eitaa logo
بانوان بخش مرکزی_قنوات🌸
410 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
60 فایل
آیدی مدیر کانال @a_sadat1400
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣❌ ✅ سنگر خانه... بحث را ایشان سال ۵۸ گفتند. می گفتند من اگر میرفتم توی مجلس، کشاورزی را احیا نمی کردم، شخصیت زن را احیا می کردم. می گفتند زن باید برگردد توی سنگر خانه. کارخانه ی اسلحه سازی (فرزندآوری) نباید تعطیل شود. بچه های خوب باید تربیت کنید. دانشجوهای خانم، با ایشان بحث میکردند که: آقای دیالمه! ما این همه درس بخوانیم، بعد برویم بنشینیم توی خانه؟ می گفتند بله. شما اول باسواد شوید و بعد برگردید به سنگر اصلی تان، یعنی خانه و آنجا کار کنید. مادرِ باسواد باشید... 🔷خانم شاهبیگی, از شاگردان شهید دیالمه کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1 ❌❌
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فرزندان خود رو در دامن سختی ها پرورش دهید. 👌بسیار مهم و کلیدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
❗️حوزه سکینه خاتون (س) بخش مرکزی قنوات ✨پایگاه نورالهدی. مبارک آباد برگزاری کلاس طب وتغذیه واثرتغذیه سالم برتربیت فرزند پنجشنبه 11دی 99
هدایت شده از دوتا کافی نیست
📌وقتی ما کودکان‌مان را از سر محبت عادت به رفاه فراوان دادیم و هر آن‌چه خواست، بلافاصله و به هر قیمت در اختیار او ‏قرار دادیم، عملاً ذائقه‌ی احساس لذت را به واسطه‌ی انبوه لذت‌هایی که دائماً درک می‌کند از بین برده‌ایم. ‏ 📌کودکی که تا اراده کرد و پشت ویترین هر مغازه هر اسباب بازی و خوراکی و پوشاکی را دید در اختیارش گذاشته شد، و هر ‏روز با رنگی جدید و اسباب بازی جدیدتر در میان کودکان ظاهر شد، دیگر احساس کمبودی نمی‌کند تا با داشتن آن لذت ببرد ‏ 📌 و لذا رو به بهانه‌جویی می‌برد و از داشته‌های خود شکایت می‌کند و ناشکرانه انبوه نعمت‌های اطراف خود را نمی‌بیند تا ‏نوبت به تشکر از والدین و لذت بردن از زندگی برسد.‏ 📚 کرامت نفس در تربیت کودک کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💎 پدر و مادرها فضای دینی داشته باشن. فضای دینی یعنی چی؟ به بچه و نشون بدن. لُبّ بچگی، شادیه. شادیه چیه؟ ‏‏[اینه که] شادی آدم باتقوا رو هم ببینه. 💎بابایی که نماز شب می‌خونه.[بچه] نمازهاش رو داره می‌بینه تو خونه. اذان می‌بینه؛ ازش بشنوه ‏که: «دخترم» یک گل سر هم براش بگیره، دست به سرش هم بکشه... ‏«عزیزم» رو هم بشنوه از بابای با تقوا. 📌وقتی اینها رو نشنید؛ شما دستش رو میگیری کشون کشون میاریش حسینیه، کشون ‏کشون میبریش مسجد. بعد توی خونه با هم دعوا می‌کنید زن و شوهر. 📌این اصلاً بیزاره از آدم مذهبی. بعد میره مثلاً فلان ‏فامیلشون رو میبینه مذهبی نیستن، همین عزیزم رو از اونا میشنوه. بعد بچه میاد اینور [سمت غیرمذهبی‌ها].‏
💥نفوذ ناپذیر... 📌پدر و مادر خوب اینست كه به فكرِ فكر بچه‌اش باشد. بعضی پدر و مادر[ها] متاسفانه فقط به فكر ژست بچه هستند؛ بچه‌ام عقده‌ای می‌شود، كفشش كهنه است. نه خیر! اینقدر دخترهایی با كفش كهنه می‌روند و با كمال هستند و اینقدر دخترهایی هستند كه كفش‌های چند هزار تومانی پا می‌كنند و بی شخصیت هستند. ✅ شخصیت دختر در عزت اوست. عزت كفش و كلاه و خانه و ماشین نیست. عزت یعنی چیزی در دختر اثر نكند. عزیز یعنی نفوذ ناپذیر. دختر عزیز، دختری است كه هر چه به او می‌گویند كه دینش را سوراخ كنند، فكرش را، اخلاقش را، می‌گوید نه، این كار غلط است من انجام نمی‌دهم؛ فیلم بد است من نمی‌بینم ... ✅ مومن عزیز است یعنی به او پول بدهی، پول را پس می‌زند، ممكن است مومن خانه‌اش اجاره‌ای باشد، فرشش هم قسطی باشد، اما عزیز است یعنی هر كاری كنند كه گناه بكند، گناه نمی‌كند.
