درس امروز
دوستی با امام زمان👇
هدیه دادن به حضرت
از قاعده دوستی، هدیه دادن دوستی را محکم تر میکند.
هدیه دادن به حضرت این است که فلان عمل خیر را انجام دهیم و آن عمل را هدیه کنیم به حضرت.قبل از هر عمل مستحبی نیت کنید که آن عمل را هدیه کنید به امام زمان.
صله مالی به حضرت
بخشی از درآمدت رو به امام زمان اختصاص بده.
روایت داریم یک درهم در راه امام خرج کردن از دو میلیون درهم در راه غیر امام فضیلتش بیشتر است*
یک درصد از در آمدت را به امام اختصاص بدهد. این یک درهم تو را فقیر نمی کند؛ ولی حضرت شاهد هستند و باعث دوستی با حضرت می شود.
#درس_امروز
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۷ اسفندماه سالروز شهادت سردار محمد ابراهیم همت گرامی باد
خوبه هر چند وقت یکبار بین همه کارهای روزمره این کلیپ رو ببینیم
۳۰ ثانیه سخنرانی که هشت بار نام خدا رو به زبان میآورند.
شهدا مردان واقعی خدا
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
42.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌مژده مژده مژده مژده❌
💖این بار روزه داران با زبان روزه در جمعه ی آخر سال و در ماه مبارک رمضان برای ظهور منجی عالم استغاثه میکنند.
❌برگزاری مراسم بزرگ و با شکوه مردمی توسل و نماز استغاثه به امام زمان علیه السلام به نیت تعجیل در امر فرج در جمعه ی آخر سال
🔴 در دل کوه و زیر آسمان با اجتماع چندین هزار نفری منتظران ظهور از سراسر کشور در اصفهان
🕰جمعه ۲۵ اسفندماه ساعت ۱۵
💢 اصفهان، امام زاده سید محمد خمینی شهر
📌از همه امام زمانی هایی که امکان شرکت در این مراسم را دارند دعوت میشود به جمع منتظران بپیوندند
(عزیزان منتظری که از شهرهای مختلف ایران قصد حضور در این مراسم بزرگ و با شکوه رو دارند لطفا اطلاع دهند)
🚌حرکت اتوبوسهای (درون شهری) به سمت امام زاده سید محمد خمینی شهر اصفهان جهت شرکت در مراسم بزرگ نماز استغاثه به امام زمان👇
🔺️مسیر شماره یک: میدان جمهوری اسلامی(دروازه تهران) ، ابتدای خیابان امام خمینی
🔺️مسیر شماره دو: میدان قدس(طوقچی) ، ابتدای خیابان مصلی ، رو به روی مسجد مصلی
🔺️مسیر شماره سه: خیابان زینبیه ، خیابان حرم ، حرم حضرت زینب سلام الله علیها رو به روی درب باب القبله
🔴ساعت حرکت اتوبوسها راس ساعت ۱۴ روز جمعه ۲۵ اسفندماه
(لطفا ساعت ۱۳:۳۰ دقیقه در محل اتوبوسها حضور داشته باشید)
👌بعلت هزینه ی بسیار سنگین تبلیغات خواهشا نشر حداکثری به نیت فرج🌺
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
🌱 امام علی علیه السلام 🌱
رُبَّمَا سَأَلْتَ اَلشَّيْءَ فَلَمْ تُعْطَهُ وَ أُعْطِيتَ خَيْراً مِنْهُ
گاه چیزی را (از خدا) میخواهی اما به تو داده نمیشود، و بهتر از آن به تو داده میشود.
📚نهج البلاغه، نامه ۳۱
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋حضور اقا امام زمان عجل الله در قبرستان هندوستان...
🔴داستان بسیار زیبا تشریف فرمایی اقا امام زمان عجل الله نزد یک بودایی
🌺سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌺
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
💕"داستان دو دوست"
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”.
دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت:
وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.🥀
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
#یک_داستان_یک_پند
✍️ روزی با خودرو با یکی از دوستان به اطراف شهر رفتیم. برگشتنی دو نفر را هم که در راه مانده بودند سوار کردیم.
با دوستم درمورد توکل به خدا آرام حرف میزدیم و میگفتم که اگر به خدا توکل کنیم هیچ مشکلی در زندگی نداریم و تمام بدبیاریهای ما از گناهانمان است و...
مطمئن بودم آن دو نفر هم حرفهای ما را هرچند آرام حرف میزدیم ولی میشنیدند و شاید به خیال خودشان که از درون ما خبر نداشتند، گمان میکردند ما انسانهای پاکی هستیم.
بر خلاف انتظار دیدم در مسیر افسر راهنمایی ایستاده است و ما را دید کفگیرش بالا رفت. کنار زدم به ناگاه متوجه شدم هیچیک از مدارکم همراه من نیست. وحشتناک ناراحت شدم و در دلم گفتم: خدایا تو مرا خوب میشناسی که چه گنهکاری هستم ولی این دو نفر نمیشناسند، ما هم در راه از فضل تو گفتیم، این دو نفر ببینند من جریمه شدم، به صدق حرفهای من شک خواهند کرد، و مطمئنم به کلام حق تو بدبین خواهند شد، مرا اینجا مؤاخذه نکن تا در ایمان این دو نفر شک بهخاطر ضعف من ایجاد شود. در این زمان بود که افسر گفت: مدارک. تا خواستم بگویم... در آن کنار تصادف عجیبی شد و افسر گفت: برو مسیر را باز کن....
💠 نفس سردی کشیدم و داستان را به مسافران گفتم تا ایمانشان به خدا قویتر شود.
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بسا چیزهایی که از آن گله مندیم پله صعودمان باشد
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
🌼
درس امروز
واسه هیچ چیز تو زندگیت عجول نباش! بالاخره میرسه اون روزی که تو، توش به آرامش برسی!
درسات تموم میشن، شغلی که واسه خودت ساخته شده رو پیدا میکنی، سر و سامون میگیری و آينده ی مخصوص به خودت رو ميبينی...
گاهی به هوای رسيدن، مسیر رو نمیبینیم،
مسیری که شاید زیبا ترین بخش زندگیمون باشه!
عجول نباش، گاهی خوشبختی همين جاست،
همین لحظه! مراقب باش از دستش ندی...🌱
#درس_امروز
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
راهکار شهید همدانی برای باز کردن گرههای بزرگ و کوچک زندگی
حاج حسین به دخترش میگفت: وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید.
گرههای کوچیک را هم، از شهدا بخواهید برایتان باز کنند.
شهید حاج حسین همدانی
شادی روح شهدا صلوات🌹
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
🌷 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
✍ إذا قالَ الْعَبدُ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُه: بَدَأَ عَبدى بِاسْمى و حَقٌّ عَلَىَّ أنْ اُتَمِّمَ لَهُ اُمُورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى أَحوالِهِ
🖌 هر گاه بندهای بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید خداوند میفرماید : بندهام کارش را با نام من آغاز کرد ، بر من است تا کارش را به پایان برسانم و برای او در کارهایش برکت قرار دهم.
📚 عیون أخبار الرضا(علیه السلام) ، ج۲ ، ص۲۶۹
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
📚داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج
اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان
خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم... کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود.
💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان
دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست
بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan