eitaa logo
کافه تاریخ
288 دنبال‌کننده
162 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ تصویری از نمایشگاه عکس و کتاب ایرانی در هندوستان بازدید فرماندار و مردم مولتان هندوستان از نمایشگاه عکس و کتاب ایران در این شهر cafetarikh.com @cafetarikh
❌ وقتی اعدام و امری عادی می‌شود وضعیت شاه در زمینه حقوق بشر با ابهامات زیادی مواجه بود و علیرغم انکار رژیم، شواهد متعددی از شکنجه‌های غیرانسانی مخالفان گزارش شده بود: «با موقعیتی که قبل از انتصاب به سمت سفیر انگلیس در ایران در وزارت امور خارجه داشتم این امکان برای من فراهم بود که نظر وزارت خارجه انگلستان را درباره اوضاع ایران در اوائل دهه ۱۹۷۰ به آسانی دریابم. در پرونده‌های مربوط به ایران در وزارت خارجه چند نقطه منفی بچشم می‌خورد. سابقه رژیم شاه در مسائل مربوط به حقوق بشر بد بود. بازداشت‌های خود سرانه، زندانی کردن افراد بدون محاکمه، شکنجه و اعدام‌های سریع و آزار و تعقیب دانشجویان و کارگران مخالف و ناراضی یک امر عادی به شمار می‌آمد. ولی در ایران کسی اینطور نبوده و یا مگر در کشورهای دیگر این منطقه وضع بهتر از این است؟ آیا حکومت شاه از بسیاری کشورهای دیگر که روابط بسیار نزدیکی با انگلستان دارند بدتر بود و یا اینکه انگلستان می‌خواست ایران را با معیارهای غربی مورد سنجش و قضاوت قرار بدهد؟ اینها ابهاماتی بود که می بایست پس از رفتن خود به ایران آنها را روشن کنم.»1 1.آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دکتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، 1363، چاپ دوم، ص 18 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ سیاستمداری که از پشت پرده به صحنه علنی آمد بعد از حضور پررنگ آمریکا در صحنه سیاسی ایران و نقش آن در جریان کودتای 28 مرداد، برخی از قدرت‌طلبان سیاسی همچون با اتخاذ سیاست نزدیکی به آمریکا، تصمیم به قبضه قدرت و تضعیف حکومت گرفتند. امینی با برخی از اقدامات خود باعث شد تا شایعه کودتای او علیه شاه نیز قوت بگیرد: «دکتر امینی پس از وزارت عدلیه به سفارت امریکا به واشنگتن رفت وضع خود را در آنجا تحکیم نمود در ١٣٣٩ که به تهران از چندی قبل احضار شده بود بـه جـمع‌آوری دوستان خود پرداخت و آقاسیدنورالدین الموتی هم که از سال‌های قبل چنان که ذکر شد جزو محارم او شده بود به تقویت این امر می‌پرداخت زیرا دکتر امینی به او گفته بود به زودی نخست‌وزیر مبارزه با فساد می‌شوم. این مقدمات در اواخـر فـروردین ١٣٤٠ از پشت پرده به صحنه علنی سیاست در آمد و دکتر امینی با فشار سفیر امـریکا بـه شـاه یکمرتبه نخست‌وزیر مقتدری شد که مجلسین را پیشنهاد انحلال به شاه داد و فرمان آن صادر شد و کابینه خود را با عضویت وزارت دادگستری نورالدین الموتی تشکیل داده فوراً دستور بازداشت عده‌ای را صادر نمود و خود و آقانور به‌ ایراد نطق‌های انقلابی در مبارزه با فساد پرداختند و معلوم شد آقانور متهم و بلکه محکوم به کمونیستی در دوره رضاشاه و رئـیس کـمیته حزب توده در سـال ١٣٢٥ کـه مـرد مـتمول و صـاحب مقام در سال‌های١٣٣٠ به بعد شد در ١٣٤٠ عضو مؤثّر دولتی شد که امریکای ضد کمونیست آن را به وجود آورده بود.» 1 1-ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، جلد 1،تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به کوشش مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، 1381، ص 353 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ پرداخت خمس و زکات برای حمایت از اعتصاب کنندگان در سال 1357 در این سند بار دیگر به اتحاد همه جانبه قشرهای مختلف مردم در حمایت از یکدیگر جهت ساقط نمودن حکومت پهلوی اشاره می شود. در این سند می خوانیم: خبر رسیده حاکى است که مورخ 22 / 8 / 57 جامعه روحانیون شهرستان جهرم با جمع‌آورى مبلغ پنج میلیون تومان از بابت خمس و زکوه قشریون به آن دسته از کسبه که در جریان تظاهرات اخیر که منجر به تعطیل محل کسبشان شده و از این لحاظ متحمل خساراتى شده‌اند، کمک مى‌نمایند و جمع‌آورى این مبلغ در مدت زمانى کمتر از 48 ساعت مؤید همکاری‌هاى بسیار زیادى از سوى روحانیون نسبت به اهالى در آینده مى‌باشد و خود عاملى است در جهت جلب اعتماد هر چه بیشتر و بالنتیجه کسب قدرت و اعمال نفوذ در تمام زمینه‌ها. cafetarikh.com @cafetarikh
❌ احتراماتی از جنس تعارف تعارف کردن یکی از رسوم و آداب خاص قاجاریان بود که معمولاً به منزله احترام به طرف مقابل نیز محسوب می‌شد. نوع تعارفات بر حسب مقام و منزلت افراد متفاوت بود و معمولاً افرادی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردار بودند با تعارفات و برخوردهای متفاوت‌تری مواجه می‌شدند: «هنوز از صرف اولین صبحانه دلچسب خودمان فارغ نشده بودیم، که پیام‌هائی از سوی اشخاص سرشناسی که از ورود یک دکتر فرنگی به سفارت اطلاع پیدا کرده بودند به رئیس من رسید، در این پیام‌ها همه آن‌ها خواستار پی بردن به روز آغاز به کار من و محل استقرارم جهت طبابت شده بودند. تعدادی هم مربوط به دوستان سفارت مایل به آشنائی و دعوت از من به مهمانی بود. بدین طریق طولی نکشید که جریان دعوت ما به میهمانی‌های رسمی از طرف آنان آغاز گشت، درحالی‌که من هم باطناً شوق فراوانی نسبت به این نوع میهمانی‌ها و مشاهده رسوم و نحوه پذیرائی ایرانیان داشتم. شرط موفقیت در جلب نظر اشخاص در این نوع برخورد و معاشرت‌ها، آگاهی داشتن از نحوه برخورد و انجام تعارفات می‌باشد. چیزی که ایرانیان به آن پیش از نحوه صحبت کردن و اطلاعات اشخاص تکیه می‌کنند. این نوع انجام تعارفات نسبت به اشخاص متفاوت است و هر کسی موظف است بنابر پایه و عنوان اشخاص طرز برخورد و رفتار خودش را نسبت به موقعیت آنان تطبیق دهد. از طرفی این اظهار ادب و احترام نسبت به میزبان هم نباید بیش از آنی که شایسته اوست باشد در این‌صورت ممکن است باعث خود بزرگ‌بینی طرف و حقیر شمردن میهمان تازه وارد خود گردد و از شئوناتش در مقابل میزبان بکاهد. البته قبول کلیه این تشریفات و رعایت این همه اصول در تعارفات برای من تا حدودی ثقیل و غیرقابل قبول بود مثل گفتن کلمه "بسم الله" بهنگام تعارف غذا بدیگری، یا هنگام دعوت تازه واردی، به نشستن در کنار خودت. در همان اولین جلسه‌ای که در میهمانی که شرکت کردم، متوجه قائل شدن تفاوت زیادی در رفتار میزبان با اشخاص بهنگام ورودشان بمنزل، یا از طریق نحوه بلند شدن تمام قد و بطور کامل او در مقابلشان، و یا در صورت محترم‌تر بودن شتافتن، به استقبال تا سرپله‌ها یا حتی تا مقابل در منزل و با ادای احترام زیاد، تعظیم و تکریم و خوش آمدگویی فراوان آن‌ها را بداخل دعوت کردنش شدم. بهمین طریق بهنگام خاتمه میهمانی و انجام بدرقه و خداحافظی.»1 1.چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 64- 65 cafetarikh.com @cafetarikh
شدن با حداقل امکانات گذشته از آنکه ورزش‌های ساده و کم‌تنوع بود، وسایل ورزشی آنان نیز تنوع کمی داشت و در شکل ابتدایی بود. با این حال بسیاری از ورزش‌ها به صورت اصولی و جدی انجام می‌گرفت و تأثیر زیادی بر سلامتی و بنیه بدنی آنان داشت: «وسایل ورزشی ایران بسیار ساده است. من تمرینها و حرکات زیر را بیشتر دیده‌ام: پا زدن. تمام ورزشکاران دست را از آرنج خم می‌کنند و به صورتی که ساعد با محور بدن موازی می‌شود و دو بدو مقابل هم جست می‌زنند در ابتدا با تأنی و بعد با ضرب سریع تا اینکه تعداد حرکات به دویست تا سیصد برسد و یا اینکه به دیوار گود تکیه می‌دهند و با پائی که از زانو و کمر خم شده است مدتی به دیوار می‌کوبند و آنگاه نوبت به پای دیگر می‌رسد یا میل گرفتن. دو گرز چوبی را که وزن هریک بین پنج تا ده کیلو است به دور سر به دوران در می‌آورند؛ کار کشته‌ترها گاه یکی و گاه دیگری را به هوا پرتاب می‌کنند و با مهارت آن‌ها را دوباره می‌گیرند. این حرکات بخصوص عضلات بازوان و سینه را تقویت می‌کند و پهلوانان سرشناس و نام آور بخصوص بازو و سینه نیرومندی دارند. سنگ گرفتن. به پشت می‌خوابند. آن‌ها را قدری جمع می‌کنند دو تخته سنگین را بدست می‌گیرند که هر کدام حدود بیست و پنج تا سی و پنج کیلو وزن دارد که در وسط آن سوراخی است با چوبی به صورت مورب. این تخته‌ها را به روی سینه به داخل و خارج حرکت می‌دهند. این تمرین سخت خسته کننده، عضلات سینه و شکم و همچنین پشت را بسیار بکار می‌اندازد. شنا رفتن. چنان به روی زمین قرار می‌گیرند که فقط انگشتان پا و کف دست با زمین تماس داشته باشد و بقیه بدن آزاد بماند؛ آنگاه به تمرین آغاز می‌کنند و متناوبا ثقل بدن را روی انگشتان پا و دست قرار می‌دهند و به هنگام به جلو سریدن پیشانی همواره با زمین تماس پیدا می‌کند. دیدم پهلوانانی را که هشتصد بار پشت سر هم این تمرین فرساینده را تکرار کرده‌اند. در این تمرین عضلات پشت و بخصوص عضلات ناحیه پهلو به بهترین نحو به فعالیت می‌افتد.»1 1.یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1368، چاپ دوم، ص 136 cafetarikh.com @cafetarikh
رو به فروپاشی است؟! بعد از ، ، خواستار اختیارات بیشتری شد. برخی از این موضوع با عنوان قدرت‌طلبی مصدق یاد کرده‌اند؛ اما واقعیت آن است که این اختیارات جهت مقابله با مشکلات اقتصادی کشور بود که مخالفت شاه را به دنبال داشت: «اقتصاد‌ ایران رو به فروپاشی است. مهندسان ‌ایرانی قادر به راه‌‍انداختن تأسیسات آبادان نیستند. دستگاه‌های حفاری از کار افتاده‌‍اند، چربی و روغن دستگاه‌ها را مسدود کرده است و اسکله‌‌های بارگیری و بنادر بی‌مصرف افتاده‌‍ اند. همه جا فقر و فلاکت حکمفرماست. کمونیست‌های حزب توده هر روز تظاهرات راه می‌‌اندازند و در خیابان‌ها به جان هم می‌‌افتند. اطلاع می‌‌یابم که مصدق برای مبارزه با مشکلات اختیارات تام خواسته است. شاه از دادن اختیارات سر باز می‌زند و قوام السلطنه را به نخست وزیری منصوب می‌‌کند و او هم با موضع گیری در مقابل ملی کردن صنعت نفت مرتکب اشتباه می‌‌شود. جبهه ملی اعلام اعتصاب عمومی ‌‌می‌‌کند.‌ آیت‌الله کاشانی حکم جهاد می‌‌دهد و حزب توده نیز از آن طرف هوادارانش را متشکل می‌‌کند. جمعیت به خیابان‌ها می‌‌ریزند و با چوب و سنگ به تانک‌ها حمله می‌‌کنند، تیراندازی می‌‌شود و انسان‌ها کشته می‌‌شوند. وحشتناک است.»1 1.