#بخشــےاز_دستنــوشتــــہ شھیــــد↯↯
《♦️ ای جوانان، می دانم که می دانید غنچه های نشکفته ای را به زیر تانک های بعثیون فرستادیم تا شما در آرامش به سر برید
یک لحظه اندوه شما تمام وجودم را می شکند و اثری از من نمی گذارد
♦️من و تمام پرستوهای دلم به عشق شما به پرواز در می آییم و در آسمان با تمام وجود شما را صدا می زنیم
♦️ای جوانان وارسته وطنم، من فقط به عشق شما و حفظ اسلام شما، دردها و زخم هایم را تحمل می کنم و طاقت می آورم
♦️وقت رها شدن روحم از زندان تنم به زودی فرا می رسد و شما را به خدا می سپارم و به سوی تمام هستی ام پرواز می کنم 》
ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
⇦سرداررشیــداسلام
▓فرماندهجنگــھاے نامنــظم
#شــھیــــدسیــدمجتبــےهاشمــــے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خرمشهرها در پیش است...
به مناسبت ۳ خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✨﷽✨
#برگے_از_خاطراٺ
🔴 با همان پای قطع شده باز هم به جبهه رفته بود؟
🔷 بعد از جانبازی، فرمانده علی و حتی امام جمعه شهرمان از او میخواهند دیگر در عملیات شرکت نکند، اما با اصرار دوباره به جبهه برمیگردد.
🔹جریان جانبازیاش هم جالب است. ایشان همراه دو تن از همرزمانش برای شناسایی خطوط دشمن به داخل خاک عراق میروند که مین زیر پای علی و همرزمش جانباز یدالله کوهستانی منفجر میشود.
🔹بر اثر این انفجار پای چپ علی و پای راست آقای کوهستانی قطع میشود. چون اطلاعات مهمی دستشان بود اسناد و اطلاعات را به نفر سوم میدهند و با اصرار از او میخواهند به خط خودی برگردد.
🔹بعد این دو نفر با وجود هوشیاری دشمن و کوهستانی بودن منطقه، حدود چهارکیلومتر را چهار دست و پا طی مینمایند تا اینکه صبح نیروهای خودی آنها را پیدا میکنند.
راوی 👈 برادر شهید
▫️ســـــردار مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_حمیـــد_محمـــد_رضایـــی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فکر میکنه آزادی رو بهش دادن
نمیدونه امنیت رو ازش گرفتن
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :7⃣3⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
در بدو ورودمان نگهبانه کابل به دست،دو طرف درِِ ورودی ایستاده بودند.آنها با کابلهای دولا به جان بچهها افتادند.تعدادی از بچهها با ضربههایی که در تونل وحشت دیده بودند، ناراحتی فتق و مثانه پیدا کردند.
هوای تکریت چنان گرم بود که نفسمان گرفته بود.آفتاب سوزان تکریت گوشت از استخوان زمین جدا میکرد.بعد از یک ساعت نشستن در آن گرمای سوزان، با احترام نگهبانهای کمپ،فرمانده وارد شد.فرمانده اردوگاه سران خلیل نام داشت.
سروان خلیل شروع به سخنرانی کرد. «لابهلای سیمهای خاردار توپی اطراف کمپ،رشتههای برق عریان قوی کار گذاشته شده، هر کس به این سیمها دست بزند، برق او را میکشد.سعی کنید فکر فرار به مغزتان خطور نکند، چون تنها آرزوی دستنیافتنی شما، فرار از اینجاست!
سروان خلیل ضمن معرفی سعد به عنوان سرنگهبان کمپ،گفت: «سعد شما را با قوانین این کمپ آشنا میکند،سرپیچی از این قوانین بخشودنی نیست.»
سعد آدم سنگین وزن،قدبلند، شکم برآمده و درشت هیکلی بود. قوانین خاصی بر کمپ حاکم بود، که باید به آن عمل میکردیم.آنچه را سعد در کمپ ممنون اعلام کرد، از این قرار بود:
اجرای برنامههای دینی و مذهبی،تجمع بیش از سه نفر، برگزاری نماز جماعت،اذان گفتن،نماز شب، آوردن نام صدام، نگهداری هر شی نوکتیز و . . .بر اساس اعلام زمان خواب که ساعت ۹ شب بود، همه باید به اجبار میخوابیدیم.اگر اسیری خوابش نمیبُرد، باید دراز میکشید، چشمانش را میبست و خودش را به خواب میزد.هرکس با نگهبانها کار داشت،باید پای راستش را به حالت احترام به زمین میکوبید.چنانچه افسر و یا نگهبان اجازه میداد،صحبت میکرد،در غیر این صورت اجازه صحبت کردن نداشت.من و محمد کاظم بابایی که پا نداشتیم، از این قانون معاف بودیم!
در اسارت هفتهای دوبار، آن هم روزهای یکشنبه و سهشنبه، نوبت تراشیدن اجباری ریش بود.برای اصلاح صورت، هر تیغ سهمیه پنج نفر بود.هرماه یک بار،نوبت تراشیدن موی سرمان بود.سهمیهی هر چهارنفر یک تیغ بود.لباس ما زردرنگ و سورمهای بود.
در کمپ ملحق توالتها مقررات خاص خودش را داشت.رفتن به توالت با شمارش بود.وقتی اسیری برای قضای حاجت وارد توالت میشد،یک نفر از یک تا ده میشمرد.بچهها با اعلام عدد ده از توالت بیرون میآمدند.
سهمیه نان هر روز ما دو عدد بود.عراقیها به آن صمون میگفتند.نانها به شکل باگت بود.وزن هرکدام حدود پانصد گرم بود.بیش از نصف این نانها نپخته و خمیر بود.خمیر داخل آن را مقابل آفتاب میگذاشتیم تا خشک شود،بعد آن را خُرد میکردیم.آردی که یک بار مراحل نان شدن را طی کرده بود،دوباره مراحل آرد شدن را طی میکرد.در اسارت خمیر آرد شده را روی غذا میریختیم،با برنج قاطی میکردیم و میخوردیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷به یاد شهدا🌷
🔷🔹🔹 #معـــــرفے_شهیـــــد ●نام⇦ نورالدیــــن مقــــدم ●تاریخ تولد⇦ ۱۳۴۰/۸/۲۵ ●تاریخ شهادت⇦ ۱۳۶۵/۲/
🇮🇷 فرازےازوصیتنـــــامہ 🇮🇷
💌 بندهٔ خطاکار سراپا تقصیر کوچکتر از آن هستم که از خود چیزی بگویم یا وصیّتی نمایم که در این بحبوحه از زمان که خوب و بد چون شب و روز روشن و مبرهن هستند.
🔻آنان که در خط ولایت سرخند حقّند و میدانم که امّت سلحشور و مؤمن ما اجازه نمیدهد که دشمن کافر از هر طبقه و از هر نژاد و مملکتی که میخواهد باشد بر ایشان مسلّط شوند و عقدههای چرکین و شوم خود را برایشان تحمیل نمایند و بر خرابههای شوم خود قهقهه سر دهند.
■فرمانده گردان زرهی لشکرمکانیزه 31عاشورا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
#شهیـد_نورالدیـــــن_مقــــدم
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