افتاده بود که خیلی از همین بچه ها رفتنی هستند، یعنی مسافر خدا، بخاطر همین هم خیلی اسرار داشتم که همه باشند.
تا همین امروز هم خودم آمار تعدادشان را نداشتم، اما امروز که به آن روز نگاه می کنم، ۶۴ نفر را توی قاب دوربینم جای دادم، ۶۴ نفری که درست نیمی از آنها امروز در بین ما نیستند.
از این ۳۲ شهید، خیلی هایشان توی همون عملیات پرواز کردند، بقیه هم ادامه دهندگان راه شان، ان-شاءاله.
شهیدان عزیز :
مجید پیله فروشها، پرویز اسفندیاری، مهرداد خانبان، علی جاویرمهر، فلاح انبوهی، شالباف، رضا وهابی، ابراهیم کرمی، محمدرضا کبیری، حسین اسماعیلی، محسن امامقلی، قاسم جمالی، حسین عبادی، مجید روغنی، محمود احمدی، عبادی، داوود خلیلی، رضا پیله فروشها، رحیم صحراکارنیا، احمد اللهیاری، سید باقر علمی، محمد کیامیری، علیرضا جوادی، اکبر اسدی، اصغر مافی، اسماعیل مرندی، سید علی حسینی، امیر باقریان، محسن زرینی، صادق صالحی، جعفر سقائیان، پرویز اسفندیاری.
عباس عطاری
منبع: کتاب ماندگاران
هدایت شده از محسن آخوندی
در آستانه سالگرد عملیات کربلای ۴
🌺 سه شهید در آغوش یک شهید
آن ها برای رفتن بی طاقت و هم پیمان شده بودند که باید بروند و هرکه زودتر رفت، فراخوان دیگران باشد و همینطور هم شد. شهیدان: رحمن عبادی، حسین فلاح، علی میرزاترابی و شاپور عبدی در سال ۱۳۶۵ و با آغاز عملیات کربلای ۴ تصمیمشان نهایی شد و همان سال هم چهار نفری میهمان خدا بر سر سفره ی آقایشان، امام حسین(ع) شدند.
یاد و خاطره تمامی شهدا، بویژه شهدای عملیات کربلای ۴ گرامی باد
.
.
🔴 اشتباه میکنید !!! امنیت خیابان ها را با شیوه آمریکا و اروپا برگزار کنید نه با شیوه جمهوری اسلامی !!!
◾️پلیس امریکایی و انگلیسی و اروپایی به محض مشاهده سلاح چه سرد و چه گرم و مشاهده اقدام به آشوب و آتش زدن اماکن بلافاصله طرف را هدف گلوله قرار میدهد !!! و دلیل و پاسخ هم فیلم فرد سلاح بدست و اقدام به آتش زدن اماکن و ایجاد ناامنی اجتماعی است و بس !!!
◾️آنها متمدن ، کاردرست ، مهد حقوق بشر ، انسان گرا هستند و اصلا هم بنیان گرایان اسلامی نیستند و اتهام طرف حمل سلاح، آشوب و آتش زدن اماکن است و آنها را تروریست میخواند !!! و حال اگر یک کشور خارجی مثل ایران و چین و روسیه و هر کس دیگر هم از آنها حمایت کند، حالا مزدور هم خوانده شده و کل نسل آنها درگیر سیستم امنیتی اروپا و غرب میشوند !!
🔵 ولی در ایران فرد مسلح، آشوبگر، قاتل نیروی امنیتی و پلیس و بسیجی، آتش زننده بانک و مسجد و حسینیه که از طرف آمریکا و اسراییل و اروپا و انگلیس برای اقدام ضد امنیتی پول و بیت کوئین و قول اقامت خارجی گرفته در محل جرم با سلاح دستگیر میشود و بجای شلیک مستقیم گلوله ، دستگیر و زندانی و محاکمه میشود و سوژه تبلیغاتی دشمن و عده ای نادان میشود ، همزمان غربی ها و سازمانهای بین المللی وابسته به آنها جیغ و جنجال راه میندازند که حقوق او پایمال شده !!