ثریا اسفندیاری بختیاری و لوئی والنتین، کاخ تنهایی،‌ترجمه نادعلی همدانی، تهران، مترجم، 1370، ص 152 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ ایران عصر پهلوی و سیاست عدم تعهد؟! دوره نخست‌وزیری ، فرصت مناسبی جهت فعالیت مجدد جبهه ملی تحت عنوان جبه دوم ملی را فراهم آورد. این گروه ضمن اعلام مخالفت‌های خود با شاه، طرح سیاست عدم تعهد ایران در سطح بین‌المللی را نیز مطرح نمودند که با واکنش شدید شاه مواجه شد: «در اوایل دهه 40، سه جناح سیاسی در ایران وجود داشت. شاه و زعمای رژیم، دکتر امینی و دار و دسته‌اش و بالاخره جبهه ملی. دکتر امینی یکی از یاران دیرینه دکتر مصدق را که عضو جبهه ملی نبود اما رئیس کمیته اجرائی «جمعیت همکاری با کشور‌های آسیایی و افریقایی» بود، یعنی مهندس غلامعلی فریور را در حکومت خود به وزارت صنایع و معادن برگزید. جمعیت مزبور اعلامیه‌ای صادر کرد و خواستار بیطرفی و عدم تعهد ایران گردید. فریور نیز بعنوان اظهارنظر شخصی گفت که اگر ایران مانند نهرو سیاست عدم تعهد را در پیش بگیرد، موقعیت بین‌المللی بهتری کسب خواهد کرد. دکتر امینی مذاکراتی را هم برای تشکیل یک حکومت ائتلافی با سران جبهه ملی آغاز کرد. جبهه ملی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۰ تظاهرات عظیمی ‌در میدان جلالیه ترتیب داد که مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند. در این میتینگ یکی از سران جبهه ملی خواستار خروج ایران از پیمان سنتو و لغو قرارداد کنسرسیوم و آزادی انتخابات و اتخاذ سیاست، عدم تعهد گردید. جبهه ملی می‌خواست تظاهرات دیگری در سالروز ۳۰ تیر ترتیب بدهد. اما شاه دیگر نتوانست تحمل بکند و جلو آن را گرفت و خودش در سالروز ۲۸ مرداد میتینگی در دوشان تپه ترتیب داد و طی نطق شدیداللحنی با خواسته ‌های جبهه ملی و همچنین با گفته‌های دکتر امینی دایر بر اینکه مملکت ورشکسته است و اوضاع اقتصادی وخیم است به مخالفت پرداخت.»1 1.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، ص 164 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ وقتی چاقو دسته خود را می برد! ماجرای خیانت خواهرزاده به گواه تاریخ یکی از عوامل موثر بر پیروزی کودتای 28 مرداد، عملکرد دکتر مصدق مبنی انتصاب افراد خائن و وابسته به دربار پهلوی در مشاغل مهم و کلیدی بود. شیوۀ عمل دکتر‌ مـصدق در انـتخاب همکارانش بر اساس ضوابط و معیارهایی بود کـه خود بـه آن اعـتقاد داشت. مصدق باور‌ نمی‌کرد کسانی که دست بـیعت بـه‌ او‌ داده‌اند،خیانت کنند.این‌ گمان‌ او‌ موجب گردید که‌ افسرانی‌ مانند سرتیپ محمد دفتری، سرتیپ اشرفی، سرهنگ فرهنگ خسروپناه، که بـه دسـتور خود او و با پیشنهاد رئیس سـتاد ارتـش، عهده‌دار‌ پستهای‌ مـهم‌ نـظامی و انـتظامی بودند، با کودتاچیان همدست گردند. سرتیپ ‌- خواهرزاده مصدق- پس‌ از‌ شـکست‌ کودتای 25 مرداد و اثبات همکاری او با سرلشکر زاهدی، بازپرس فرمانداری نظامی دستور بازداشت وی را صادر کرد، ولی نخست‌وزیر کـه بـاور نداشت یکی از بستگان نزدیکش خیانت کـند،اتهام دفتری‌ را «شایعه‌سازی مخالفان بـرای تـضعیف دولت» دانست.به همین دلیل نه تـنها بـا دستگیری دفتری موافقت ننمود، بلکه او را به ریاست شهربانی کل کشور منصوب کرد. دفتری با این سمت، بعد از ظـهر 28 مـرداد افسران و پاسبانان‌ شهربانی را تشویق نـمود بـه مـخالفان بپیوندند و به خانه نـخست‌وزیر حـمله کنند. دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کـشور دولت مـصدق دربارۀ انتصاب دفتری به ریاست شهربانی گفت: «...در همین وقت (ساعت 11 صبح) آقای نخست‌وزیر‌ با‌ تلفن به من گـفتند بـا مطالعاتی که کرده‌ام مقتضی است دستور بـدهید ریـاست شهربانی کـل را بـه تـیمسار سرتیپ دفتری بدهند و فرمانداری نـظامی هم‌ به‌ عهدۀ او واگذار شده است‌ و او فعلا در شهربانی است. من با اینکه از تغییر فوری تصمیم قـبلی راجـع به سرتیپ شاهنده و انتخاب دفتری و صـدور ایـن دسـتورهای ضـدونـقیض‌ در‌ چنان اوضاع و احـوالی متعجب‌ و مـتوحش شدم، ناچار به ملاحظاتی که در چنین اوقات رعایت آن واجب است، به رئیس کارگزینی دستور دادم ابلاغ را تهیه کند. روز بعد از دکـتر مصدق پرسـیدم آقا به این افسر اعتماد داشتید؟ دکتر فـرمود: آقا‌ کـاش‌ بـودید و مـی‌دیدید؛ این افـسر کـه با ما نسبت دارد، صبح روز 28 مرداد آمد و با گریه گفت: بهمن خدمتی رجوع کنید؛ من چه موقع مناسب‌تر از حال می‌توانم به شما خدمت کنم.» کاظمی ازدینی،ضیاء، سرلشکر محمد دفتری و نقش او در کودتای 28 مرداد 1332 ، مجله تاریخ معاصر ایران، تابستان 1382 ، شماره 26 ، ص 56 cafetarikh.com @cafetarikh
و استفاده ابزاری از شعر در راستای غربی کردن جامعه بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و با توجه به نفوذ جریانهای انحرافی در این جنبش، فرهنگ دینی جامعه آماج حملات گروههای مختلف قرار گرفت. بعد از استیلای افراد غرب‌گرا در مجلس شورای ملی و دولت پس از فتح تهران، جریان غربگرا و غربزده بی پرده تر و عریانتر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام ستیزی پرداخت؛ به ویژه در آن میان روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. شاعران روشنفکر در اشعارشان «حجاب» را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی می‌کردند. البته این شاعران عموماً حجاب و داشتن عفت را از هم جدا می‌کردند و عنوان می‌داشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم می‌شود عفیف بود. مثلا «ایرج میرزا» از دوره مشروطه و زمانی که در خراسان بود، شروع به سرودن اشعاری در نفی حجاب بانوان کرد. با نشر این اشعار علما و متدینین مشهد و دیگر شهرها به اعتراض برخاستند و او ناگزیر به تهران آمد. ورود ایرج میرزا در تیرماه 1303 به تهران با استقبال تعدادی از زنان طرفدار بی حجابی مواجه شد که برای تشکر از سرودن اشعار رفع حجاب و آزادی نسوان تجمع کرده بودند. «ملک الشعراء بهار» نیز در سال 1307 در قصیده‌ای با عنوان «زن شعر خداست» اینگونه به استفاده از حجاب در میان جامعه ایرانی می‌پردازد: «نشود منقطع از کشور ما این حرکات – تا که زن بسته و پیچیده به چادر باشد حفظ ناموس زمعجر نتوان خواست بهار – که زن آزادتر اندر پس معجر باشد» دیوان محمدتقی ملک الشعراءبهار، انتشارات علم، چاپ 1381، ص 368 cafetarikh.com @cafetarikh
خوش‌بینی هایزر به ارتش ایران در رابطه با سفر محرمانه هایزر و بی‌اطلاعی مقامات ایران از جمله شخص شاه نوشت «من از ورود هایزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نیز اطلاعی نداشت من تنها بعدها بود که از طریق گارد شنیدم که بدره‌ای به محمدرضا اطلاع داده که هایزر 20 روز است که در تهران است. محمدرضا تلفنی از سولیوان سفیر امریکا گله می‌کند و فردای آن روز سولیوان و هایزر به اتفاق هم به دیدار محمدرضا می‌روند. .» رابرت ، فرستاده ویژه آمریکا به ایران با هدف ایجاد بسترهای مناسب جهت برقراری ائتلاف میان نظامیان و بختیار وارد ایران شد. وی بر اساس دیدگاه‌های خود به تحلیل خوشبینانه از حوادث ایران پرداخت و بر این باور بود که اعتراضات مردمی تأثیری بر تغییر حکومت نخواهد داشت؛ زیرا به زعم او نظامیان هنوز به شاه وفادار بودند. اما تصورات هایزر اشتباه بود و او به زودی دریافت که رفتن شاه حتمی است، از این رو گزینه کودتا مورد توجه او و تحلیلگران آمریکا قرار گرفت. اما کودتا و احتمال انجام آن نیز برگرفته از نگاه اشتباه هایزر و سایر تحلیلگران آمریکایی بود؛ زیرا نه تنها بخش قابل توجهی از نظامیان نیز به امام و مردم پیوسته بودند؛ بلکه جنبش اعتراضی مردم و رهبری امام (ره) کنترل اوضاع را از دست رژیم و آمریکا خارج ساخته بود. برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی تیتر مطلب کلیک کنید cafetarikh.com @cafetarikh
مبدأ تاریخ توسعه سرمایه‌داری در ایران بعد از کنترل دولت در امور سیاسی و اقتصادی گسترش یافت و در نوع خود تبدیل به یک بحران سیاسی شد. دولت با کنترل بر بخش‌های مختلف کشور، توانست بسیاری از نیروهای رقیب را از دایره قدرت خارج کرده و یا مجبور به عقب‌نشینی نماید: «دوره 1960- 63 نقطه عطفی در تحول دولت ایران بود. این دوره از یکسو مبدأ تاریخ توسعه سریع سرمایه‌داری در ایران است. از سوی دیگر نیروهای سیاسی گوناگونی را که در برابر تحکیم قدرت شاه و تقویت کلی دولت پهلوی مقاومت می‌کردند، یعنی مالکین، سران عشایر و علماء از بخش مخالفان سنتی، و جبهه ملی، حزب توده، دانشجویان و معلمان از دسته دیگر مخالفان، به موضع دفاعی راند. این نقطه پایانی بود بر هرگونه امیدی مبنی بر اینکه نیروهائی که در دوره 53-1941 رها شده بودند بتوانند نتیجه کودتای ۱۹۵۳ را برگردانند. تا اواخر دهه ۱۹۷۰ ابتکار عمل در دست رژیم باقی ماند و افزایش قیمت نفت از ۱۹۷۱ به بعد با چند برابر کردن درآمدهای دولت، به سیاست‌های دولت تحرک تازه‌ای بخشید. در این هنگام رژیم، کنترل همه فعالیت‌های عمومی ‌را در داخل مرزهای ایران در دست داشت. هرگونه فعالیت سیاسی مستقلی ممنوع شد. دولت به نیروی عمده اقتصادی بدل شد و برنامه‌های عمرانی دولت سرعت سیر حیات اقتصادی کشور را تعیین می‌کرد. بنگاهای مستقل اقتصادی - چه در کشاورزی چه در صنعت به بانک‌هائی که از صندوق دولت می‌گرفتند کار می‌کردند. حیات فرهنگی و ایدئولوژیک ایران نیز تحت سیطره دولت بود.»1 1.فرد ‌‌هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، انتشارات علم، 1358، صص 27- 28 cafetarikh.com @cafetarikh
تأثیر بیماری واگیردار طاعون در اقتصاد بیماری بسیار عفونی و مشترک بین انسان و موش در تاریخ ایران اغلب همراه با وبا شیوع یافته است، پزشکان ایرانی مانند «ابوسهل مسیحی» در رساله‌ای پیرامون طاعون، «علی بن عباس مجوسی» در کتاب طب ملکی و «ابوعلی سینا» در قانون این بیماری را توصیف و به آن پرداخته‌اند. برخی از منابع به سبب تشخیص ندادن به طور همزمان از طاعون در کنار وبا سخن می‌گویند، اما در منابع مربوط به دوره تیموری به طور جداگانه هم به این بیماری پرداخته شده است. گزارش مورخ نامی «محمد بن خاوند شاه معروف به میرخواند» مربوط به سال 780ه.ق که بیان می‌کند:«در تابستان آن سال، بیماری طاعون در کلات ظاهر شده و بسیاری از مردم آنجا به هلاکت رسیدند.» (1) حاکی از آن است که در کلات مشهد بیماری طاعون سبب تلفات سنگین شده است. در منابع دوره تیموری مانند روضة الصفا، روضات الجنات، حبیب السیر، احسن التواریخ و مطلع سعدین، به کرات به وقوع طاعون در شهرهای هرات، شیراز و تبریز اشاره شده است. علاوه بر ناامنی و وقوع جنگ‌ها در داخل ایران که همواره سبب بروز قحطی و بیماری می‌شدند، واقع شدن بخش قابل توجهی از جاده ابریشم در خاک ایران گاه سبب می‌شد تا بیماری‌های واگیردار از سایر نقاط حتی شرق دور و اروپا به کشور ما ایران منتقل شوند. گزارش های مربوط به طاعون جهانگیر (پاندمیک) در سال‌های 877- 747ه.ق /1473-1346م که آسیا و اروپا را در بر گرفت، حاملان آن موش‌های صحرایی و هیأت‌های تجاری، سیاسی و مذهبی بوده‌اند.(2) در دوره‌های بعدی تا زمان قاجار به سبب کشف راه‌های دریایی و زیاده خواهی سیاسی و اقتصادی دول اروپایی رفت و آمد خارجی‌ها به ایران بالا گرفت. در زمان حکومت دودمان صفوی ایران چندین بار گرفتار طاعون شد. در یک مورد استان گیلان، شهرهای تبریز، قزوین و اردبیل را در برگرفت و در قزوین و اردبیل حدود 30 هزار کشته بر جای گذاشت. در دوران حکومت شاه عباس، شیوع همزمان وبا و طاعون از قزوین آغاز و به شهرهای ابهر، طارم، خلخال، زنجان، آذربایجان و گیلان، تسری یافت. در قزوین 20 هزار نفر مردند. بعد از اشغال اصفهان و سقوط صفویان به دست افغان‌ها درسال 1727 م طاعون در گیلان شیوع یافت. در 1731 نیز این بیماری جان حدود 20 هزار نفر را در همدان و مناطق غرب ایران گرفت.(3) روی کار آمدن ها در ایران برآمدی از جنگ‌های داخلی در ایران بود که آقا محمد خان قاجار در طی درگیری‌های شدید با رقبا توانست دودمان قاجار را در ایران به قدرت برساند، کمی بعد وقوع جنگ‌های ایران و روس و آسیب دیدن ارتش و مردم ایران در این جنگ‌ها جملگی سبب بروز بیماری‌های واگیردار در جامعه شدند. وقوع حادثه مهلک و مرگبار طاعون از اواخر 1246 تا اواسط 1247ه.ق طیف جغرافیایی وسیعی از ایران و عراق را در بر گرفت و سبب کشتار مردم شد. به نظر می‌آید بروز بیماری واگیردار اعم از وبا، طاعون، سل و غیره به سبب ناکارآمدی‌های طب سنتی و نبود امکان دفن اجساد رواج و گسترش می‌یافتند. «یاسنت لویی رابینو» نماینده سیاسی انگلستان در استان گیلان در کتاب ولایات دارالمرز گیلان می‌نویسد:«در حدود 1830 -1831م طاعون در گیلان شیوع یافت و طی چند هفته نصف جمعیت رشت که بالغ بر چهل هزار نفر می‌شدند هلاک شدند و بقیه به هر طرف که پیش آمد گریختند. در مدت کوتاهی جز تعدادی از اجساد مردگان در رشت چیزی نماند و این شهر به صورت شهری مرده درآمد. دیگر کسی در آنجا دیده نمی‌شد.آنهایی که دچار طاعون بودند تنها می‌ماندند و خویشان و دوستان شان آنها را رها می‌کردند و بالاخره در فقدان وسیله از دنیا می‌رفتند. هنگامی که ساکنان رشت نزد آنها بازگشتند، این بیماری دامنگیرشان شد و به این ترتیب جمعیت رشت به هشت هزار نفر تقلیل یافت.» همین‌طور در ادامه به تأثیر بیماری واگیردار طاعون در جابه‌جایی‌های اجتماعی و اقتصادی پرداخته و می‌گوید:«پول صاحبان تازه‌ای پیدا کرد. بعضی که ثروتمند بودند گرفتار فقر شدند. ثروت و تجملات و اثاثه آنها را همسایگان برداشتند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند به ثروت رسیدند.»(4) درسال 1246 در تبریز وبا و طاعون و در سال 1287 ه.ق در سقّز و بانه کردستان طاعون جان بسیاری را گرفت. این گزارش ها بیانگر نبود درمان و تدابیر جامع کفن و دفن در تاریخ اجتماعی ایران هستند، که با وقوع این وقایع موقعیت مالی بسیاری از افراد و خانواده‌ها دگرگون می‌شد. چه بسا این حوادث سبب شکل‌گیری دغدغه‌های قشر روشنفکر ایرانی در دوره قاجار مبنی بر ترقی علمی در بخش درمان و طبابت شد. 1-میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضة الصفا، تلخیص عباس زریاب خویی 2-کثیری، مسعود و نجمه سالک، طب در دوره مغول 3-عزیزی، محمد حسین و فرزانه، تاریخچه طاعون انسانی در ایران، فصلنامه گیلان ما 4-رابینو، یاسنت لویی، ولایات دارالمرز گیلان، ترجمه جعفر خمامی‌زاده cafetarikh.com @cafetarikh
از نخست‌وزیری سیر نشده بود قدرت سیاسی و رقابت بر سر آن، یکی از ویژگی‌های افراد حاضر در سیستم سیاسی رژیم پهلوی بود که گاه تا مرز دشمنی نیز پیش می‌رفت. این موضوع متأثر از ولع سیاسی و اشتهای سیری ناپذیر آن افراد در کسب قدرت سیاسی بود که نمونه آن در میان بسیاری از افراد از جمله آموزگار و هویدا قابل مشاهده است «باری، با انتخاب به نخست‌وزیری و انتصاب هویدا به وزارت دربار آن خصومت و اختلاف دیرین تشدید شد، چرا که هویدا ظاهراً بعد از سیزده سال نخست‌وزیری هنوز از آن سمت سیر نشده بود و با رقیب دیرین که جای او را در کاخ نخست‌وزیری گرفته بود بر سر عناد بود و چون در مقام وزارت دربار بهر حال هنوز اهرم قدرتی را بدست داشت شروع به کار شکنی در کار دولت آموزگار کرد و بنا به گفته آموزگار به خود من یکی از همین موش کشی‌ها و چوب لای چرخ دولت گذاشتن‌ها بالاخره شعله انقلاب را روشن کرد.»1 1.احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، 1371، چاپ دوم، ص 75 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ فعالیت سفارت در ایران فعالیت رسمی اسرائیل در ایران ابتدا در زمینه‌های اطلاعاتی و امنیتی آغاز شد؛ اما بتدریج در سایر امور اقتصادی- مالی و کشاورزی نیز گسترش یافت و این کشور توانست از طریق این فعالیت‌ها، بهره و سود اقتصادی کلانی ببرد. اسرائیل یکی از واردکننده‌های بزرگ نفت ایران بود و بخش قابل توجهی از نیازهای نفتی خود را از طریق ایران تأمین می‌کرد: «سفارت اسرائیل در ایران فقط در زمینه اطلاعاتی فعال نبود، بلکه در سایر زمینه‌ها نیز فعالیت چشمگیر داشت. گاه به گاه سفارت، یهودیان ایران را در سالنی جمع می‌نمود و در این جلسات ضمن سخنرانی و تحریک روحیه قومی آنها، برای کمک به اسرائیل اعانه جمع آوری می‌شد و هر بار مبالغ کلانی پول ارسال می‌گردید. در این جلسات، که تصور می‌کنم ماهیانه بود، مأمورین اداره کل هشتم ساواک شرکت داشتند. در سفارت نیز میهمانی‌های نیمه‌خصوصی داده می‌شد و سفرای برخی کشورها و کارمندان سفارتخانه‌ها و یهودیان سرشناس و گامی مقامات ایران در این میهمانی‌ها شرکت می‌کردند. از اداره کل هشتم ساواک نیز دعوت به عمل می‌آمد. بعلاوه، سفارت اسرائیل هرازگاهی از مقامات ایرانی برای بازدید از اسرائیل دعوت می‌کرد و هدف بیشتر تبلیغ پیشرفت کشاورزی و صنعت اسرائیل بود.»1 1.حسین ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 553 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ مزار امامزاده اسحاق در ساوه شهر ساوه به دلیل سابقه و قدمت تاریخی خود دارای آثار باستانی متعددی است. یکی از بناهای بی نظیر این شهر مزار‌ امامزاده‌ اسحاق‌ در خارج شهر ساوه، و در چند صد متری مسجد جامع واقع شده است. «بنای‌ این‌ امامزاده نسبتاً کوچک است و در طیّ تجدید سـاختمانهای مـتوالی بـه قدری تغییر کرده‌ که‌ بـه‌ درسـتی نـمی‌توان معیّن کرد که ساختمان اصلی در چه تاریخی بنا شده است. در‌ داخل‌ اطاق گنبد، سنگ قبری برجسته وجود دارد که اکنون با لوحـه سـفالی نـیلی‌ حاوی‌ قسمتی‌ از سوره چهل و هشتم پوشیده شده، و جـمله «در سـنه 676 (78-1277 م) نوشته شد»، روی‌ آن‌ دیده می‌شود. واضح است که این لوحه در اصل روی دیوار یا‌ بالایی‌ قرنیس‌ کف اطاق و یـا زیـر خـطِ آغاز طاق قرار داشته و بعداً روی سنگ قبر گذاشته شده‌ اسـت‌. تنها‌ نشانی که می‌رساند ساختمان متعلق به همان دوره است، وجود تزیینات بر‌ دیوار‌ خارجی است که عبارت اسـت از گـچ‌کاری و کـاشی‌های نیلی شفاف و غیرشفاف که طرح هندسی غیرعادی و دقیقی‌ دارند‌. درباره هویت صـاحب مـقبره، حمداللّه مستوفی اسحاق مذکور را فرزند بلاواسطه امام‌ موسی‌ کاظم علیه‌السلام دانسته است. cafetarikh.com @cafetarikh
❌ بازی‌های جذاب همیشه در دسترس ایرانی سرگرمی‌ها و نمایش‌های عصر قاجاری، بازی‌هایی ساده بودند که بسیاری از آنها با ابزارهایی ساده به نمایش درمی‌آمدند. بسیاری از این نمایش‌ها برگرفته از مراسمات خاص مردم آن روزگار همچون مراسم عروسی، نوروز و... بود. «بازی‌ها در تهران دوره قاجار در برخی از جشن‌ها نیز کاربرد داشته‌اند که معمولاً انواع نمایشی آنها در مراسم نامزدی، عقد و عروسی و امثال آن و در جشن‌های نوروز و سیزده‌بدر هم بازی می‌شدند. نکته مهم دیگری که تقریبا در تمامی بازی‌های سنتی به چشم می‌خورد و از ویژگی‌های بازی‌های سنتی تهران دوره قاجار نیز به‌شمار می‌آید ابتدایی و در دسترس بودن ابزار آن است. ابزاری چون چوب، سنگ، توپ پارچه‌ای، طناب،‌کمربند،‌نردبان،‌حبوبات و میوه‌ها. از جمله بازی‌های مشهور این دوران، که برخی از آنها تنها ویژه شهر تهران نبودند، می‌توان به بازی‌های زیر اشاره کرد: الف. بازی سرگرمی: آب اومد، کدوم آب، آتش‌داری بالاترک، آسیاب بچرخ، عموزنجیرباف، آفتاب مهتاب چه رنگه،‌اشرت‌اپرت،‌اتل متل توتوله، ارش قرش،‌اوستا بدوش زن اوستا ندوش، کلاغ‌پر،‌تاپ تاپ خمیر،‌یک قل دوقل، باقالی به چند من،‌تاب‌بازی،‌ترنابازی،‌حمومک مورچه داره، نون بیار کباب ببر، هل و گلاب و...»1 1.محمدحسین ناصربخت، سرگرمی‌های مردم تهران در دوران قاجار و تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1394، ص 83 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ عجیب بود سنت قرض دادن ایرانی ها از منظر غربیان یکی از سنت‌های خاص و عجیب از منظر غربیان در دوره قاجار که تقریباً میان تمامی بخش‌های مردمی نیز رواج داشت، سنت قرض دادن بود. قرض دادن بدون هیچ‌گونه قرارداد و یا تعهد کتبی صورت می‌گرفت؛ اما معمولاً بیشتر افراد علیرغم عدم تعهد کتبی، خود را ملزم به پس دادن وام می‌دانستند: «هر کسی آماده پول قرض دادن و پول قرض گرفتن است. شاه به دولت قرض می‌دهد، شخصیت‌های بزرگ به افراد پایین، تجار به شخصیت‌های بزرگ، نوکر به ارباب، ارباب به نوکر، سرباز به افسر و افسر به سرباز پول قرض می‌دهد. بازاریان نادرست با یک دست قرض می‌دهند و با دست دیگر قرض می‌گیرند و خلاصه این همان وضع آرمانی پانورژ است. این وضع در نظر اول غیرقابل توجیه به نظر می‌رسد به خصوص که در میان تمام این بدهکاران حتی یک نفر را پیدا نمی‌کنید که حقیقتاً با حسن نیت و در سر موعد تعهداتش را عملی کند. امضا که در کشور ما معمول است و مهر که در ایران رایج است به حد وفور و هرقدر بخواهید رد و بدل می‌شود، ولی پس گرفتن آن در ازاء پرداخت دین مرسوم نیست. بدون شک این وضع موجب بی‌نظمی زیادی می‌شود ولی مصیبت بار نیست. طلبکاری که اثاثه بدهکارش را بفروشد در نظر مردم مثل یک هیولا جلوه می‌کند. همه اهل محل بر ضد او متحد می‌شوند و آرامش را از او سلب می‌کنند. پس بهتر است بگذارد پولش را بخورند تا اینکه متوسل به زور بشود.»1 1.ژوزف آرتور دو گوبینو، سه سال در‌آسیا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر قطره 1383، ص 283 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ شاه صدای انقلاب مردم را شنید علیرغم آنکه تصور عمده شاه و رژیم بر آن بود که دانشگاه‌ها و مدارس مهمترین کانون حمایت از او و رژیمش است؛ اما واقعیت این است که ‌این نهادها در شکل احزاب و گروه‌های مختلف، مهمترین نهاد مخالف شاه محسوب می‌شدند. چنانچه می‌توان گفت صدای اعتراض مردم از دانشگاه‌ها و مدارس به گوش شاه رسید: «با آغاز نهضت اسلامی، دانشگاه‌ها و مدارس بـه کانون تظاهرات برضد رژیم پهلوی تبدیل شده بودند. بـه هـمین دلیـل، دانشـجویان و دانش‌آموزان در روز ١٣ آبان تظاهرات باشکوهی در دانشگاه تهران برگزار کردند. ایـن تظاهرات را رژیم به خاک و خون کشید. متعاقب آن، روز بعد، مردم در اعتراض به‌این کشتار تظاهرات عظیمی برپا کردند، شدت مخالفت مردم بـاعث شـد، دولت شـریف امامی‌که شعار عوام فریبانه «آشتی ملی» را مطرح می‌کرد، جای خود را به دولت ارتشبد ازهاری بدهد. شاه نیز در رادیو و تلویزیون اعلام کرد که صدای انقلاب ملت ایران را شنیده است و ضمن اعتراف به اشتباهات خود، از علما می‌خواهد که مردم را به آرامش دعوت کنند. امام خمینی با موضعگیری قاطع نسبت به‌این اقدام شاه، ضربه نهایی را بر پیکر نظام شاهنشاهی وارد ساخت.»1 1- #موسی_نجفی و #موسی_حقانی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفه‌های دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 522 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ ظاهر آرام کشور در حکومتی که پایه مردمی نداشت بسیاری از تحلیگران خارجی، ایران تحت حکومت شاه را جزیره ثباتی می‌دانستند که امکان تزلزل و سقوط آن امری عجیب و ناممکن به نظر می‌رسید؛ اما ترکیب دولت به خوبی نشان دهنده پایه‌های لرزان حکومت بود: «دولت متشکل از عناصر تکنوکرات و مقاماتی بود که پایه قدرت سیاسی و مردمی نداشتند و برای حفظ موقعیت و دوام حکومت خود متکی به شخص شاه بودند. نیروهای مسلح و قوای انتظامی همه تحت فرماندهی و نظارت مستقیم خود شاه قرار داشتند که با عنوان فرمانده کل قوا بر آنها فرمان می‌راند، در مجموع ایران نسبت به دهه گذشته وضع اطمینان بخش‌تری داشت و یک نمونه ثبات و آرامش در میان کشورهای جهان سوم بشمار می‌آمد. از سوی دیگر با امکانات وسیعی که بر اثر افزایش درآمد نفت برای ایران فراهم شده و برنامه‌هائی که برای توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور در دست اجرا بود دلیلی برای تزلزل موقعیت شاه و یا متوقف شدن مسیر پیشرفت و استحکام رژیم او بنظر نمی‌رسید.»1 1.آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دکتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، 1363، چاپ دوم، ص 19 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ آسیب های اجتماعی با ورود لهستانی ها در ایران آسیب های فراوانی به جامعه ایران وارد کرد. بخشی از این آسیبها اقتصادی بود، بخش سیاسی و البته بخشی فرهنگی و اجتماعی. از جمله آسیب های اجتماعی و فرهنگی این جنگ را باید در ورود مهاجرین لهستانی به ایران جستجو کرد: «... دولت های متفق گروهی از آوارگان لهستانی را که بیشتر آنها را زنها و کودکان یهودی تشکیل می دادند و آنها را از چنگ مقامات نازی رهانیده بودند به اردوگاهی در شمال غربی شهر تهران انتقال داده بودند... یادم هست مردم به خصوص جوانها و جویندگان کامجویی و کامرانی به این اردوگاه که با سیم خاردار احاطه شده بود، می رفتند و با کسب اجازه از مسئولان اردو، زنها یا دخترانی را برای گشت گذار در شهر با خود همراه می بردند.... بیچارگی و درماندگی این مردم بی خانمان و در به در به حدی بود که گاهی به دلیل یک وعده غذا یا یک قوطی کنسرو تن به خودفروشی می دادند و چه بسا از آنها که از این راه دچار بیماری های آمیزشی و نابسانی های دیگر از قبیل بارداری و در به دری شدند. رفته رفته بیماری تیفوس که شایع بود آنها خود آن را به ایران آورده اند در میانشان و سپس در میان مردم شهر شیوع پیدا کرد و گروه پرشماری از آنها و ایرانیان را به کام مرگ درکشید.»1 1-حسین شهید زاده، راه بی بازگشت، تهران، انتشارات اطلاعات، 1390، ص 234-23 cafetarikh.com @cafetarikh
