eitaa logo
💕رفاقت تا شهادت💕
452 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
سلام رفیق چطوری🙂 +میخوام تو رو به رفقام آشنا کنم🤝 -رفیق هات کی هستن؟! +رفیق های من خیلی مردن،خیلی آقا، یعنی ته معرفت و مردانگی:) _عه جدا؟ حالاکو معرفی کن بشناسیمشون +بیاتا با رفیقام آشنات کنم رفیق روزی های سختی من (شهدا)هستن همراه شهدارفاقت تا شهادت🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی شهید🌹
فرمانده شهید هاشم بندار  نام و نام خانوادگى: هاشم  بندار نام پدر: محمود تاریخ و محلّ تولّد: 22/1/1344 ـ حسین‏آباد تاریخ شهادت: 1/7/1366 آخرین سمت: فرمانده‏ى گردان لیلة القدر لشكر 5 نصر هاشم بندار ـ فرزند محمود ـ در بیست و دوّم فروردین ماه سال1344 در روستاى حسین آباد متولّد شد. در كودكى پر جنب و جوش بود. در پنج سالگى پدرش فوت كرد و او به همراه دیگر برادرانش در مغازه‏ى پدر مشغول به كار شد. مادرش مى‏گوید: «از همان بچگى بسیارى از مسائل را رعایت مى‏كرد. صغرى بندار ـ خواهر شهید ـ مى‏گوید: «احترام خاصّى به افراد سیّد مى‏گذاشت. همسرم و بچّه‏هایم سیّد بودند. هر وقت آن‏ها را مى‏دید از جا بلند مى‏شد و به آن‏ها سلام مى‏كرد. با فرزندم ـ كه دو سال اختلاف سنّى داشت ـ بازى مى‏كرد و به او بسیار احترام مى‏گذاشت، مى‏گفت: او سیّد است.» به مادرش بسیار احترام مى‏گذاشت و در كارهاى خانه به او كمك مى‏كرد. دوره‏ى ابتدایى را در مدرسه‏ى آستانه پرست فعلى و دوره‏ى دبیرستان را در مدرسه‏ى مدّرس مشهد به پایان برد. به خاطر شروع جنگ تحمیلى تحصیلات دبیرستان را رها كرد و به جبهه‏هاى حق علیه باطل شتافت. به خاطر علاقه به خواندن كتاب عضو كتابخانه بود. كتاب‏های مذهبى، شهید مطهّرى و محمود حكیمى را مطالعه مى‏كرد. به مستضعفین كمك مى‏رساند. مسائل دینى را رعایت مى‏كرد. خمس مى‏داد. صله‏ى رحم را به جا مى‏آورد. مادر شهید مى‏گوید: «اخلاق و رفتار او طورى بود كه حتّى پیرمرد70 ساله به او سلام مى‏كرد.» قبل از انقلاب در راهپیمایى‏ها شركت مى‏كرد. او در درگیرى‏هاى نهم و دهم دى ماه و 22 بهمن ماه حضور داشت. به پخش اعلامیّه مى‏پرداخت و شب تا صبح اعلامیّه‏هاى امام را در داخل منازل مى‏انداخت. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در بسیج فعّالیّت مى‏كرد و شب‏ها در خیابان به نگهبانى مى‏پرداخت. مسئول آموزش بسیج بود و به نیروها اسلحه‏شناسى را آموزش مى‏داد. او با مخالفین انقلاب و اسلام صحبت مى‏كرد تا آن‏ها را اصلاح نماید. با كسانى كه عقیده‏اى مخالف با انقلاب داشتند معاشرت نداشت. با كسانى رفت و آمد مى‏كرد كه با او هم عقیده باشند. علاقه‏ى زیادى به امام داشت و