#محتوا
📌بخشی از یادداشت وحید جلیلی درباره اتفاقات روز:
🔸زن در شعارهای اینها مقابل مرد نیست، مقابل مادر و همسر است. درود بر زن در پارادایم اینها در حقیقت، مرگ بر مادر و مرگ بر همسر است.
🔸وقتی میشود هر روز در خیابان بدون ترس مشغول بوسیدن خواهر این و آن شد و برایش ترانهسرایی کرد؛ همسری دیگر چه معنایی دارد؟
🔸وقتی میشود عاطفه ومحبت و شفقت و ثروت و ... را نثار سگ آقای پتیبل کرد و شبها برای پاکوتاه لالایی گفت و با فرنچ بولداگ خوابید؛ مادری به چه کار میآید؟
📝متن کامل یادداشت تحلیلی و زیبای "بلوای بدویّت مدرن یا کاریکودتای تمدنی" به جادوی قلم وحید جلیلی از فایل پیوست قابل دریافت و مطالعه است.
#یادداشت_تحلیلی
#وحید_جلیلی
🇮🇷@bso_nkh
بسیج دانشجویی خراسانشمالی
#محتوا 📌بخشی از یادداشت وحید جلیلی درباره اتفاقات روز: 🔸زن در شعارهای اینها مقابل مرد نیست، مقابل
balva-vahid-jalili-1401.8.pdf
حجم:
256.7K
#محتوا
📌متن کامل یادداشت "بلوای بدویّت مدرن یا کاریکودتای تمدنی"
#یادداشت_تحلیلی
#وحید_جلیلی
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌یادداشت نخبگانی درباره حوادث اخیر
💠1- ورود به فاز تروریسم گرم، در واقع چیزی جز اعتراف به شکست پروژه 'اجتماعی سازی آشوب' نیست. از دید صهیونیست ها و سعودی، قرار بود مردم ایران در یک آشوب سراسری مشارکت کنند و حالا که نکرده اند باید تنبیه شوند: هدف تروریسم این بار، مستقیما توده مردم است.
💠2- علت اعلام موضع امریکا علیه منافقین دقیقا هیمن است که امریکا به منافقین و دیگر گروه های همکار آنها دستور ورود به فاز تروریسم، با هدف حداکثرسازی خشونت و تولید زخم های عمیق را داده، اما همزمان می خواهد خود را از این پروژه و تبعات آن مبرا کرده و در هزینه احتمالی آن شریک نشود.
💠3- اکنون مزمن سازی تروریسم برنامه ای است که در ایران تعقیب می شود. برای تحقق آن، پراکنده کردن توان و کاهش تمرکز دستگاه امنیتی ضروری است. هدف از تجمیع فراخوان ها همین است. تروریسم در دل تجمعاتی رخ خواهد داد که دشمن تصور می کند درون آن تفکیک مردم عادی از ترویست ها دشوار است.
💠4- تروریسم یک برنامه اعلام شده است. پنهان کاری وجود ندارد. هم قبل از عملیات و هم حین آن، اکانت های مرجع آشوب، تروریسم را ترویج، تحسین و تقدیس می کنند. وقاحت همزاد تروریسم است. اما در ذهن جامعه ای که تماشاچی است، این حمایت صریح، ماهیت مروجان آشوب را هم تعیین تکلیف خواهد کرد.
💠5- مشت آهنین بر سر تروریسم وارد خواهد شد اما با 3 مکمل:
📍1-شنیدن و پاسخ دادن به اعتراضات مشروع
📍2-تولید تصویر و روایت از اینکه چگونه دشمن در پی ویرانی ایران است و
📍3-پاسخ دهی همزمان به طرف خارجی بانی تروریسم.
این یک بسته است و اجزاء آن به تنهایی کار نمی کند.
📝یادداشت از مهدی محمدی، مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی در امور راهبردی
#یادداشت_تحلیلی
#مهدی_محمدی
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌ایران و صبر استراتژیک در برخورد با معترضانِ قانون شکن
از ابتدای وقوع اعتراضات، رفتارهای قانون شکن متعددی توسط معترضان مشاهده شد. این خشونتها شامل بستن معابر و آتش زدن اتاقها و خودروهای پلیس و آمبولانسها و سایر اماکن و امکانات عمومی و جراحت نیروهای رسمی و بسیجی و حتی شهادت آنها می شد.
سوالی که در ذهن بسیاری از طرفداران نظام مطرح می شد این بود که چرا کسی برخورد جدی نمیکند (یا به عبارتی موضوع را جمع کند)؟! این سوال در موارد متعددی حتی به اعتراض و دلخوری دلسوزان نظام از مسوولین نیز می انجامید.
در پاسخ به پرسش بالا دو نکته ی بسیار مهم همواره از مسوولین امنیتی شنیده می شد که به نظرم بد نیست مخاطبان توجه کنند:
🔹اول اینکه مسوولین جمهوری اسلامی معتقدند که هرچند اعتراضات زمینه های داخلی مانند معیشت دارد اما آشوبها و خشونتها برنامه ی دشمن خارجی است، نه فقط برای براندازی نظام اسلامی بلکه فراتر از آن برای درگیری خونین میان بخشهای مختلف ملت و تخریب کشور مانند آنچه در سوریه شاهد آن بودیم. لذا مسوولین با نگاه به سوریه، تصمیم به جلوگیری از وقوع این سناریو گرفتند. دو مولفه اساسی برای این امر لازم بود: اول صبر و بردباری و عدم بکارگیری سلاحهای مرگبار و دوم حل مسئله از مسیر تببین و قانون.
در مورد اول، درس عبرت سوریه بود چرا که حکومت سوریه در مراحل اولیه اعتراض از سلاحهای مرگبار و حتی تانک استفاده کرد و این باعث شد جایگاه اعتقادی نظام سوری به شدت آسیب ببیند و با کشته شدن هر فرد سوری چه موافق و چه مخالف انگشتها به سمت بشار نشانه و دامنه ی مخالفتها با او گسترش پیدا کند. لذا نظام اسلامی در ایران تصمیم گرفت (و این به کرات در جلسات گفته میشود) حتی به قیمت شهادت مظلومانه ی نیروهایش بکارگیری سلاحهای مرگبار را در این مرحله ممنوع کند.
متاسفانه تبعات اولیه ی چنین تصمیمی شهادت برخی مدافعان بی سلاحِ وطن بود، اما از نظر مسوولین، این صبر استراتژیک باعث میشد شهید و شهیدانی که بیگانگان به دنبال خونخواهی او قصد به ویرانی کشاندن مملکت داشته باشند، بیش از آنکه از سوی معترضین باشد، از میان مدافعان وطنی باشد.
این ایده البته ریشه ی ۱۴۰۰ ساله دارد و شیعه همواره از پيروزي خون بر شمشیر بهره برده است. هدف از این صبوری زینب وار نظام، این بود و هست که گفتمان مظلومیتش همانند جنگ تحمیلی و همانند تحریمها همچنان پابرجا بماند، حتی در برابر برخی فرزندان ناآگاه و قانون شکن خودش.
البته که اجرای چنین استراتژی در عمل سختی دارد و شاید در مواردی نیز بر خلاف آن عمل شود، یا شبکه های معاند، تلاش برای کشته سازی را ادامه داده و با دروغ و نیرنگ قصد بر هم زدن چنین معادله ای را داشته باشند، اما اساس نگاه نظام به پیروزی نهایی و اصلی است.
🔹و دوم اینکه البته نباید قانون شکنی نادیده گرفته شود و دامنه ی قانون شکنی بحرانی شود، لذا از آنجا که معترضانِ قانون شکن بهرحال فرزندان این خاک و ملت هستند، باید از مسیر قانونی و تنها پس از رخداد جرم و اثبات آن، فرد یا افراد خاطی، برای طی مراحل دادرسی به قانون سپرده شوند.
