eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
704 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحقیر انگلیس به سبک جوان بوشهری 🔹ماجرای جوان ۲۴ ساله‎ای که با دلاوری‌های خود و همراهانش توانست ابهت انگلیس را در هم بشکند. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 ⭕️اگه نمی تونید به نگاه نکنید از دیدن این کلیپ تاثیر گذار غافل نشید؛ زِدست دیده ودل هردوفریاد آنچه دیده بیند ، دِل کُند یاد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :3⃣5⃣ صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت.» بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.» صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣5⃣ حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه بچه ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می کردم، یا جای بچه ها را عوض می کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه ای جارو کرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به کارش برسد. مادرشوهرم که اوضاع را این طور دید، ناراحت شد و کمی اوقات تلخی کرد. صمد به طرفداری ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه ها را به او دادیم و نفس راحتی کشیدیم. از فردا صبح، دوباره صمد دنبال پیدا کردن کار رفت. توی قایش کاری پیدا نکرد. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●شهید گودرزی چند روز مانده به مرحله دوم اعزام خود گفته بود، بی‌قرارم، نمی‌توانم بمانم و طاقت ندارم. این شهید خیلی به فکر خانواده بود و تنها جایی که خودخواهی کرد بر سر رفتن به سوریه بود. این موضوع را برای خودش خواست و خدا هم مزد خوبی‌هایش را داد. احمد با دوستانش در محل کار رفاقت مثال‌زدنی داشت. نیروهای گردان مقداد بعد از آن که دو گردان حمزه و مقداد ادغام شدند، پیوسته نزد شهید احمد گودرزی بودند. ●اخلاق احمد چنان اثرگذار بود که سبب می‌شد دیگران جلب اخلاقش شوند و بسیار زود با همه ارتباط برقرار می‌کرد و هیچ کس از دستش ناراحت نمی‌شد. وی همیشه در سلام کردن پیشتاز بود و اجازه نمی‌داد در این باره به عنوان نفر دوم قرار بگیرد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
📌متن شبهه👇 بخدا ما ضد ولایت نیستیم خطاب به رهبری👇 آقا واقعا انگاری کرونا فقط توی هیأت هاست! آخه قبل محرم مراسم تنفیذ با اون همه آدم برگزار شد توی بیت و 5 شب محرم مراسم بدون حضور برگزار شد؛ و باز الان مراسم هیئت دولت با این همه آدم! خب واقعا نمیشد توی مراسم محرم هم 5 نفر بیان اونجا بشینن؟ چی قراره القا بشه به ملت آخه؟ من نمیفهمم اینو اقایان خیلی انقلابی بیان توضیح بدن. این تناقض ها چه جوابی داره؟ طبق این فرمول مصلحت اندیشی ها اربعین رو هم باز نمی کنن به نظرم! که لعنت بر هر چه مصلحته... 📌 پاسخ به شبهه👇 1️⃣ به جای اینکه رفتارشناسی کنید و رفتارهای رهبری را تفسیر کنید، بهتر است به سخنان او رجوع کرده و از آنجا دیدگاه ایشان را درباره مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین ببینید. اگر در خاطرتان باشد، هم در سال 99 و هم در سال 1400، تاکیدات رهبری باعث شد که ستاد مقابله با کرونا دستورالعمل برگزاری مراسمات مذهبی را تدوین کند و به مردم اجازه اجرای مراسمات را بدهند. 🎙 «میخواهم این را بگوییم که مسئله‌ی دعا و عبادت بخصوص در ماه رمضان، بخصوص در شبهای قدر که در پیش است، یکی از نیازهای حتمی و اساسی مردم است؛ ... یک فکری برای این بشود. من حتّی معتقدم که اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در این زمینه گذاشته بشود، وضع بشود، مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل میکنند؛ یعنی به مردم مؤمن واقعاً اگر گفته بشود مثلاً فرض کنید که در صحنها یا در مراکز یا در مساجد یا در حسینیّه‌ها به این شکل میتوانند حضور پیدا کنند، عقیده‌ی من این است که اینهایی که اهل مسجدند، بدقّت مراقبت میکنند. من همان‌ طور که گفتم، پیشنهادی ندارم، نظر کارشناسی و بررسی‌شده‌ی ستاد را معتبر میدانم منتها توصیه‌ام این است که بررسی این مورد را به کسانی بدهید که اهمّیّت حضور دعا و توسّل و مسائل معنوی را به معنای واقعی کلمه درک کرده باشند، اینها بررسی کنند مسئله را و تصمیم‌گیری کنند؛ هر چه تصمیم‌گیری کردند، بر عهده‌ی من و همه‌ی مردم است که بر طبق آن تصمیم‌گیری‌ها ان‌شاءالله عمل بشود.» 🎙 « یک مسئله هم، مسئله‌ی مجالس حسینی و مجالس عزای عاشورا است که بسیار مهم است. البتّه این مجالس مایه‌ی برکت است، مایه‌ی رحمت الهی است، مایه‌ی توجّه برکات الهی به کشور و ملّت است؛ ما به این مجالس احتیاج داریم، این مجالس باید باشد منتها با کمال دقت و شدّت بایستی این شیوه‌نامه‌ها مراعات بشود؛»(بیانات رهبری در 20 مرداد 1400) 2️⃣ این بیانات نشان می دهد که برگزاری مراسمات مذهبی، دغدغه ایشان است و به این امر اهمیت می دهند. حال که دیدگاه اصلی ایشان را از بیاناتشان فهمیدیم، باید ببینیم سبک ایشان در برگزاری مراسم آیا معنای خاصی دارد؟ 🔹 مسلماً برگزاری مراسم با حضور عده ای معدود، هیچ منعی از لحاظ دستورالعملهای بهداشتی ندارد اما حضرت آقا به حضور حداقلی اکتفا کرده اند: 👈 شاید این اقدام هیچ معنای خاصی ندارد و بی خود به دنبال چرایی آن هستیم. زیرا سبک مراسمات عزاداری، امری عرفی و برخواسته از آداب و رسوم و فرهنگ جوامع است. کمی تغییر در این سبک و سیاق ها، هیچ منع شرعی ندارد. 👈 شاید معنای این حرکت این است که مجلس امام حسین علیه السلام، با دو نفر هم مجلس است و هیچ ضرورتی ندارد که این مراسمات در چنین شرایطی با حضور گسترده مردم برگزار بشود. بلکه هر کسی می تواند با زن و بچه اش بنشیند و روضه ای بخواند و از اجرش بهره مند شود. 👈 شاید... 3️⃣ به نظر میرسد در این مورد هیچ جایی برای توهم توطئه نیست. این انقلاب از طرفی ثمره مجالس عزای اباعبدالله است و از طرفی موجب عظمت بخشی به این مراسمات و تعظیم شعائر دینی شده است. رهبری نظام با اقدامات خود در تأمین امنیت کشور، فضا را برای برگزاری آزادانه مراسمات مذهبی فراهم کرده و شرط انصاف نیست که او را مانع یا کمرنگ کننده مراسمات بدانیم. 4️⃣ چرا جلسات با هیئت دولت و ... غیر حضوری نمی شود؟ زیرا اولاً: همانطور که گفتیم برگزاری جلسات حضوری با رعایت پروتکلها هیچ ممنوعیتی ندارد. ثانیاً برگزاری این جلسات با حضور مسئولین ضرورتی دارد که این ضرورت در مورد برگزاری مجالس عزاداری وجود ندارد. 👈 مثلا می توان گفت اثری که در گفتگوی چهره به چهره و حضوری است، در جلسات مجازی نیست. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🚘🚨🚘 🚦به چراغ قرمز رسید و ترمز کرد... همانطور که از گرما شکایت می‌کرد ؛شالش را انداخت روی شانه اش... دستی به موهایش کشید و باعصبانیت گفت: "چقد این موتوری ها بی فرهنگن که قانون و رعایت نمیکنن...😡 انگار وایسادن پشت فقط برای ماست و اونا لازم نیس رعایتش کنن😠 چه فرقی میکنه موتوری باشی یانه ⁉️... اگه قرارباشه هر قانونی رو خواستیم رعایت کنیم ؛ هرکدوم رو نخواستیم نه ؛ که سنگ رو سنگ بند نمیشه...😏 اجرای قانون وظیفه‌ی همه‌ست ...🤨" ♢♢♢♢↯↯↯↯↯♢♢♢♢ _قانون راهنمایی رانندگی🙂 _قانون حجاب😐 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :5⃣5⃣ مجبور شد به رزن برود. وقتی دید نمی تواند در رزن هم کاری پیدا کند، ساکش را بست و رفت تهران. چند روز بعد برگشت و گفت: «کار خوبی پیدا کرده ام. باید از همین روزها کارم را شروع کنم. آمده ام به تو خبر بدهم. حیف شد نمی توانم عید پیشت بمانم. چاره ای نیست.» خیلی ناراحت شدم. اعتراض کردم: «من برای عید امسال نقشه کشیده بودم. نمی خواهد بروی.» صمد از من بیشتر ناراحت بود. گفت: «چاره ای ندارم. تا کی باید پدر و مادرم خرجمان را بدهند. دیگر خجالت می کشم. نمی توانم سر سفره آن ها بنشینم. باید خودم کار کنم. باید نان خودمان را بخوریم.» صمد رفت و آن عید را، که اولین عید بعد از عروسی مان بود، تنها سر کردم. روزهای سختی بود. هر شب با بغض و گریه سرم را روی بالش می گذاشتم. هر شب هم خواب صمد را می دیدم. وقتی عروس های دیگر را می دیدم که با شوهرهایشان، شانه به شانه از این خانه به آن خانه می رفتند و عیدی می گرفتند، به زور می توانستم جلوی گریه ام را بگیرم. فروردین تمام شده بود، اردیبهشت آمده بود و هوا بوی شکوفه و گل می داد. انگار خدا از آن بالا هر چه رنگ سبز داشت، ریخته بود روی زمین های قایش. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
... اي مردم و جوانان حزب الله تا قدرت و توانايي داريد بر عليه ظالمين بجنگيد و هميشه سعي كنيد اسلام سربلند و پايدار بماند. گوش به فرمان امام عزيز باشيد و هر چه امام گفت انجام دهيد و آنهايي كه دم از صلح و سازش مي زنند آنها را ادب كنيد، چون كه حزب الله در مقابل هچ ظلم و فسادي سكوت نخواهد كرد و تا ريشه فساد و فتنه هست، جهاد ادامه خواهد يافت . سعي كنيد اول مبارزه با نفس و شيطان دروني ( جهاد اكبر ) بكنيد و سپس مبارزه با دشمن خارجي ( جهاد اصغر ) بكنيد كه اگر اين دو با هم باشد انسان پيروز خواهد شد و گر نه خير ... 📎فرماندهٔ گردان امام‌حسین لشگر۲۵کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۴/۸/۱ گلوگاه ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۶/۱۲/۲۸ خرمال‌عراق ، عملیات والفجر۱۰ 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹علی چیت‌سازیان🌹 💠این نابغه اطلاعات و عملیات بارها در دوران جنگ تحمیلی توانسته بود با نفوذ به خاک دشمن به زیارت امام حسین(ع) برود.فرماندهان عراقی او را عقرب زرد می‌نامیدند و صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :6⃣5⃣ یک روز مشغول کارِ خانه بودم که موسی، برادر کوچک صمد، از توی کوچه فریاد زد. ـ داداش صمد آمد! نفهمیدم چه کار می کنم. پابرهنه، پله های بلند ایوان را دو تا یکی کردم. پارچه ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی کوچه. صمد آمده بود. می خندید و به طرفم می دوید. دو تا ساک بزرگ هم دستش بود. وسط کوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه ام گرفت. یک دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود. یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه به شانه هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان که رسیدیم، صمد یکی از ساک ها را داد دستم. گفت: «این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان.» اهل خانه که متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال پرسی و دیده بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساک را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان کار شده بود و روی یک ساختمان نیمه کاره مشغول بود. کمی که گذشت، ساک را باز کرد و سوغاتی هایی که برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بین آن ها تقسیم کرد. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 قورباغه هایی که مامور خدا بودند! 🇮🇷 🌹هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.🌹 🌹عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد.🌹 🌹می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است.🌹 🌹اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!🌹 🌹می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.🌹 🌹به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد. 🌹شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(س) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(ع) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.🌹 راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ دوخبر در یک روز!!!! 1👈افزایش ۵۰ درصدی حقوق طلاب از شهریور 2👈میرکاظمی: همسان‌سازی حقوق معلمان خلاف قانون بود ❇️پاسخ: رییس سازمان برنامه و بودجه : همسان سازی حقوق معلمان خلاف قانون بود و ۱۸۰۰ میلیارد کسری بودجه آوردیم. ما یک تعهدی داریم و باید جلوی بی‌انضباطی را بگیریم، اگر موضوع را مدیریت نکنیم، فشار اصلی به بخش ضعیف از جمله معلمان می‌آید. در مورد ادعای افزایش ۵۰ درصدی حقوق طلاب از شهریور هیچ منبع موثقی یافت نشد. طلاب از دولت هیچ گونه حقوقی دریافت نمی کنند. آنچه به عنوان کمک هزینه تحصیل(شهریه) به طلاب پرداخت می شود، از طرف وجوهات تحت اختیار مراجع تقلید است. کمک هزینه تحصیل طلاب، از حداقل دستمزد کارگران کمتر است و بسیاری از طلاب با همین مبلغ گذران زندگی می کنند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشف پیکر شهیدی با پاهای بسته روز شنبه پیکر مطهر یک شهید با پاهای بسته در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی در فکه عراق کشف شد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :7⃣5⃣ همه چیز آورده بود. از روسری و شال گرفته تا بلوز و شلوار و کفش و چتر. کبری، که ساک من را از پشت پنجره دیده بود، اصرار می کرد و می گفت: «قدم! تو هم برو سوغاتی هایت را بیاور ببینیم.» خجالت می کشیدم. هراس داشتم نکند صمد چیزی برایم آورده باشد که خوب نباشد برادرهایش ببینند. گفتم: «بعداً.» خواهرشوهرم فهمید و دیگر پی اش را نگرفت. وقتی به اتاق خودمان رفتیم، صمد اصرار کرد زودتر ساک را باز کنم. واقعاً سنگ تمام گذاشته بود. برایم چند تا روسری و دامن و پیراهن خریده بود. پارچه های چادری، شلواری، حتی قیچی و وسایل خیاطی و صابون و سنجاق سر هم خریده بود. طوری که درِ ساک به سختی بسته می شد. گفتم: «چه خبر است، مگر مکه رفته ای؟!» گفت: «قابل تو را ندارد. می دانم خانه ما خیلی زحمت می کشی؛ خانه داری برای ده دوازده نفر کار آسانی نیست. این ها که قابل شما را ندارد.» گفتم: «چرا، خیلی زیاد است.» خندید و ادامه داد: «روز اولی که به تهران رفتم، با خودم عهد بستم، روزی یک چیز برایت بخرم. این ها هر کدام حکایتی دارد. حالا بگو از کدامشان بیشتر خوشت می آید.» همه چیزهایی که برایم خریده بود، قشنگ بود. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●شهید نریمانی شش ماه از من بزرگتر هستند ولی از لحاظ درسی و تحصیلی در یک سال بودیم و نخستین اعزام شهید سال 92 بود و زمانی که بنده باردار بودم و نمی‌دانستم کجا می‌خواهند بروند. زمان‌هانی بود که ماموریت آقا محمود سه هفته طول می‌کشید و من هیچ سوالی درباره مکان ماموریت ایشان نمی‌کردم ولی خیلی سخت بود و اوقاتی از نحوه چمدان جمع کردن شهید نریمانی متوجه اعزام ایشان می‌شدم و همیشه شهید می‌گفتند: تحمل کنید و ارتباط‌ با شهید تنها تلفنی بود. ● زمان‌هایی که از خارج از کشور تماس می‌گرفتند متوجه تاخیر صدا می‌شدم و شک می‌کردم. اما روزی زمان اذان مغرب تماس گرفتند و همیشه شهید محمود نریمانی مقید به نماز اول وقت بود و در این موقع تمام کارهای خودشان را تعطیل می‌کردند و به همین دلیل از آقا محمود سوال کردم که موقع نماز تماس گرفتید؟ ● ایشان هول شد و گفت: نمازم را خواندم و بحث رو عوض کردند و این موقع بود که اطمینان یافتم ایشان خارج از کشور هستند. اطرافیان خیلی به من دلداری می‌دادند که هیچ نگران نباشم و بعد از دو ماه ایشان برگشت باز هیچ سوالی نکردم. راوی : همسرشهید 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :8⃣5⃣ نمی توانستم بگویم مثلاً این از آن یکی بهتر است. گفتم: «همه شان قشنگ است. دستت درد نکند.» اصرار کرد. گفت: «نه... جان قدم بگو. بگو از کدامشان بیشتر خوشت می آید.» دوباره همه را نگاه کردم. انصافاً پارچه های شلواری توخانه ای که برایم خریده بود، چیز دیگری بود. گفتم: «این ها از همه قشنگ ترند.» از خوشحالی از جا بلند شد و گفت: «اگر بدانی چه حالی داشتم وقتی این پارچه ها را خریدم! آن روز خیلی دلم برایت تنگ شده بود. این ها را با یک عشق و علاقه دیگری خریدم. آن روز آن قدر دلتنگت بودم که می خواستم کارم را ول کنم و بی خیال همه چیز شوم و بیایم پیشت.» بعد سرش را پایین انداخت تا چشم های سرخ و آب انداخته اش را نبینم. از همان شب، مهمانی هایی که به خاطر برگشتن صمد بر پا شده بود، شروع شد. فامیل که خبردار شده بودند صمد برگشته، دعوتمان می کردند. خواهرشوهرم شهلا، شیرین جان، خواهرها و زن برادرها. صمد با روی باز همه دعوت ها را می پذیرفت. شب ها تا دیروقت می نشستیم خانه این فامیل و آن آشنا و تعریف می کردیم. می گفتیم و می خندیدیم. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
والله والله بنده هیچ نگرانی  و سر سوزن دلواپسی به همسر و فرزندانم ندارم  ڪہ بعد از من چه می ڪنند  زیرا اگر آنان در خط‌حق و ولایت باشند پس یقینا اهل مـن هستند ... و خـداوند وعده داده ڪہ خودش  خــون بهــای شهیـــدان است  وحال ڪدام یڪ از مدعیان جرات دارد  قیمتی بر این خـون بهـا بگذارد ڪہ قرار است به اهـل من برسد ؟ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
سلام خدمت شما همراهان گرامی ۲۱مهرماه تولد شهید مدافع‌حرم بابک نوری هست😍😍 و ما میخوایم با همکاری و لطف شما عزیزان به نیت این شهید ختم قرآن انجام بدیم ( به نیابت از این شهید قرآن میخونمـ برا ظهور مولا) شما بزرگواران تا ۲١مهر مهلت دارین تا جزء مورد نظرتونو بخونید و به این شهید بزرگوار تقدیم کنید🕊 لطفا هرکس تمایل به شرکت در ختم قرآن دارد به آیدی زیر اعلام کند👇🏻 @shahid_nori1371 اجرتون با شهید🍃🍃 «🥀» جزء ۱ « 🥀» جزء ۲ «🥀» جزء ۳ «🥀» جزء ۴ «🥀» جزء ۵ «🥀» جزء ۶ «🥀» جزء ۷ « 🥀» جزء ۸ « 🥀» جزء ۹ « 🥀» جزء ۱۰ «🥀» جزء ۱۱ «🥀» جزء ۱۲ «🥀» جزء ۱۳ « 🥀» جزء ۱۴ «🥀» جزء ۱۵ «🥀» جزء ۱۶ «🥀» جزء ۱۷ « 🥀» جزء ۱۸ « 🥀» جزء ۱۹ «🥀» جزء ۲۰ «🥀» جزء ۲۱ «🥀» جزء ۲۲ « 🥀» جزء ۲۳ «🥀» جزء ۲۴ «🥀» جزء ۲۵ «🥀» جزء ۲۶ «🥀» جزء ۲۷ «🥀» جزء ۲۸ «🥀» جزء ۲۹ «🥀» جزء۰ ۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ماجرای دیدار و کمک حاج قاسم سلیمانی به شهید احمد شاه مسعود 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔻می‌پرسد چرا خودت را در این پارچه محبوس می‌کنی⁉️ 🔺من برای رعایت حجابم هزاران دلیل دارم مثلاً : ✨جلب رضایت خدا و عمل به خواسته‌اش؛ ✨ لبخند اهل بیت ؛ ✨آرامش روانی ؛ ✨کم‌شدن بی‌بند و باری جامعه؛ ✨آرامش روانی اجتماعی؛ ✨تحکیم بنیان خانواده؛ ✨تقویت تمرکز و آزادی تفکر ؛ ✨کمک به کاهش خیانت و ناامنی؛ ✨شکر و دوام نعمت زیبایی ام ✨و حفظ قداست و شٵن و وقارم و و و 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :9⃣5⃣ بعد هم که برمی گشتیم خانه خودمان، صمد می نشست برای من حرف می زد. می گفت: «این مهمانی ها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو می روی پیش خانم ها می نشینی و من تو را نمی ببینم. دلم برایت تنگ می شود. این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را بدانم. بعداً که بروم، دلم می سوزد. غصه می خورم چرا زیاد نگاهت نکردم. چرا زیاد با تو حرف نزدم.» این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید. آخر هفته صمد رفت. عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم. به گوشه گوشه خانه که نگاه می کردم، یاد او می افتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصله هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس می کردم حالا که صمد رفته، تنهای تنها شده ام. دلم هوای حاج آقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را می داد. دلم برای خانه مان تنگ شده بود. آی... آی... حاج آقا چطور دلت آمد دخترت را این طور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمی زنی. آی... آی... شیرین جان چرا احوالم را نمی پرسی؟! آن شب آن قدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
: ✍در ابتدای وصیت نامہ از تمامے دوستان و آشنایان وخانواده خودم تقاضادارم بہ فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین ، دوست شناس و دشمن شناس است... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ 🚫شایعه: پس از ۴۰ سال جمهوری اسلامی نتوانسته کد (EP) را عوض کند! این کد بر روی تمامی هواپیماهای مسافربری ایران هست و حالا ببینم به چه معناست...؟ این کد کشور هستش و نشانه اینه که هواپیما مال کدوم کشوره. دو حرف سمت چپ(EP) مربوط به ایران هست. مثلا: امارات EK به معنی: Emirates kingdom TR ترکیه UK اوکراین حالا ایران شده EP و همه هم سعی در این دارند که نگن یعنی چی..! ولی بدونید کهEP یعنی:        Empire Of Pahlavi      "امپراطوری پهلوی" جمهوری اسلامی کلی تلاش کرده ولی جابجایی این کد امکان نداره...! مثل کد تلفن ۰۰۹۸ که مال ایرانه... حالانکته جالب این جاست که وقتی این هواپیماهای جدید رو به ایران بفروشند باز هم کدEP باید بزنن روش. نام او چه جاودانه ماند بی آنکه ملت بدانند ❇️پاسخ: 1⃣کد ثبت شده روی بدنه هواپیماها، شماره “ریجستری” یا کد شناسایی منحصر به فرد هر هواپیماست. 2⃣پیشوند کد ریجستری مختص کشور مالک هواپیماست که کدهای ایران در قالب EP-AAA تا EP-ZZZ انتخاب می شوند؛ کد پیشین ایران RV بوده است. http://shayeaat.ir/link/Registry 3⃣این کد توسط سازمان “ICAO”، سازمان بین‌المللی هوانوردی کشوری، تعیین می شود که هماهنگی و مدیریت خطوط هوایی در جهان را دنبال می کند. 4⃣برخلاف ادعای شایعه، پیشوند TR مربوط به جمهوری گابن، UK مربوط به ازبکستان و EK مربوط به ارمنستان است و ارتباطی به ترکیه، اوکراین و امارات ندارند! 5⃣کد کشورها غالبا ارتباطی با نام آن کشور ندارد! برای مثال کد آمریکا N، قطر A7، کره جنوبی HL، انگلستان G، هلند PH، و اسپانیا EC است! http://shayeaat.ir/link/Prefixes 6⃣برخلاف برخی نظرات، این کد یاتا IATA نیست و به علت تشابه پیشوند کد ریجستری ایران با کد یاتا هواپیمایی آسمان، برخی به اشتباه این پیشوند را کد یاتا معرفی کرده اند. http://shayeaat.ir/link/AsemanEP 7⃣امپراتوری یا “Empire” مجموعه پهناوری از دولت ها یا کشور هاست که توسط یک پادشاه یا معدودی از اغنیا یا کشور مستقل دیگری حکومت می شوند؛ لذا سلطنت پهلوی امپراتوری نبوده و عبارت “Empire of Pahlavi” جعلی و غلط است!  http://shayeaat.ir/link/EmpireMean 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜| به بهانھ ششمین سالۍ که از نوشتن وصـیت نامہ شھید می‌گذرد ؛ گوش جان می‌سپاریم به وصیت نامہ با صداۍ مادر معظم و خواهــر معزز شهید♥ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