تفکرِ برهنگی دستپخت کیست؟
امروز صحبتهای آرش حیدری به اصطلاح جامعهشناس، در فضای مجازی وایرال شد و در بیاناتی شاذ و کم خردانه اظهار داشت که "بهصراحت میگویم که برهنگی به معنای جنسیکردن همهچیز مسئله اصلی منتقدان این حرکت اعتراضی بوده است، نه فعالان آن. اتفاقا اینجا مسئله دارد وارونه میشود."؛ خواستم ابتدا به این سخنانش واکنشی نشان ندهم ولی وقتی دست به دست شدن کلیپ را در فضای مجازی دیدم بر آن شدم پاسخی داده باشم.
باید بگویم؛ معضل این نیست که منتقدان و مخالفان شما اینگونه فکر میکنند یا نمیکنند، بلکه مسئله این است که از اولین روزهای این اغتشاشات، تمامی شعارهای شما و اعوان و انصارتان، سمت و سوی برهنگی داشته است و این نیازی به تحلیل و بررسی ندارد. به نظر میرسد به جای این فرافکنیها و بجای این نظرات شاذ و نادر، افسارِ گسیخته افرادی که در کف خیابان و دانشگاه رها شدهاند و تمامی همّ و غمشان به ثمر رسیدن این بیت است که " دوست دارم تا شبی مهمان آغوشت شوم/یا که همچون حلقهای آویزهی گوشت شوم" را بگیرید که جایی برای نظراتتان باقی بماند.
در ضمن این نوجوانان و جوانانی که امروز در کف خیابان به دنبال انقلاب هستند و حضرتعالی و امثالهم نیز رهبری نهضت پوشالی را به عهده گرفتهاید، قبل از آنکه شناختی به فلسفه اگزیستانسیالیسم و نظرات اسپینوزا داشته باشند، قبل از درکِ ادبیات، شعر، سینما، موسیقی، زیبایی و سیاست و فرهنگ و جامعه، گرفتار دنیای مجازی بودند که در دوران هشتساله پرزیدنت روحانی، یله و رها شده بود و برهنگی و مسائل جنسی در ضمیر ناخودآگاهشان را چنان پر رنگ و پر اهمیت کرده که این بیانات نمیتواند تطهیری بر آن باشد.
راستی فراموش نمیکنیم که این آدمها، امروز بیشتر از هرچیزی، دستپخت و محصول تفکر لیبرالیستی است که پایه و اساس آن در دولتهای کارگزاران، اصلاحات و اعتدال پیریزی شد و سالیان سال ذهن و روح آنان را با همین اندیشهها گروگان گرفتید. تفکر و اندیشهِ برهنگی محصول اندیشه شماست که لذا چه زیبا فرمود "گندم از گندم بروید جو ز جو"
دانیال بصیر
#برهنگی
#انقلاب
@cafe_fekr
کافه فکر | دانیال بصیر🇵🇸
تفکرِ برهنگی دستپخت کیست؟ امروز صحبتهای آرش حیدری به اصطلاح جامعهشناس، در فضای مجازی وایرال شد و
آیا حقیقت انسان به بدنمندی اوست؟
استاد پارسانیا
آیا حقیقت انسان به بدن و بدنمندی اوست یا علاوه بر این، مستغرق در بعد ثابت هم هست؟ اینکه انسان زمان را درک میکند و درک زمان دلیل بر این است که لایه ثابت و مجردی هم دارد و آن هم انسان است و بدن هم البته اوست و بخشی از اوست و این وجوه مختلف را هم دارد اما امپریسیسم و حس گرایان، همه واقعیت انسان را در همین بعد محسوس میدانند.
بدن زمانمند و مکانمند است؛ زمان بر بدن میگذرد؛ اما شیئی که مستغرق در زمان باشد و همه حقیقتش زمانی باشد؛ درک زمان را نمیتواند داشته باشد؛ چون با زمان همه چیزش حرکت میکند که اگر اینگونه باشد چطور شما زمان را درک میکنید؟
فیلسوفان غربی نیز متوجه شده اندکه درک زمان، خودش زمانی است؛ کانت چون واقعیت را به واقعیت محسوس محدود میکند میگوید: درک زمان و مکان مربوط به عالم واقع نیست و از ذهن انسان است.
این در بیرون واقع و سطحی از واقعیت انسان است که وجود دارد؛ از این رو چون واقع را در بیرون، صورت میدهیم؛ صورتهایی که نمیتواند واقعی باشد، از این جهت، چون این صُوَر برای واقع نیست و ما هستیم که این صور را به واقع میافکنیم؛ بنابراین وقتی از واقع خودش میخواهد شروع کند، از بدن خودش شروع میکند و ادعا میکند بخشی از ما واقعی است که حس تأیید میکند.
«وجود اِمّا ثابت اِمّا مُتحرک» و انسان هر دو لایه وجود را در حضور خودش میبیند و حضور خودش را از لایه ثابت میبیند و اگر ثبات نداشت، تحرک و درک زمان و درک حرکت را نمیتوانست بفهمد؛ و گرنه اگر خودش در حرکت بود؛ گذشته که گذشت و باید در حال زیست کند.
بالاخره معنای وجود؛ معنایی است که سَیَلان و زمان را هم میگیرد، یعنی نمیتوانید بگویید جایی که سَیَلان است؛ واقعیت ندارد، اینگونه نیست بلکه حظی از واقعیت را دارد، همان گونه که ثبات دارد، همین که زمان را درک میکنید، همین درک نشاندهنده این است که ما یک وجودِ غیرزمانی داریم.
اغلب فیلسوفان، حقایق عقلی و اثبات اینکه ما هستی مجرد داریم را از درک و ادراک انسان شروع میکردند؛ همینکه ما معانی عقلی را داریم و این معانی نمیتوانند محسوس باشند و با حس درک نمیشوند، پس ما یک حسِّ غیرحسی هم داریم؛ ابن سینا در اول نَمَط چهارم میگوید: عدهای میگویند هرچه هست محسوس است و آنچه محسوس نیست؛ نیست، اما من از نگاه به محسوس و حکمی که راجع به محسوس میکنیم، ثابت میکنم یک امر غیرمحسوس هم داریم.
@parsania_net
#برهنگی
#انقلاب
@cafe_fekr