🇮🇷 برگـــــےازخاطراٺـــــ 🇮🇷
🔴 #شهادتی_شبیه_شهادت_مادر
🔸داود عابدی، خيلی دوست داشت مثل حضرت زهرا(س) شهيد بشه؛ هميشه اين را میگفت.
🔸صبح روز عمليات بدر، در مسيری كه دوشكاهای دشمن بدجوری شليک میكردند، داود را ديدم كه چهارزانو روی زمين نشسته. كلاه مشکیای روی سر، موهای كوتاهش را پوشانده بود و ريش انبوه و مشكیاش همچنان زيبا مینمود. چفیهی سفيدی به دور كمر بسته بود.
🔸جلو كه رفتم، ديدم گلولهای از پهلوی چپ او وارد و از پهلوی راستش خارج شده، خون داشت بيرون میزد، اما داود خونسرد نشسته بود. انگشتان دستهايش را درهم پيچيده بود و فشار میداد. خيلی بهخودش فشار میآورد.
🔸در همان حال نشسته، با صدايی گرفته و سخت، زمزمهای به گوشم رسيد. داود بود كه میخواند:
《ذكــــر دل بُوَد يا علی مدد
بی حدّ و عدد يا علی مدد》
اين را كه به پايان رساند، آرام با صورت بر زمين افتاد و به #شهادت رسيد.
🔸همانگونه كه خودش دوست داشت، با عشق به حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع).
#شهیــــد_داوود_عابـــــدی
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