این "صبر استراتژیک" با سابقه ی ۱۴۰۰ ساله اش ریشه در سقیفه و سپس عاشورا دارد و نمونه های اخیرش در دهه ی ۶۰ و سپس در یمن نیز به کار گرفته شد و همچنان سرلوحه نظام شیعی جمهوری اسلامی ایران است.
به نظر میرسد فرد فرد دلسوزان نظام نیز در روش و منش تبیینی خود بایستی از این صبر استراتژیک بهره برده و در تعامل با معاندان و معترضان صبورانه تبیین نموده و البته مسیر قانون را نیز نادیده نگیرند.
حق یار
📝یادداشت از دکتر جواد اصغریراد، رئیس دانشگاه پیامنور خراسانشمالی
#یادداشت_تحلیلی
#جواد_اصغریراد
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌تاملی درباره شاخص فلاکت
📝یادداشت اقتصادی از سجاد اسدی، مدیر جنگ اقتصادی بسیج دانشجویی خراسانشمالی
#یادداشت_تحلیلی
#سجاد_اسدی
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌فروپاشیِ جنبش دانشجوییِ تجدّدی
📍۱- دانشگاه و دانشجو، یک کلّیّت یکپارچه و همگون نیست و نباید دربارۀ آن، قضاوت عام کرد. دستکم میتوان سه لایه را در دانشگاه شناسایی کرد: یکی «لایۀ بیطرفها و وسطنشینان» که همیشه بودهاند و نوپدید نیستند و به فراتر از زندگی روزمرّۀ خویش نمیاندیشند و بیش از خود را نمیبینند؛ دیگری «لایۀ نیروهای تجدّدی و غرباندیش» که از اوایل دهۀ هفتاد، به وجود آمدند و هویّت خویش را در هندسۀ درآمیختن سنّت و تجدّد تعریف کردند و حتّی در قالب لیبرالیسم و مارکسیسم و فمینیسم و قومیّتگرایی، بهکلّی از سنّت دینی بریدند؛ و سرانجام، «نیروهای مؤمنِ انقلابی» که همزاد انقلاب هستند و به همان اصالتهای اوّلیّه و روایت نخستین از انقلاب و ارزشهای آن معتقد هستند و یک هویّتِ ریشهدارِ مستمر داشتهاند.
📍۲- جنبش دانشجوییِ تجدّدی، دچار «انسداد فکر و نظریه»، «فقدان رهبر و مغز طرّاح»، و «فقر هوادار و بدنۀ دانشجویی» شده است. چیزی در دست ندارد جز «چاقو» و «انگشتش بهمثابه نشانۀ جنسی»، و سخنی هم ندارد جز «فحاشیهای بیسابقه» و «رکیکگوییهای بیشرمانه»، و آیندهای هم تصوّر نکرده است جز «ابتذال اخلاقی» و «ولنگاری جنسی». البتّه از ابتدا نیز تا حدی اینچنین بود و میکوشید با ترجمه و تقلیدِ دستچندمِ شبهروشنفکرانه، ضعف خویش را پنهان کند، امّا امروز، حتّی توان گرتهبرداریِ طوطیوار را نیز ندارد. همچنان که جریان «اصلاحاتِ تجدّدی»، مُرده و میخواهد با کجروایت، خود را زنده و بانشاط نشان بدهد، شاخۀ دانشجویی آن نیز که مقلّد و دنبالهرو بود، از رمق افتاده و دیگر بضاعتی ندارد. نهفقط «زایش فکری» ندارد، بلکه قادر به «تکرار گذشته» نیز نیست. اینان از آرمانهای معطوف به ایدئولوژیِ لیبرال-دموکراسی در دهۀ هفتاد و هشتاد که بر روی «آزادی» و «مردمسالاری» و «حقوق فردی» و «گفتگوی جهانی» و ... بود، به مطالبۀ «کشف حجاب» و «غذاخوری مختلط» و ... رسیدهاند. این سقوط، نهتنها «سقوط اخلاقی و معنوی» است، بلکه «انحطاط فکری» و «تنزّل ایدئولوژیک» نیز هست. سقفِ آرمانهای اینان، این اندازه کوتاه و خواستههایشان حقیر و پَست شده است. «خیابانیشدن» به معنی هرزه و هرجایی شدن، مفهومی است که میتواند هویّت فرهنگیِ این پاره از جنبش دانشجویی را توصیف کند؛ نوعی لمپنیسمِ عریان و بهشدّت مبتذل، همۀ وجود آنها را درگیر خود کرده و از آنها، چهرۀ «اراذل و اوباش» یا «ناکسانِ بیریشه» را ساخته است.
