eitaa logo
اخبار بسیج
227 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
74 فایل
اخبار محلی و اطلاعیه ها و رخدادها و گزارشات خود را جهت انعکاس عمومی برایمان ارسال کنید: ارتباط باما : عضویت در کانال: https://eitaa.com/bsjtakestan
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 رپرتاژ خبری خبرگزاری دولت برای سلبریتی که فرش قرمز جشنواره کن را با رختخوابش اشتباه گرفته بود 🔹وقتی سلبریتی جامعه اقدامات مغایر با شئونات اسلامی در ملا عام انجام میدهد و نه تنها برخوردی صورت نمی‌گیرد و بلکه تبلیغ هم میشود، طبیعی‌ست که آن کشف حجاب کننده کف خیابان بگوید چرا فقط زورتان به من میرسد ... نبرد روایت ها در ایتا 👇 @nabarde_revayatha
🔹‏امشب در فروشگاه رفاه گوشت گوسفند کیلویی سیصد و هفتاد و هشت هزار تومان و برنج هندی ده کیلویی پونصد هزار تومان بود، یعنی بیش از صد و پنجاه درصد افزایش قیمت... 🔹 اقایان مسئول، نظارت و پاسخ‌گویی کمترین خواست مردم در این شرایطه 🔴نبرد روایت ها در ایتا 👇 @nabarde_revayatha
🔺این خبری است که رومانوف خبرنگار معروف جنگی‌ روس‌ شب گذشته منتشر کرد و مدعی است که در حملات شب گذشته به زیرساخت‌های ناتو در سراسر اوکراین از موشک‌های فروخته شده ایران به روسیه نیز استفاده شده است. 👆اگر این خبر درست باشد باید گفت ایران مجوز استفاده از موشک‌ها را به روسیه داده تا کشورهای اروپایی بدانند روش برخورد با ایران بیش از آنکه به نفعشان باشد به ضررشان دارد تمام می‌شود. 🔴نبرد روایت ها در ایتا 👇 @nabarde_revayatha
🔻این فرد با چنین عقاید سیاسی، ۴ سال وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی ایران بوده است 🔹به لحن و ادبیاتش نگاهی کنید، دقیقا از واژه ای که براندازان جهت تحقیر حامیان حکومت استفاده می کنند، استفاده می کند 🔸مشخص نیست این آقا وزیر مملکت بوده یا لیدر اپوزیسیون! 🔹حال با عیان تر شدن افکار این فرد بهتر می‌توان درک کرد که چرا دوره وزارت این فرد، سیاه ترین دوره از نظر به ابتذال کشیده شدن فضای مجازی بود چرا که این جماعت اعتقادی به مقابله با ابتذال غربی ندارند و چه بسا شاید دلشان پیش آن نوع سبک زندگی هم گیر باشد! 🔸نکته جالب هم آنکه وب‌سایت خبرآنلاین که به نوعی پاتوق علیرضا اکبری هم بوده، سریعا برایش رپرتاژ خبری می رود... 🔴نبرد روایت ها در ایتا 👇 @nabarde_revayatha
🔸نقدینگی عامل تورم؟ سید یاسر جبرائیلی این ادعا را دروغی بزرگ خواند. 🔸نقدینگی باعث تورم نیست اما باعثِ... سید یاسر جبرائیلی پاسخ میدهد. 🔸چگونه سفره مردم را از گرانی نجات دهیم؟ سید یاسر جبرائیلی پاسخ میدهد. نبرد روایت ها در ایتا 👇 @nabarde_revayatha
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۱) بهمن ماه مصادف با ساقط شدن رژیم شاه پهلوی در ایران است ! شاه پهلوی در اوایل جوانی که برای تحصیل به مدرسه له‌روزه سوئیس رفته بود، عاشق یکی از مستخدمه‌های مدرسه شد و پس ار برقراری ارتباط، دخترک را حامله کرد. محمدرضا با کمک فردوست با پرداخت پول از آن دخترک خواستند تا سقط جنین کند و مدرسه را ترک نماید. داستانهای هزار و یک شب، حرمسراهای قاجار و عشق های بیمارگونه پادشاهان ایران همه نشان از فساد دربار و حساسیت بیرون از دربار دارد. اما دربار محمدرضا پهلوی از دو جهت با سلف خود متفاوت بود. محمدرضا پهلوی برای کاستن از قبح زن‌بارگی رعایت احکام شرعی را نمی‌کرد و فساد مختص به مردان دربار نبود. خواهران، دختران و زن او نیز از این قاعده مستثنی نبودند. حتی لحظاتی که ملت ایران برای سرنگونی او در سرتاسر کشور بسیج شده بودند و در خیابانها صدای رگبار و مرگ بر شاه در هم پیچیده بود او در بارگاه خویش بی‌اعتنا به واقعیتهای بیرونی به عشقبازی مشغول بود. شاه و دلال محبت او، علم در رابطه با اخلاق جنسی به این اعتقاد رسیده بودند که مردان بزرگ احتیاج به یک سرگرمی دارند و مسئله جنسی بهترین سرگرمی است. به گزارش علم یک روز شاه و علم «درباره‌ی دوستان مؤ‌نث، گپ » می‌زدند. شاه از پیر شدن معشوقه‌ها صحبت می‌کرد و افزود «با وجود همه‌ی اینها اگر این سرگرمی‌ها را هم نداشتیم به کلی داغان می‌شدیم.» علم نیز که در فساد جنسی دست کمی از شاه نداشت در تأیید شاه گفت: «همه‌ی مردانی که مسئولیتهای خطیر به عهده دارند نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره‌ی کارساز است.» مسئله مهمی که بر فساد جنسی شاه دامن می‌زد، فساد اخلاقی خواهرانش اشرف و شمس بود. اشرف و شمس که از نقطه ضعف شاه آگاه بودند، «دختران زیبا را به او معرفی می‌کردند.» و «دختران جوان را به دام » می‌انداختند و برای محمدرضا به کاخ می‌آوردند. گرچه شخصیت‌های پیرامونی محمدرضا شاه، پدر، مادر، خواهران، وزیر دفاع دربار و دوستان او نقش بسزایی در زمینه‌‌سازی فساد جنسی شاه داشته‌اند؛ اما عامل اصلی، شخصیت خود شاه بود. برای روشن شدن عوامل و ابعاد موضوع، مروری بر فساد جنسی محمدرضا شاه بی‌مناسبت نیست.
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۲) شاهی که دیوانه عیاشی بود👇: پرویز راجی سفیر شاهنشاه در انگلیس داستان خلوت کردن شاه و خانم «مورین» در تالار پذیرایی سفارت ایران در انگلیس را آورده است.شاه دیوانه عیاشی بود، او نه مانند یک پادشاه با وقار، بلکه مانند یک لات هرزه به دوره‌گردی در خارج از کشور می‌پرداخت. فریدون هویدا سفیر شاه در سازمان ملل که در یکی از مسافرتهایش به همراه شاه در پاریس بوده، می‌نویسد: «شاه یکی دو روز عصرها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد و مدتی را در مصاحبت دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند که به آنها هدایایی گرانقیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سرکرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماسی را که از شاه هدیه گرفته بود به من نشان داد.» عیاشهای شاه در سن موریس سوئیس، پایتخت زمستانی شاه داستان دیگری است که خود نیاز به کتابی جداگانه دارد. خانم مینو صمیمی کارمند سفارت ایران در سوئیس در خاطرات خود پرده از فساد شاه برمی‌دارد و می‌نویسد: «شاه در مسافرتش به سوئیس از همان فرودگاه از فرح جدا می‌شد و به دنبال عیاشی خود می‌رفت. در یکی از این مسافرتها شاه «از فرودگاه مستقیماً عازم محل اقامت یکی از ستارگان معروف شد و تمام ساعات بعدازظهر را در جوار او گذراند.» وی این ستاره سینما را «بریژیت باردو» می‌داند. وی معتقد است، فرح نیز از مقصد شاه اگاه بود. سفیر ایران در سوئیس چون تازه کار بوده است، اطاق دو نفره‌ای را برای شاه و ملکه تدارک دیده بود، اما شاه به وی متذکر می‌شود که شاه و ملکه در یک اطاق نمی‌خوابند. این موضوع برای خانم صمیمی معما شده بود تا سرانجام «عیاشی‌های شاه» و «زن‌بارگی» وی به او فهماند که «چرا شاه پیوسته اصرار داشت در اتاق خوابی جدا از همسرش به سر برد.» عیاشهای شاه در یک محیط سربسته انجام نمی‌شد؛ به همین جهت در بین مردم ایران زبان به زبان می‌چرخید و نفرت در دلها ایجاد می‌کرد. روزنامه‌های اروپایی با همه حمایتی که از شاه به عمل می‌آوردند، عیاشیهای شاه را نادیده نمی‌گرفتند و «مطالب متعددی اغلب در مطبوعات اروپایی راجع به عیاشیهای شاه منتشر می‌شد که خود مؤیدی بود بر زن‌بارگی شاه.» یکی از نویسندگان فرانسوی به نام «ژرا دو ویلیه» در کتاب خود فصل بلندی را به شرح ماجراهای عشقی شاه اختصاص داده است. وی از معشوقه‌هایی به نام «دخی» و دختر زیبایی از خانواده‌ای اشرافی به نام «منیژه» و دختری ۱۹ ساله و تحصیل‌کرده در انگلیس به نام صفیه،دختر ۱۸ ساله‌ای به نام لیلی فلاح و هنر پیشه آلمانی به نام «الگار اندرسن» و «ماریا گابرلا» دختر پادشاه برکنار شده ایتالیا نام می‌برد. شاه تا مرز ازدواج با گابریلا هم رسید، ولی به دلیل مسیحی بودن وی با مخالفت آیت‌الله بروجردی رو به رو شد. شاه چنان بی دغدغه از مشکلات مردم و سقوط خود به عیاشی مشغول بود که حتی در آخرین ماههای حکومتش دست از فساد جنسی برنمی‌داشت. در سال ۱۳۵۶، سپیده زن دولو قاجار که عضوی از شبکه فساد شاه بود، دختری زیبا روی ۱۶ ساله فرانسوی به نام ماری لبی را شکار و به دربار نزد شاه می‌فرستد. او در نزدیکی های پیروزی انقلاب اسلامی ایران را ترک و به فرانسه باز می‌گردد. وی خاطرات خود را به شکل رمانتیک به نام «عشق من شاه ایران» منتشر کرده است. شاه در این اواخر چنان در هرزگی فرو رفته بود که حتی اگر چشمش به عکس زیبا رویی می‌افتاد، عنان از دست می‌داد. کارت تبریکی را شاهزاده موناکو همراه با عکس دخترش برای شاه فرستاد، شاه تا چشمش به عکس افتاد گفت:«عجب دختر خوشگلی دارند ای کاش می‌توانستیم دعوتش کنیم بیاید تهران.» شاه حتی تا آخرین لحظات عمرش دست از هرزگی برنداشت. به گزارش احمد علی انصاری دوست وفادار و همراه شاه« تا زمانی که حالش به وخامت گرائید هنوز همان روحیه‌ی زن بازی را حفظ کرده بود.» منبع: دانا
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۳) داستان عیاشی شاه از زبان محافظش محافظ شاه داستانی را از عیاشی محافظ شاه شاه و علم در جزیره کیش نقل می‌کند، که نشانگر اوج بی‌مبالاتی آنهاست. او می‌نویسد: با یک فروند هواپیما در معیت شاه و علم به جزیره کیش رفتیم. علم در فرودگاه گفت حفاظت لازم نیست، شاه را برداشت و برد. افسر نیروی هوایی مسئول حفاظت در کیش به شدت از جان شاه می‌ترسید و خودخوری می‌کرد، چند لحظه بعد با عصبانیت آمد و گفت شاه با سه خانم لخت کنار ساحل قدم می‌زنند.«هر چهار نفر لخت هستند و کارهایی انجام می‌دهند که واقعاً من ناراحت شدم» شهبازی در توجیه آن افسر گفت: «شاه هم آدم است، تفریح می‌خواهد!» افسر با ناراحتی جواب داد: «این تفریح نیست.» علم در جای جای خاطرات خود به عیاشیهای شاه و خود اشاره می‌کند. او نشان می‌دهد که حتی از آوردن دختران ساده به کاخ نیز خودداری نمی‌کردند. علم دختری را برای شاه به کاخ آورد که خودش می‌گوید: «دخترک یا خل وضع است یا درست حسابی مایه دردسر است.» او در مورد سادگی این دختر به شاه می‌گوید: «آن قدر ساده است که علناً مرا به جای شاه گرفت، تعظیم غرایی کرد و بعد هم خودش را انداخت توی بغل من ... نمی‌دانستم با چه زبانی به او بگویم که من شاه نیستم.» علم در جای دیگر از خاطراتش داستانی را نقل می‌کند که اوایل سال ۵۵ دوست دختر سوئدی شاه در اثر خوردن چغاله بادام دل درد گرفته بود و اشتباهاً دکتر را برای دوست دختر فرانسوی علم برده‌اند. شاه نه تنها در ایران بی‌مهابا و بی‌اعتنا با ارزشهای ملت ایران دست به فساد می‌زد، بلکه بی هیچ توجهی به شأن یک پادشاه در خارج از کشور نیز از هیچ تظاهری به فساد کوتاهی نمی‌کرد. شاه در یکی از سفرهای خود به ونیز از فرماندار شهر تقاضای زن می‌کند. فرماندار پاسخ می‌دهد: «این کار مربوط به رئیس پلیس است.» وقتی این داستان به آندره ئوتی نخست‌وزیر ایتالیا رسید از بی‌شخصیتی شاه تعجب کرد .گفت: «این تقاضا را عاری از نشانه‌ی نجیب‌زادگی» می‌دانم. مسئله زن‌بارگی شاه را در خارج از کشور همه‌ی طرفداران شاه روایت کرده‌اند. علی شهبازی محافظ شاه می‌نویسد علم برای عیاشی شاه در خارج از کشور نیز تشکیلاتی درست کرده بود و «عده‌ای مأموریت داشتند که در خارج از کشور هنگام مسافرت برای او قبلاً همه چیز را آماده کنند؛ البته اکثراً در مسافرتها اردشیر زاهدی و حسین دانشور و سرهنگ جهان‌بینی و مصطفی نامدار سفیر شاه در اطریش عهده‌دار آوردن خانمهای متعددی بودند. از همه فعال‌تر محمود خوانساری بود که دختران دانشجوی ایرانی را می‌آورد.» منبع: دانا
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۴) شاه به «سوفیا لورن»هم رحم نکرد شاه مدتی عاشق «سوفیا لورن»، ستاره معروف سینمای ایتالیایی شده بود و دستور داده بود تا فرح گونه‌های خود را به شکل او جراحی کند. شاه برای رسیدن به وصال سوفیا لورن او و همسرش را به ایران فراخواند، ولی تنها همسرش، کارلو پونتی به ایران آمد و در ضیافت کاخ شاه شرکت کرد. علی شهبازی یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، کسی که تا پایان عمر، در خارج از کشور، مغرب، پاناما، آمریکا و مصر او را ترک نکرد، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای برمی‌دارد که برای فساد و زن‌بازگی شاه فعالیت می‌کردند. او معتقد است از وقتی که علم وزیر شد، در وزارت دربار «تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی شاه درست کرده بود که اعضای آن سازمان عبارت بودند از خود علم، افسانه رام، سیروس پرتوی، امیر متقی، ابوالفتح آتابای، کامبیز آتابای، هرمز قریب، سلیمانی، سرهنگ جهان‌بینی، عباس حاج‌فرجی، حسین حاج‌فرجی، ابوالفتح محوی، خانم آراسته و سرهنگ اویسی، تعدادی خارجی هم با آنها همکاری داشتند. این تشکیلات یک بودجه سرسام‌آور داشت.» او در مورد وظیفه این تشکیلات می‌گوید: «کارشان این بود که خانم‌های شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران کسانی را که می‌خواستند مقامی بگیرند، برای شاه بیاورند.» وی که همیشه همراه شاه بوده است در مورد محلهای فساد شاه می‌نویسد: این برنامه گاهی در کاخ شهوند انجام می‌شد که مسئول آن ابوالفتح آتابای بود ... هر وقت حسین دانشور برای شاه خانم می‌آورد در منزل اردشیر زاهدی برنامه انجام می‌شد، موقعی که امیر متقی از دانشگاه شیراز خانم می‌فرستاد در منزل علم ملاقات صورت می‌گرفت ... تابستان که شاه به نوشهر می‌رفت برنامه دست امیر قاسمی بود که از دختران ساواک به کاخ رامسر می‌آورد ... ابتدا کامبیز آتابای یک نفر را به کاخ شهوند می‌آورد و کار که تمام می‌شد، جهان‌بینی به عرض