#ڪتاب_تقاص #داستان_بیت_المال #قسمت_دوم همینطور حالم بدتر می شد اما به کسی چیزی نگفتم. ابتدا حس کردم به خاطر پر خوری بوده و الان خوب می شوم. اما ساعتی بعد؛ اینقدر حالم بد شد که دیگر نتوانستم داد بزنم و کسی را صدا کنم. به راحتی صدای ضربان قلبم را می شنیدم. من متوجه شدم که ضربان قلبم همینطور کم و کمتر می شود؛ تا اینکه یکباره متوقف شد! قلب من برای لحظاتی ایستاد و روح من آزادانه به پرواز در آمد! سبک و راحت بودم. هرجا می خواستم می رفتم. چیز هایی دیدم که خیلی برایم جالب بود. من یکباره مرور زندگی ام را دیدم و ماهیت برخی اتفاقات را متوجه شدم. اینقدر این مرور زندگی برایم عجیب و شگفت انگیز بود که همینطور مات و مبهوت مانده بودم. گشت و گذار من به حساب دنیایی زیاد طولانی نشد؛ چون یک نفر از دوستانم متوجه وضعیت من شد و با ماساژ قلبی و... توانستند مرا از آن وضعیت خارج کند. اما اصلا دوست نداشتم به میان دوستانم برگردم. من داد می زدم که نمی خواهم برگردم. چرا این کار را کردید! البته من به جز مرور زندگی و دیدن‌ ماهیت برخی اتفاقات؛ چیز دیگری ندیدم. من نه بهشت را دیدم و نه جهنم را؛ اما آن‌ لحظات برایم بسیار لذت بخش بود. بلافاصله بعد از این ماجرا؛ از باشگاه فوتبال انصراف دادم و به شهرستان خودمان برگشتم. وقتی با اعتراض مربی خودم مواجه شدم گفتم: من در این مدت انسانیت و ارزش های زندگی ام را از دست دادم. من ورزش را در همان شهرستان ادامه می دهم؛ اما تلاش می‌کنم که روح خودم را هم پرورش دهم. بگذریم که بعد از مدت کوتاهی؛ به خاطر کرونا تمام باشگاه ها تعطیل شد. من نماز و مسجد را بار دیگر آغاز کردم و در همان شهرستان مشغول فعالیت و کاسبی شدم. #ادامه_دارد #کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب 🍃 هـرشــب حــوالی ســاعـت۲۱ •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• #با_ما‌_همراه‌_باشید @cafeketabnooralhaadi #ڪـافه_ڪتاب #ڪـتابخانه_نورالهــادی

#حالِ_دل🌧 الحمدلله که ما با شماییم ...:) #ماه_رمضان 🌙 #شب_زیارتے_ارباب ♥️ #شبتون_خدایے🌸

بیستمین روز از ماهِ خدا ، الحمدلله (: 🌱🖤

#از_آسمان☁️🏴 [دعای روز بیستم ماه رمضان 📖] #شب_قدر 🖤 #ماه_مبارك_رمضان 🌙

هر روز یک جزء از قرآن کریم در کانال قرار می‌گیرد... 🍃🌸لطفا بعد از قرائت... دعا برای تعجیل در فــــرج مولامون آقا صاحب الزمان(عج) فراموش نشه... 📖جز0️⃣2️⃣قرآن هدیه به امام زمان(عج) (فایل صوتی) فقط کافيست روی لینک بزنید#تندخوانی http://ahlevela.ir/tahdir/Joze20.mp3 *#ماه_رمضان 🌙* *#ماهِ_مهمانیِ_خدا* *#ماه_مبارک_رمضان 🌱*

🌙 #ماه_درخشان | اخلاق خوب 🍹 راه و رسم درخشیدن برای آن‌هایی که می‌خواهند ماه رمضان متفاوتی را تجربه کنند. 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار

#ڪتاب_تقاص #داستان_بیت_المال #قسمت_سوم اما اتفاقاتی که در همان لحظات برایم رخ داد بسیار جالب بود. بیشترین چیزی که من در مرور زندگی مشاهده کردم در مورد حق الناس و نتایج اعمال بود. چرا که خیلی به این موضوع توجهی نمی کردم. مثلا مشاهده کردم که یک ایستگاه صلواتی در شهر خودمان داشتیم و می خواستیم تا پایان دهه محرم برپا باشد؛ اما دو روز بعد از برپایی ایستگاه؛ به دلیل برخی مشکلات؛ این ایستگاه جمع شد! من در بررسی اعمال؛ همه چیز را با جزئیات و علت ها مشاهده می کردم. من دیدم که دوستان ما برای زدن داربست؛ یک آچار از همسایه گرفتند. این همسایه چند بار به دنبال آچار خودش آمد و گفت: این ابزار کار من است؛ لطفا پس بدهید. اما برخی رفقای من؛ او را دست به سر کردند. او هم با ناراحتی رفت! من دیدم که این ایستگاه صلواتی با آنکه خیلی وقت گذاشتیم و هزینه کردیم؛ اما هیچ خیر و برکتی در نامه اعمالم نداشت؛ چرا که نارضایتی همسایه و حق الناس ایجاد شده؛ تمام آن برکات را از بین برد و همین مطلب‌ باعث شد که این ایستگاه صلواتی ناتمام بماند. حتی یادم هست که برای نیمه شعبان؛ بسته های فرهنگی آماده کردیم و بنده جلوی درب مسجد؛ آن ها را توزیع می کردم. اما آن هم خیراتی برایم نداشت! چرا که یک نفر می خواست دوتا بسته بگیرد؛ اما سر او داد زدم و گفتم نمیشه آقا؛ برو....همین برخورد ناشایست من تمام زحمات مرا به باد داد. من آبروی یک انسان را برده بودم. اما موضوع بدتری که دیدم مربوط به بیت المال می شد. یکبار تصمیم گرفتیم که یک‌ نمایشگاه در محل برگزار کنیم. از بسیج محل؛ ده تا چفیه بزرگ امانت گرفتم و برای تزیین محل نمایشگاه استفاده کردیم. روزی که می خواستیم چفیه ها را تحویل بدهم یک عدد کم بود! هرچه گشتم پیدا نشد. #ادامه_دارد #کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب 🍃 هـرشــب حــوالی ســاعـت۲۱ •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• #با_ما‌_همراه‌_باشید @cafeketabnooralhaadi #ڪـافه_ڪتاب #ڪـتابخانه_نورالهــادی

#ڪتاب_تفاص #داستان_بیت_المال #قسمت_چهارم می دانستم که چفیه ها تحویل فلان رفیق من بوده. از او خواستم که آن چفیه را برگرداند. خندید و گفت: دست من نیست. به هر صورت؛ همان چفیه ها را تحویل دادم. در همان لحظاتی که روح من در خارج از بدنم بود و مرور زندگی ام را مشاهده می کردم؛ متوجه شدم که این رفیق من؛ یک چفیه را بدون اجازه برداشته و به خانه برده است. من دیدم که دوستم؛ برای همین تکه پارچه بیت المال؛ به عواقب سختی در دنیا و آخرت دچار خواهم شد.! من واقعا ترسیدم. از آن به بعد؛ دقت بسیاری در مسائل بیت المال پیدا کردم. حتی بعد ها یک چفیه خریدم و به مسجد تحویل دادم. البته این نکته را تذکر بدهم؛ بعضی ها شاید بگویند که هیچ کاری نکنیم تا گرفتار حق الناس و بیت المال نشویم. این خیلی اشتباه است. من برکات بسیاری در زندگی دیدم که تمام آن ها به خاطر کاری های مثبت و تلاش برای کار فرهنگی در مسجد بود. کارهایی که در آن ها حق الناس به خوبی رعایت شده بود.۱ ادامه در حکایت بعدی.... ۱ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از بدترین حق الناس ها که سرنوشت برزخی انسان ها را تغییر می دهد. گرفتاری در بیت المال است. اگر در حق الناس پای یک نفر در میان باشد و او باید رضایت دهد؛ در بیت المال باید رضایت تمامی جامعه اسلامی کسب شود. یعنی تمام مردم باید از آن شخص راضی شوند! یکی از تجربه گران می گفت: من کسی را دیدم که بسیار گرفتار بود؛ او باید از هشتاد میلیون ایرانی و حتی از اولاد آن ها که بعد ها به دنیا می امدند حلالیت می طلبید! چرا که اختلاس کرده و پول بیت المال را بنا حق برداشته بود! دیگری میگفت: من در بررسی اعمال خودم به یک موضوع حق الناس برخورد کردم. فرشته ای که در کنار من بود گفت: تو به راحتی می توانی رضایت این فرد را کسب کنی؛ خداراشکر کن که بیت المال برگردن تو نیست؛ آن وقت باید تمام جامعه را از خود راضی کنی. امیرالمومنین علی نیز می فرماید: عظیم ترین گناهان؛ خوردن به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است. #ادامه_دارد #کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب 🍃 هـرشــب حــوالی ســاعـت۲۱ •┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• #با_ما‌_همراه‌_باشید @cafeketabnooralhaadi #ڪـافه_ڪتاب #ڪـتابخانه_نورالهــادی

امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود :) #التماس_دعا🌱🖤😔

بر سرِ حیدر ، حسن عمقِ جراحت را که دید ... گفت : داغِ فاطمه‌ست این زخم سر وا‌ کرده است ...:)💔 #امام_علی #شب_قدر #شهادت_امام_علی 🏴 #ماه_مبارك_رمضان 🌙

•| 🏴🖤 |• و تو پدری هستی که فراتصور، پدری می‌کنی!✨ اول پدر دل‌تنگ‌ِمان شده که جرأتِ زدنِ درِ این خانه را پیدا کرده‌ایم! اول شما دل‌تنگ ما بودی!🌱 پدر؛ بیش‌تر از فرزند نگران اوست!😥 بِعَلی... بِعَلی؛دستِ ما را به دامان امام‌مان برسان!🌿 و یتیمی ما دردی‌ست که درمانش را از آسمان طلب می‌کنیم...🌃 ○#ماه_رمضان ●#پدر ○#نرجس_شکوریان_فرد •°@TAKRANG1°•