eitaa logo
بین الحرمین
1.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکم ماه صفر اسراء اهلبیت علیهم السلام را بعد از سه روز معطلی وارد شهر شام کردند. لشکریان وقتی به چهار فرسخی شهر شام رسیدند، نامه ای به یزید نوشتند تا او را از رسیدن اسراء کربلا خبردار کنند. هم دستورداد که پشت دروازه تا صبرکنید تاشهر رازینت کنند وسپس ازهر دروازه ای که خواستید واردشوید که همه آماده هستند. امام سجاد علیه السلام به فرمود: مصیبتی شدیدتر از ندیدم. عرض کرد چگونه بود؟ فرمودند ظالمان هفت مصیبت برسر ما آوردند: آنکه ستمگران درشام اطراف مارا با شمشیرهای برهنه ونیزه ها احاطه کردند وبا کعب نیزه به ما حمله میکردند و درمیان جمعیت بسیار نگه داشتند وساز و نی و وطبل میزدند. آنکه سرهای شهدا را درمیان هودجهای زنها واطفال ماقرار دادند، سرپدرم و سرعمویم را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم علیهماالسلام نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابرچشم سکینه وفاطمه خواهرانم می آوردند وبا سرها بازی میکردند، وچه بسیار سرها بود که بر زمین درمیان دستها وپاهای اسبان می افتاد. اینکه زنهای شامی ازبالای بامها، آب وآتش برسر ما میریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم رابه گردنم بسته بودند، نتوانستم آن راخاموش کنم، ام سوخت، وآتش به سرم رسید وسرم رانیز سوزاند. این بود که ازطلوع خورشید تانزدیک غروب درکوچه وبازار با ساز و آواز مارا گردش دادند ومیگفتند: ای مردم بکشید این ها راکه دراسلام هیچ گونه احترامی ندارند. آنکه مارا از شتران پیاده کردند وبه یک ریسمان بستند وبه درخانه های یهود ونصاری عبور دادند وبه آنها میگفتند: اینها همان اهل بیتی هستند پدران شما راکشتند. امروز شما انتقام بگیرید وتلافی کنید. ای نعمان، تمام یهودیان ونصرانیان آنچه خواستند از وسنگ وچوب به طرف ما انداختند. آنکه مارا به بازار برده فروشان بردند ومیخواستند بجای غلام وکنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها نساخت. اینکه محل سکونت مارا درمکانی قرار دادند که نداشت، روزها را از گرما وشب ها از سرما آرامش نداشتیم، واز وتشنگی وخوف کشته شدن آسایشی برای مانبود... ازینجا سِرِّ سخن امام سجاد علیه السلام معلوم میشود که سخترینِ مصائب را فرمودند: امان از شام... "الشام الشام الشام" 📚تذکرةالشهداء ج۲ص۳۶۳ 📚رمزالمصیبة ج۳ص۲۵۹ 📚سحاب رحمت ص۷۳۶ 📚سوگنامه آل محمد ص۴۹۵ @bynolharamyn
دهم ماه صفر بنابر مشهور اسراء آل الله به همراه سرمطهر سیدالشهداء علیه السلام و دیگر رؤوس از شام به طرف کربلا راه افتادند. بنابر اقوال مختلف تعدادی از رؤوس مطهر دردمشق مدفون گردید. وبدستور یزید بعضی ازسرها به مصر ومدینه وایران و مناطق دیگری چرخانده شده وبعصی دفن گشت. ودرمکانِ اختلاف است. بعدازمجالس متعدد، اهلبیت راچند روز درخرابه ای جای دادکه نداشت. روزها ازشدت گرما پوست آنان سوخته وپاره شده بود وشبها ازسرما پناه نداشتند. دیوارش شکافهای بزرگی داشت که ازکوچه داخل پیدابود واهلبیت ازترس خراب شدن دیوارها درامان نبودند. این خرابه معبر عبور ومرور مردم بود واسراء درگوشه ای ازآن جای داشتند. بادستور یزید سرمطهر سیدالشهداء راشبی به دروازه شام وگاهی ازمناره مسجد میکردند. گاهی دستورمیداد رابه کاخ اوببرند وشرابخواری میکرد وگاهی ازدرب کاخ وگاهی درمقابل خرابه آویزان میکردند. وبقیه سرهارا ازدربهای مختلف مساجدشهر آویزان کردند. صورت مطهرسیدالشهداء راسیاه کرده بودند ولی بازمثل میدرخشید. آل الله نیز دراین چند روز درخرابه عزاداری میکردند. چون درراه هرگاه صدا گریه بلندمیشد باتازیانه وکعب نیزه برسرشان میکوبیدند. در نیزاهل حرم مثل روزعاشورا بیتاب شدند وصدای وگریه بلندشد. بالاخره یزید وقتی جامعه برضد خود دید برای ظاهرسازی به علیه السلام گفت: "اذکر حاجتک الثلاث"سه چیز بخواهید تاانجام دهم. حضرت فرمودند سرمطهر پدرم رابه من بدهید. دوم "أن تردّ علینا ماأخذ منّا" آنچه ازما کردید برگردانید. یزید گفت بهتر ازآن میدهم. فرمودند نمیخواهیم خودت باد. آنچه که بردند لباسهای جده ام فاطمه، مقنعه ها، وپیراهنهای حضرت بود که غارت کردند. وسوم مارا به حرم جدمان برگردان. ما به سوی کربلا رفته وازآنجا به مدینه برمیگردیم. 📚ریاض القدس ج۲ص۳۳۰ یزید خبیث برای اذیت بیشتر دستورداد وشترانی آماده کنند وطلا و واموال زیاد ولباسهای فاخری رادرمحامل گذاشتند. پس یزیدگفت این راعوض خون حسین بردارید. صدای ناله بلندشد حضرت ام کلثوم علیهاالسلام فرمودند چه ای ملعون، تمام دنیا برابر یک موی برادرانم نمیشود وسرمبارک خود راچنان بر کوبیدند که سرحضرت وخون تازه برکجاوه جاری شد واهل حرم آن اموال رابیرون ریخته وحرکت کردند. 📚عین الدموع ص۹۷ 📚بحارالانوار ج۴۵ص۱۹۷ @bynolharamyn