❌ بازیهای جذاب همیشه در دسترس ایرانی
سرگرمیها و نمایشهای عصر قاجاری، بازیهایی ساده بودند که بسیاری از آنها با ابزارهایی ساده به نمایش درمیآمدند. بسیاری از این نمایشها برگرفته از مراسمات خاص مردم آن روزگار همچون مراسم عروسی، نوروز و... بود.
«بازیها در تهران دوره قاجار در برخی از جشنها نیز کاربرد داشتهاند که معمولاً انواع نمایشی آنها در مراسم نامزدی، عقد و عروسی و امثال آن و در جشنهای نوروز و سیزدهبدر هم بازی میشدند. نکته مهم دیگری که تقریبا در تمامی بازیهای سنتی به چشم میخورد و از ویژگیهای بازیهای سنتی تهران دوره قاجار نیز بهشمار میآید ابتدایی و در دسترس بودن ابزار آن است. ابزاری چون چوب، سنگ، توپ پارچهای، طناب،کمربند،نردبان،حبوبات و میوهها. از جمله بازیهای مشهور این دوران، که برخی از آنها تنها ویژه شهر تهران نبودند، میتوان به بازیهای زیر اشاره کرد: الف. بازی سرگرمی: آب اومد، کدوم آب، آتشداری بالاترک، آسیاب بچرخ، عموزنجیرباف، آفتاب مهتاب چه رنگه،اشرتاپرت،اتل متل توتوله، ارش قرش،اوستا بدوش زن اوستا ندوش، کلاغپر،تاپ تاپ خمیر،یک قل دوقل، باقالی به چند من،تاببازی،ترنابازی،حمومک مورچه داره، نون بیار کباب ببر، هل و گلاب و...»1
1.محمدحسین ناصربخت، سرگرمیهای مردم تهران در دوران قاجار و تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1394، ص 83
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ عجیب بود سنت قرض دادن ایرانی ها از منظر غربیان
یکی از سنتهای خاص و عجیب از منظر غربیان در دوره قاجار که تقریباً میان تمامی بخشهای مردمی نیز رواج داشت، سنت قرض دادن بود. قرض دادن بدون هیچگونه قرارداد و یا تعهد کتبی صورت میگرفت؛ اما معمولاً بیشتر افراد علیرغم عدم تعهد کتبی، خود را ملزم به پس دادن وام میدانستند:
«هر کسی آماده پول قرض دادن و پول قرض گرفتن است. شاه به دولت قرض میدهد، شخصیتهای بزرگ به افراد پایین، تجار به شخصیتهای بزرگ، نوکر به ارباب، ارباب به نوکر، سرباز به افسر و افسر به سرباز پول قرض میدهد. بازاریان نادرست با یک دست قرض میدهند و با دست دیگر قرض میگیرند و خلاصه این همان وضع آرمانی پانورژ است. این وضع در نظر اول غیرقابل توجیه به نظر میرسد به خصوص که در میان تمام این بدهکاران حتی یک نفر را پیدا نمیکنید که حقیقتاً با حسن نیت و در سر موعد تعهداتش را عملی کند. امضا که در کشور ما معمول است و مهر که در ایران رایج است به حد وفور و هرقدر بخواهید رد و بدل میشود، ولی پس گرفتن آن در ازاء پرداخت دین مرسوم نیست. بدون شک این وضع موجب بینظمی زیادی میشود ولی مصیبت بار نیست. طلبکاری که اثاثه بدهکارش را بفروشد در نظر مردم مثل یک هیولا جلوه میکند. همه اهل محل بر ضد او متحد میشوند و آرامش را از او سلب میکنند. پس بهتر است بگذارد پولش را بخورند تا اینکه متوسل به زور بشود.»1
1.ژوزف آرتور دو گوبینو، سه سال درآسیا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر قطره 1383، ص 283
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ شاه صدای انقلاب مردم را شنید
علیرغم آنکه تصور عمده شاه و رژیم بر آن بود که دانشگاهها و مدارس مهمترین کانون حمایت از او و رژیمش است؛ اما واقعیت این است که این نهادها در شکل احزاب و گروههای مختلف، مهمترین نهاد مخالف شاه محسوب میشدند. چنانچه میتوان گفت صدای اعتراض مردم از دانشگاهها و مدارس به گوش شاه رسید:
«با آغاز نهضت اسلامی، دانشگاهها و مدارس بـه کانون تظاهرات برضد رژیم پهلوی تبدیل شده بودند. بـه هـمین دلیـل، دانشـجویان و دانشآموزان در روز ١٣ آبان تظاهرات باشکوهی در دانشگاه تهران برگزار کردند. ایـن تظاهرات را رژیم به خاک و خون کشید. متعاقب آن، روز بعد، مردم در اعتراض بهاین کشتار تظاهرات عظیمی برپا کردند، شدت مخالفت مردم بـاعث شـد، دولت شـریف امامیکه شعار عوام فریبانه «آشتی ملی» را مطرح میکرد، جای خود را به دولت ارتشبد ازهاری بدهد. شاه نیز در رادیو و تلویزیون اعلام کرد که صدای انقلاب ملت ایران را شنیده است و ضمن اعتراف به اشتباهات خود، از علما میخواهد که مردم را به آرامش دعوت کنند. امام خمینی با موضعگیری قاطع نسبت بهاین اقدام شاه، ضربه نهایی را بر پیکر نظام شاهنشاهی وارد ساخت.»1
1- #موسی_نجفی و #موسی_حقانی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 522
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ ظاهر آرام کشور در حکومتی که پایه مردمی نداشت
بسیاری از تحلیگران خارجی، ایران تحت حکومت شاه را جزیره ثباتی میدانستند که امکان تزلزل و سقوط آن امری عجیب و ناممکن به نظر میرسید؛ اما ترکیب دولت به خوبی نشان دهنده پایههای لرزان حکومت بود:
«دولت متشکل از عناصر تکنوکرات و مقاماتی بود که پایه قدرت سیاسی و مردمی نداشتند و برای حفظ موقعیت و دوام حکومت خود متکی به شخص شاه بودند. نیروهای مسلح و قوای انتظامی همه تحت فرماندهی و نظارت مستقیم خود شاه قرار داشتند که با عنوان فرمانده کل قوا بر آنها فرمان میراند، در مجموع ایران نسبت به دهه گذشته وضع اطمینان بخشتری داشت و یک نمونه ثبات و آرامش در میان کشورهای جهان سوم بشمار میآمد. از سوی دیگر با امکانات وسیعی که بر اثر افزایش درآمد نفت برای ایران فراهم شده و برنامههائی که برای توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور در دست اجرا بود دلیلی برای تزلزل موقعیت شاه و یا متوقف شدن مسیر پیشرفت و استحکام رژیم او بنظر نمیرسید.»1
1.آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دکتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، 1363، چاپ دوم، ص 19
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ آسیب های اجتماعی با ورود لهستانی ها در ایران
#جنگ_جهانی_دوم آسیب های فراوانی به جامعه ایران وارد کرد. بخشی از این آسیبها اقتصادی بود، بخش سیاسی و البته بخشی فرهنگی و اجتماعی. از جمله آسیب های اجتماعی و فرهنگی این جنگ را باید در ورود مهاجرین لهستانی به ایران جستجو کرد:
«... دولت های متفق گروهی از آوارگان لهستانی را که بیشتر آنها را زنها و کودکان یهودی تشکیل می دادند و آنها را از چنگ مقامات نازی رهانیده بودند به اردوگاهی در شمال غربی شهر تهران انتقال داده بودند... یادم هست مردم به خصوص جوانها و جویندگان کامجویی و کامرانی به این اردوگاه که با سیم خاردار احاطه شده بود، می رفتند و با کسب اجازه از مسئولان اردو، زنها یا دخترانی را برای گشت گذار در شهر با خود همراه می بردند.... بیچارگی و درماندگی این مردم بی خانمان و در به در به حدی بود که گاهی به دلیل یک وعده غذا یا یک قوطی کنسرو تن به خودفروشی می دادند و چه بسا از آنها که از این راه دچار بیماری های آمیزشی و نابسانی های دیگر از قبیل بارداری و در به دری شدند. رفته رفته بیماری تیفوس که شایع بود آنها خود آن را به ایران آورده اند در میانشان و سپس در میان مردم شهر شیوع پیدا کرد و گروه پرشماری از آنها و ایرانیان را به کام مرگ درکشید.»1
1-حسین شهید زاده، راه بی بازگشت، تهران، انتشارات اطلاعات، 1390، ص 234-23
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ سپهبد #تیمور_بختیار در میان ورزشکاران زورخانه جعفری
سپهبد تیمور بختیار، فرزند فتحعلی بختیار (سردار معظم بختیاری) در سال 1293ش در شهرکرد متولد شد، پدر او از نوادگان امام قلی خان ایلخانی بود. تیمور بختیار تحصیلات ابتدایی خود را در اصفهان به پایان برد و آن گاه چون دیگر خان زادگان بختیاری برای ادامه تحصیل به همراه شاپور بختیار به دنبال فرستاده شد و پس از دریافت مدرک دیپلم به فرانسه رفت. در فرانسه به دانشکده نظامی سن سیر وارد شد و پس از دو سال تحصیل در این مدرسه با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت. در ارتش ایران پله های ترقی را یک به یک پیمود و در سال 1325 او از فرماندهان هنگ سوار حمله بود. در جریان غائله آذربایجان، موفق به سرکوب دموکراتها در منطقه مراغه شد و این موفقیت وی موجب ارتقاء به درجه سرهنگی شد. بختیار در سال 1329 رئیس ستاد لشکر گارد بود و در دوره حکومت دکتر محمد مصدق به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد تا از تهران نیز دور باشد. در جریان کودتای 28 مرداد، بختیار با کودتاگران همراه شد و قوای خود را مجهز کرد تا در صورت ضرورت به تهران حمله کند، اما کودتاگران به حضور وی نیاز پیدا نکردند. به پاس همراهی با کودتاگران در 5 دی ماه 1332 به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد و به قلع و قمع مخالفان رژیم پهلوی پرداخت. از اقدامات وی دراین دوره دستگیری سیدحسین فاطمی، دستگیری اعضای شاخه نظامی حزب توده، دستگیری نواب صفوی و دیگر اعضای فداییان اسلام، اعدام مخالفین و سانسور مطبوعات بود.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ چگونگی دستگیری و تبعید حضرت امام(ره) در یک روزنامه عراقی
سند زیر گزارشی است از روزنامه الفجر الجدید چاپ بغداد راجع به تبعید حضرت امام خمینی(ره) به ترکیه در سال 1343. در این سند گزارشی از چگونگی دستگیری و تبعید حضرت امام(ره) به دلیل مبارزه با سلطه آمریکا بر ایران و تصویب لایحه کاپیتولاسیون و اظهارات مقامات ایرانی راجع به برخورد با معترضین آمده است. در بخشی از سند به نقل از حسنعلی منصور میخوانیم: «دیروز آقای منصور نخستوزیر ایران تهدید نمود که دولت کلیه تدابیر لازم را برای حفظ امنیت و آرامش در کشور اتخاذ مینماید و هر کس تولید آشوب و بینظمی نماید از هر مقام که باشد از کیفر برکنار نخواهد ماند.»
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ توصیه اسدالله علم جهت کنترل مخالفان
روزی یکصد ضربه شلاق برای عاقل شدن مخالفین!
با استناد به یادداشتهای #اسدالله_علم در خصوص آراء و دیدگاههای محمدرضا نسبت به رای و نظر مردم، انتخابات آزاد ، تحمل مخالفین و... در دستگاه تحلیلی شاه ایران، موضوعاتی نظیر آزادی بیان وآزادیهای سیاسی محلی از اعراب نداشتند. اسدالله علم در بخشی از یادداشتهای خود در این باره می نویسد: « گفتگویم با نمایندة اسرائیل را گزارش دادم. شاه خیلی تردید دارد که اتحادیة یهودیهای مورد بحث شامل روزنامه نگاران مهمی چون آنهاییکه به نیویورک تایمز و واشینگتن پست وابسته اند باشد. سر شام شاهدخت شهناز و شاه بر سر خشونتهای اخیر توسط متعصبین اسلامی (من آنها را دیوانگان محض می نامم)، که سر خود به قتل یا به گفتة آنها «اعدام» قربانیان بیگناه پرداخته اند بگومگو کردند؛ به عنوان مثال دختر پروفسور عدل و شوهرش که پیش از اینکه کشته شوند تعدادی کشاورز و ژاندارم بیچاره را به قتل رساندند. من اظهار عقیده کردم که حرمت زندگی انسان اساس هر مذهبی است. آنهاییکه منکر این اصل می شوند هیچ مجوزی برای این کار ندارند، مگر عقیدة خودشان. حقشان این است که یا در آسایشگاه روانی بستری شوند، یا اینکه در یک زندان نظامی روزانه یکصد ضربه شلاق بخورند تا عقلشان سر جایش بیاید. اینکه دیگر جای بحث ندارد. این حرف والاحضرت را سر جایش نشاند و ترجیح داد موضوع را عوض کند و شاه هم نفس راحتی کشید...»
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ این همان دموکراسی ایرانیزه است!
آزادی محکومین خارج از قواعد قانونی و بنا بر تصمیم فرمانروا
حکومت ایران در عصر #پهلوی اگرچه نام یک حکومت مشروطه را یدک می کشید، اما در واقع از آن بویی نبرده بود. حتی حبس و زندان رفتن و خارج شدن یک شخص نیز خارج از قواعد قانونی و بنا بر تصمیم فردی فرمانروا بود:
«مدتی بود دوره حبس محکومیت او «ارتشبد هدایت» و سرلشکر معینی تمام شده بود. بیچاره معینی هنوز در زندان است و ارتشبد هدایت آزاد شد. گفتم وقتی مدت محکومیت سرآید دیگر چطور در زندان آنها را نگاه می دارند! «دکتر معظمی» سری تکان داد و گفت در ارتش قانون و اصول که حکومت نمی کند. کسی که حبس او سرآید فقط وقتی آزاد می شود که از بالا برایش امریه صادر شود... فرج الله اکبر و هاشم طباطبایی وکلای دادگستری خندیدند و گفتند: عجب مملکتی است؛ زندانی که مدت محکومیت او پایان یافته است نیز باید با امر شاه آزاد شود! اخر این چه مملکتی است؟ رفقا گفتند: این همان دموکراسی ایرانیزه است!»1
1-ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشت های یک روزنامه نگار، جلد سوم، به کوشش: مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1396،ص 18
@cafetarikh
❌ خاطره نویسی و سفرنامه نویسی؛ یکی از منابع ارزشمند دوره #قاجاریه
رقابت رجال درباری بر سر خاطره نویسی
از مـنابع ارزنـده بـرای شناخت ساختار اجتماعی ایران دوران قاجار خاطرات رجال آن عهد است.این خاطرات را حـتی اگر به قصد تبرئه، تطهیر، یا بزرگ نمودن خاطره نویس نگاشته شده بـاشند، همچنان باید ارزنده شـمرد زیـرا بههرحال نمودار آراء و تعصبات نویسندگان آنها است. دیدگاه محدود خاطره نویسان این دوره که بیشتر معطوف به طبقهای خاص میشد، و یا خودسانسوری آنان که ناشی از ملاحظات و محدودیتهای گوناگون بود،نیز از ارزش خاطرات آنها بـرای شناخت جامعهی درباری قاجار نمیکاهد. در دورهی ناصری، به خصوص از نیمهی دوم آن به بعد، نوشتن خاطرات و سفرنامه رواج یافت. از شاه گرفته تا شاهزادگان و بسیاری از رجال، به نوشتن خاطرات و سفرنامه دست زدند. برخی از این سـفرنامهها، بـه ویژه در سبک نگارش، به تقلید از سفرنامههای ناصر الدین شاه نوشته شدهاند،مانند سفر نامه میرزا قهرمان امین لشکر. خاطرات خود شاه هـرچند فـاقد نکات مهم دربارهی مسائل سیاسی و روابط میان رجال است،ولی فضای مغشوش و بیثبات دربار و زندگانی بینظم شاه و درباریان را به خوبی نشان میدهد.شاه شاهد و ناظر وقایعی است که خود در مـحور آنها قرار دارد و گاه نیز با نگاه ریزبین خود به توصیف برخی از درباریان میپردازد و جلوهای از رابطهی خود با اطرافیانش را تصویر میکند. در بین شاهزادگانی که خاطرات و سفرنامه نوشتهاند میتوان به عباس مـیرزا مـلکآراء، مـسعود میرزا ظل السلطان پسر نـاصر الدیـن شـاه، فیروز میرزا، و بهمن میرزا بهاء الدوله عموی شاه، عبد الصمد میرزا، عزالدوله برادر شاه، و در پسرش قهرمان میرزا عین السلطنه و حسین قـلی مـیرزا عـماد السلطنه و دوستعلی خان معیر الممالک داماد شاه اشـاره کـرد. از بین رجال، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، میرزا علی خان امین الدوله،میرزا قهرمان امین لشکر، محمد علی غفاری،مـیرزا طـاهر بـصیر الملک، و حسین قلی خان نظام السلطنه را باید نام برد.
