eitaa logo
@CAFE_GMU
262 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
353 ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#صبح_بخیر #جمعه_های_بیقرار جان ميدهم از حسرتِ ديدار تو چون صبح باشد كه چو خورشيد درخشان به در آيى #حافظ 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
🕋🕋🕋🕋 كسي كه نهان خود را اصلاح كند، خدا آشكار او را نيكو گرداند، و كسي كه براي دين خود كار كند، خدا دنياي او را كفايت فرمايد، و كسي كه ميان خود و خدا را نيكو گرداند، خدا ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد Amir al-Mu'minin, peace be upon him, said : Whoever set right inward self, Allah sets right his outward self. Whoever performs acts for his religion, Allah accomplishes his acts of this world. Whoever's dealings between himself and Allah are good, Allah turns the dealings between him and other people good 🌹⭐️🌹⭐️🌹⭐️🌹 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
#فرمانده "شهید سیدعلى اندرزگو، چریک مبارز مسلمان، فرزند على بود، همنام على بود، همراه و همگام على هم بودمن لازم مى‌دانم به امت مسلمان سفارش بکنم سعى کنید این چهره‌هاى عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید." 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ✨هوالمحبوب✨ 🍃برایم بوق مےزند و من هم باهیجان دست تکان می دهم. چقدر این استاد باحال و دوست داشتنے است. لبم را جمع و زمزمه مےڪنم: خیلے جنتلمنے !! میدانم امروز یڪ فرصت عالے است برای گذراندن چند ساعت بیشتر ڪنار مردی ڪھ ازهرلحاظ برایم جذاب است. 🍃 دل در دلم نیست. بھ ساعت خیره شده ام و ثانیھ هارا میشمارم. پای چپم را تندتند تڪان مے دهم و ڪمے از موهایم را مدام مے جوم. چرا زنگ نمے خورد؟ هوفے مےڪنم ، موهایم را زیر مقنعھ مرتب وبرای بار اخر خودم را درآینھ ی ڪوچڪم برانداز میکنم. سرم را زیر میز میبرم و ازلحظات اخر برای زدن یڪ رژ لب صورتے مایع استفاده میڪنم. همان لحظھ زنگ مے خورد. ڪولھ پشتے ام را برمیدارم و از ڪلاس بیرون مے دوم. حس میڪنم جای دویدن ، درحال پروازم. یعنے قرار است ڪجا برویم؟! راهرو را پشت سر مےگذارم و باتنھ زدن بھ دانش آموزان خودم رااز مدرسھ بھ بیرون پرت مےڪنم. یڪے ازسال دومی ها داد مے زند:هوی چتھ! برایش نوڪ زبانم را بیرون مے آورم و وارد خیابان مے شوم. بھ طرف همانجایے ڪھ صبح پیاده شدم ، حرڪت مےڪنم. 🍃سر ڪوچه منتظر مے ایستم. روی پنجھ ی پا بلند مے شوم تا بتوانم مدرسھ را ببینم. حتما الان مے آید. یڪدفعھ دستے روی شانھ ام قرار مےگیرد. نفسم بند مےآید و قلبم مےایستد. دست را ڪنار مے زنم و بھ پشت سر نگاه مےڪنم. بادیدن لبخند نیمہ محمدمهدے نفسم را پرصدا بیرون مے دهم و دستم را روے قلبم مے گذارم. دستهایش را بالا مے گیرد و میگوید: من تسلیمم! چیہ اینقدر ترسیدے؟! _ من..فڪ...فڪر ڪردم ڪہ... _ ببخشید! نمیخواستم بترسے! تو ڪوچہ پارڪ ڪردم قبل ازینڪہ تو بیاے! _ نہ آخہ...آخہ...