📍۳- در مقابل، پارۀ انقلابی از جنبش دانشجویی به کمال و وزانت بیشتر رسیده است. کلانمسألههای جنبش دانشجوییِ انقلابی، «انقلابیگری» و «مقاومت» و «عدالت» و «جهادیاندیشی» و «پیشرفت» و «ایران قوی» و «حلقههای میانی» و «روایت» و «تمدّنسازی» و «پیچ تاریخی» است و کلانمسألههای جنبش دانشجوییِ تجدّدی، «کشف حجاب» و «بدننمایی» و «برهنگی» و «غذاخوریِ مشترک» و «فحاشی» و «همباشی» و «همجنسبازی». تاریخِ «حیاتِ هویّتی» این دو بخش، به این «نقطۀ شفاف» رسیده است و اکنون بیش از هر زمان دیگری میتوان به قضاوت نشست. جنبش دانشجوییِ انقلابی از آیتالله خامنهای الهام گرفت و اندیشهاش را شنید و پی گرفت و «دغدغههای متعالی» و «آرمانهای تمدّنی» دست یافت، و جنبش دانشجوییِ تجدّدی، آن بیراهه را رفت و اینگونه خوار و زار شد. در یک سو، «قانون» و «شرع» و «اخلاق» و «واقعیّت» قرار دارد و در سوی دیگر، «اغتشاش» و «سکولاریسم» و «برهنگی» و «کجروایت». در یک سو، «تبیین» و «مباحثه» و «مناظره» و «گفتگو» وجود دارد و در سوی دیگر، «کُشتهسازی» و «انسانسوزی» و «فحاشی» و «دروغپراکنی».
📍۴- جریان اغتشاش، «ظرفیّت اجتماعیِ» جنبش دانشجوییِ تجدّدی را آشکار کرد و ما اینک از حدسها و گمانهزنیها فراتر رفتیم و دریافتیم که «واقعیّتِ نهان» چیست. آنهمه غوغا و هیاهوی روایی، با اینچنین استقبال بیمایه و نحیفی روبرو شد؛ چنانکه در دانشگاههای چند هزار نفری، تنها جماعتهایی با حجم پانصد نفر به جریان اغتشاش پیوستند. این «واقعیّتِ آشکارشده»، بسیار تعیینکننده است و نشان میدهد «روند عمومیِ دانشگاه»، چه سمتوسویی دارد و چه رویشها و ریزشهایی رخ داده است. اینک مشخص شده است که ما با یک «اقلّیّتِ پُرمدعا» روبرو هستیم که فقط «صدای بلند» دارند و میخواهند با «نعرهزدن»، خود را غالب کنند و اگر به نعرههایشان بیاعتنایی شد، «رکیکگویی» کنند و حرمت اخلاق را نادیده بگیرند و زشتترین و بیسابقهترین فحاشیها را در دانشگاه به نمایش بگذارند. بهاینترتیب، هم «اقلّی» و «اندک» بودنشان نمایان شد و هم «هتاک» و «بیاخلاق» بودنشان. آیا نظام جمهوری اسلامی باید تسلیم این «اقلّیّتِ مطلق» شود و در برابر «مطالبههای فرومایه»، سر تعظیم فرو آورد؟!