به شدّت از امام و انقلاب حمایت و پشتیبانى مى‏كرد در 14 سالگى به جبهه رفت. سنّش براى رفتن به جبهه كم بود، به همین خاطر كپى شناسنامه‏اش را دست‏كارى كرد تا بتواند به جبهه برود. اوّلین بار از طریق بسیج به جبهه‏هاى حق علیه باطل شتافت. در مصاحبه‏اى در مورد جنگ گفته است: «جبهه و جنگ مانند قلب انسان است. اگر قلب از كار بیفتد، تمام اعضاى بدن از كارمى‏افتند. در اكثر عملیّات‏ها از جمله: عملیّات ام‏الحسنین، طریق‏القدس، فتح‏المبین، فتح بستان، شكست حصر آبادان، آزاد سازى خرّمشهر،رمضان، بدر، خیبر، والفجرها و كربلاها، چه در لباس یك بسیجى عاشق امام و چه به عنوان فرمانده‏ى گردان رزمى شركت داشت. در جبهه مدّتى بیسیم‏چى و مدّتى فرمانده بود. در فتح قلّه‏هاى اللّه اكبر در كنار شهید چمران و همرزمان دیگر، بیسیم‏چى بود و بعد فرمانده‏ى گردان لیله‏القدر شد. همچنین فرماندهى گردان رزمى مخابرات را نیز برعهده داشت. مى‏گفت: «تا زمانى كه جنگ باشد در جبهه مى‏مانم.» در سال 1362 عضو رسمى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شد. فاطمه بادل ـ مادر شهید ـ مى‏گوید: «به او مى‏گفتم: لباس سپاه را بپوش تا من ببینم. مى‏گفت: این لباس سپاه، مقدّس است. «در منطقه به او «هاشم شش كلّه» مى‏گفتند؛چون تنها بیسیم‏چى‏اى بود كه تمام رمزهاى بیسیم‏هاى فعّال در محور را حفظ بود. هاشم در زمان عملیّات از افراد آگاه و مقتدر دعوت مى‏كرد تاخودشان را به عملیّات برسانند. او با نیروها در خصوص عملیّات مشورت مى‏كرد و نیروها را از لحاظ قدرت بدنى مى‏سنجید و بعد آن‏ها را گلچین مى‏كرد و هر كدام را در واحدى كه توانایى داشتند، قرارمى‏داد. محمّدامیرى ـ همرزم شهید ـ مى‏گوید: «فرمانده‏اى مقتدر بود، اخلاق بسیار خوبى داشت. در اكثر عملیّات‏ها حضور داشت. اگر در مرخّصى بود، سریع خودش را به عملیّات مى‏رساند و حتّى از دوستانش دعوت مى‏كرد تا در عملیّات‏ها حاضر شوند. با نیروهاى تحت امرش بسیار با مهربانى برخورد مى‏كرد. اگر سربازى در هنگام عملیّات مرخّصى مى‏خواست به او مرخّصى مى‏داد. دوبار در جبهه مجروح شده بود، یك بار تركش به گیج‏گاه و یكبار دیگر تركش به كمرش خورده بود. فاطمه بادل مى‏گوید: «حدودیك ماه در بیمارستان بسترى بود و به ما چیزى نگفته بود. زمانى كه تركش به سرش خورده بود، چند روز در بیمارستان تبریز و چند روز در بیمارستان امدادى مشهد بسترى بود. در یكى ازعملیّات‏ها شیمیایى شد. در سال 1362 در عملیّات والفجر 1 از ناحیه‏ى سر مورد اصابت تركش قرار گرفت. با این كه مسئولین اجازه‏ى ماندن او را در سپاه مشهد داده بودند، ولى او قبول نكرد. مى‏گفت:«این‏جا برایم مانند زندان است.»
هاشم بندار در تاریخ 16/6/1366 در جزیره‏ى مجنون و در حال ساختن سنگر، بر اثر اصابت تركش خمپاره از ناحیه‏ى سر و چشم به شدّت مجروح شد. به طورى كه یك چشمش از بین رفته بود و پس ازمدّتى در بیمارستان امدادى، در تاریخ 1/7/1366 به شهادت رسید. فاطمه بادل ـ مادر شهید ـ مى‏گوید: «زمانى كه در بیمارستان امدادى بسترى بود و به ملاقاتش رفتم، در بخش بود. سرش را عمل كرده بودند، جراحات زیادى داشت یك چشمش را كاملاً از دست داده بود و یك طرف صورتش به شدّت آسیب دیده بود. هاشم بندار در تاریخ 19/6/1366 كه در منطقه‏ى عملیّاتى بر اثر اصابت تركش مجروح شد، در تاریخ 21/6/1366 در بیمارستان شهید كامیاب بسترى گردید. سرانجام در تاریخ 1/7/1366 به درجه رفیع شهادت نایل گشت. پیكر مطهّرش در بهشت رضا(ع) دفن مى‏باشد. شهید در وصیّت نامه‏ى خود مى‏گوید: «خداوندا، از گناهان من درگذر. خدایا، مواظب این بنده‏ى ضعیف باش، زیرا كه اگر او را به خود بگذارى، از جادّه‏ى اصلى منحرف مى‏شود. پروردگارا، اگر نماز و روزه‏هایم مورد قبولت واقع نشده است، به بزرگى خودت از من بگذر. معبودا، توفیقى ده كه با شهادتم دین خود را ادا كنم. برخانواده‏ام صبر و شكیبایى عنایت كن. خدایا، رهبر و بنیانگذار جمهورى اسلامى را كه زندگى دوباره به ملّت ایران داد، تا انقلاب حضرت مهدى (عج) نگهدار و سلامتى به او بده. مادرم، مى‏دانم كه ناراحتید، امّا مگر ام‏البنین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) ناراحت نبودند، مگر حضرت زینب(س) از نزدیك برادرش را در خون ندید. اكنون این حسین است كه بر جماران نشسته، او نایب امام حسین (ع) و نایب امام زمان (عج) است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودت را به خواندن «زیارت آل ‌یس» عادت بده، تا نگاه محبت‌آمیز امام زمان به خودت را حسّ کنی. ✨ ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
شهید شدن دل می‌خواهد، دلی که آنقدر قوی باشد که بتواند بریده شود از تعلقات شهدا دلدار بی دل بودند. ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
✨قبل از عمليات كربلاي 5 جمعي از بچه هاي گروهان غواص الحديد از گردان حمزه سيدالشهدا لشگر 7 ولي عصر (عج) مشغول شوخي و مزاح با فرمانده بوديم كه ناگهان فرمانده گفت: «بچه ها ديگر شوخي بس است، چند لحظه اي اجازه بدهيد مي خواهم وصيت نامه بنويسم. ✨من تا دو ساعت ديگر شهيد مي شوم، بگذاريد برايتان چيزي به يادگار بگذارم». ✨نيم ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود كه فرمان حمله صادر شد و درست زماني كه هنوز دو ساعت از آغاز عمليات سپري نشده بود فرمانده شهيد «جان محمد جاري» به ملاقات معشوق خويش رسيد و كربلايي شد. ✨راوي : پرويز پورحسيني ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
✨تلنگــــر✨ ✳️ در هجوم مشکلات و سختیهای زندگی، دست به دامان معنویات و ارتباط با آسمان شویم. 📖 سوره بقره آیه۴۵: 💥 وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‌💥 ⬅️ترجمه: و از صبر و نماز يارى جوييد و اين كار جز براى خاشعان، گران و سنگين است. ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
💠به نماز اهمیت بدهید تا خدا به شما اهمیت دهد. 👤آیت الله امامت (رحمه‌الله علیه) ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
بلند ترین ارتفاعِ سقوط، افتادن از چشم های مهدی ست! 💚:) https://eitaa.com/byatbashohada/1566
سربازان امام زمان(عج)...! طوری تلاش کنید ڪه اگر روزی امام زمان (عج) فرمودند یک سرباز مخلص میخوام بفرمایند فلانی بیایند... سربازی که هیچ کاری نداشته باشد بدرد آقا نمیخورد! «شهید معز‌غلامی» https://eitaa.com/byatbashohada/1566
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای لاتی که نمازشب خوان شد...!😊 لاتی که به وسیله آیت الله قاضی ره نمازشب خوان شد و بجایی رسید که مردم نیم خورده غذایش را به عنوان تبرک برمی داشتند... ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566
•°•|💙|•°• .قبل.از.خواب 😴 حضرت‌رسول‌اڪرم‌فرمودند‌هر‌شب‌پیش‌از ‌خواب↯ ¹قرآن‌را‌ختمـ ڪنید «³بار‌سورھ‌توحید» ²پبامبران‌را‌شفیع‌خود‌گࢪدانید «¹بار=اللھم‌صل‌علۍ‌محمد‌وآل‌محمد‌ و‌عجل‌فرجھم،اللھم‌صل‌علۍ‌جمیع‌ الـانبیاء‌و‌المرسلین» ³مومنین‌‌را‌از‌خود‌راضۍ‌ڪنید «¹‌بار=اللھم‌اغفر‌للمومنین‌و‌المومنات» ⁴یڪ‌حج‌و‌یڪ‌عمرھ‌بہ‌جا‌آورید «¹‌بار=سبحان‌اللہ‌والحمدللہ‌ولـا‌الہ‌الـاالله‌ والله‌اڪبر» ⁵اقامہ‌هزار‌رڪعت‌نماز «³‌بار=یَفْعَل‌ُالله‌ُما‌یَشاء‌ُبِقُدْرَتِہِ،وَیَحْڪُم‌ُ ما‌یُرید‌ُبِعِزَّتِہِ» آیا‌حیف‌نیست‌هرشب‌بہ‌این‌سادگۍ‌از‌چنین ‌خیر‌پربرڪتۍ‌محروم‌شویم؟! https://eitaa.com/byatbashohada/1566
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودسازی(خلوت با خود) امام صادق علیه السلام: خوشبخت، کسى است که براى نفس خود خلوت و فراغتى یابد و به کار اصلاح آن پردازد. بحار الأنوار/ج78/ص203/ح35 مومن دستور دارد که هر روز ساعتی خلوت کند و به کارهایی که در طول روز کرده فکر کند. اگر گناهی کرده استغفار کند و اگر حق کسی را ضایع کرده جبران کند. https://eitaa.com/byatbashohada/1566
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلنگر زندگی 🔹از بزرگى پرسیدند: برکت در مال یعنی چه؟ 🔸در پاسخ مثالی زد: گوسفند در سال یک‌بار زایمان می‌کند و هر بار هم یک بره به دنیا می‌آورد. 🔹سگ در سال دوبار زایمان می‌کند و هر بار هم حداقل شش‌هفت بچه. 🔸به‌طور طبیعی شما باید گله‌های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است ولی در واقع برعکس است. 🔹گله‌های گوسفند را می‌بینید که یک یا دو سگ در کنار آن‌هاست. 🔸خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت. 🔹مال حرام این‌گونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد. روی مفهوم «برکت در روزی» فکر کنیم. https://eitaa.com/byatbashohada/1566
. همتا هم نداری که ..  وقت نبودنت به دلم وعده بدهم  شاید " مِثلَش " را پیدا کنم ! ✨️ آقای بی همتای من بیا🌼🍃 ✨️سلام عزیز دل زهرا🌼🍃 https://eitaa.com/byatbashohada/1566
طورۍ‌زندگۍ‌ڪن‌کہ☝️🏻... وقتےصبح‌پاهات‌زمین‌رو لمس‌ میڪنہ .. شیطوں‌بگہ‌: اوه‌لعنتۍ! با‌ز‌این‌بیداࢪشـــد:) قشنگه نه؟ https://eitaa.com/byatbashohada/1566
✨در كودكي مبتلا به مرض لاعلاجي شدم، تا اين كه حالم وخيم شد و آثار مرگ بر من ظاهر گرديد. مادرم در حسينيه ي خانه فرياد مي زد:«يا موسي بن جعفر، يا باب الحوائج! آيا معجزات و كرامات شما منحصر در حرم شماست؟ آيا مي توانيد به هند بياييد و كودك مرا كه در حال مرگ است شفا دهيد» ✨در همان لحظه پدرم در عالم رؤيا مردي بلند بالا را ديد كه به سراغ من مي آيد. پرسيد: «شما كيستي؟» پاسخ داد: «ملك الموت هستم، آمده ام اين كودك را با خود ببرم.» ✨پدر گفت: «مگر صداي مادرش را نمي شنوي، اين بچه در ضمانت باب الحوائج است.» اما ملك الموت فرمان مرگ مرا در دست داشت. ✨پدر در عالم رؤيا فرياد زد: «يا موسي بن جعفر (ع) به فريادم برس» در همان لحظه فردي نوراني بين تخت من و ملك الموت قرار گرفت. حضرت عزرائيل با ديدن آن مرد نوراني سلام كرد، ✨مرد پرسيد: «براي چه آمده اي؟» ملك الموت عرض كرد: «براي گرفتن جان كودك» مرد سبزپوش فرمود: «برگرد من از خداي متعال براي او عمر اضافي گرفته ام». ✨بعد از اين رؤيا پدر و مادر به سراغ من آمدند در حالي كه من مي خنديدم. ✨راوي : آيت الله جزايري ‌‌https://eitaa.com/byatbashohada/1566