می‌رساند: قربان آقای سلیمانی با مهمان در منزل آقای ابوالفتح محوی منتظر است ... دو ساعت بعد جهان‌بینی جلوی در ورودی به عرض می‌رساند: قربان حسین دانشور با مهمان در حصارک منتظر تشریف‌فرمایی شما هستند ... آقای شهبازی می‌نویسد فساد شاه در این اواخر به حدی رسیده بود که «شاه حتی وقتی که به زیارت امام رضا(ع) می‌رفت قبلاً علم منشی‌اش که افسانه رام بود را با یکی دو خانم از تهران به آنجا می‌فرستاد.» با اینهمه، شهبازی در دفاع از شاه می‌گوید: «خلاصه علم برای شاه برنامه‌ای درست کرده بود که شاه تا شانه‌هایش در لجن فرو رفته بود و راه برگشت هم نداشت.» او در مورد افراط علم می‌نویسد که «گاهی اتفاق می‌افتاد که علم شاه را در یک روز با سه تا چهار زن روبه‌رو می‌کرد.» منبع: دانا
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۵) گیلدا پرحادثه‌ترین داستان هزار و یک شب دربار👇👇: داستان گیلدا پرحادثه‌ترین داستانهای هزار و یک شب دربار پهلوی بود. شاه بی‌مهابا او را به کاخ آورد و رسماً جزء دربار شد. فرح از گستاخی شاه سخت به تنگ آمد و دعوا و درگیری را آغاز کرد. گیلدا دختر سرلشکر آزاد یکی از افسران نیروی هوایی اصفهان بود، در سفری که شاه به اصفهان رفت سخت شیفته او شد و او را با خود به تهران آورد. مادر محمدرضا، داستان گیلدا را چنین تعریف می‌کند: در سال ۱۳۵۱ سرلشکر آزاد برای اینکه «خودش را به محمدرضا نزدیک کند»، از دخترش استفاده کرد، او را هنگام سفر محمدرضا به اصفهان با خود آورد و در هواپیما کنار محمدرضا نشاند و محمدرضا را خام خودش کرد. محمدرضا چنان شیفته او شد که «نمی‌توانست در برابر خواهشهای او نه بگوید»، شاه نام او را به خاطر موهای طلاییش، طلا گذاشت. کم کم حس رقابت فرح برانگیخته شد و بحث طلاق پیش کشیده شد. ملکه مادر از این که فرح نسبت به این دختر حساسیت نشان می‌داد، تعجب می‌کند و می‌گوید: «فرح خودش را روشنفکر می‌دانست. محمدرضا در مجالس با زنهای این و آن و دخترهای این و آن می‌رقصید و آنها را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید و فرح می‌دانست که محمدرضا ... علاوه بر او با زنان دیگری هم رفت و آمد دارد، اما او نسبت به این دختر فوق‌العاده حساس شده بود.» ملکه مادر علت حساسیت بیش از حد فرح را این می‌داند که «این دختر فوق‌العاده قشنگ بود». خصوصاً این که محمدرضا به زیبایی ذاتی این دختر اکتفا نکرده بود و او را نزد پروفسور تسه فرانسوی، دکتر خانوادگی دربار در امور زیبایی فرستاده بود و با چند عمل جراحی «خیلی دیدنی شده بود.» سرانجام فرح بی‌تاب شد و وقتی «در سعدآباد چشمش به طلا افتاد. جلو رفت و کشیده محکمی به گوش طلا زد.» مادر فرح، فریده دیبا در بزرگواری و گذشت دخترش فرح می‌نویسد: بی‌تفاوتی فرح نسبت به کام‌جوییهای محمدرضا باعث شد که شاه جسارت را از حد بگذراند و دست دختر یکی از افسران نیروهای هوایی را بگیرد و به عنوان معشوقه خود به کاخ بیاورد ... محمدرضا در داخل کاخ جایگاهی را به او اختصاص داده بود. فرح با آنکه می‌کوشید نسبت به این مسائل بی‌تفاوت باشد، اما یک بار کشیده‌ای محکم به گوش این دختر زد. بلند‌پروازیهای خانواده گیلدا حتی حساسیت شاه را هم برانگیخت. به گزارش علم، یک روز صبح «شاه خیلی بدخلق بود.» شاه علت بدخلقی خود را مصاحبه خانواده گیلدا با یک روزنامه ترک دانست که گفته‌اند: «با این که شایعات ازدواج [دخترشان با شاه] بی‌اساس است، اما بدون شک دخترشان معشوقه شاه است.» اختلافات شاه و شهبانو، شاه را به این نتیجه رساند که فرح را طلاق بدهد. ملکه مادر با او وارد بحث شد، ولی شاه اعلام کرد: «چه عیب دارد؟ او را طلاق می‌گویم. طلاق در میان مردم ایران یک امر مقبول است و خیلی مردها زنشان را طلاق می‌گویند»؛ اما ملکه مادر طلاق را به صلاح ندانست و با پادرمیانی وی شاه و ملکه «توافق کردند که به خاطر مصالح مملکت از هم طلاق نگیرند؛ ولی من‌بعد با هم کاری نداشته باشند و فقط دوست باشند و سپس، محمدرضا با این تصمیم آزادی خودش را به دست آورد و فرح هم کار خودش را می‌کرد.» سرانجام گیلدا نیز دل شاه را زد و تصمیم گرفت او را به تیمسار خاتم فرمانده نیروهای هوایی واگذار نماید. شاه عاشق‌پیشه‌ای بود که هر لحظه دل به دامن کسی می‌بست و بیت‌المال را بی‌هیچ دغدغه‌ای هزینه‌ی وصلش می‌کرد.
