📙 #موکب_آمستردام
#قسمت_سی_و_نه
ابوالفضل ایلدیز ۲۹ ساله طلب استانبول
خانواده من چندان در قید و بند مسائل دینی نبودند پدر و مادرم شیعه بودند ولی نه چندان دیندار. مادرم با حجاب بود ولی حجاب بیشتر یک عادت خانوادگی بود نه یک باور فردی بقیه فامیلمان من هم مثل ما اسمش بود مسلمانند و شیعه
پدر و مادرم سه پسر دارند که من دومی هستم تا دیپلم را توی استانبول درس خواندم تا نوجوانی نه اهل نماز 📿و مسجد🕌. تو مدرسه غیر از درس،بقیه وقتم را دنبال فوتبال⚽ بودم و بعد هم که می آمدم خانه یک غذایی میخوردم و دوباره تا قبل از خواب را توی کوچه بازی می کردم.
تقریباً در ۱۴ ۱۵ سالگی کم کم با مسجد و نماز📿 آشنا شدم حالا که برمیگردم نگاه میکنم میبینم این آشنایی را به امام حسین علیه السلام مدیونم. در ترکیه هم مثل خیلی جاهای دیگر شیعیان برای محرم احترام زیادی قائل اند یعنی حتی اگر در بقیه سال هم مسجد نروند یا نماز نخوانند محرم میروند مسجد چون خیلی از مجلس عزای امام حسین علیه السلام در مسجد برگزار می شود ما هم با خانواده مان می رفتیم مسجدی که نزدیک خانهمان بود.
مسجد تا که بودیم بزرگترها نماز می خواندند ومی نشستند پای منبر سخنران ولی ما بچه ها مشغول بازی بودیم من البته آن روزها خجالتی بودم و اندازه بقیه شلوغ نمیکردم گاهی هم می رفتیم توی کوچه که سر و صدایمان مزاحم بزرگترها نشود. بعد بچههایی که خانواده شان از اهل سنت بودند میآمدند میدیدند ما همه مان لباس مشکی داریم تعجب میکردند میگفتند شما چرا همه مشکی پوشیده اید😳😳 می گفتیم امام حسین علیه السلام شهید شده و ما برایش عزاداری می کنیم این قدر برایشان جالب بود که حتی بعضی هایشان به مسجد هم میآمدند البته آن روزها ما چنین بینشی نداشتیم که بتوانیم خوب و درست درباره امام ها و اهل بیت علیهم السلام برایشان توضیح دهیم و گرنه دستِ کم توی خانواده هایی که در محله ما بودند چندان مقاومت در برابر اهل بیت علیهم السلام نبود.
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک کافه کتاب
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی