#عصرروزیازدهم محرم، يکي از دلخراشترین و غمانگیزترین صحنههای #عاشورا رقم خورد. آنگاه که بازماندگان شهدای کربلا را به خواسته و اصرار خودشان از قتلگاه عبور دادند!
آنگاه که چشم بانوان حرم و بچههای خردسال به کشتگان دشت کربلا افتاد. آه و ناله و فغان کودکان و زنان به آسمان بلند شد. با دیدن آن بدنهای قطعهقطعه شده و بیسر، همگی آلالله بر سر و صورت خود میزدند. هر کسی به گونهای ندبه و ناله میکرد. هر کسی دنبال گمشدهای میگشت. اما شناخت شهداء کار آسانی نبود؛ چرا که نه تنها بر بدنهای شهداء اسب تاخته بودند که سرهای مطهر آنان را نیز از تن جدا کرده بودند.
در این میان، نالهها و گریههای #زینب_کبری سلام الله علیها به گونهای بود که به تعبیر ابننما در «مثیر الاحزان» دلهای سنگدلان و كوههای استوار را آب میكرد؛ او چنان از سوز دل ناله میزد که دوست و دشمن را به گریه انداخت.
راوی میگوید زینب کبری رو به سوی مدینه کرد و خطاب به رسول الله(ص) چنین دردمندانه ناله میزد:
وامحمداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حسَينٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء؛
وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است؛
وَاثَکْلاه وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا، اِلَي اللهِ الْمُشتَكيٰ وَ اِلي مُحَمَّدٍ الْمُصطَفيٰ و الي عَلِيٍ المُرتَضَيٰ و الي فَاطِمةَ الزَّهراء وَ الي حَمزة سَيّدالشُّهداء؛
وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند. شكايت ميبرم به خدا و به محمّد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و به حمزه سيدالشهدا؛
وامُحَمَّداه، وَ هَذا حُسينٌ بِالْعَراءِ تَسفي عَليه ريحُ الصَّبَاء، قَتِيل أولادِ البَغَايَا؛
وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش ميپاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است؛
وَاحُزْنَاه، وَاكرباه عَليك يَا اباعَبدِاللهِ، اَلْيَوم مَاتَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ؛
آه اي اباعبدالله چه غصهاي و چه مصيبتي در شهادت تو، گويا امروز جدّم رسولخدا از دنيا رفته است؛
يَا اصحابَ مُحَمّد، هؤلاء ذُرِيَّةُ المُصطفي يُسَاقُونَ سُوقَ السَّبايَا.
ای ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را ميبرند».
@bynolharamyn