شما... تند تند نفس مے ڪشم. باورم نمے شود! دستش را روے شانہ ام گذاشت! طورے ڪہ انگار ذهنم را مے خواند، لبخند معنا دارے مے زند و میگوید: دستمو گذاشتم رو بند ڪولہ ات، خودم حواسم هست دختر جون! آب دهانم را قورت مے دهم و لب هایم را ڪج و ڪولہ مے ڪنم. اما نمیتوانم لبخند بزنم! براے آنڪہ آرام شوم خودم را توجیه میڪنم: چیزے نشده ڪہ! نفسهایم ریتم منظم بہ خود مے گیرد. 🍃سوار ماشین مے شوم. نگاه نگرانش را مے دوزد، بہ دستم ڪہ روے سینه ام مانده. _ هنوزم تند میزنہ؟! یعنے اینقدر ترسیدے؟! دستم را برمیدارم و بارندے جواب مے دهم: نہ! خوبہ! همینجورے دستم اینجا بود! _ آها! _ خب... قراره ڪجا درسارو بهم بگید؟! _ گرسنت نیست؟ _ یڪم! ادامه دارد... 🖌 نویسنــــــده: میم سادات هاشمی بامــــاهمـــراه باشــید🌸🍃 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ✨هوالمحبوب✨ 🍃_تا برسیم حسابے گرسنت میشہ! نمیدانم ڪجا مے خواهد برود! ولے هرچہ باشد حتما فقط براے درس هاے عقب مانده و یڪ گپ معمولے است! بازهم خودم را توجیہ میڪنم: یہ ناهار با استاده! همین! سرعت ماشین ڪم مے شود و در ادامہ مقابل یڪ آپارتمان مے ایستد. پنجره را پایین مے دهم و بہ طبقاتش زل میزنم. "چرا اینجا اومدیم؟!" بہ سمتش رو میگردانم و با تعجب مے پرسم: استاد؟! اینجا ڪجاست؟! میخندد _ مگہ گشنت نبود دخترخوب؟! گنگ جواب مے دهم: چرا! ولے...مگہ.... ڪیف سامسونتش را برمیدارد و میگوید: پیاده شو! شانہ بالا میندازم و پیاده مے شوم. سریع با قدمهاے بلند بہ طرفم مے آید و شانہ بہ شانہ ام مے ایستد. ڪمے خودم را ڪنار مے ڪشم و مے پرسم: دقیقا ڪجا ناهار مے خوریم؟! نیشش راباز میڪند _ خونہ ے من! برق از سرم مے پرد! "چے میگہ؟!" پناهے_ همسرم چند روزے رفتہ! خونہ تنهام، گفتم ناهار رو باشاگرد ڪوچولوم بخورم! حال بدے ڪل وجودم را میگیرد. اما باز با این حال تہ دلم میگوید: قبول ڪن! یہ ناهاره! بعدشم راحت میتونہ بهت درس بده. بعدم اگر یہ تعارف زد برت میگردونہ خونہ! مے پرانم: لطف دارید واقعا! ناهار بہ دست پخت شما؟! _ نہ دیگہ شرمنده...یڪم حاضریہ! و بلند مے خندد. 🍃جلو مے رود و در را برایم باز مے ڪند. همانطور ڪہ بہ طرف راه پلہ مےرویم، بدون فڪر و ڪودڪانه مے گویم: چقد خوبہ ناهار پیش شما! ازبالاے عینڪ نگاه ڪوتاه و عمیقے بہ چشمانم و مسیرش را بہ سمت آسانسور ڪج میڪند. چیزے نگفتنش باعث مے شود ڪہ بدجنسے بپرسم: همسرتون ڪجا رفتن؟! از سوالم جا مے خورد و من من میڪند _ رفتہ خونہ مادرش. یڪم حال و هواش عوض شہ... _ مگہ ڪجان؟ _ لواسون! آسانسور بہ همڪف مے رسد. با آرامش در را برایم باز میڪند و داخلش مے رویم. باز مے گویم: خب چرا شما نرفتید؟ _ چون یڪے مثل تورو باید درس بدم! دوست دارم بہ او بفهمانم ڪہ از جدا شدنش باخبرم!! لبم را بہ دندان مے گیرم. چشمانم را ریز میڪنم و باصداےآهستہ مے پرسم: ناراحت نمیشہ من بیام خونتون؟ قیافہ اش درهم مے شود _ نہ! نمیشہ! آسانسور در طبقہ ے پنجم مے ایستد. پیش از اینڪہ در را باز ڪند. تصمیمم را میگیرم و با همان صداے آرام و مرموز ادامہ میدهم: ناراحت نمیشن یا....کلا دیگہ بهشون ربط نداره؟! در را رها میڪند و سریع بہ سمتم برمیگردد _ یعنے چے؟ ڪمے مے ترسم ولے با ڪمے ادا و حرڪت ابرو میگویم: آخہ خبر رسیده دیگہ نیستن!! مات و مبهوت نگاهم میڪند... ادامه دارد... 🖌 نویسنــــــده: میم سادات هاشمی بامــــاهمـــراه باشــید🌸🍃 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