📝یادداشت از مهدی جمشیدی
#یادداشت_تحلیلی
#مهدی_جمشیدی
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌 داستان جنگ اقتصادی
یادداشت تحلیلی دانشجویی از مدیر جنگ اقتصادی بسیج دانشجویی خراسان شمالی
#سجاد_اسدی
#یادداشت_تحلیلی
🇮🇷@bso_nkh
#محتوا
📌اوصاف هویّتیِ اغتشاشگران
🖊 مهدی جمشیدی
۱- این بخش از اغتشاشگران که نوجوان و جوان هستند، گرفتار «سبک زندگیِ غربی» شدهاند، و چون اندک هستند نباید وضع آنها را به حاکمیّت نسبت داد. هر جامعهای به صورت طبیعی، «ریزشهای هویّتی» دارد. پس نزاع بر سر «سبک زندگی» است و انگیزۀ آنها، «فرهنگی» است نه «سیاسی»، امّا خواهناخواه چون در پی استقرار «نظم فرهنگیِ دیگر»ی هستند با حاکمیّت هم درگیر میشوند و بهانهجوییِ سیاسی میکنند. سیاست، گرانیگاه آنها نیست، بلکه همچون مقدّمهای است برای «شرعزدایی از سبک زندگی». مسألۀ اینان، «لذّت» است نه «سیاست».
۲- افق مشترکِ معنایی با حاکمیّت ندارند و در یک «جهانِ ذهنیِ متفاوت» به سر میبرند. ازاینرو، «مصرف فرهنگی»شان نیز خارج از چهارچوبهای رسمی و عرفی هست. «فضای مجازیِ غربی»، به «جهانِ متمایزِ» اینان تبدیل شده است و آنها، شهروند و ساکن این جهان هستند. «خودبسندگیِ رسانهای»، آنها را هرچه بیشتر از واقعیّتهای جامعه و حاکمیّت، بیگانه کرده است. وقتی «زیستجهانِ رسانهای»، متفاوت شد، ارزشها نیز دگرگون خواهند شد و فقط جغرافیایی فیزیکی، مشترک باقی خواهند ماند. در این رویداد، آنها با همان ارزشها و نظام معناییِ فضای مجازیشان به میدانِ واقعیّت و خیابان آمدند.
۳- «بیایدئولوژی» هستند و با «اخلاق» و «فضیلت»، بیگانهاند. غرق در زندگی روزمرّه و لذّتهای آن هستند و به چیزی بیش از «خواستههای شخصی» نمیاندیشند. دنیایشان به اندازۀ لذّتهای محسوسشان است. هیچ خطّ قرمزی ندارند و همهچیز را توجیه میکنند؛ چون ارزشها را نسبی و دلبخواهانه میبینند و تفسیر میکنند. از آنجا که فقط به خودشان و لذّتهایشان میاندیشند، «خودمحور» و به زبان فلسفی، اومانیست هستند. چیزی فراتر از «خواستهها»یشان را معتبر قلمداد نمیکنند و هیچ نظم و قاعدهای که بخواهد بر آن حاکم باشد را نمیپذیرند.
۴- «بیمایه» و «شکننده» هستند و بیدرنگ به خود آمده و اظهار پشیمانی میکنند. قدرت «مقاومت» ندارند و با اولین مواجهۀ قانونی در هم میشکنند. اگرچه در فضای مجازی، رجزخوانی میکنند و حریف میطلبند اما همین که در فضای واقعی در چنگال قانون اسیر میشوند، همۀ گفتههای خود را پس میگیرند. این امر، هم ناشی از هراس و ضعف شخصیّت است و هم برخاسته از هیجانزدگیهای کور که آنها را به تحرّک واداشته است.
۵- از «قدرتِ» خودشان و حاکمیّت، برداشت نادرست دارند. تصوّر میکنند که میتوانند با این قبیل تحرّکهای جزئی و سخیف، نظام سیاسی را ساقط کنند و به تعبیر غلط خودشان، انقلاب ایجاد کنند. هم خودشان را قوی میانگارند و هم حاکمیّت را ضعیف. اینگونه میپندارند که نظام جمهوری اسلامی، «رو به زوال» است و با همین مواجهههای خیابانی، فروخواهد پاشید. همچنین خودشان را «انبوه» تصوّر میکنند؛ چنانکه باید گفت فریبهای فضای مجازی، خودشان را نیز دچار «خطای تحلیلی» کرده است. در قضاوت، بهشدّت کوتهفکر و سطحی هستند و نمیتوانند قدمهای بعدی را طراحی کنند. همین که توانمندی حاکمیّت در بازدارندگی را مشاهده کردند، ناگهان فروریختند و در خود شکستند؛ چراکه تخمین واقعی و موجّهی از جامعه و حاکمیّت نداشتند.
۶- بیشتر از «شناخت»، در چنبرۀ «میل» گرفتار هستند؛ یعنی «میخواهمهای نفسانی»شان آنها را استحاله کرده است. از نظر شناختی و معرفتی، فقیر هستند اما میلها و خواستههایشان اجازه نمیدهد که به مرحلۀ تغییر باورها نزدیک شوند. سخت در طلب «لذّت» و «سرخوشی» و «ولنگاری» و «رهایی» هستند و شنیدهها و پندها و تجربهها را به سرعت فراموش میکنند. در برابر «فشار قانون» میشکنند نه «قوّت استدلال».
۷- در مرحلۀ «کشف حجاب»، متوقف نخواهند ماند، بلکه مدّتی بعد، پیشتر خواهند رفت و خواستههای ضدّارزشیِ دیگری را مطرح خواهند کرد. هدفشان استقرار یک بستۀ کامل از «سبک زندگیِ غربی» است. هرچه که بتوانند پیش میروند و به حداقلها بسنده نمیکنند. خواستههایشان برای خودشان تکراری میشود و ازاینرو، در پی «تجدید خواسته» هستند. آنچه که تاکنون طلب کردهاند، فقط «خواستۀ اکنون»شان بوده است.
۸- بسیاری از آنها «آسیبدیدۀ اجتماعی» هستند؛ یعنی یا مواد مصرف میکنند، یا درگیر مسألۀ طلاق هستند، یا ارتباطهای عاطفیِ شکستخورده دارند، یا در متن روابط نامشروع و غیراخلاقی قرار گرفتهاند، یا مجازیزده و سرگردان هستند، و ... . بههرحال، عقدهها و گرهها و بحرانها و محرومیّتهای شخصی را تجربه کردهاند و انتخابهای فرهنگی و سیاسیشان، متأثّر از «اوضاعواحوال نابسمان»شان است. در بازی زندگی، باختهاند و میخواهند انتقام اختلالهای فردی خود را از جامعه و حاکمیّت بستانند.
🖇منتشرشده در خبرنامۀ دانشجویان ایران:
https://iusnews.ir/fa/news-details/454989/
#مهدی_جمشیدی
#یادداشت_تحلیلی
🇮🇷@bso_nkh
✍ بخوانید | یادداشتی برگرفته از مباحث این هفته هیئت دانشجویی دانشگاه آزاد بجنورد
♦️در محفل هفتگی بچههای دانشجویی دانشگاه آزاد بجنورد بودیم، سخنران جلسه(حاجآقای آذری) به تبیین بخشی از بیانات حضرت آقا در دیدار خبرگان رهبری(۹۷/۱۲/۲۳) تحت عنوان #دوگانههای_سرنوشتساز پرداختند.