🔵 این ایران است که ریگی را در آسمان شکار میکند و زم را در پناهگاه خارجی اش بدام میاندازد و دهها تروریست فراری را در گونی وارد ایران میکند و آشوبگر را زیر کلاه و ماسگ و در گریم شناسایی میکند و محاکمه و زندان یا اعدام میکند.
🔵 پس در توانمندی نیروهای امنیتی شکی نیست ولی در آشوبها با همان الگوی کعبه آمال اشوبگران یعنی غرب وحشی عمل کنید و در همان محل ترور و اشوب کار محاکمه و مجازات را به پلیس بسپارید ، مگر عاشق غرب و الگوهای رفتاری غرب نیستند !؟!!
🎇قدیمی ها سواد اندکی داشتند اما درکشان عمیق بود🎇
می گفتند:
لباس مرد، تمیز بودن زن را نشان میدهد.
لباس زن، غیرت مرد را نشان می دهد.
لباس دختر، اخلاق مادر و لباس پسر تربیت مادر را نشان میدهد.
نکته: رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که در تربیت ما نقش داشتەاند.
آنها اکثرا خواندن و نوشتن بلد نبودند، اما در دانش گفتار تسلّط داشتند.
آنها ادب را نمی خواندند، بلکه ادب را به ما یاد دادند.
آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را مطالعه نکردەاند، اما هنر زندگی را به ما آموختند.
آنها یک کتاب در بارۀ روابط مطالعه نکردەاند، اما رفتار و احترام را به ما آموختند.
آنها در دین تحصیل نکردند، اما معنای ایمان را به ما آموختند.
آنها کتاب برنامە ریزی را نخواندەاند، اما دوراندیشی را به ما آموختند.
آنها به ما یاد دادند كه به دیگران، چگونه احترام بگذاریم.
🎇خلاصه، آنها دنیایی از عاطفه و مهربای بودند و در محبت به همنوع خسیس نبودند، حداقل صدقه که لبخند به دیگران است از همدیگر دریغ نمی کردند.
متاسفانه الان اخم و ترشرویی جایگزین محبت به خویشاوند و همسایه ها یا همکار شده، بدتر از همه بازار ما از انصاف خارج شده و اکثرا به حق خود قانع نیستند» ۱۴٠۱/۹/۲٠👇
@mhg12871338
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🔴آیا واقعا ایرانیها انرژی زیادی مصرف می کنند؟
▪️هر کویتی ۲/۸، هر عمانی ۲/۳، هر قطری ۴/۸، هر عربستانی ۲/۱، هر اماراتی ۳/۴ برابر هر ایرانی انرژی مصرف می کنند.
تازه این آمار از تقسیم حجم انرژی اولیه به جمعیت بدست آمده است. اگر مصرف نهایی در نظر گرفته شود وضعیت بشدت بنفع ایران تغییر خواهد کرد.
▪️مصرف سرانه انرژی اولیه اغلب کشورهای اروپایی از ایران بالاتر است.چون در ایران اتلاف انرژی درفرآیند تولید،تبدیل،انتقال وتوزیع بالا است اگرمصرف نهایی محاسبه شود وضعیت مصرف انرژی هر ایرانی بشدت کمتر از بسیاری از کشورهای مشابه/غیرمشابه و همسایه/غیرهمسایه و هم قاره/غیرهم قاره خواهدبود!
▪️امارات متحده عربی ۲/۵ برابر و ترکیه ۳۰/۵ برابر ایران انرژی تجدید پذیر مصرف می کنند. تر کیه ۸۷ برابر ایران زغالسنگ مصرف می کند. امارات با ۱۰ میلیون جمعیت به اندازه ایران ۸۴ میلیونی زغالسنگ مصرف می کند.
▪️هر نفر استرالیایی، نیوزلندی، کانادایی، آمریکایی، قزاقستانی، روسی و ترکمنستانی هم از هر نفر ایرانی انرژی بیشتری مصرف می کنند.
▪️ببینید واقعیت آنی نیست که تبلیغ می شود. باید با مباحث علمی و کارشناسی حرف زد و الا مشکلات عمیق تری در اقتصاد ایران پیش خواهد آمد.
▪️ایرانی ها درمقایسه با آمار های جهانی و در مقایسه با کشورهای هم کفو خود، نه سهی از مصرف زغالسنگ، نه سهمی از انرژی هسته ای و نه سهمی از انرژی تجدیدپذیر و نه سهمی از انرژی هیدروالکتریکی دارند.(ناچیز است) اینهایی که مصرف گاز ایرانی و چینی رو مطرح کردند درحقیقت دست به یک مغالطه زدند.