اتحادیه(نظام مافی)،منصوره، خاطرات رجال قاجار: مروری بر امور دربار و روابط درباریان، ایران نامه، پاییز 1375 ، شماره 56، ص 540
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ نگاهی به برنامه پنجم توسعه در عصر پهلوی دوم
#مقاله
#چکیده
برنامه پنجم توسعه اقتصادی شاه را میتوان برنامهای دانست که در آن تصمیمات اقتصادی از نقطه نظر مصالح سیاسی اتخاذ شدند. بدین معنا که شاه با تصور آنکه تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد میتواند منجربه بهبود جایگاه سیاسی خود و حکومتش در میان مردم گردد، با بلندپروازی به تدوین مجموعهای از طرحها و برنامههای بزرگ پرداخت؛ حال آنکه بسیاری از این برنامهها بدون نیازسنجی از کشور صورت گرفت و بسیاری از درآمدها به جای آنکه وقف برنامههای طرح شده گردند، در راه مصارف غیرضروری و تجملاتی هزینه شدند.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید؛
https://b2n.ir/433196
@cafetarikh
❌ بلندترین خیابان تهران در دوران #پهلوی
خیابان ولعیصر یا خیایان پهلوی بلندترین خیابانِ مُشجر تهران و همچنین بلندترین خیابان خاورمیانه با درازای ۱۷٫۹ کیلومتر است که از میدان راهآهن در میانه جنوبی تهران آغاز شده و به میدان تجریش در منطقه شمیران در شمال تهران میرسد. این خیابان به دستور رضاشاه پهلوی ساخته شد. نام اولیه آن «جاده مخصوص پهلوی» بود و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، «خیابان پهلوی» نامیده میشد. در ماههای اول انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدتی «خیابان محمد مصدق» خوانده میشد، اما سرانجام این خیابان به صورت رسمی به «خیابان ولیعصر» تغییر نام یافت.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ اوضاع اسفبار القاب در عصر ناصری
در دوره ناصرالدین شاه به دلیل تشدید مشکلات اقتصادی، به یکباره سیاست اعطای القاب به سیاست شغل خرید و فروش القاب تغییر یافت؛ چرا که افراد زیادی خواستار کسب این عناوین بودند و خرید آن میتوانست منبع درآمد خوبی باشد. همانطور که گفته شد القاب در ابتدا از سوی دولت به مقامات مهم کشوری اعطا میشد و تعداد افرادی که موفق به کسب آن القاب میشدند بسیار کم بود؛ از این رو کسب آن اهمیت زیادی برای بسیاری از مردم داشت. «اما در روزگار ناصری کار به رسوائی کشیده شد و به زحمت کارمندی پیدا میشود که لقبی نداشته باشد. چون کار فرهنگ لغات مربوط به القاب تقریبا به آخر رسید، دنبال چاره گشتند و به مترادفات متوسل شدند و دولت، سلطنت و ملک را که همه به یک معنی است بکار گرفتند؛ مثلا نظام الملک، نظام الدوله، امین الملک، امین الدوله، اعتماد الدوله، معتمد الدوله و از این قبیل ...»
درواقع مزایا و وجهه اجتماعی و سیاسی القاب باعث شده بود تا درخواست خرید و کسب القاب با استقبال زیادی مواجه شود. تأثیر القاب علاوه بر مسائل سیاسی و اجتماعی، در زندگی و مراودات جمعی ایرانیان نیز مشهود بود و در بسیاری از روابط اجتماعی ساده همچون احوالپرسی نیز به کار میرفت. «حرص و ولع برای به کار بردن تعارفات و القاب در خطاب حد و حصری ندارد. به یکدیگر شریف، سرکار و جناب میگویند. حتی دو مستخدم که در خانه اعیان به کار مشغولند وقتی بهم میرسند از به کار بردن لفظ سرکار در حق یکدیگر دریغ نمیورزند.»
