🌼 سیره شهدا 🌼
می گویند در عملیات خیبر بود که روز هفتم امام پیام دادند که جزایر باید حفظ شود. احمد پس از شنیدن پیام گفت: چشم. چشم. پس از دو هفته مقاومت وقتی برای ارائه گزارش به قرارگاه آمد، سر و صورتش خاک گرفته و از دود آتش خمپاره و توپ و بمباران سیاه شده بود، بسیار خسته و ژولیده بود. بهش گفتند: احمد، تو خیلی زحمت کشیدی... گفت: وقتی پیام امام را به من دادید. همه نیروهایم را صدا زدم و گفتم اینجا عاشورا است به هر قیمتی شده باید جزیره را حفظ کنیم و خودم هم رفتم خط مقدم! سردار
#شهید_احمد_کاظمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
سفره خاکی
در منطقه سومار،خط مقدم بودیم که با ماشین ناهار آوردند. به اتفاق یکی از برادران رفتیم غذا را گرفتیم و آوردیم.
درفاصله ماشین تا سنگر خمپاره زدند.
سطل غذا را گذاشتیم روی زمین و درازکش شدیم، برخاستیم دیدیم ای دل غافل سطل برگشته و تمام برنج ها نقش زمین شده است.
ازهمانجا با هم بچه ها را صدازدیم و گفتیم:
با عرض معذرت، امروز اینجا سفره انداختیم، تشریف بیاورید سر سفره تا ناهار از دهان نیفتاده و سرد نشده.
همه از سنگر آمدند بیرون. اول فکر می کردند شوخی می کنیم، نزدیک ترکه آمدند باورشان شد که قضیه جدی است.
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
33faeaf796f5308ae1e265b772265d6983cad6c1.mp3
2.61M
🍃🌷💔شبای جمعه که میشه...
🖼یک عکس و یک دنیا حرف
🇮🇷 @byadshohada
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید خلیل واحدی
تاریخ و محل شهادت
منطقه بیزل مریوان - 9/5/67
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد خليل واحدي در يکي از روزهاي بهاري خردادماه سال ۱۳۴۸ش در روستاي زيباي «وندرني عليا» از توابع شهرستان کامياران استان کردستان پا به عرصه هستي نهاد. دوران پرنشاط کودکي را در دامان پرمهر خانوادهاي زحمتکش و مهربان گذراند و با معارف پاک اسلامي آشنا شد. خليل، تحصيلات خود را تا پايان سال سوم راهنمايي ادامه داد و بعد از آن براي کمک در تأمين معاش خانواده راهي شهرهاي دور و نزديک ميشد. پس از پیروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، خليل با هدف مبارزه با دشمنان بعثي راهي جبهههاي نبرد حق عليه باطل شد. وي که دوران سربازي خود را در جمع سبزپوشان سپاه پاسداران و در ميان رزمندگان جانبرکف انقلاب اسلامي ميگذراند، سرانجام در روز نهم مردادماه سال ۱۳۶۷ش در منطقه بيزل مريوان درحاليکه تنها ۱۹ سال داشت در هنگام درگيري با دشمن بعثي و بر اثر اصابت ترکش، شربت شيرين شهادت را عاشقانه سرکشيد و به سوي معبود پر گشود. مزار مطهر شهيد خليل واحدي در گلزار شهداي زادگاهش، روستاي وندرني قرار دارد
#شهید_خلیل_واحدی
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
#شهید_علیرضا_محمودی_پارس
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌻 سیره شهدا 🌻
شهید میثمی همیشه به رزمندگان گوشزد می کرد که « برادران! پیوسته از خدا بخواهید که توفیق ادامه نبرد را از ما نگیرد ». یکبار وقتی یکی از نیروها دودل شده بود و هوای درس و حوزه به سرش زده بود، میثمی رفت سراغش و به او گفت: « نگاه کن به دلت، ببین چی می گه. اگر کاری کردی که خدا و امام زمان راضی هستند، تکلیف همان است والا برگرد دنبال راهی که در فکرت می باشد. من هیچ موقع شک نکرده ام که در جبهه بمانم یا از جبهه بروم حوزه. بعضی وقتها هم که دودل شده ام، سر این مسئله بوده است که بروم کردستان یا در جنوب بمانم.»