✍همت قلی زاده
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
♦️ چه کسی بیانیه ی اخیر میرحسین موسوی را نوشته است؟
🔸 آیا اصلاحات قصد دارد یک جنبشِ سبزِ غیر سیاسیِ بدون لیدر ساخته و آن را به جنبش سبز سیاسی گره بزند؟
🔸 ارتباط "جوانان محلات" با منافقین چیست؟
#شبنامه
#بگو_همه_باید_بخونن
۱۴۰۱/۹/۱۸
.
🔺 در ماه های اخیر شاهد ناآرامیهایی در ایران بودیم. ناآرامیهایی که بیش از هر چیز شبیه به یک پروژهی "تروریسم شهری" است که میکوشد تا با فعال کردن تمام مخالفین سرشناس ایران و متحد کردن آنها (اعم از مذهبی و غیر مذهبی، سیاسی و غیر سیاسی) یک بحران از جنس "سوریه" را در این کشور رقم بزند.
در روزهای گذشته و پس از آرام شدن آشوبها و ورود به زنگ حساب و محاکمهی آشوبگران، حالا غربگرایان داخلی به وضوح وارد میدان شده و البته شبکه ی پر سر و صدای سلبریتیها را نیز با خود آورده اند.
🔺 خاتمی در روزهای قبل بیانیه داده و از آشوبها حمایت کرده، بیانیه ای از میرحسین هم امروز با عنوان محکوم کردن اعدامِ یک جنایتکار، در رسانههای وطن فروش و غربگرا منتشر شده است.
بر اساس آنچه منابع آگاه میگویند هر دو بیانیه اخیر میرحسین موسوی را #اردشیر_امیرارجمند (مشاور میرحسین در انتخابات ۸۸ ) به نگارش در آورده است.
مادر امیر ارجمند (افسر محرم زاده) هوادار گروه #منافقین بوده است.
منصور امیر ارجمند (برادر وی رئیس اطلاعات گروهک منافقین در فرانسه) بوده است.
خانه ی منصور امیرارجمند در زمان شورش منافقین در دهه شصت، محل اختفای سرکردگان #فرقه_رجوی بوده است.
🔺 امیرارجمند که خودش در فرانسه مستقر است در سالهای قبل و پس از انتقال فرزند محمد علی زم به این کشور، یک دروغ نیوز با نام "آمدنیوز" و با محوریت روحالله زم ایجاد میکند.
مسئلهی ما البته میرحسین موسوی، اردشیر امیر ارجمند و مسائلی از این دست نیست!
سوال اصلی ما این است: چرا این روزها آنچنان سر و صدایی از گروهک منافقین به گوش نمیرسد؟
از خودتان یک سوال بپرسید:
🔸 به یکباره یک آشوب در ایران به راه افتاد و بلافاصله گروههایی با عنوان "جوانان محلات" تاسیس شد و در ایران سازماندهی شدند و عملیات کردند؟
🔸 آیا این سازماندهی و این جنس فعالیت به یکباره رخ میدهد؟ یا در بلند مدت شکل گرفته؟!!
🔸 چرا رفتاری که پیجها و صفحات مربوط به "جوانان محلات" مخاطب را به سمتش هدایت میکنند عینا #دهه_شصتی ست؟
🔸 آیا عده ای یک پروژه ی نیمه کاره در دهه شصت داشتهاند و میخواهند بدون آنکه هزینه دهند تکمیلش کنند؟
🔺 اگر شما سازمان منفوری مانند منافقین باشید که برای دشمنی منفورتر به نام صدام یک #لشکر_فارسی_زبان راه انداخته و در جبهه و پشت آن علیه ایران عملیات میکرده باشید، چاره ای ندارید جز اینکه پشت نام ها پنهان شوید و با نفوذ در اتاق فکر دیگر جریانات، و نوشتن حرفهایتان در قالب بیانیهی آنها بازی را پیش ببرید...
بیانیه نویسیهای اردشیر امیر ارجمند برای میرحسین و راه اندازی گروه "جوانان محلات" بخشی از پروژهی گروهک منافقین است که در فتنه ی اخیر از #تیرانا طرح ریزی و هدایت شده است.
منافقین حالا یک پله عقبتر رفته، و کانالها وصفحاتی را به نام "جوانان محلات" ایجاد کردهاند؛ و دقیقا پروژه ی دهه شصت خود را به افرادی که میدانند همکاری با منافقین هزینهای ترسناک برایشان دارد (اما نمی دانند این اکانتها همان اکانتِ نیابتی گروهک منافقین است) پیش میبرند و هزینه ها را هم به شیوه های مختلف پرداخت میکنند...
🔺 در روزهای اخیر و پس از شکست مفتضحانه پروژه ی سه روزی وطن فروشها، تعدادی از آشوبگران حرفه ای در چند استان کشور بازداشت شدند.
نکته قابل تأمل در خصوص بازداشت این افراد نشان میدهد که ما صرفا با چند فرد، یا حتی با گروهی که به یک سیستم وصل بودهاند مواجه نبوده ایم، بلکه ماجرا فراتر بوده است.
آنچه در روزهای اخیر دیده شده این است که افراد وابسته به گروهکها که بازداشت شدهاند ، هستههای عملیاتی در ایران به راه انداخته تا همزمان با دعوت افرادِ ناآگاه (توسط سعودی اینترنشنالها) در قالب هستههای عملیاتی، فعالیتهای آشوبگرانه را پیش ببرند.
اگر این روزها سکوتی از سوی فرقه ی تروریستی رجوی دیده میشود به این دلیل است که آنها ترجیح داده اند برای دیده نشدن پنجه هایشان، بازی را در سکوت پیش ببرند...
🔺اگر از رفتار میدانی آنها بگذریم، رفتار شاخهی سیاسی آنها نشان میدهد که چپها بدشان نمیآید، آنچه در شصت روز گذشته رخ داده را به جنش سبز، میرحسین موسوی و غربگرایان داخلِ کشور گره بزنند، تا بلکه این ناآرامیها یک سخنگویِ مطالبهگر در برابر حکومت پیدا کرده یا لااقل بتواند مورد بهره برداری در سیاست داخلی (در آینده پیش رو) قرار بگیرد.
ماجرا مفصل است.
کمی صبور باشید ، به زودی از ابعاد دیگر آن رمزگشایی خواهیم کرد...
افتنه
از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکرده ام!-براندازان موفق به اثبات قطعی حتی یک مورد از ادعاهایشان نشدند.فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توئیتر ارائه می شد به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد.
نتیجه این شد که جامعه بویژه طبقات سنی که در ابتدای کار فکر می کردند رویایی در حال محقق شدن است، کنار کشید. ناتوانی براندازان در مدنی نگهداشتن اعتراض، و عجز از خلق یک چشم انداز ولو مبهم، و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد.
اکنون نه تنها توهم رفتنی بودن زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته. حالا البته سرویس خارجی می گوید باید 'هزینه ترمیم زخم' را بالا برد. همه چیز به موقع شناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.
اکنون یک قدم آن سوتر ایستاده ایم. بخش های مهمی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان می خواستند رویایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربه ای اندوخته که من 'نو کردن حکمرانی' را بهترین توصیف آن می دانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.
شریعتمداری تاکید کرد:نکته درخور توجه این که شیخ یوسف در ادامه همین نامه خطاب به حاکم رأس الخیمه می نویسد «بلد لنجه بلدکم» یعنی شهر بندرلنگه هم شهر شماست و عجیب آن که اماراتی ها وقتی به این نامه استناد می کنند جمله اخیر را که به وضوح نشان می دهد جمله قبلی فقط یک تعارف بوده است، حذف می کنند!.
وی افزود : اگرچه وزارت خارجه کشورمان این بیانیه را بی پاسخ نگذاشته است ولی کاش وزیر خارجه کشورمان در واکنش به این بیانیه ضمن توبیخ شدید امضاء کنندگان بیانیه و اشاره به اسنادی که از آن یاد کردیم ، روی دو نکته دیگر نیز تاکید می کردند، اول آن که به دولت بحرین به عنوان یکی از امضاء کنندگان بیانیه گوشزد کند که بحرین بخش جدائی ناپذیری از خاک ایران است و رژیم آمریکائی پهلوی حق واگذاری آن را به آل خلیفه که در بیابان های نجد به راهزنی مشغول بوده اند، نداشته است و دوم آن که از رئیس جمهور چین بپرسد آیا امضای شما پای بیانیه یاد شده نشانه آن نیست که حاکمیت چین بر تایوان را هم قابل مناقشه می دانید ؟!