⚠️مفاهیمی که برای کنشگران فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جای تامل زیادی دارد.
♦️دَه دوگانهای که آقا درباره مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و رفتاری در دیدار با خبرگان رهبری به آن اشاره فرمودند عبارت است از:
🔻ابتکاری و فعال بودن در مقابل انفعالی و تابع دشمن بودن
🔻نگاه امیدوارانه در مقابل نگاه مأیوسانه
🔻شجاعت در مقابل ترس
حزم و تدبیر در مقابل سادهاندیشی
🔻نگاه توأم به تهدیدها و فرصتها
شناخت یا عدم شناخت واقعیتهای میدانی
🔻مدیریت احساسات در مقابل رها کردن آن
🔻رعایت ضوابط شرعی در مقابل عدم رعایت ضوابط شرعی
🔻بهرهگیری از تجربهها در مقابل فراموش کردن آنها
🔻و توجه به دشمن واقعی در برابر مقصر دانستن یکدیگر
پ. ن: به تجربه اثبات شده اگر کسی این دوگانهها رو خوب فهم و مشق نکرده باشه، در ساحت اندیشه، بیان و عمل دچار انحراف و خروج از تعادل خواهد شد.
⚠️خواهش میکنم بچههای تشکیلاتی این مطلب و این مفاهیم رو جدی بگیرید...
#هیئت
#یادداشت_تحلیلی
#کلام_رهبری
🇮🇷@bso_nkh
بسیج دانشجویی خراسانشمالی
💬 توئیتگردی | نظر دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی خراسانشمالی پیرامون اهانت نشریه فرانسوی شار
📝 بخوانید | داستان واقعی از قیام علیه شارلی ابدو / خشونت فرانسوی دامن همسایه اروپایی اش را گرفت
📌محمد لسانی با کشف و معرفی یک رویداد مهم دفن شده در صفحات تاریخ به بازخوانی اهانت جدید نشریه فرانسوی از زاویه ای دیگر پرداخت.
خشونت عیان علیه آزادی بیان
🔸 پلان اول
۳ شهریور سال 95 بود که ناگهان زمینلرزهای بزرگ رخ داد. مردم آماتریس شوکه شده بودند. وسعت زلزله، شهرهای دیگر را نیز درگیر کرده بود. 299 کشته، 388 مجروح و 4500 بیخانمان، فاجعهای بزرگ در ایتالیا به پا کرد. موج همراهی و همدلی کل اروپا و حتی دیگر کشورها را در بر گرفت اما همسایه غربی ناگهان همه را شوکه کرد.
🔹 پلان دوم
یک کاریکاتور بر صفحات نشریه فرانسوی نقش بست. انبوهی از اجساد که روی هم چیده شدهاند و فقط پاهای خونینشان دیده میشود و به شکل یک غذای محبوب ایتالیایی طراحی شده است که روی این آوار اجساد، برچسب زده شده است: لازانیا! مرد خونینی که دیگر سو ایستاده با نام «پنه با سس گوجه فرنگی» و زن مجروحی که بالای سرش نوشته شده «پنه گراتین!» کشتهها و مجروحان به صورت غذاهای لذیذ ایتالیایی تصویر شده بود.