❌ سپهبد #تیمور_بختیار در میان ورزشکاران زورخانه جعفری سپهبد تیمور بختیار، فرزند فتحعلی بختیار (سردار معظم بختیاری) در سال 1293ش در شهرکرد متولد شد، پدر او از نوادگان امام قلی خان ایلخانی بود. تیمور بختیار تحصیلات ابتدایی خود را در اصفهان به پایان برد و آن گاه چون دیگر خان زادگان بختیاری برای ادامه تحصیل به همراه شاپور بختیار به دنبال فرستاده شد و پس از دریافت مدرک دیپلم به فرانسه رفت. در فرانسه به دانشکده نظامی سن سیر وارد شد و پس از دو سال تحصیل در این مدرسه با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت. در ارتش ایران پله های ترقی را یک به یک پیمود و در سال 1325 او از فرماندهان هنگ سوار حمله بود. در جریان غائله آذربایجان، موفق به سرکوب دموکراتها در منطقه مراغه شد و این موفقیت وی موجب ارتقاء به درجه سرهنگی شد. بختیار در سال 1329 رئیس ستاد لشکر گارد بود و در دوره حکومت دکتر محمد مصدق به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد تا از تهران نیز دور باشد. در جریان کودتای 28 مرداد، بختیار با کودتاگران همراه شد و قوای خود را مجهز کرد تا در صورت ضرورت به تهران حمله کند، اما کودتاگران به حضور وی نیاز پیدا نکردند. به پاس همراهی با کودتاگران در 5 دی ماه 1332 به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد و به قلع و قمع مخالفان رژیم پهلوی پرداخت. از اقدامات وی دراین دوره دستگیری سیدحسین فاطمی، دستگیری اعضای شاخه نظامی حزب توده، دستگیری نواب صفوی و دیگر اعضای فداییان اسلام، اعدام مخالفین و سانسور مطبوعات بود. cafetarikh.com @cafetarikh
❌ چگونگی دستگیری و تبعید حضرت امام(ره) در یک روزنامه عراقی سند زیر گزارشی است از روزنامه الفجر الجدید چاپ بغداد راجع به تبعید حضرت امام خمینی(ره) به ترکیه در سال 1343. در این سند گزارشی از چگونگی دستگیری و تبعید حضرت امام(ره) به دلیل مبارزه با سلطه آمریکا بر ایران و تصویب لایحه کاپیتولاسیون و اظهارات مقامات ایرانی راجع به برخورد با معترضین آمده است. در بخشی از سند به نقل از حسنعلی منصور می‌خوانیم: «دیروز آقای منصور نخست‌وزیر ایران تهدید نمود که دولت کلیه تدابیر لازم را برای حفظ امنیت و آرامش در کشور اتخاذ می‌نماید و هر کس تولید آشوب و بی‌نظمی نماید از هر مقام که باشد از کیفر برکنار نخواهد ماند.» cafetarikh.com @cafetarikh
❌ توصیه اسدالله علم جهت کنترل مخالفان روزی یکصد ضربه شلاق برای عاقل شدن مخالفین! با استناد به یادداشتهای در خصوص آراء و دیدگاههای محمدرضا نسبت به رای و نظر مردم، انتخابات آزاد ، تحمل مخالفین و... در دستگاه تحلیلی شاه ایران، موضوعاتی نظیر آزادی بیان وآزادیهای سیاسی محلی از اعراب نداشتند. اسدالله علم در بخشی از یادداشتهای خود در این باره می نویسد: « گفتگویم با نمایندة اسرائیل را گزارش دادم. شاه خیلی تردید دارد که اتحادیة یهودیهای مورد بحث شامل روزنامه نگاران مهمی چون آنهاییکه به نیویورک تایمز و واشینگتن پست وابسته اند باشد. سر شام شاهدخت شهناز و شاه بر سر خشونتهای اخیر توسط متعصبین اسلامی (من آنها را دیوانگان محض می نامم)، که سر خود به قتل یا به گفتة آنها «اعدام» قربانیان بیگناه پرداخته اند بگومگو کردند؛ به عنوان مثال دختر پروفسور عدل و شوهرش که پیش از اینکه کشته شوند تعدادی کشاورز و ژاندارم بیچاره را به قتل رساندند. من اظهار عقیده کردم که حرمت زندگی انسان اساس هر مذهبی است. آنهاییکه منکر این اصل می شوند هیچ مجوزی برای این کار ندارند، مگر عقیدة خودشان. حقشان این است که یا در آسایشگاه روانی بستری شوند، یا اینکه در یک زندان نظامی روزانه یکصد ضربه شلاق بخورند تا عقلشان سر جایش بیاید. اینکه دیگر جای بحث ندارد. این حرف والاحضرت را سر جایش نشاند و ترجیح داد موضوع را عوض کند و شاه هم نفس راحتی کشید...» cafetarikh.com @cafetarikh
❌ این همان دموکراسی ایرانیزه است! آزادی محکومین خارج از قواعد قانونی و بنا بر تصمیم فرمانروا حکومت ایران در عصر اگرچه نام یک حکومت مشروطه را یدک می کشید، اما در واقع از آن بویی نبرده بود. حتی حبس و زندان رفتن و خارج شدن یک شخص نیز خارج از قواعد قانونی و بنا بر تصمیم فردی فرمانروا بود: «مدتی بود دوره حبس محکومیت او «ارتشبد هدایت» و سرلشکر معینی تمام شده بود. بیچاره معینی هنوز در زندان است و ارتشبد هدایت آزاد شد. گفتم وقتی مدت محکومیت سرآید دیگر چطور در زندان آنها را نگاه می دارند! «دکتر معظمی» سری تکان داد و گفت در ارتش قانون و اصول که حکومت نمی کند. کسی که حبس او سرآید فقط وقتی آزاد می شود که از بالا برایش امریه صادر شود... فرج الله اکبر و هاشم طباطبایی وکلای دادگستری خندیدند و گفتند: عجب مملکتی است؛ زندانی که مدت محکومیت او پایان یافته است نیز باید با امر شاه آزاد شود! اخر این چه مملکتی است؟ رفقا گفتند: این همان دموکراسی ایرانیزه است!»1 1-ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشت های یک روزنامه نگار، جلد سوم، به کوشش: مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1396،ص 18 @cafetarikh