eitaa logo
بین الحرمین
1.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این ساعت‌های آخر از گریه و ضجه و التماسش خبری نبود، نه؟! این اواخر به ماهی شبیه شده بود. به لحظاتِ آخرِ ماهی که لب‌هاش را در حسرتِ آب تکان می‌دهد، که دیگر چه به آب برسد و چه نرسد، کارش تمام است... مرا ببخشید بانو. اگر آقا خودشان وصفِ « » را برای اصغر نگفته بودند، من کجا جرأت می‌کردم رو در رویِ شما، حالاتِ عطش علی را روایت کنم؟! که بگویم خبرِ افتادنِ مشک، خبرِ شهادتِ سقا، بیش از همه بندِ دلِ شما را پاره کرده بود. همان موقع یقین کرده بودید این لب‌های کوچک و نازک که در آرزویِ یک قطره، به سختی باز و بسته می‌شوند، دیگر به آب نمی‌رسند. من فدای آن لحظهِ شما، که علی را برای وداع به دستِ آقا دادید، آن‌جا که بینِ سر و بدنِ علیِ کوچک، تیری سه شعبه فاصله انداخت و به قدرِ دست‌وپا‌زدنی جان را از جسم کوچکش پرواز داد. آن‌جا که آقا دست به زیرِ گلویِ علی بردند و خونش را به آسمان پاشیدند و گفتند: دیدنِ خدا، چه‌قدر تحمّل این لحظه را آسان می‌کند. من هنوز مبهوتِ این رازم بانو که حتی یک قطره از خونِ اصغر به زمین بازنگشت. من که فکر می‌کنم خونِ علیِ شما را فرشته‌ها به تبرّک بردند. @bynolharamyn