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۶) گیتی معشوقه ای پر خرج معرف‌ترین معشوقه‌های شاه در این دوره گیتی خطیر بود که در آستانه ازدواج با فرح «حدود یک میلیون تومان پول نقد و همین حدود جواهر به او داده شد و راهی رم شد.» باز شاه در سال ۱۳۳۸ برای به دنیا آوردن ولیعهد با فرح ازدواج کرد. با این که سن شاه در این دوره به کهولت می‌رفت، اما در فساد هر روز بدتر از گذشته می‌شد. در همین دوره بود که افراط محمدرضا در زن‌بارگی موجب تیرگی روابط شاه وفرح شد. شاه و دربار بدون توجه به موقعیت ملت و مملکت جلافت را به حدی رسانده بودند که با مؤسسات فساد جنسی در اروپا رابطه برقرار کردند. یکی از این مؤسسات، مؤسسه مادام کلود، «یکی از موفق‌ترین و معتبرترین شبکه‌های دختران تلفنی در پاریس» بود. این مؤسسه بود که دختری به نام «آنژ» را به شاه معرفی کرد. او با هواپیما به ایران آمد و مورد استقبال یکی از کارمندان وزارت خارجه قرار گرفت و در هتل هیلتون در یک سوئیت ساکن شد. سه روز آداب حضور نزد شاه را به وی آموختند،«وقتی شاه آنژ را دید، به قدری از او خوشش آمد که او را در تهران نگه داشتند». اما او از زندگی در تهران خوشش نیامد، بعد از شش ماه هنگامی که قصد بازگشت را نمود به او اخطار کردند که «تو نمی‌توانی از اینجا بروی، اعلیحضرت از تو خوشش می‌آید». ولی سرانجام او موفق شد ایران را ترک گوید. مراوده شاه و دربار با این مؤسسه ادامه داشت، این مؤسسه «برای شاه و مقامات دربار صدها دختر به تهران می‌آورد، همه‌ی این‌ها عادی می‌نمود و بخشی از سبک زندگی پهلوی‌ها به شمار می‌رفت». ولی ناگهان در ایران یک خبر عشقی از شاه منتشر شد و سپس کاخ شاه را نیز متشنج کرد. «در اوائل سالهای ۱۹۷۰ (۱۳۵۰) در دربار و بازار زمزمه‌هایی رواج یافت حاکی از اینکه شاه عاشق شده است. آن هم نه عاشق یک دختر اروپایی، بلکه یک دختر نوزده ساله ایرانی با موهایی که به رنگ طلا بود. می‌گفتند نامش گیلدا است.» منبع: دانا
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۷) وقتی شاه عاشق مستخدمه مدرسه می شود محمدرضا در اوایل جوانی که برای تحصیل به مدرسه له‌روزه سوئیس رفته بود، عاشق یکی از مستخدمه‌های مدرسه شد و پس ار برقراری ارتباط، دخترک را حامله کرد. محمدرضا با کمک فردوست با پرداخت پول از آن دخترک خواستند تا سقط جنین کند و مدرسه را ترک نماید. رضاشاه پس از بازگشت محمدرضا از سوئیس به ملکه مادر سفارش کرد که برای جلوگیری از رابطه محمدرضا با زنان ناباب، یک خانمی برای او به دربار بیاورند. درباریان برادرزاده ساعد مراغه‌ای را که زن مطلقه‌ای به نام فیروزه بود با پرادخت ماهیانه سیصد تومان به دربار آوردند و تا ازدواج محمدرضا و فوزیه با او بود. زندگی با فوزیه شاه پس از ازدواج با فوزیه همچنان به روابط نامشروع خود ادامه می‌داد و همین امر موجب شد تا «ملکه فوزیه از ماجراهای عاشقانه او خشمگین » شود. شاه با حضور فوزیه، عاشق دختری به نام «دیوسالار» شد، او که هنوز به تشریفات اسکورت مبتلا نشده بود، با یک دستگاه اتومبیل به منزل دخترک می‌رفت. با شیطنت ارنست پرون موضوع به اطلاع فوزیه رسید. پرون، فوزیه را سر قرار برد و وقتی محمدرضا از خانه دیوسالار بیرون آمد، او را مشاهده کرد. فوزیه نیز به تلافی خیانت شاه با تقی امامی دوست شد و اختلافات شاه و فوزیه از آن پس شدت گرفت و سرانجام منجر به طلاق گردید. پس از طلاق فوزیه، شاه مجدداً به «زندگی پرعیش و نوش شبها در کلوپ‌های دانس ... ادامه داد. شایعات زیادی درباره‌ی اسم خانمهایی بود که در این رفت و آمدها با اعلیحضرت دیده می‌شدند.»شاه در این دوره از زندگی‌اش «حتی آپارتمانهایی در تهران دست و پا کرد تا بتواند با زنان جوان خلوت کند.»
