#ڪتاب_تفاص
#داستان_قرض
#قسمت_اول
یکی از دوستان ما که سال ها در دوران جهاد؛ در جبهه ها حضور داشت؛ در اثر یک سانحه رانندگے در مسیر زیارت امام رضا(ع) از دنیا رفت.
مراسم تشییع و تدفین او به خوبی برگزار شد.
ذاکرین و مداحان معروفی در مراسمات او در تهران حضور داشتند.
چند ماه بعد از فوت ایشان؛ با برادرش صحبت می کردم. بحث وام گرفتن و ضامن شدن بود. ایشان نگاهی به من انداخت و گفت: تو رو خدا اگه مشکل مالی خیلی ضروری و مهم ندارید به دنبال وام نروید. خدای نکرده مثل برادرم گرفتار می شوید.! با تعجب گفتم: مگه برادرت گرفتار شده بود؟ اون بنده خدا که همیشه اهل مسجد و نماز اول وقت و جبهه و.... بود. من هیچ بدی از برادرت سراغ ندارم.
بعد ادامه دادم: من مدتی با برادرت همکار بودم. بعضی روز ها تا نیم ساعت بعد از وقت اداری می ماند و کارهای مانده را انجام می داد.
فقط بخاطر اینکه کمی در وقت اداری کار شخصی؛ یا تماس تلفنی انجام داده بود. تازه برادرت در مسیر مشهد از دنیا رفت.
دوستم گفت: همه این ها درسته؛ اما متاسفانه همسر برادرم خیلی اهل قناعت نبود. مرتب اصرار می کرد که وسایل زندگی شان روز به روز تغییر کند. هر چیز جدیدی را مشاهده می کرد؛ به دنبال خریدش بود. بار ها با برادرم صحبت کردم که این روش زندگی اشتباه است؛ اما او می گفت: هرچه با همسرم صحبت می کنم بی فایده است. مجبورم برای حفظ زندگی ام تحمل کنم و حرفش را گوش دهم.
اما بعد از فوت برادرم؛ از طریق یکی از بزرگان متوجه شدیم که برادرم در برزخ گرفتار حق الناس است! هرچه پیگیری کردم به نتیجه ای نرسیدم. برادرم خیلی اهل دقت در حق الناس بود.
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#ڪتاب_تفاص
#داستان_بیت_المال
#قسمت_چهارم
می دانستم که چفیه ها تحویل فلان رفیق من بوده. از او خواستم که آن چفیه را برگرداند. خندید و گفت: دست من نیست. به هر صورت؛ همان چفیه ها را تحویل دادم. در همان لحظاتی که روح من در خارج از بدنم بود و مرور زندگی ام را مشاهده می کردم؛ متوجه شدم که این رفیق من؛ یک چفیه را بدون اجازه برداشته و به خانه برده است.
من دیدم که دوستم؛ برای همین تکه پارچه بیت المال؛ به عواقب سختی در دنیا و آخرت دچار خواهم شد.!
من واقعا ترسیدم. از آن به بعد؛ دقت بسیاری در مسائل بیت المال پیدا کردم. حتی بعد ها یک چفیه خریدم و به مسجد تحویل دادم.
البته این نکته را تذکر بدهم؛ بعضی ها شاید بگویند که هیچ کاری نکنیم تا گرفتار حق الناس و بیت المال نشویم. این خیلی اشتباه است. من برکات بسیاری در زندگی دیدم که تمام آن ها به خاطر کاری های مثبت و تلاش برای کار فرهنگی در مسجد بود. کارهایی که در آن ها حق الناس به خوبی رعایت شده بود.۱
ادامه در حکایت بعدی....
۱ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از بدترین حق الناس ها که سرنوشت برزخی انسان ها را تغییر می دهد. گرفتاری در بیت المال است. اگر در حق الناس پای یک نفر در میان باشد و او باید رضایت دهد؛ در بیت المال باید رضایت تمامی جامعه اسلامی کسب شود. یعنی تمام مردم باید از آن شخص راضی شوند!
یکی از تجربه گران می گفت: من کسی را دیدم که بسیار گرفتار بود؛ او باید از هشتاد میلیون ایرانی و حتی از اولاد آن ها که بعد ها به دنیا می امدند حلالیت می طلبید! چرا که اختلاس کرده و پول بیت المال را بنا حق برداشته بود!
دیگری میگفت: من در بررسی اعمال خودم به یک موضوع حق الناس برخورد کردم. فرشته ای که در کنار من بود گفت: تو به راحتی می توانی رضایت این فرد را کسب کنی؛ خداراشکر کن که بیت المال برگردن تو نیست؛ آن وقت باید تمام جامعه را از خود راضی کنی.
امیرالمومنین علی نیز می فرماید: عظیم ترین گناهان؛ خوردن به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است.
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی