یه سال و یه روز پیش این موقع یه اجرای کوچیک داشتم

که هیچوقت یادم نمیره چقدر براش ذوق داشتم چون حتی به دوقلو ها هم آدرس دادم ، ولی یهو خورد به آزمون میان ترم زیست و هیچکدوم از دوستام نیومدن و منم فقط به خاطر این که شاید یه درصد یکیشون یهو ثانیه آخر بیاد بازم رفتم حتی با اینکه یه عالمه تو ترافیک گیر افتادم

و یادمه از بین دوستای اون موقع م همونموقع فهمیدم کیا بیشتر برام ارزش قائلن چون فقط دریا و دوقلو ها و ویین ری اکت شون واقعا ناراحت بود و مشخص بود عذرخواهی شون الکی نیست یا منو نپیچوندن

*رندوم

(عام)؛ ۱۸،آبان،۴۰۳

جوری که وقتی چشمام نمره ش دوباره میره بالا یا خسته م دنیا رو تو شب میبینم be like:

+انقدر این دفتره رو تو شب نخون به خدا چشمت ضعیف میشه، اگه اینو اینطوری میخونی جزوه زیست ت رو هم میخوندی ۲۰ میشدی _حالا مهم نیستش زیاد بزار ذوقمو کنم، به هرحال فکر کنم دارم عینکی میشم +نور ها رو شبیه چی میبینی الان؟ -*نگاه به بیرون از پنجره قطار* ، شبیه آتیش بازی +فکر کنم راست میگی ، با عینک خیلی کنجکاوم ببینمت چون با عینک خودم بامزه هستی بامزه تر میشی ۲۲.آذر.۴۰۳