🌼 سیره شهدا 🌼
✍️ به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن!
✍️حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم.
#شهید_رسول_خلیلی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
🥗آش باجایش 🥗
در منطقه و موقعیت ما یک وقت عراق زیاد آتش می ریخت،خصوصا خمپاره.
چپ و راست می زد. بچه ها حسابی کفری شده بودند.
نقشه کشیدند. چند شب از این ماجرا نگذشته بود که دو، سه نفر از برادران داوطلبانه رفتند
سراغ عراقی ها و صبح با چند قبضه خمپاره انداز برگشتند.
پرسیدیم اینها دیگرچیست؟
گفتند: آش باجایش! پلو بدون دیگ که نمیشود. 😂😂😂
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید فرج الله احمدی
تاریخ و محل شهادت
عملیات والفجر - 8/5/62
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
روستاي حناء از توابع شهرستان جهرم در سال ۱۳۴۱ش اولين گريههاي فرجالله را به نظاره نشست. او دوران كودكي را در آغوش پرمهر خانواده سپري كرد و تحصيلاتش را تا پايان سال پنجم دبستان در روستا به پايان رساند؛ سپس همراه پدر در جستوجوي رزق حلال، كار كشاورزي را آغاز نمود. تا اينكه پير فرزانه ايران خميني كبير (ره)، فرياد عدالتخواهي سر داد و امت مسلمان ايران را به ياري طلبيد. فرجالله نيز در خيل سربازان و ياوران امام خميني (ره)، به مبارزه با عمال شاه خائن پرداخت. او بعد از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، چند ماه پس از ازدواجش در تاريخ ۲۳-۲-۱۳۶۱ش همراه برادران بسيجي به مرزهاي جنوب غربي ايران رفت و از ناحيه پا مجروح گرديد. اما باز هم از پاي ننشست و اينبار با لباس سبز سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهر جهرم، به جبهههاي كردستان اعزام گردید. عمليات والفجر، آغاز سفري به درياي ايمان و افتخار براي فرجالله بود. فرمانده گروه جوانان غيور ايراني بر فراز قلههاي رفيع حاجعمران سر بر خاك نهاد و عاشقانه در سجدهاي خونين به وصال حق شتافت. پيكر پاك رادمرد لشكر ۳۳ المهدي (عج) را در روز ۸ مردادماه سال ۱۳۶۲ش از قرارگاه حمزه سيدالشهداء (ع) به زادگاهش انتقال دادند و او را در سن ۲۱ سالگي در گلزار شهداي رضوان شهر جهرم به خاك سپردند.
#شهید_فرج_الله_احمدی
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌼 سیره شهدا 🌼
می گویند در عملیات خیبر بود که روز هفتم امام پیام دادند که جزایر باید حفظ شود. احمد پس از شنیدن پیام گفت: چشم. چشم. پس از دو هفته مقاومت وقتی برای ارائه گزارش به قرارگاه آمد، سر و صورتش خاک گرفته و از دود آتش خمپاره و توپ و بمباران سیاه شده بود، بسیار خسته و ژولیده بود. بهش گفتند: احمد، تو خیلی زحمت کشیدی... گفت: وقتی پیام امام را به من دادید. همه نیروهایم را صدا زدم و گفتم اینجا عاشورا است به هر قیمتی شده باید جزیره را حفظ کنیم و خودم هم رفتم خط مقدم! سردار
#شهید_احمد_کاظمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
سفره خاکی
در منطقه سومار،خط مقدم بودیم که با ماشین ناهار آوردند. به اتفاق یکی از برادران رفتیم غذا را گرفتیم و آوردیم.
درفاصله ماشین تا سنگر خمپاره زدند.
سطل غذا را گذاشتیم روی زمین و درازکش شدیم، برخاستیم دیدیم ای دل غافل سطل برگشته و تمام برنج ها نقش زمین شده است.
ازهمانجا با هم بچه ها را صدازدیم و گفتیم:
با عرض معذرت، امروز اینجا سفره انداختیم، تشریف بیاورید سر سفره تا ناهار از دهان نیفتاده و سرد نشده.
همه از سنگر آمدند بیرون. اول فکر می کردند شوخی می کنیم، نزدیک ترکه آمدند باورشان شد که قضیه جدی است.
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
33faeaf796f5308ae1e265b772265d6983cad6c1.mp3
2.61M
🍃🌷💔شبای جمعه که میشه...