بعضی از خانواده‌ها، مذهبی هستند، ولی بچه هایشان زیاد به امور دینی و رفتار اسلامی مقید نیستند و در واقع پدر و مادر نتوانسته‌اند آنها را متدین بار بیاورند. غالباً علت این وضعیت این است که بچه ها از پدر و مادر رفتار خوب و مؤمنانه دیده‌اند اما مبارزه با هوای نفس مشاهده نکرده‌اند. این موجب می‌شود بچه‌ها تصور کنند پدر و مادر چون علاقه به رفتار مذهبی داشته‌اند اینگونه رفتار کرده‌اند، پس خودشان هم طبق دوست‌داشتنی‌هایشان عمل می‌کنند؛ و لذا نتیجۀ تربیت خراب از آب در می‌آید. باید به بچه ها مبارزه با هوای نفس را یاد دهیم و تجربۀ مخالفت با تمایلات را انتقال دهیم، نه اینکه صرفاً رفتار مؤمنانه را نمایش دهیم. در نمایش مبارزه با هوای نفس، مثل غالب موارد دیگر، نقش مادر در تاثیرگذاری تربیتی بیشتر است. یعنی اگر از مادر مبارزه با هوای نفس و صبر در ناملایمات دیده شود، اهمیت بیشتری دارد.
نام کودکم را نمی دانم... سه سال پیش بود. بعد از مدت‌ها چشم انتظاری، منتظر تولدی پسری بودم که نامش علی بود. خوشحال و سرمست از این هدیه الهی بودم که روزیِ طفل از غیب رسید و منزلی بزرگ‌تر با قیمتی مناسب پیدا شد. از ابتدای دی‌ماه شروع کردیم به اسباب کشی تا شب سیزدهم دی ماه، تا نیمه شب در حال تمیز کردن و کار کردن بودیم. خسته بودیم اما خوشحال از اتمام کارها. بی اطلاع از وقایع آن شب، به خواب رفتم، لحظه‌ای که با آرامش چشم‌هایم را بستم، نمی‌دانستم حاج قاسم شهید شده، در دنیایی از نادانسته‌ها، غرق خواب شدم. غرق خواب... صبح بود که طبق عادت، اخبار را چک می‌کردم. خبری سهمگین سیلی‌ محکمی به صورتم زد. غرق در بهت و حیرت بودم. یعنی همه خبرگزاری ها دروغ می‌گفتند؟ این اتفاق نمی‌توانست راست باشد... واقعا حاج قاسم پر کشیده بود؟ نه ممکن نبود. باور نمی کردم... به یکباره کوهی از غم سراسر وجودم را فرا گرفت، جسمم دیگر تاب نگهداری طفلکم را نداشت. لحظاتی که تمام ایران پای تلویزیون بودند تا شاید بشنوند خبر دروغ بوده، در بیمارستان با چشمانی گریان، پسرم را به دنیا آوردم و در آغوش گرفتم. لحظه‌ای که پرستار پرسید: «خوشحالی؟» هرگز از ذهنم پاک نمی‌شود. مگر آن روز می‌شد خوشحال بود؟! من سراسر غصه بودم. پرسیدند نام کودک چیست؟ من از سال‌ها قبل طفلم را علی صدا کرده بودم ولی آن روز جواب دادم نمی دانم. من نام کودکم را نمی‌دانم. اما ندایی از اعماق وجودم نام قاسم را فریاد می‌زد. فریاد می‌زد و اشک می‌ریخت. فرزندم نام گرفت تا شاید حاج قاسم دیگری بشود برای وطن، برای رهبر، برای مقاومت وقتی تمام ایران، شهر به‌ شهر حاج قاسم را بدرقه می‌کرد، من از شیره جانم به قاسمم می‌نوشاندم و نفرت و خشم از استکبار و ستمگر را در وجود فرزندم، پرورش می دادم. حالا امشب سه‌ سال است که نام حاج قاسم در خانه ما پرتکرارترین واژه است. سه سال گذشته، زمانی به اندازه زندگی پسرم قاسم... و من همچنان در حال تورق هر کتابی هستم که عطر حاج قاسم دارد. شاید راز مادرش را روزی بفهمم. راز قاسم پروری... ╭━═━🍃🍃❀🌺❀🍃🍃━═━╮ کانال بانوان بخش مرکزی https://eitaa.com/bskhgh ╰━═━🍃🍃❀🌺❀🍃🍃━═━╯