یک بابایی بود
که سه تا علی داشت
دوست داشت هر سه تا علیها
مثل صاحبِ اسمشان بشوند.
نعلهای تازه، به اوّلی امان ندادند...
تیرِ سهشعبه به آخری...
وسطی اما بیشتر از همه
شبیه شد به پدربزرگش؛
دستهاش را که میبستند...
یعقوب کربلا چه قدر گریه میکنی؟
از صبح زود تا به سحر گریه میکنی
یعقوب را که غصۀ یوسف شکسته کرد
داری برای چند نفر گریه میکنی؟!
وقتی که چشمهات میافتد به معجری
حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی
این طفل را به جان خودت آب داده اند
دیگر چرا میان گذر گریه میکنی؟
از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند
داری به قتل صبر پدر گریه میکنی؟
چشمت چرا ضعیف شده، بی رمق شده
یعقوب کربلا چقدر گریه میکنی؟
#علی_اکبر_لطیفیان
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِین وَ رَحمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاٰتُه...»
@bynolharamyn
کار دارند عاشقان با شب
بهترین فرصت تمنا شب
مزد امشب نماز فردا شب
من مناجات مى کنم با شب
شب مناجات مى کند با ماه
سر ماه است عمامه ى خورشید
دست ماه است نامه ى خورشید
تن ماه است جامه ى خورشید
ماه یعنى ادامه ى خورشید
مى شود آفتاب شب ها ماه
سر و کارم که با سحر افتاد
جگر من به دردسر افتاد
خواب در چشم ها اگر افتاد
بار ما گردن قمر افتاد
همه خوابیده اند الا ماه
اشک هاى مرا جگر گفتند
به من از کودکى شرر گفتند
از ابوالفضل بیشتر گفتند
اشتباه است اگر قمر گفتند
تازه یک چشم اوست صد تا ماه
تا کنار حسین ما رفتیم
تا که باب الحسین را رفتیم
با ابوالفضل کربلا رفتیم
هر کجا رفت و هر کجا رفتیم
جلو انداخت کار ما را ماه
همه در محضرش وضو دارند
از سر کویش آبرو دارند
و توسل به دست او دارند
بعد از این اهل بیت عمو دارند
چه عمویی، ببین سراپا ماه
چشم هایش همان جلالش باد
ماه قربان آن جمالش باد
صلوات خدا به بالش باد
شیر ام البنین حلالش باد
کیست عباس: کوه، دریا، ماه
روى تو جلوه مى کند در شب
مى شود با تو دیدنى تر شب
وقت وصل است وقت آخر شب
شب که از راه مى رسد هر شب
ماه را مى کند تماشا ماه
کوچه کوچه پى گدا مى گشت
سنگ در دست او طلا مى گشت
سایه بان سه ساله ها مى گشت
آنقدر بین کربلا مى گشت
دور زینب به جاى زهرا ماه
غیر از ام البنین ندیده کسى
چشم او را نبین، ندیده کسى
ماه را در زمین ندیده کسى
هیچ جا این چنین ندیده کسى
تشنه لب آفتاب، سقا ماه
چشم هایش به خیمه ها افتاد
مشک هم زیر دست و پا افتاد
هیبتش از سر و صدا افتاد
دست هایش جدا جدا افتاد
شد ستاره ستاره حالا ماه...
#علی_اکبر_لطیفیان
@bynolharamyn
#چهارشنبه_هاے_امام_رضایی
لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد
#علي_اكبر_لطيفيان
@bynolharamyn
ســایهٔ الطاف یـارم مُستَــدام
ای ڪریـم آل طـاهآ ، الـــسَلام
السَلام ای دلبَـر شیرین سُخن
ای امام مِهــــربانَم یا #حَسَــــن
.
در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا احتیاج نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را
در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست
#علی_اکبر_لطیفیان
#دوشنبههایامامحسنی
@bynolharamyn
﷽
معما...
گهواره خالی می شود با رفتن تو
دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو
حتی خدا با رفتنت راضی نمیشد
عیسای من قربان بالا رفتن تو
هر چیز را، هر رفتن نا ممکنی را
میشد که باور کرد اِلا رفتن تو
وقتی گناهی سر نمیزد از گلویت
یعنی چرا یعنی معما رفتن تو
ای کاش میبردی مرا با چشمهایت
یا این که میافتاد فردا رفتن تو
وقتی که پا در عرصه حق میگذاری
فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شب_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_رباب
#باب_الحوائج
#امام_حسین
#محرم
@bynolharamyn