eitaa logo
☕ڪافه ڪتاب نورالهادے📚
55 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
334 ویدیو
54 فایل
این کانال متعلق به کافه کتاب دارالتحفیظ الهادی (علیه السلام) می باشد. جهت ارتباط با ادمین 👇🏻 @Zahra_khorrami83
مشاهده در ایتا
دانلود
( بر اساس زندگی شهید محمد ابراهیم همت) چيزي به پيروزي انقلاب نمانده بود. وقتي امام خميني فرمـان راهپيمـايي داد، بيشتر مردم به خيابانها ريختند. ساواكيها قدرت خودشان را از دسـت داده بودنـد. در عوض، عدهاي فرصت طلب، قدرت گرفته بودند. آنها خودشان را انقلابـي جـا ميزدند. وقتي راهپيمايي ميشد، به ميان جمعيت مي آمدند و شـعارهاي مـردم را عوض ميكردند. آنها به جاي امام، كس ديگري را رهبر معرفي ميكردند. بعضـي وقتها با اين كارشان بين مردم تفرقه ميانداختند و باعث به هم خوردن راهپيمايي ميشدند.😐😐😐 حاج همت كه پي به توطئة آنها برده بود بـراي مقابلـه، شـعارهاي انقلابـي را چاپ كرده و بين مردم پخش كرده بود.📜 آن روز، يك نفر از پشت بلندگو📢 شعارها را ميخواند و مردم تكرار ميكردند. آن مرد، پيشاپيش حاج همت حركت ميكرد و همراه مردم شعار ميداد. حـاج همت مراقب اوضاع بود. ناگهان دستهاي آن مرد بالا آمد و شعاري شنيده شد. در يك لحظه، نظم مردم به هم ريخت. چيزي نمانده بود كه بينظمـي بـه همـه جـا سرايت كند. حاج همت در حالي كه شعار اصلي راهپيمـايي را بـا صـداي بلنـد تكرار ميكرد، به سمت آن مرد هجوم برد و يك پس گردني به او زد. آن مرد كـه از اين كار حاج همت جا خورده بود، خواست لب به اعتراض بـاز كنـد كـه بـا اعتراض دسته جمعي مردم مواجه شد. با اين برخورد حاج همت، شعارها دوباره منظم شد و مردم به حركـت خـود ادامه دادند. حاج همت باز هم مراقب اوضاع بود. در همان لحظه، پيرمردي پيش آمد و در گوشي به او گفت: «چرا آن آقا را زدي؟» ـ چون شعار انحرافي داد. 😐 ـ با چشم خودت ديدي كه او شعار داد؟ عرق، سر وروي حاج همت را فرا گرفت و چهره اش از ناراحتي كبود شد. او با چشم خودش نديده بود. پيرمرد ادامه داد: «آن كسي كه شعار انحرافي داد، فرار كرد و رفت.» 😐😐 حاج همت ديگر صداي پيرمرد را نميشنيد. سراسيمه به دنبال مرد گشت؛ امـا هر چه تلاش كرد، او را نيافت چندين سال از آن ماجرا ميگذرد. حالا آن مرد يكي از نيروهاي لشـكر حـاج همت است؛ همان مردي كه رو در روي حاج همت ايستاده و با نگاهي معنادار به او خيره شده است. حاج همت هنوز از شرم و خجالت بيقرار است. او با صـداي بلند از همه ميخواهد كه لحظهاي بمانند. ميگويد: «من به اين مرد ظلـم كرده ام. در حضور يك جمعيت هم ظلم كردهام؛ اما حـالا از حاضـر كـردن آن جمعيـت عاجزم. از اين مرد تقاضا ميكنم در حضور همين جمع، مرا قصاص كند.» پيش مي رود و سرش را در مقابل مرد فرو ميآورد. همه از رفتـار او تعجـب ميكنند و منتظر عكس العمل مرد ميمانند. مرد در حالي كه بغـض در گلـو دارد، دست مياندازد دور گردن حاج همت و گردنش را غرق بوسه ميكند. حاج همت زانو ميزند و پاهاي مرد را ميبوسد. اشك در چشمان همه حلقه ميزند.😢 🍃 هـرشــب حــوالی ســاعـت۲۱ •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• @cafeketabnooralhaadi