مدیر مسئول روزنامه کیهان اضافه کرد: شما با کشورهای هم پیمان آمریکا در تردید نسبت به حاکمیت مسلم و قطعی ایران بر جزایر سه گانه همصدا شده اید ! آیا این همصدائی به مفهوم و معنای آن نیست که به آمریکا نیز حق می دهید حاکمیت چین بر تایوان را مورد تردید قرار داده و قابل مذاکره بداند ؟! آقای جینگ پین ! مطالعات شما در جغرافیای سیاسی ضعیف است و یا مشاوران غیر قابل اعتمادی دارید ؟!
نظر یک آخوند اصلاحطلب درباره حضور بیحجابها در خیابان
تصمیم قطعی "بانیان آشوب" برای تکرار آشوب/ عاملان ناکارآمدی و گرانی از دلیل التهابات اخیر میگویند!
حجتالاسلام محمد اشرفیاصفهانی، فعال چپ و از مقامات دولت روحانی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران پیرامون اغتشاشات اخیر، اگرچه صراحتا اعلام کرده است که با امر عقلانی گشت ارشاد مخالف است و ابهاماتش هم نسبت به درگذشت تصادفی مرحومه مهسا امینی رفع نشده اما در اشاره به معدود افرادی که طی روزهای اخیر بدون حجاب در خیابانهای میگردند، گفته است:
"ما بیش از چهارده آیه در باب حجاب داریم. این آیات باید برای مردم تبیین شود. باید به این نکته اذعان داشت که حجاب و تعصب خانمهای محجبه نسبت به حجاب بیشتر شده است. انسانهای اصیل و ریشهدار پوشش خود را کاملاً رعایت کردند. عدهای با لج و لجبازی میخواهند در مقابل نظام دهنکجی کنند و این کارها را انجام میدهند و ممکن است بعدها پشیمان و خودشان را اصلاح کنند.”[4]
*ما توصیف این فعال اصلاحطلب در قبال افراد بیحجاب را به قضاوت مخاطبان محترم میگذاریم و در ادامه هم 2 سؤال فلسفی را از آقای اشرفی اصفهانی مطرح میکنیم:
1_ اگر هیچ تبیین و اقناعی برای این جماعت کارگر نیافتاد و آنها هرگز پشیمان و اصلاح نشدند؛ باید چکار کرد و این جماعت چگونه باید مجبور به رعایت قانون نظام اسلامی یعنی "حجاب در خیابانها" شوند؟!
2_ فرض بر اینکه این افراد قلیل هرگز و با هیچ ابزار تبیینی اصلاح نشدند و با رفتارشان اعلام کردند که حجاب را رعایت نخواهند کرد؛ آنگاه نظام اسلامی باید در توجیه اجرا نشدن قانون حکومت اسلامی یعنی "حجاب" چه توجیهی در آزادگذاشتن این افراد بیاورد؟! از طرفی آیا رها کردن قانون حجاب به معنی اجبار برای رها کردن سایر احکام الهی نیست؟!
تصور رفتنی بودن نظام!
فکر میکنم در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمعبندی یا پیشبینی وضعیت را ندارم چون همه آموختهایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود. اما تقریباً پیداست که آشوبهای ۱۴۰۱ در فاز پایان قرار دارد.
خبرگزاری فارس ـ یادداشت ـ مهدی محمدی: فکر میکنم در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمعبندی یا پیشبینی وضعیت را ندارم چون همه آموختهایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود. اما تقریباً پیداست که آشوبهای ۱۴۰۱ در فاز پایان قرار دارد. پروژه قبلی شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست.
داستان اینگونه شروع شد: ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند. هدف این بود که یک آشوب چند صد هزار نفری سراسری شکل بگیرد.
برای رسیدن به این هدف، ابزار خلاقانهای ایجاد شد: 'ایجاد تصور رفتنی بودن نظام.' یک بازی از دید من هوشمندانه و پر از ظرافت و پیچیدگی داخلی و خارجی راه افتاد برای باوراندن این امر به بخشی از جامعه ایران که کار تمام و جمهوری اسلامی در حال رفتن است.
فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعه ایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت. مقام امنیتی گفته بود: 'سیستمها وقتی میروند که به نظر برسد دارند می روند!'
حالا یکبار دیگر آنچه را که دیدهاید مرور کنید. همه چیز معنای جدیدی پیدا میکند. در داخل ایران هدف همه پروژه های کوچک و بزرگ، از زیر سوال بردن سلامت و حتی حیات رهبری، تا خشونت بی سابقه علیه نیروهای امنیتی و انتظامی و خشونت کلامی و تبدیل فحش به شعار، همین بود: کار تمام است!
در خارج از ایران نیز یک پروژه بزرگ کلید خورد: از علم کردن اسماعیلیون و تلاش برای معرفی او به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی تا همایش برلین یا بردن نازنین بنیادی به شورای امنیت و دیدار علی نژاد با ماکرون. بایدن از تغییر و ماکرون از انقلاب حرف زد.هدف انتقال 'سیگنال پایان' بود.
همه اینها روی برخی روندهای نسلی، جنسیتی و اقتصادی در ایران نشست. بی تعارف کم کاری ها و ندانم کاری های ما بزرگترین کمکی بود که طراح خارجی دریافت کرد. زیرساختی عظیم در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات خام به هیچ وجه منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بسیار بزرگ تر است.
همه آنها که وارد خیابان شدند بخشی از زیرساخت آشوب نبودند اما همه آنها که دست به خشونت زدند آگاهانه یا ناآگاهانه، با آن مرتبط بودند. غفلت از شکل گیری این زیرساخت، بزرگ ترین سوالی است که مسئولان یک دهه گذشته باید به آن جواب بدهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران را ساخت.
من درباره آن زیرساخت سخن نمی گویم. موضوعی است که فهم آن مهم ترین مسئولیت کنونی جامعه اطلاعاتی ایران است. درباره زمینه های اجتماعی هم که آن زیرساخت بر آن استوار شده جداگانه سخن خواهم گفت. در اینجا بر نتیجه تمرکز می کنم. تا جایی که به نتیجه مربوط است پروژه به سختی شکست خورده.
نخستین علت شکست پروژه حجم بی سابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید.نظام یا می ترسد و مماشات می کند که یعنی کار تمام است یا متقابلا دست به خشونت می زند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود.
نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، 'تولید آگاهی اجتماعی' را هدف گرفت. ذات آشوب باید آشکار و پرده از چهره کسانی که ادعا می کردند ایران را گلستان خواهند کرد، برداشته می شد. بعد، جمع کردن بساط قداره کشی و تروریسم دشوار نبود. اکنون جامعه ایران شاید معترض اما بسیار آگاه تر است.
خشونت بی سابقه به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به 'جامعه زدایی از آشوب' انجامید. و مهم تر،تصویر ذهنی جامعه ایران از آینده بدون جمهوری اسلامی را واقعی کرد. صریح ترین منتقدان به ما که می رسیدند می گفتند از شما خوشمان نمی آید ولی بساط اینها را جمع کنید!
خشونت کلامی وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان می کرد می تواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمام شده بودن کار را تقویت نماید اما عملا آنچه رخ داد اثبات بی صلاحیتی اخلاقی براندازان در برای جامعه ای بود که هنوز می خواهد اخلاقی زندگی کند.
تیرخلاص را اما افراط در دروغ گویی زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگ دیتا هوشمندی طرف طراح در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله را ستایش کردم. انصافا فناوری پیچیده ای داشت اما خب، بیش از حد دروغ گفت.
چرا میلرزی؟! (گفت و شنود)
گفت: برخی از مدعیان اصلاحات بدجوری از قاطعیت دستگاه قضا در مجازات اشرار و پادوهای تروریست آمریکا و اسرائیل و انگلیس به وحشت افتادهاند.
گفتم: باید هم وحشتزده باشند. بیحساب و کتاب نبود که نتانیاهو آنها را بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران میدانست!