شارلی ابدو به تنهایی چنان خشمی ایجاد کرد که به یک جدال سیاسی و رسانهای بزرگ در اروپا و جهان تبدیل شد. شورای شهر و شهرداری آماتریس که بالاترین تلفات را متحمل شده بودند علیه شارلی ابدو شکایت کرد؛ پرونده حقوقی پرپیچ و خمی که همین چند ماه قبل بسته شد. دادگاه تجدیدنظر پاریس حکم بدوی (مورخ 20 نوامبر 2020) را تأیید کرد و درخواست تجدیدنظر شهرداری آماتریس (که در 24 نوامبر 2016 دعوای مدنی اقامه کرده بود) را با توجه به «غیرتوهینآمیز بودن» کاریکاتورهای مربوط به زلزله منتشر شده در تاریخ 13/11/1395 باطل اعلام کرد! شهردار آماتریس اما پس از این دادگاه برای ثبت در تاریخ یک سخنرانی کرد. جورجیو کورتلزی (Giorgio Cortellesi) گفت: «مقامات فرانسه و نشریه شارلی ابدو هرگز به خاطر توهین به زندگی ما، خانواده و تاریخ و هویت ما از ایتالیاییها عذرخواهی نکردند. ما به رغم تعصبات و کلیشههایی که اغلب علناً علیه ما تکرار میشوند، با تمام قوا تکرار میکنیم که «حدی وجود دارد که نباید از آن فراتر رفت». بین آزادی بیان، حق مقدس گزارش و طنز و توهین به نمادهای هویتی یک قوم مانند دولت، پرچم، مذهب، تا احترام به مردگان و عزاداری جمعی شهروندان فرق است. درد حد و مرزی ندارد».
🔹 پلان سوم
در حالی که مردم ایتالیا داغ تازهای از بیتوجهی فرانسویها به شکایتشان متحمل شده بودند و حمایت سیاسی دولت فرانسه از شارلی ابدو را نظاره میکردند، ناگهان حضور یک کاریکاتوریست ایتالیایی در نشریه شارلی ابدو رسانهای شد. پائولو لومباردی که در فراخوان شارلی ابدو برای ارسال اثر علیه رهبر ایران شرکت کرده بود، در شبکه اجتماعی خود به خوشحالی پرداخت که: «همین الان اطلاع یافتم یکی از برندگان هستم». او در ادامه همان پست نوشت: «حالا به پشتیبانی مسلحانه از خودم نیاز دارم و از ایران فتوا علیه من صادر خواهد شد!» ایتالیاییها در پایین مطلب او، یادآوری کردند که این همان شارلی ابدو است که به هویت ما حمله کرده و به درد ما خندیده است. یکی از مردم ایتالیا زیر مطلب لومباردی نوشت: «ممکن است برنده شده باشی اما حالا مانند سلمان رشدی تا آخرین روزهای زندگی خود به محافظ نیاز داری. هنوز کاریکاتورهای مربوط به زلزله را در ایتالیا بخوبی به خاطر دارم... راههای زیادی برای ابراز مخالفت با نظام ایران بدون توهین به مقدسات وجود دارد».
🔸 پلان چهارم
نشریه شارلی ابدو علاوه بر نسخه الکترونیکی، به صورت فیزیکی هم در باجههای مطبوعاتی فرانسه به فروش میرسد. وقتی آن صفحه جلد مشمئزکننده را دیدم اول از همه برای مردم فرانسه، کودکان و بانوانی که از جلوی باجههای مطبوعاتی رد میشوند و مجبورند سیاستبازی مقامات فرانسوی را تماشا کنند تأسف خوردم. نگاه جنسیتزده و سکسیستی به زن و نشان دادن بدن عریان زنان با چه هدفی صورت میگیرد؟ در همین نشریه نه تنها یک رهبر مسلمان که بارها رهبران مسیحی و سایر ادیان هم به زشتترین و توهینآمیزترین حالت ممکن تصویر شدهاند. نگاه ضددینی، تنزده و تنانه، بیپرده و خشن جنسی در نشریه شارلی ابدو باید بشریت را متأثر کند. آنان که فکر میکنند کاریکاتورهای این چند روز یک هجمه سیاسی به جمهوری اسلامی است در اشتباهند. شارلی ابدو یک خشونت عیان علیه انسانیت و حتی آرمان غربیها که لقلقه زبانشان شده یعنی آزادی بیان است. قربانی این آزادی پیش از آنکه در جمهوری اسلامی باشد در آماتریس و همسایه دیوار به دیوار فرانسه بوده است.
#یادداشت_تحلیلی
🇮🇷@bso_nkh