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۸) معشوقه ای به نام پروین معروف‌ترین معشوقه‌ی شاه در این دوره، پروین غفاری بود. پروین غفاری، «۱۶-۱۷ ساله، مو بور، زیبا و بلند قد»، دختر میزا حسن غفاری همدانی یکی از کارمندان مجلس شورای ملی بود. فردوست یک روز در باشگاه افسران با وی و مادرش آشنا شد و چون سلیقه شاه را می‌دانست او را به شاه معرفی کرد. سرانجام با دلالی فردوست، ترتیب ملاقات وی با شاه در سرخ حصار داده شد. پروین غفاری کم کم به دربار راه یافت و در حال و هوای ملکه شدن، از شاه حامله شد. اما شاه وی را مجبور کرد تا توسط پروفسور عدل، دوست شاه سقط جنین کند. شاه پس از بهبودی پروین، خانه‌ای در خیابان کاخ نزدیک کاخ مرمر برای وی خریداری کرد تا به وی نزدیکتر باشد. سرانجام پس از مدتی پروین از چشم شاه افتاد و از دربار رانده شد. پروین غفاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطرات خود را در کتابی به نام «تا سیاهی ...» منتشر کرد. پروین غفاری در این کتاب نشان می‌دهد که شاه چه قدر موجود جلفی بوده، تا آنجا که خود به تنهایی در خیابانها به دنبال شکار دختران می‌افتاده است. شاه جلافت را به حدی رسانده که چند بار از دیوار خانه پروین بالا رفته است. او دوره‌ی طلاق بعد از فوزیه را چنین ترسیم می‌کند: «در تهران آن روزگار شایع بود که برای شبهای تنهایی او دختران زیبایی را شکار کرده و به دربار می‌برند. حتی نام دختری ایتالیایی به نام "فرانچیسکا" در لیست معشوقه‌های شاه بود.» غفاری در این کتاب یکی «از خصوصیات بارز شاه را زن‌بارگی» او می‌داند که «دست از هرزگی برنمی‌داشت و در تمام بزمهای شبانه با دریدگی به زنان و دختران چشم می‌دوخت و به بهانه‌های مختلف سعی می‌کرد با آنها تنها باشد و یا آنان را به رقص دعوت کند.» شاه با تداوم حکومت پهلویها و لزوم داشتن ولیعهد ناچار شد در سال ۱۳۲۹ با ثریا ازدواج کند. اما این ازدواج پس از هفت سال ثمری برای دودمان پهلوی نداشت و ثریا نیز از دربار رانده و مطلقه شد. زندگی پس از ثریا شیرین تر می شود پس از جدایی شاه از ثریا، زندگی عشقی شاه رونق گرفت. بعدها سیا در یکی از گزارشهایش درباره شاه متذکر شد که سلیقه او جنبه جهانی دارد و همه نژادها را دوست دارد.» شاید گزارش سازمان سیا زیاده‌روی باشد. هیچ گزارشی از این که شاه به دختران چینی یا آفریقایی علاقه داشته باشد نرسیده است و به گفته ملکه مادر «محمدرضا در برابر دختران موطلایی تسلیم محض بود. یک بار که در جوانی با هواپیمای آلمانی مسافرت می‌کرد عاشق میهمانداران موطلایی هواپیمایی لوفت‌هانزا شده بود ... همین مسئله مدتها موجب بدبختی محمدرضا شده بود و پولهای زیادی را صرف میهمانداران لوفت‌هانزا می‌کرد و یک قسمت از دربار مسئول دعوت و پذیرایی از میهمانداران بود.» برادر و خواهر شاه هم که این موضوع را فهمیده بودند، در ترتیب ضیافت میهمانان هواپیمایی برای شاه فعالیت می‌کردند. «رفیقه‌های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف خواهرش و عبدالرضا برادرش بودند. اینها بیشتر از رده میهمانان خارجی هواپیماییها بودند.» شاه در این دوره علاوه بر مراوده با میهانداران موطلایی اروپایی به عشق دختران آمریکایی نیز مبتلا شده بود. «در مسافرتهایش به آمریکا هم زنهای متعددی را می‌دید که دولو به او معرفی می‌کرد.»(۹۵) شاه کم کم عاشق ستاره‌های سینمایی و ملکه‌های زیبایی می‌شد و با هزینه‌های سرسام‌آور به مراد می‌رسید. ارتشبد فردوست که خود یکی از دلالان فساد محمدرضا بود، می‌گوید: در مسافرت شاه به نیویورک «من دو نفر را به محمدرضا معرفی کردم، یکی گریس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دو بار با او ملاقات [کرد] و محمدرضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد. این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد ... نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود ... چند بار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت.»
داستان های جنسی شاهنشاه ایران(۹) زندگی پس از ثریا شیرین تر می شود پس از جدایی شاه از ثریا، زندگی عشقی شاه رونق گرفت. بعدها سیا در یکی از گزارشهایش درباره شاه متذکر شد که سلیقه او جنبه جهانی دارد و همه نژادها را دوست دارد.» شاید گزارش سازمان سیا زیاده‌روی باشد. هیچ گزارشی از این که شاه به دختران چینی یا آفریقایی علاقه داشته باشد نرسیده است و به گفته ملکه مادر «محمدرضا در برابر دختران موطلایی تسلیم محض بود. یک بار که در جوانی با هواپیمای آلمانی مسافرت می‌کرد عاشق میهمانداران موطلایی هواپیمایی لوفت‌هانزا شده بود ... همین مسئله مدتها موجب بدبختی محمدرضا شده بود و پولهای زیادی را صرف میهمانداران لوفت‌هانزا می‌کرد و یک قسمت از دربار مسئول دعوت و پذیرایی از میهمانداران بود.» برادر و خواهر شاه هم که این موضوع را فهمیده بودند، در ترتیب ضیافت میهمانان هواپیمایی برای شاه فعالیت می‌کردند. «رفیقه‌های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف خواهرش و عبدالرضا برادرش بودند. اینها بیشتر از رده میهمانان خارجی هواپیماییها بودند.» شاه در این دوره علاوه بر مراوده با میهانداران موطلایی اروپایی به عشق دختران آمریکایی نیز مبتلا شده بود. «در مسافرتهایش به آمریکا هم زنهای متعددی را می‌دید که دولو به او معرفی می‌کرد.»(۹۵) شاه کم کم عاشق ستاره‌های سینمایی و ملکه‌های زیبایی می‌شد و با هزینه‌های سرسام‌آور به مراد می‌رسید. ارتشبد فردوست که خود یکی از دلالان فساد محمدرضا بود، می‌گوید: در مسافرت شاه به نیویورک «من دو نفر را به محمدرضا معرفی کردم، یکی گریس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دو بار با او ملاقات [کرد] و محمدرضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد. این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد ... نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود ... چند بار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت.»
🔴 فتوای سخت بی حجاب ها❗️ 🔰حتماً شنیده اید که برخی بی حجاب ها وقتی نهی از منکر می شوند، می گویند که: «شما چشمت را ببند» 👈 این یعنی اینکه، من به عنوان یک مرد: 🔻اگر به خیابان می روم، باید با چشم بسته بروم. 🔻اگر در دانشگاه تحصیل می کنم، باید با چشم بسته تحصیل کنم. 🔻اگر در اداره کار می کنم، باید با چشم بسته کار کنم. 🔻اگر رانندگی می کنم، باید با چشم بسته رانندگی کنم. 🔻اگر به دریا می روم باید با چشم بسته بروم. 🔻اگر به کوه می روم باید با چشم بسته بروم. 🔻اگر... ⬅️ قطعاً مردان وظیفه دارند که همیشه مراقب چشم های خود باشند، ولی این فتوای بی حجاب ها (چشمت را در همه جا و در همه شرایط ببند)، فتوای بسیار سختی است که عملاً زندگی عادی مردم را نابود می کند. در عوض، رعایت حجاب نه تنها جلوی زندگی و ارتباطات اجتماعی زن را نمی گیرد، بلکه هم برای خودش، هم برای خانواده اش و هم برای تمام خانواده ها و کل جامعه فایده دارد و موجب می شود که او را با چهره یک انسان بنگرند نه در حد ابزار و کالای لذت جویی❗️ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔻منطق حکمرانیِ آیت‌الله خامنه‌ای: همه‌چیز در اختیار «همه» است 🖊 مهدی جمشیدی همچنان که پیش‌بینی می‌شد، مهدی نصیری در روند تشدیدشونده‌ای قرار گرفته و شتاب پس رفتن‌هایش دوچندان شده است. او در یادداشت جدیدی که نگاشته، ادّعا کرده است که قدرت در شخص آیت‌الله خامنه‌ای، منحصر شده و تمام‌ بخش‌های حاکمیّت و جامعه، بی‌اختیار و نظاره‌گر مانده‌اند و تنها اوست که برای همه تصمیم می‌گیرد. در این باره، حاشیه‌های انتقادیِ مهمی وجود دارند. ۱. مهم‌ترین کاری که قانون اساسی بر عهدۀ رهبری نهاده، «تعیین سیاست‌های کلّیِ نظام» است و این سیاست‌ها نیز به‌طور طبیعی، دایره و دامنه‌ای را برای حرکت دیگران تعریف می‌کنند، امّا: اوّلاً، این امر، در خود «قانون اساسی» آمده است و کنشی «فراقانونی» نیست که بتوان بر شخص آیت‌الله خامنه‌ای خُرده گرفت. اگر ایشان این‌گونه عمل نکند باید به ایشان انتقاد کرد که چرا به قانون عمل نمی‌کند، نه این‌که التزام ایشان به قانون را به معنی انحصارگرایی و خودمرکزبینی در قدرت تفسیر کنیم. ثانیاً، روشن است که همۀ نظام‌های سیاسی، «چهارچوب‌های بنیادی» و «ارزش‌های غایی» دارند و این‌گونه نیست که اجازه دهند «تلاطم‌های ساختارشکن» و «نوسان‌های زیگزاگی» به آنها راه یابند. فقدان مدار برای حرکت یعنی حرکت‌های چرخه‌ای و غیرتکاملی و بی‌سرانجام. ثالثاً، چهارچوب‌هایی