#پست 9
🌸 کتاب #اثر_انگشت
🌱 شهید #یوسف_براهنی_فر
🔸 سنندج بودیم؛ سد قشلاق. محل مأموریتمان درگیری شدید بود؛ گروهکهای ضد انقلاب بچههای سپاه را ذله کرده بودند. من و آقا یوسف مسئول صندوق رأیگیری بودیم. رزمندهها یکییکی میآمدند رأیشان را میانداختند و میرفتند پی کارشان. دم غروب، آقا یوسف گیرمان انداخت. گفت "بروید سر کوه یکی از بچهها اونجاست. رأی اون رو هم بگیرید."
از سینهکش کوه بالا رفتیم و رأیش را گرفتیم. هنوز نفسمان در نیامده، گفت "نگهبان سد هم مونده باید بروید رأی اون رو هم بگیرید" بهانه آوردیم که دیگر شب شده و احتمال درگیری بالاست. کوتاه نیامد. گفت "حیفه یه رأی هم مهمه" رفتیم. نگهبان توی تاریکی شناسنامه به دست منتظر ایستاده بود. تا دیدمان، خنده دوید روی صورتش. آخرین رأی صندوق هم قسمت نگهبان شد.
___
❣ @cafe_shohada_2 ❣