به این فکر کردین همزمان که شما دارین این متنو میخونین یکی یه جای دنیا داره یه کتاب مینویسه ، یه بازیگر داره یه نقش به یاد ماندنی در اینده رو بازی میکنه، یکی رو تخت بیمارستان تو کماست و داره برای زندگیش میجنگه، یکی تو خوابه ، یکی داره زیر فشار کنکور گریه میکنه، یکی داره توی خیابون میدوه، یکی داره تو مسابقات شطرنج شرکت میکنه، یه ورزشکار سر تمرینات مسابقاتشه، یکی توی هواپیما نشسته و داره به یه سرزمین دیگه سفر میکنه، یکی الان داره کاور یه اهنگی رو طراحی میکنه ، یکی داره اهنگ مورد علاقه ی شما رو میسازه ، یکی داره توی یه دادگاه قضاوت میکنه و....
علاقهی خاصی به معلمهایی که "شروع" هستن دارم.
از اینا که میشن شروع چیزی!
از اینا که هر وقت میآن سر کلاس، میگی آخجون! بازم قراره فلان کارو کنیم!
از اینا که میآن
تو رو عاشق شعر، هنر، ادبیات، ریاضی یا درسشون میکنن بعد میرن.
یه جوری این عشق و علاقهای که توسط معلم ایجاد بشه، تو دل آدم میمونه که انگار از همون اولین سپیده دم تاریخ، وجود داشته!
از همینجا، تشکر میکنم از تک تک معلمهایی که "شروع"ان. شروع قصهها... هر یک، یک قصهی متفاوت. یک اشتیاق متقاوت و خیلی تعجب برانگیزتر، یک انسان متفاوت!