#به_وقت_حدیث امام علی(ع)میفرمایند:هرگاه گناهان اشکارشوند... غررالحکم ح۴۰۳۰ 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
#فرمانده 🌼حج فرصتی برای برائت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
آبگوشت رو باید غذای ملی اعلام کنند. خبر دادن ده نفر مهمون اضافه شده، مادرم یک چهار لیتری آب دیگه ریخت تو قابلمه😂😂😂 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ✨هوالمحبوب✨ 🍃یڪ قدم بہ سمتم مے آید و چشمانش را ریز میڪند _ ازڪجا خبررسیده؟؟ عقب میروم و بہ آینه ے آسانسور مے چسبم... حرفم را میخورم و جوابے نمے دهم. شاید زیاده روے ڪرده ام! عصبے نگاهش را بہ لبهایم میدوزد _ محیا پرسیدم ڪے خبر آورده؟؟! باصدایے ضعیف جواب مے دهم: یڪے از بچہ ها شنیدہ بود!... بدون قصد! تہ صدایم مے لرزد. ڪمے از صورتم فاصلہ میگیرد و میگوید: بہ ڪیا گفت؟! سریع جواب میدهم: فقط بہ من! _ خوبہ!! 🍃ازآسانسور بیرون مے رود و ادامہ مے دهد: البتہ اصلا خبر خوبے نبود! توام خیلے بد بہ روم آوردے دخترجون! عذرخواهے مے ڪنم و پشت سرش مے روم. ڪمے ڪلافہ بہ نظر مے رسد، دوباره عذرخواهے میڪنم ڪہ بہ طرفم برمیگردد و میگوید: دیگہ معذرت خواهے نکن! من فقط...فقط دوست نداشتم ڪسے باخبر بشہ...حالا ڪہ شدے! مهم نیس! چون خودشم مهم نبود! جمله ے آخرش را سرد و بے روح مے گوید و مقابل یڪ در چوبے مے ایستد. 🍃ڪلید را درقفل میندازد و در را باز میڪند. عطر گرم و مطبوعے از داخل بہ صورتم مے خورد. لبخند یخے مےزند و جلوتر از من بدون تعارف وارد مے شود. حتم دارم در دنیایے دیگر سیر میڪند،حرف من شوڪ بدے برایش بود. پیش از ورود ڪمے مڪث میڪنم. نفس عمیق مے ڪشم تا تپش هاے نامنظم قلبم را ڪنترل ڪنم. با دودلے ڪتونے هایم را در مے آورم و درجا ڪفشے سفید و ڪوچڪ ڪنار در مے گذارم. 🍃پذیرایے نہ چندان بزرگ ڪہ مسقیم بہ آشپزخانہ ختم مے شود. چیدمانے ساده اما شیڪ. ڪولہ ام را روے مبل راحتے زرشڪے رنگ مے گذارم و بہ دنبالش مے روم. بلند مے گوید: ببخشید تعارف نزدم!بہ خونم خوش اومدے. شانہ بالا میندازم _ نہ! اشکالے نداره! بہ طرف اتاق بزرگے مے رود ڪہ در ضلع جنوب شرقے و بعداز اتاق نشیمن واقع شده. باسراشاره مے ڪند ڪہ مے توانم بہ اتاق بروم. اما نیرویے از پشت لباسم را چنگ مے زند. بے اختیار سرجایم مے ایستم _ نہ! منتظر میمونم! وپشتم را بہ دراتاق خواب میڪنم. در را مے بندد و بعداز چند دقیقہ با یڪ تے شرت سبز فسفرے و شلوار ڪتان ڪرم بیرون مے آید. ادامه دارد... 🖌 نویسنــــــده: میم سادات هاشمی بامــــاهمـــراه باشــید🌸🍃 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ✨هوالمحبوب✨ 🍃چقدر خوش لباس است! اوباهمہ فرق دارد هم ریشش را نگہ میدارد و هم تیپ خوبش را! چہ ڪسے گفتہ هرڪس ڪہ مذهبے است نباید رنگهاے شاد بپوشد؟! 🍃 بہ سمت مبل سہ نفره اے مے رودڪہ ڪنارش میز تلفن ڪوچڪ گردویے گذاشتہ شده. خودش را روے مبل میندازد و یڪ آه بلند میگوید و بہ بدنش ڪش و قوس مے دهد. پناهے_ چقدر سختہ از هفت صبح سرپا باشے! وبعد بہ مبل مقابلش اشاره مے ڪند: بشین چرا وایسادے!؟ جلو مے روم و مقابلش مے نشینم. تلفن را برمیدارد و مے پرسد: غذاچے میخورے؟! ملایم لبخند مے زنم _ نمیدونم!! هرچے شما میخورید! _ نچ! دختر خوب چرا اینقد تعارف میڪنے؟ _ آخه حس خوبے ندارم! اصلا نباید مزاحم شما مے شدم اخم ساختگے میڪند و تلفن را روے گوش چپش مے گذارد. _ جوجہ دوس دارے؟! باخجالت تایید میڪنم. بہ رستوران زنگ مے زند و دو پرس جوجہ بابرنج با تمام مخلفاتش سفارش مے دهد. تلفن را قطع مے ڪند و یڪ دفعه بہ صورتم زل مے زند! گر میگیرم و صورتم رااز نگاهش مے دزدم. بلند مے خندد، ازجا بلند مے شود و بہ طرف آشپزخانہ مے رود. بانگاه دنبالش مے ڪنم. پشت اپن مے ایستد و مے پرسد: آخہ تو چرا اینقدر خجالتے هستے؟! چیزے نمیگویم. ا دامہ میدهد:خب نسکافہ یا قهوه؟! _ نہ ممنون! _ دوست ندارے؟! _ نہ نمیخوام زحمت شہ! _ تاغذا بیارن طول میڪشه، الانم یہ چیز گرم میچسبہ...خب پس نسکافہ یاقهوه؟ _ هیچ ڪدوم! _ نچ! لجبازے! _ نہ آخہ دوست ندارم! _ از اول بگو!... هات چاڪلت خوبہ؟ _ بلہ! ده دقیقہ بعد با دو فنجان و دو برش ڪیڪ وانیلے ڪہ درسینے گذاشت بہ سمتم آمد و این بار با ڪمے فاصلہ ڪنارم نشست. حسابے گرسنہ بودم اما بہ آرامے یڪ تڪہ از سهم ڪیڪم رابا چاقو بریدم و با چنگال در دهانم گذاشتم. چقدر دوست داشتم خانہ خودمان بودم و تمام ڪیڪ را یڪباره در دهانم میڪردم! از فڪرم خنده ام گرفت. محمدمهدے از چند روزے ڪہ مریض بودم پرسید و خودش هم توضیحاتے ڪوتاه راجب درسها داد. آخرش هم اضافہ ڪرد ڪہ بعد از ناهار باتمرین بیشترڪار میڪنیم! 🍃جوجہ با سالاد و زیتون ڪلے چسبید. بعد براے درس بہ اتاق مطالعہ رفتیم ڪہ بہ گفتہ ے خودش قرار بود زمانے اتاق بچہ اش باشد! پشت میز ڪوچڪے نشستیم و تمرین را شروع ڪردیم. توضیحاتش را بہ دقت گوش میدادم و گاها بدون منظور بہ چشمان و لبش خیره مے شدم. بعداز یڪ ساعت خودڪارش را بین صفحات ڪتاب ریاضے گذاشت و مستقیم بہ چشمانم زل زد! جاخوردم و ڪمے نگاهم را دزدیدم اما ول ڪن نبود! آخر سر باخجالت مقنعہ ام را روے سرم مرتب ڪردم و پرسیدم: چے شده؟! خودش را جلو ڪشید و بہ طرفم خم شد. بااسترس صندلے ام را چند سانت عقب دادم. لبخند عجیبش میان تہ ریش مرتبش گم شد پناهے_ واقعا چشمات فوق العاده اس!!! هول ڪردم و جای تڪر سریع گفتم: همچنین و خودم متعجب از حرف مزخرفے ڪہ زده بودم، سرم راپایین انداختم و دستهایم را باحرص مشت ڪردم... ادامه دارد... 🖌 نویسنــــــده: میم سادات هاشمی بامــــاهمـــراه باشــید🌸🍃 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
#به_وقت_حدیث امام جواد(ع)میفرمایند: بدان ازدید خداوندپنهان نیستی،پس بنگر که چگونه ای... تحف العقول_ص۴۵۵ 🎯کانالی متنوع|کاربردی|دانشجوئی👇 ┏━━━✨welcome to✨ 🌸 @nahad_gmu ┗━━✨
سلام، #صبح_بخیر روزگارت بر مراد روزهایت شاد شاد آسمانت بی غبار سهم چشمانت بهار قلبت از هر غصه دور بزم عشقت پر سرور بخت وتقدیرت قشنگ عمر شیرینت بلند سرنوشتت تابناک جسم وروحت پاک پاک 🌸🍃 @nahad_gmu