(زندگینامه و خاطرات عارف شهید احمد علی نیری) احمد آقا مصداق کلام استادش حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی این بود که می فرمودند اگر ببینم کارهای مستحب به واجب لطمه بزند یا باعث حرام شود آنها را ترک می کنم. بارها دیده بودم که احمد آقا میگفت اگر احساس کنم نماز شب باعث شود که صبح برای رفتن به محل کار یا سر درس چرت بزنم یقینا نماز شب را ترک می کنم🙂🙂 احمدآقا اعتقاد داشت اگر مستحب مهمی مثل نماز شب📿 جلوی کاری که به او واجب است را بگیرد یا باعث اختلال در آن کار شود باید نماز شب را کنار گذاشت. 🙂🙂 البته ایشان معمولاً شبها را زود می خوابید تا برای نماز شب و کار روزانه دچار مشکل و خستگی نشود👌🏻👌🏻🤭 فقط شبهایی که در بسیج بود وآماده باش و ... بود کار برایش سخت میشد😟 نماز صبح📿 را در مسجد امین الدوله خواندیم. من دیدم که احمد آقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد😳😳 من بار ها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بین الطلوعین مکروه است پس چرا احمد آقا ..... 😕🤔🤔 🍃 هـرشــب حــوالی ســاعـت۲۱ •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• @cafeketabnooralhaadi
📙 بچه های هیئت باید حواسشان به اتفاقات و نشانه ها باشد اینها اتفاق نیست من خیلی به نشانه ها اعتقاد دارم نشانه ها را چک می کنم که از کجا وارد می شود از جانب شیطان است یا از بالا دارد می آید☺️☺️ از کربلا که برگشتم خداوند یک گوشه از کار را باز کرد 😃با کسی آشنا شدم با هم کاری را شروع کردیم که برکتش عجیب بوده و هست آن هم تو این وضعی که برکت در کار نیست و پولها برکتی ندارد یعنی طوری شده که این پول‌ها💵 را هر جا به هر مشکلی بزنیم می‌برد و هر جا میزنم و تزریق می‌کنم گره‌ها را باز می کند من هرکار قفلی که داشته ام بخشی از این پول‌ها را برده ام توی اون کار و قفل باز شده اصلاً این آدم را که دیده ام مطمئن شده‌ام می‌شود هنوز کسب و کار با برکت داشت😃 این آدم ۲۰۰ ۳۰۰ تا کارمند دارد پول💵 را که به من داده بود چند روز بعدش زنگ زد که مشکلت حل شد یعنی خودش می دانست پولش هر جا برود گره‌ها را باز میکند🥺🥺 قبل از معامله گفت آقا شما این کار را با من ببرید جلو اگر پشیمان شدی دوباره پول💵 من را برگردانید و جنس تان را بگیرید چون یک مشتری دیگر هم پای معامله بود قیمت بهتری هم پیشنهاد می‌داد اما همانطور که خودش می گفت یعنی پولش💵 با هیچ پول دیگری قابل مقایسه نبود🤷🏻‍♂️🤷🏻‍♂️ بعدها بیشتر باهاش آشنا شدم و چیزهای ازش یاد گرفتم که چرا چنین برکتی دارد مثلاً چندتایی کارخانه دارد یکی اش ضرر می دهد اما کارگر هایش را بیرون نمی کند می گوید روزی اینها تو این کار است.🥺 مشکل کارخانه من هم بالاخره حل می‌شود🥺 کافه کتاب •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• @cafeketabnooralhaadi