#طلبه_شهید_عبدالله_میثمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
🧀شب پنیر 🧀صبح پنیر
این اواخر دیگرچشممان که به پنیرمی افتاد خود به خود حالمان بد می شد. از بس طی چند سال صبح، ظهر و شب به ما پنیر داده بودند. بچه ها به شوخی می گفتند: بروید مزار شهدا هر قبری خاکش شوره زار بود بدانید یک بسیجی و رزمنده آنجادفن است.
یک روزخبر آوردند، کشتی برنج را در دریا با موشک زده اند، همه یک صدا گفتند: کاشکی کشتی پنیر را می زدند، مردیم از بس پنیرخوردیم! 😭😭😭
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
شهادت مظلومانه عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت حمزه سیدالشهداء (علیه السلام) تسلیت باد.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید خلیل علیکائی
تاریخ و محل شهادت
منطقه سرپل ذهاب - 10/5/60
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد خليل عليکائي در روستاي قلعه نو در ورامين در سال ۱۳۳۰ش ديده به جهان گشود. خلیل، دوران ابتدائي را در همان روستاي زادگاهش گذراند و تحصيلات دوره متوسطه را در پيشوا به اتمام رساند. وي پس از اخذ مدرک ديپلم در آموزش و پرورش اشتغال یافت. خلیل در سال ۱۳۶۰ش به جبهههاي جهاد علیه رژیم بعثي رفت و چندي بعد در تاریخ دهم مردادماه سال ۱۳۶۰ش در منطقه سرپل ذهاب در سن ۳۰ سالگي به فیض عظماي شهادت نائل گردید.
#شهید_خلیل_علیکائی
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌹 سیره شهدا 🌹
جان امام حسین (ع) دعا کن من به عنوان یک فرمانده با ترکش شهید نشوم ، تا روز قیامت شرمنده نیروهایی که با توپ شهید شده اند باشم .دعا کن من هم گلوله توپ نصیبم شود . اگر میخواهی دعا کنی . دعا کن بسوزم ...چند روز بعد در ٢۴ سالگی اش .درست چند روز قبل از مراسم خواستگاری اش .همان شد که خودش میخواست ." تکه تکه و سوخته "پیکرش را از روی انگشتر هدیه مادر شناسایی کردند .تکه ای از دستش را کمی بعد از شهادت و فرستادن پیکر به تهران یافتند و آن تکه را درهمان حوالی شهادتش در یکی از روستاهای سرپل ذهاب به سمت پادگان ابوذر دفنش کردند .درست کنار همان جاده ای که زائران کربلا از آن میگذرند و خاک اتوبوس ها بر روی سنگ مزار غریبش می نشیند ...
#شهید_محسن_حاجی_بابا
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
يه روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد...
شروع كرد به داد زدن كه كي خسته؟كي ناراضيه؟ كي سردشه؟
بچه ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!!
فرمانه گردان هم گفت: خوب!آفرين..حالا بريد...چون پتو به گردان ما نرسيده!!!!
🌷 @byadshohada
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید علی حسین زاده
تاریخ و محل شهادت
عملیات قدس 5 - 11/5/64
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد علي حسينزاده به سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در اردکان قدم به عرصه حیات گذاشت. شهرستان اردکان، روزهاي کودکي و نوجواني او را به نظاره نشست و علي تحت تربيت عالمانه خانوادهاش پرورش يافت. شاید در سایه همین تربیت دینی - اسلامی بود که علی طی روزهای پرشور جواني، لبيکگوي فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خمینی کبیر (ره) گشت و بهمنظور دفاع از مرزهاي ايران اسلامي، راهي خطوط مقدم جبهههای نبرد حق بر علیه باطل گشت. علي در میدانهای پرافتخار دفاع مقدس، مردانه جنگيد و خوش درخسید. شهيد علي حسينزاده سرانجام پس از نبردي دلیرانه در یازدهمین روز از مردادماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در عمليات قدس ۵ و در سن ۳۰ سالگي از شراب طهور بهشتي سرمست شد و هورالهويزه به خون سرخش متبرک گشت.
#شهید_علی_حسین_زاده
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
محبوب من شهادت را نہ براےفرار از مسئولیت اجتماعے و نہ براے راحتے شخصے می خواهم
بلکہ از آنجا کہ شهادت در راس قـلہ کمالات است و بدون کسب کمالات شهـادت میسر نمے شود، مے خواهم و خوشا بہ حال انان که با شهـــــادت رفتند...
#شهید_حجت_اللہ_رحیمے
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌻 سیره شهدا 🌻
یڪیشان با آفتابه آب می ریخت، آن یڪی سرش را میشست.بهت می گم ڪم ڪم بریز. خیله خب حالا چرا این قدر می گی؟
می ترسم آب آفتابه تموم بشه.
خب بشه میرم یه آفتابه دیگه آب میارم.
رفته بود برایش آب بیاورد ڪه بهش گفتم
« خوبه دیگه ! حالا فرمانده لشڪر باید بیان سر آقا رو بشورن! »
گفت « چی می گی؟ حالت خوبه ؟»
گفتم « مگه نشناختیش؟»گفت نه...
او مهدی باڪری فرمانده متواضع و مقتدر بود.
📚منبع:ڪتاب یادگاران، جلد سه، ڪتاب
ص 75
#شهید_مهدی_باڪری
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
همه برن سجده..!!!
شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.
بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهید غلامعلی بهبهانی نژاد
تاریخ و محل شهادت
راهپیمایی - 12/5/57
گروه
انقلاب اسلامی
زندگینامه
دوازدهم مرداد ماه سالروز شهادت چهارمین شهید انقلاب، شهید غلامعلی بهبهانی نژاد است. شهید بهبهانی نژاد فرزند حبیب در سال 1334 در شهرستان کازرون متولد شد. نام او را از آن جهت غلامعلی گذاردند تا فرزندی که پس از هیجده سال انتظار به دنیا آمده است، همواره غلام و عاشق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) باشد. غلامعلی دوران ابتدایی را در مدرسه مصلایی و متوسطه را در دبیرستان های بو اسحق و شهید بستانپور (شاپور سابق) گذراند و پس از اخذ دیپلم به سربازی رفته و پس از آن در کنار برادر خود در روستای بوشیگان به کشاورزی پرداخت. با اوج گیری تظاهرات مردمی علیه رژیم ستم شاهی پهلوی، وی نیز به صفوف راهپیمایان پیوست. در یکی از راهپیمایی های شبانه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1357 برگزار شد، در حالی که مردم غیور کازرون به شعاردادن علیه رژیم مشغول بودند مأموران نظامی حکومت که از یک سو توان مقابله با تظاهرات و راهپیمایی های مکرر مردم کازرون را نداشتند و از سوی دیگر از جانب مقامات مافوق خود به بی لیاقتی متهم می شدند به سمت مردم هجوم آورده تا آنان را متفرق کنند و برای دستگیری گروهی از راهپیمایان به تعقیب آنها مبادرت می کنند. شهید بهبهانی نژاد نیز که در این راهپیمایی حضور داشت، مورد تعقیب مأموران قرار گرفت لذا برای فرار از چنگال مأموران شروع به دویدن می کند اما از پشت تیری به پایش اصابت کرده و به زمین می افتد که در همین حال تیر دوم نیز به گلوی وی (گلویی که تا چند دقیقه پیش فریادهای اسلام خواهانه و عدالت طلبانه او را فریاد کرده بود) اصابت کرده، موجب شهادت وی می شود. جسد شهید بهبهانی نژاد پس از چند روز، شبانه از سوی مأموران رژیم در بهشت زهرای کازرون به خاک سپرده شد.
#شهید_غلامعلی_بهبهانی_نژاد
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌼 سیره شهدا 🌼
می گویند احمدعلی دائم الوضو بود. به نمازهای اول وقت تقید عجیبی داشت. روزی بر حسب اتفاق و پیشامدی ناخواسته نمازش قضا شده بود. فردایش وقتی برای ناهار صدایش کردند گفت: روزه ام. پدر اصرار کرد دلیل این روزه طولانی تابستان را بفهمد گفت: دو رکعت نمازم قضا شده، دارم خودم را تنبیه می کنم! برای همین چیزها بود که بین فامیل و خانواده اگر کسی می خواست قسم بخورد، به احمدعلی قسم می خورد. این همه قبولش داشتند و از تقیدش به دین و معنویات شناخت داشتند.
#شهید_احمد_علی_کاظمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
همہ گلولہهاے جنگنرم خمپاره شصتہ، نہ سوت داره نہ صدا؛ وقتی مےفهمیم اومده کہ میبینیم فلانے دیگہ هیئت نمیاد..
فلانے دیگہ چادر سرش نمے کنه..
#شهید_حجت_الله_رحیمی
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
ما مگر می شد با آن تکه ها که می آمدند آدم حواسش را جمع نماز باشد!!مثلا یکی می گفت:«واقعا این که می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را!!!!!» دیگری پی حرفش را می گرفت که:«من حاضرم هرچی عملیات رفتم بدهم دو رکعت نماز او را بگیرم.»و سومی:«مگر می دهد پسر!!؟؟»و از این قماش حرفا. و اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می کردند به تفسیر کردن:«ببین!ببین! الان ملائک دارند قلقلکش می دهند.» و اینجا بود که دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند تبدیل به خنده می شد،خصوصا آنجا که می گفتند:«مگر ملائکه نامحرم نیستند؟» و خودشان جواب می دادند:«خوب لابد با دستکش قلقلک می دهند!!!!» 😂😂😂
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهیده مریم فرهانیان
تاریخ و محل شهادت
گلستان شهدای آبادان - 13/5/63
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
شهيد مريم فرهانيان، نماد رشادت و مجاهدت زن ايراني در بیست و چهارم دیماه سال ۱۳۴۲ در آبادان بهدنيا آمد. وی در آغاز جواني به ماهيت پليد استكبار و امپرياليسم جهانی پي برد و به صفوف مبارزان پيوست. اين شهيد بزرگوار با اوجگيري مبارزات مردم در جريان انقلاب اسلامي، در تظاهرات و راهپيماييهاي مردمي عليه حكومت ستمشاهي شركت میكرد. او تنها ۱۴ يا ۱۵ سال سن داشت كه با كمك برادر رشيد خود - مهدي فرهانيان - افكار خود را مزين به شناخت، معرفت و بصيرت الهي كرد. با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه پاسداران، به جمع اين عاشقان خدمت پيوست و دورههاي آموزشي را با موفقيت به پايان رساند. شهيد مريم فرهانيان در بيمارستان امام خميني (ره) آبادان مشغول امدادگري شد او در اين دوران، ۱۷ سال داشت اما بهاندازه يك بانوي دنياديده كه تجربه، عشق و ايثار را زندگی کرده باشد، عمل ميكرد. اين شهيد بزرگوار از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا روز شهادتش با بيداري كامل و حس زيباي عشق و ايثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترويج اخلاق، رفتار و منش يك زن مسلمان بود. وی بههنگام شكست محاصره آبادان و آزادي خرمشهر و بسياري از عملياتهاي ديگر، فعاليت چشمگيري داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عمليات پس از آزادي خرمشهر بهمنظور رسيدگي به خانواده شهدا در واحد فرهنگي بنياد شهيد آبادان مشغول فعاليت شد. شهيد مريم فرهانيان در غروب سیزدهم مردادماه سال ۱۳۶۳ش درحالیکه همراه با دو تن از خواهران همکار خود - برای زیارت مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال بهجای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند - راهی گلستان شهداي آبادان شده بود، مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت که دو خواهر همراهش زخمی شدند اما او به فیض عظمای شهادت نائل آمد تا نماد رشادت و مجاهدت زن ايراني شود.
#شهیده_مریم_فرهانیان
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