eitaa logo
بین الحرمین
1.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴چرا امام‌حسین(ع) را دوست دارم! ☀️امام حسين (ع) در حال خواندن نماز بودند که فقیری به در خانه ایشان آمد و با صدای بلند، تقاضای کمک کرد. ☀️امام حسين علیه‌السلام نماز خود را سریع تمام کردند و سراغ رفتند. وقتی آثار تنگدستی را در آن فقیر مشاهده نمودند از اهالی منزل پرسیدند: «در خزانه ما ، چقدر باقى مانده است؟» پاسخ دادند: «دويست درهم باقى مانده كه فرموده بودید آن را بين تقسيم كنیم.» ☀️امام حسین(ع) فرمودند: «همه دویست درهم را بياور، كسى كه از اقوام من است آمده» دویست درهم را آوردند و امام حسين علیه‌السلام آن را به فقیر دادند و فرمودند: «اين سکه ها را از من بگیر. از تو عذر مى‌خواهم که است. اگر دست ما خالی نبود، تو را همواره بهره مند مى‌كرديم، ولى این روزها دستمان خالى است. و بدان كه من تو را دوست دارم.» مرد فقیر، به گريه كرد. ☀️امام حسین علیه السلام از او پرسیدند: «اشک هایت به کم بودن مبلغی است که به تو دادم؟ فقیر گفت: «نه ! گريه‌ام براى این است كه دست‌هایی با اين سخاوت، چگونه رواست كه زير رود؟» 📚بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۹۱ @bynolharamyn
🔴 آقا بهتر نیست پول حج رو بدیم به فقرا؟ یا هزینه یه ازدواج رو مهیاکنیم؟ یا بدیم سیل زده‌ها؟ درجواب باید به چند نکته توجه داشت اول اینکه، واجبات الهی مثل، حج، ، کمک به فقرا، رو باید دونه دونه انجام داد. نه اینکه به‌صورت سلف سرویس یکیشو انتخاب کرد. هیچ منافاتی نداره همه‌ش رو باهم انجام بدیم. بله اگه در احکام اومده بود که یا حج رو به‌جا بیار یا فقیری رو کمک کن، یا اسباب کسیو فراهم کن بله میشد. مثل روزه که سه راه براش معین شده، یا گرفتن شصت روز روزه، یا اطعام فقیر یا آزاد کردن بنده. هرکدومو انجام بدی درسته دوران معلم مطالعات اجتماعیمون تو کلاس همین موضوعو مطرح کرد، که آقا حج مهمه یا کمک به فقرا؟ بهترنیست بجای حج به فقرا کمک کنیم؟ یه روز که امتحان مطالعات داشتیم، تو جواب سوالا، فرمول‌های نوشتم. بعدش معلمم گفت اینا چیه نوشتی؟ گفتم فرمول ریاضی. گفت خب چه ربطی داره؟ گفتم رشته ما ریاضیه، مطالعات اجتماعی چه اهمیتی داره؟ بهتر نیست فقط به ریاضی بپردازیم؟ اونم به‌جای اینکه متنبه بشه و ایمان بیاره که و کمک به فقرا هر دومهمه و سرجای خودش باید انجام بشه، منو رد کرد. به‌جاش من فهمیدم ریاضی و مطالعات هردو مهمه نکته دوم اینکه، آیا تابحال کسی رو دیدید که بیاد معادل هزینه حج رو بده به یه ؟ ۴۰میلیون جیرینگی بده بگه این هزینه حج امسالم بود، نمیرم؟ سوم اینکه، مگه کسی که میره حج، گفته هیچ کمکی به نمیکنم؟ که بگیم حالا که میخوای فقط یکیو انجام بدی بیا اینو انجام بده؟ اتفاقا انسان های و معتقد خیلی بیشتر به مستمندان کمک میکنن. چون دستورات توصیه اکید میکنه به کمک به فقرا چهارم اینکه، اگه شرط رفتن به حج، این باشه که هیچ فقیری وجود نداشته باشه. پس حج باید تعطیل بشه. چون در طول ، هیچ حکومتی نبوده که بتونه رو ریشه‌کن کنه درجواب شاعر که میگه: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همینجاست بیایید بیایید باید بگیم که اتفاقا خود گفته بیایید بیایید اینجا مکه و این اعمالو انجام بدید و هرکی شرایطشو داشته باشه و نیاد و از دنیا بره از دنیا نرفته. ماهم بلند میشیم میریم، اگه خود معشوق نگفته بود عاقلانه نبود کسی ۴۰میلیون بده، این همه راه بره اونجا، یک‌ماه تو گرما. بعد بفهمه معشوق جای دیگه بوده؟ معشوق همه جاهست. چه تو ، چه تو ، چه تو ، چه تو حج. باید همه جا بامعشوق بود و برای رضایت معشوق کار کرد. آیا میشه گفت معشوق فقط تو خونه‌اس؟ تو خونه خوب باش، خوش اخلاق باش. بقیه جاهارو ول کن؟ ✍حسین دارابی @bynolharamyn
💢 مُرده خواری مدرن! قدیم یک اصطلاحی وجود داشت با این عنوان "مُرده خواری" در جامعه کسانی بودند که در محلات می‌گشتند هر خانه ای که عزادار عزیزان از دست رفته خود بودند پیدا کرده زیر را می‌گرفتند با صدای بلند ناله و زاری میکردند تا در نهایت بعد از پایان تشییع جنازه با ناهار یا شامی مورد لطف قرار گیرند و در بهترین حالت از آنها صدقه ای دریافت کنند. اما در دنیا مدرن و باکلاس ما این نوع "مرده خواری" و سواستفاده از مرگ دیگران تغییر پیدا کرده است. بیشتر و حتی به مُرده خواری می‌پردازند! آن هم برای تحریک احساسات مردم و رسیدن به اغراض سیاسی خود، درست مثل سقوط دردناک این هواپیما اوکراینی که غالب سلبریتی ها و شخصیت ها در سه روز اول بودند اما وقتی ماجرا رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد با ربان مشکی وسط میدان آمده اند. و تعدادی از سلبریتی ها در نوع خود همان مرده خواران مدرن هستند. آنها خوب می‌دانند چگونه باید از احساسات‌پاک مردم‌ناراحت بهره برداری کنند. ظاهر این‌جماعت نو و امروزی است اما در اصل همان مُرده خوران قدیم اند. علیرضا زادبر @bynolharamyn
🔴 داستان و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال ۱۱۷۵ ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال ۱۲۶۰درسن ۸۵سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار ، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به او رسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. 💥حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. 😊خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📚منبع: اقتباس ازکتاب صدویک حکایت ص ۱۵۸ @bynolharamyn
⚫️ ما عزدار کدام امامیم؟ کنیزی شاخه #گلی برای #امام‌حسن (ع) آورد ، امام بزرگوار فرمود: تو در راه خدا آزاد شدی ، گفته شد چرا در مقابل یک شاخه گل او را آزاد کردی؟ فرمود: خداوند ما را #تربیت و ادب آموخته است که فرمود: هنگامی که به شما هدیه ای داده شد شما بهتر از آن را هدیه بدهید و هدیه بهتر از آزادی او بود.  📚بحارالانوار ج ۸۴ص ۲۷۳ این شب‌ها به #نیت امام حسن(ع) دست نیازمندی را بگیریم، اولویت با همسایه #فقیر است. @bynolharamyn
✨﷽✨ 🔴داستان و دعای سگ گرسنه 💠نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال ۱۱۷۵ ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال ۱۲۶۰درسن ۸۵سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📚 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ۱۵۸ @bynolharamyn