گفت: معلوم نیست از کجا با خبر شدهاند که بعد از مجازات اشرار میدانی اسرائيل، نوبت به مجازات کسانی میرسد که سرمایه اسرائیل در داخل کشور بودند و منافع رژیم صهیونیستی را دنبال میکردهاند.
گفتم: طرف در یخچالو باز کرد، ژله تو یخچال بود و شروع کرد به لرزیدن! پرسید چرا میلرزی؟ فعلاً میخوام آب بخورم.
بعداً به سراغ تو میام!
یک اعدام و چند نکته!
محسن شکاری، اغتشاشگری که به چنگ قانون گرفتار شده بود، صبح روز پنجشنبه اعدام شد.
درباره این اقدام قوه قضائیه - که واکنشهای متفاوتی به دنبال داشت - چند نکته عرض میکنم:
۱- اقدام قوه، کاملاً قانونی و در مقابل اقدام شخص معدوم، مصداق بارز محاربه بود. برخی که میکوشند اتهام او را به زخمی کردن و وارد کردن خراش و... تقلیل دهند، یا قصد فهمیدن ندارند و همسو با جبهه دشمن حرف میزنند یا از قانون بیاطلاعند.
۲- سلاح کشیدن در جامعه و ایجاد رعب و وحشت، بهتنهایی و بدون نیاز به هیچ جرم دیگری، مصداق محاربه است و قانون به آن تصریح دارد.
۳- اینکه برخی، اقدام محسن شکاری را «ترساندن مأموران» میدانند و نه ترساندن مردم! نشانه بیسوادی و جهل به مبانی قانون است، حتی اگر استاد دانشگاه و وکیل دادگستری باشند! و اگر بیسوادی در کار نباشد، اغراض و اهداف دیگری را باید در نظر گرفت.
اینها چیزهایی است که یک دانشجوی سالهای اول کارشناسی حقوق در درسهایش میخواند.
۴- در جرم محاربه، قتل و زخم و ... ملاک نیست. ملاک ارعاب یعنی ترساندن و ترسیدن مردم و ایجاد ناامنی در محیط است که در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی به روشنی ذکر شده: «محاربه، عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنهاست، بهنحوی که موجب ناامنی در محیط گردد». ماده به توضیح بیشتری نیاز ندارد بخصوص این قسمت آخر یعنی «به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد». کدام عاقلی است که معتقد نباشد قمه عریان در دست یک جنایتکار، موجب ترسیدن مردم و ایجاد ناامنی میشود!؟ اگر کسی معتقد است که حمله فرد قمه بهدست، موجب رعب نمیشود و به «انگیزهسازی» برای جنایتکاران مشغولند، خوب است یک شب آنها و خانوادهشان را با چند قمه به دست وحشی مواجه کنند، اگر نترسیدند و قالب تهی نکردند، میشود انگیزه دیگری برای جانی در نظر گرفت! اما حقیقت این است که این اقدام جانی، در هر شرایطی موجب رعب و وحشت مردم میشود و در این نمیتوان شکی داشت.
۵- بعضیها به سرعتِ صدور و اجرای این حکم ایراد میگیرند و آن را دلیلی بر ناعادلانه بودن آن میدانند حال آنکه تأخیر و تعجیل در رسیدگی قانونی معنایی ندارد، مهم، رعایت آیین دادرسی و انطباق حکم با موازین قانونی است که در این فقره، از اقرار صریح متهم و بازسازی صحنه جرم تا شهادت شهود و تصاویر و ... جایی برای انکار باقی نگذاشته و از قضا باید از سرعت عمل و حقیقتجویی دستگاه قضائی تشکر کرد و انتظار داشت در همه پروندهها چنین باشد.
۶- فراموش نکنید، عمده کسانی که الان هیاهو راه انداختهاند، همانهایی هستند که در ماجرای قتل عمد توسط نوید افکاری و اقرار صریحش، هشتگ #نه_به_اعدام راه انداخته بودند! گویی با هر حقطلبی و عدالتخواهی مخالفند!
۷- و در آخر، افزون بر تصریح قانون، مطالبه عمومی مردم برای برخورد با برهمزنندگان نظم و امنیت، پشتوانه اقدام مؤثر و بهموقع قوه قضائیه است.