🖼یک عکس و یک دنیا حرف
🇮🇷 @byadshohada
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید خلیل واحدی
تاریخ و محل شهادت
منطقه بیزل مریوان - 9/5/67
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد خليل واحدي در يکي از روزهاي بهاري خردادماه سال ۱۳۴۸ش در روستاي زيباي «وندرني عليا» از توابع شهرستان کامياران استان کردستان پا به عرصه هستي نهاد. دوران پرنشاط کودکي را در دامان پرمهر خانوادهاي زحمتکش و مهربان گذراند و با معارف پاک اسلامي آشنا شد. خليل، تحصيلات خود را تا پايان سال سوم راهنمايي ادامه داد و بعد از آن براي کمک در تأمين معاش خانواده راهي شهرهاي دور و نزديک ميشد. پس از پیروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، خليل با هدف مبارزه با دشمنان بعثي راهي جبهههاي نبرد حق عليه باطل شد. وي که دوران سربازي خود را در جمع سبزپوشان سپاه پاسداران و در ميان رزمندگان جانبرکف انقلاب اسلامي ميگذراند، سرانجام در روز نهم مردادماه سال ۱۳۶۷ش در منطقه بيزل مريوان درحاليکه تنها ۱۹ سال داشت در هنگام درگيري با دشمن بعثي و بر اثر اصابت ترکش، شربت شيرين شهادت را عاشقانه سرکشيد و به سوي معبود پر گشود. مزار مطهر شهيد خليل واحدي در گلزار شهداي زادگاهش، روستاي وندرني قرار دارد
#شهید_خلیل_واحدی
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
#شهید_علیرضا_محمودی_پارس
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌻 سیره شهدا 🌻
شهید میثمی همیشه به رزمندگان گوشزد می کرد که « برادران! پیوسته از خدا بخواهید که توفیق ادامه نبرد را از ما نگیرد ». یکبار وقتی یکی از نیروها دودل شده بود و هوای درس و حوزه به سرش زده بود، میثمی رفت سراغش و به او گفت: « نگاه کن به دلت، ببین چی می گه. اگر کاری کردی که خدا و امام زمان راضی هستند، تکلیف همان است والا برگرد دنبال راهی که در فکرت می باشد. من هیچ موقع شک نکرده ام که در جبهه بمانم یا از جبهه بروم حوزه. بعضی وقتها هم که دودل شده ام، سر این مسئله بوده است که بروم کردستان یا در جنوب بمانم.»
#طلبه_شهید_عبدالله_میثمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
🧀شب پنیر 🧀صبح پنیر
این اواخر دیگرچشممان که به پنیرمی افتاد خود به خود حالمان بد می شد. از بس طی چند سال صبح، ظهر و شب به ما پنیر داده بودند. بچه ها به شوخی می گفتند: بروید مزار شهدا هر قبری خاکش شوره زار بود بدانید یک بسیجی و رزمنده آنجادفن است.
یک روزخبر آوردند، کشتی برنج را در دریا با موشک زده اند، همه یک صدا گفتند: کاشکی کشتی پنیر را می زدند، مردیم از بس پنیرخوردیم! 😭😭😭
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
شهادت مظلومانه عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت حمزه سیدالشهداء (علیه السلام) تسلیت باد.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید خلیل علیکائی
تاریخ و محل شهادت
منطقه سرپل ذهاب - 10/5/60
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد خليل عليکائي در روستاي قلعه نو در ورامين در سال ۱۳۳۰ش ديده به جهان گشود. خلیل، دوران ابتدائي را در همان روستاي زادگاهش گذراند و تحصيلات دوره متوسطه را در پيشوا به اتمام رساند. وي پس از اخذ مدرک ديپلم در آموزش و پرورش اشتغال یافت. خلیل در سال ۱۳۶۰ش به جبهههاي جهاد علیه رژیم بعثي رفت و چندي بعد در تاریخ دهم مردادماه سال ۱۳۶۰ش در منطقه سرپل ذهاب در سن ۳۰ سالگي به فیض عظماي شهادت نائل گردید.
#شهید_خلیل_علیکائی
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌹 سیره شهدا 🌹
جان امام حسین (ع) دعا کن من به عنوان یک فرمانده با ترکش شهید نشوم ، تا روز قیامت شرمنده نیروهایی که با توپ شهید شده اند باشم .دعا کن من هم گلوله توپ نصیبم شود . اگر میخواهی دعا کنی . دعا کن بسوزم ...چند روز بعد در ٢۴ سالگی اش .درست چند روز قبل از مراسم خواستگاری اش .همان شد که خودش میخواست ." تکه تکه و سوخته "پیکرش را از روی انگشتر هدیه مادر شناسایی کردند .تکه ای از دستش را کمی بعد از شهادت و فرستادن پیکر به تهران یافتند و آن تکه را درهمان حوالی شهادتش در یکی از روستاهای سرپل ذهاب به سمت پادگان ابوذر دفنش کردند .درست کنار همان جاده ای که زائران کربلا از آن میگذرند و خاک اتوبوس ها بر روی سنگ مزار غریبش می نشیند ...
#شهید_محسن_حاجی_بابا
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
يه روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد...
شروع كرد به داد زدن كه كي خسته؟كي ناراضيه؟ كي سردشه؟
بچه ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!!
فرمانه گردان هم گفت: خوب!آفرين..حالا بريد...چون پتو به گردان ما نرسيده!!!!
🌷 @byadshohada
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید علی حسین زاده
تاریخ و محل شهادت
عملیات قدس 5 - 11/5/64
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد علي حسينزاده به سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در اردکان قدم به عرصه حیات گذاشت. شهرستان اردکان، روزهاي کودکي و نوجواني او را به نظاره نشست و علي تحت تربيت عالمانه خانوادهاش پرورش يافت. شاید در سایه همین تربیت دینی - اسلامی بود که علی طی روزهای پرشور جواني، لبيکگوي فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خمینی کبیر (ره) گشت و بهمنظور دفاع از مرزهاي ايران اسلامي، راهي خطوط مقدم جبهههای نبرد حق بر علیه باطل گشت. علي در میدانهای پرافتخار دفاع مقدس، مردانه جنگيد و خوش درخسید. شهيد علي حسينزاده سرانجام پس از نبردي دلیرانه در یازدهمین روز از مردادماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در عمليات قدس ۵ و در سن ۳۰ سالگي از شراب طهور بهشتي سرمست شد و هورالهويزه به خون سرخش متبرک گشت.
#شهید_علی_حسین_زاده
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
محبوب من شهادت را نہ براےفرار از مسئولیت اجتماعے و نہ براے راحتے شخصے می خواهم
بلکہ از آنجا کہ شهادت در راس قـلہ کمالات است و بدون کسب کمالات شهـادت میسر نمے شود، مے خواهم و خوشا بہ حال انان که با شهـــــادت رفتند...
#شهید_حجت_اللہ_رحیمے
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌻 سیره شهدا 🌻
یڪیشان با آفتابه آب می ریخت، آن یڪی سرش را میشست.بهت می گم ڪم ڪم بریز. خیله خب حالا چرا این قدر می گی؟
می ترسم آب آفتابه تموم بشه.
خب بشه میرم یه آفتابه دیگه آب میارم.
رفته بود برایش آب بیاورد ڪه بهش گفتم
« خوبه دیگه ! حالا فرمانده لشڪر باید بیان سر آقا رو بشورن! »
گفت « چی می گی؟ حالت خوبه ؟»
گفتم « مگه نشناختیش؟»گفت نه...
او مهدی باڪری فرمانده متواضع و مقتدر بود.
📚منبع:ڪتاب یادگاران، جلد سه، ڪتاب
ص 75
#شهید_مهدی_باڪری
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
همه برن سجده..!!!
شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.
بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید غلامعلی بهبهانی نژاد
تاریخ و محل شهادت
راهپیمایی - 12/5/57
گروه
انقلاب اسلامی
زندگینامه
دوازدهم مرداد ماه سالروز شهادت چهارمین شهید انقلاب، شهید غلامعلی بهبهانی نژاد است. شهید بهبهانی نژاد فرزند حبیب در سال 1334 در شهرستان کازرون متولد شد. نام او را از آن جهت غلامعلی گذاردند تا فرزندی که پس از هیجده سال انتظار به دنیا آمده است، همواره غلام و عاشق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) باشد. غلامعلی دوران ابتدایی را در مدرسه مصلایی و متوسطه را در دبیرستان های بو اسحق و شهید بستانپور (شاپور سابق) گذراند و پس از اخذ دیپلم به سربازی رفته و پس از آن در کنار برادر خود در روستای بوشیگان به کشاورزی پرداخت. با اوج گیری تظاهرات مردمی علیه رژیم ستم شاهی پهلوی، وی نیز به صفوف راهپیمایان پیوست. در یکی از راهپیمایی های شبانه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1357 برگزار شد، در حالی که مردم غیور کازرون به شعاردادن علیه رژیم مشغول بودند مأموران نظامی حکومت که از یک سو توان مقابله با تظاهرات و راهپیمایی های مکرر مردم کازرون را نداشتند و از سوی دیگر از جانب مقامات مافوق خود به بی لیاقتی متهم می شدند به سمت مردم هجوم آورده تا آنان را متفرق کنند و برای دستگیری گروهی از راهپیمایان به تعقیب آنها مبادرت می کنند. شهید بهبهانی نژاد نیز که در این راهپیمایی حضور داشت، مورد تعقیب مأموران قرار گرفت لذا برای فرار از چنگال مأموران شروع به دویدن می کند اما از پشت تیری به پایش اصابت کرده و به زمین می افتد که در همین حال تیر دوم نیز به گلوی وی (گلویی که تا چند دقیقه پیش فریادهای اسلام خواهانه و عدالت طلبانه او را فریاد کرده بود) اصابت کرده، موجب شهادت وی می شود. جسد شهید بهبهانی نژاد پس از چند روز، شبانه از سوی مأموران رژیم در بهشت زهرای کازرون به خاک سپرده شد.
#شهید_غلامعلی_بهبهانی_نژاد
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