که آیت‌الله خامنه‌ای در سایۀ سیاست‌های کلّیِ نظام طرّاحی کرده است، آن اندازه «کلّی» و «وسیع» هستند که «تنوّع» و «تکثّر» در درون‌شان معنا داشته باشد و این‌طور نیست که نیروهای سیاسی نتوانند «رویکردهای خاصِ» خویش را دنبال کنند. در عمل نیز مشاهده کردیم که واقعیّت‌های نظام جمهوری اسلامی، سرشار از «تعدّدها» و «گوناگونی‌ها» است و سلایق و جهت‌گیری‌های مختلف در آن راه دارند. به این معنی، هیچ‌گاه یکنواختی و یکدستی در نظام راه نداشته است. رابعاً، سیاست‌های کلّیِ نظام، «سلیقه‌ای» و «شخصی» نیستند، بلکه از مجرای «مشورت‌های کارشناسانه» می‌گذرند و هر یک «اثبات‌پذیر» هستند؛ یعنی این‌گونه نیست که سلایقِ شخصیِ آیت‌الله خامنه‌ای در قالب سیاست‌های کلّی حاکم شوند، بی‌آن‌که اعتبار معرفتی و وزانت علمی داشته باشند. در عمل نیز مشاهده می‌کنیم که نیروها و اجتماع‌های علمیِ متعدّدی با این سیاست‌ها موافقند و اگر هم انتقادی دارند، نسبت به اجرایی‌نشدن برخی از آنها است، نه نامعقولیّت‌شان. پس این سیاست‌ها، بین‌الاذهانی و موجّه هستند. ۲. اگر هم غرض، «احکام حکومتی» است که باید گفت تعداد این احکام در مدّت سی سال رهبری ایشان به ده حکم نمی‌رسد و این نشان می‌دهد که بنا و قاعدۀ ایشان، تدبیر امور بر اساس همین رویّه‌های قانونیِ جاری و عادی است. ۳. «مردم‌سالاری دینی» نیز به‌عنوان یک سازوکار واقعی و عینی، همواره در جریان بوده است و دولت‌ها و مجلس‌ها از متن آن برخاسته‌اند؛ چنان‌که نوسان‌ها و گوناگونی‌های آنها نشان می‌دهد که دستی در پشت صحنه نبوده و این خودِ جامعه بوده که این بخش‌های عمده از حاکمیّت را تعیین می‌کرده است. در این زمینه، آیت‌الله خامنه‌ای کمترین دخالتی نداشته و هیچ‌گاه نخواسته است که روند «طبیعی» و «جامعه‌بنیادِ» انتخابات را دست‌کاری کند. این امر به‌خصوص دربارۀ دولت، بسیار مهم است؛ چراکه دولت، حجم انبوه‌ِ ظرفیّت‌های حاکمیّت را در اختیار دارد. ۴. از این گذشته، آیت‌الله خامنه‌ای حتّی فارغ از عرصۀ رسمی و حکومتی، «عرصۀ غیررسمی و اجتماعی» را به «خویش‌بنیادی» و «تحلیل‌مندیِ مستقل» فراخوانده است و نخواسته اجتماع‌هایی بیافریند که وابسته و طوطی‌صفت هستند و همواره معطّل و در تعلیقند تا موضع ایشان آشکار بشود. این‌همه اصرار و حسّاسیّت ایشان نسبت به فهمِ عمیق به این دلیل است که باید عرصۀ عمومی، «رشد فکری» و «قوّت تحلیلی» را تجربه کند و بتواند «تصمیم محقّقانه» بگیرد، نه این‌که مقّلد و دنباله‌رو باشد. ۵. این تحلیل، نمونه‌های فراوانی دارد، از جمله: ایشان با دلایلی به هاشمی‌رفسنجانی اثبات کرد که رابطه با آمریکا مضر است و او نیز پاسخی نداشت؛ یا این‌که حجاب در عرصۀ عمومی، حکم شرعی است، نه سلیقۀ شخصی ایشان؛ یا این‌که ایشان با وجود آن‌که به برجام، خوش‌بین نبود، امّا اجازه داد که هشت‌ سال در امتداد آن حرکت شود؛ یا دربارۀ افزایش قیمت بنزین، ایشان تصمیم نهایی را به سران قوا واگذار کرد؛ یا در همین اغتشاشات، کسانی در خیابان یا دانشگاه، با رکیک‌ترین الفاظ به ایشان دشنام دادند امّا هم‌اکنون رها هستند؛ و حتّی در یک مورد بسیار جزئی همانند درج‌کردن گزارش‌های لانۀ جاسوسی در کتاب‌های درسی، ایشان چندی پیش گفت که با وجود تأکیدش همچنان عمل نشده است. آنچه که در منطق حمکرانی ایشان مشاهده می‌کنیم، «قدرت توزیع‌شده» و «ساختار غیرشخصی» است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 حالا که بحث اهانت اروپایی ها به قرآن داغ است، کمی تفسیر قرآن از زبان رهبر انصارالله یمن گوش کنید جگرتان حال بیاید... 🔹چهره ی عبدالمالک آن لحظه که سعی میکند قرائتِ قاریان سعودی را مثل خودشان بخواند و کلمات را بکشد و در آن لحظه که به آیه ای از قرآن درباره این قاریان اشاره میکند را خوب ببینید. 🔹غرب باید هم هولوکاست را مقدس بداند و بر قرآن بتازد. ما اگر فقط یک آیه ی "جهاد در برابر مستکبر" که در قرآن آمده را بتوانیم به بشریت بیاموزیم ، چشم آبی های مو طلایی باید دست و پایشان را جمع کنند و از آفریقا و اروپا گورشان را گم بکنند. حق بدهید از این محترمِ مقدس نفرت داشته باشند... 💚کانال 😍 (کلیپهای قرآنی همراه با ترجمه فارسی) https://eitaa.com/joinchat/3665101072C222a04a6d2
⭕️ خدمات رضا خان به آمریکا! سال 1935 اولین محموله اشیایی ک از تخت جمشید به آمریکا منتقل شد انقدر زیاد بود ک سفیر آمریکا در خاطراتش نوشت ک کامیون های زیادی رو برای اینکار فرستادیم! 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh2 🔜