با این حال، رواج این وضعیت تأثیرات نامطلوب زیادی برجا گذاشت. اولاً آنکه ارزش و اعتبار اصلی القاب از میان رفت و شناسایی و تشخیص القاب واقعی از غیرواقعی سخت و تا حدودی ناممکن شد، در ثانی برخی از افراد با سواستفاده از این شرایط، به اخاذی از افراد جهت فروش القاب برآمدند. این موضوع باعث شد تا افرادی چون امیرکبیر به مقابله با این وضعیت برآید. امیرکبیر القاب و عناوین درباری و اداری و اشرافی را ملغی ساخت و از رشوه خواری به شدت جلوگیری نمود.6 وی طبق فرمانی، استفاده از بسیاری از القاب را غیرقانونی خواند و دستور داد تنها از لقب جناب استفاده شود. اما بعد از مرگ امیرکبیر، مجدداً این روال ادامه یافت و تا دوران مشروطه نیز پابرجا بود. در نهایت بعد از طرح استفاده از شناسنامه و انتخاب نام و نام خانوادگی که در دوره رضاشاه اجباری شد، به کارگیری القاب نیز ممنوع و بتدریج استفاده از آن به فراموشی سپرده شد.
برای مطالعه متن کامل این گزارش بر روی لینک زیر کلیک کنید؛
https://b2n.ir/331683
@cafetarikh
❌ احتراماتی از جنس تعارف
تعارف کردن یکی از رسوم و آداب خاص #قاجاریان بود که معوملاً به منزله احترام به طرف مقابل نیز محسوب میشد. نوع تعارفات بر حسب مقام و منزلت افراد متفاوت بود و معمولاً افرادی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردار بودند با تعارفات و برخوردهای متفاوتتری مواجه میشدند:
«هنوز از صرف اولین صبحانه دلچسب خودمان فارغ نشده بودیم، که پیامهائی از سوی اشخاص سرشناسی که از ورود یک دکتر فرنگی به سفارت اطلاع پیدا کرده بودند به رئیس من رسید، در این پیامها همه آنها خواستار پی بردن به روز آغاز به کار من و محل استقرارم جهت طبابت شده بودند. تعدادی هم مربوط به دوستان سفارت مایل به آشنائی و دعوت از من به مهمانی بود. بدین طریق طولی نکشید که جریان دعوت ما به میهمانیهای رسمی از طرف آنان آغاز گشت، درحالیکه من هم باطناً شوق فراوانی نسبت به این نوع میهمانیها و مشاهده رسوم و نحوه پذیرائی ایرانیان داشتم. شرط موفقیت در جلب نظر اشخاص در این نوع برخورد و معاشرتها، آگاهی داشتن از نحوه برخورد و انجام تعارفات میباشد. چیزی که ایرانیان به آن پیش از نحوه صحبت کردن و اطلاعات اشخاص تکیه میکنند. این نوع انجام تعارفات نسبت به اشخاص متفاوت است و هر کسی موظف است بنابر پایه و عنوان اشخاص طرز برخورد و رفتار خودش را نسبت به موقعیت آنان تطبیق دهد. از طرفی این اظهار ادب و احترام نسبت به میزبان هم نباید بیش از آنی که شایسته اوست باشد در اینصورت ممکن است باعث خود بزرگبینی طرف و حقیر شمردن میهمان تازه وارد خود گردد و از شئوناتش در مقابل میزبان بکاهد. البته قبول کلیه این تشریفات و رعایت این همه اصول در تعارفات برای من تا حدودی ثقیل و غیرقابل قبول بود مثل گفتن کلمه "بسم الله" بهنگام تعارف غذا بدیگری، یا هنگام دعوت تازه واردی، به نشستن در کنار خودت. در همان اولین جلسهای که در میهمانی که شرکت کردم، متوجه قائل شدن تفاوت زیادی در رفتار میزبان با اشخاص بهنگام ورودشان بمنزل، یا از طریق نحوه بلند شدن تمام قد و بطور کامل او در مقابلشان، و یا در صورت محترمتر بودن شتافتن، به استقبال تا سرپلهها یا حتی تا مقابل در منزل و با ادای احترام زیاد، تعظیم و تکریم و خوش آمدگویی فراوان آنها را بداخل دعوت کردنش شدم. بهمین طریق بهنگام خاتمه میهمانی و انجام بدرقه و خداحافظی.»1
1.چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 64-65
@cafetarikh
❌ موسسان نقاشی لاکی در ایران عهد #قاجاریه
نقاشی لاکی (نقاشی زیر لاکی) نوعی نقاشی آبرنگ بر روی اشیاء مقوایی همچون قلمدان، جلد کتاب، قاب آئینه، رحل قرآن، جعبه ی آرایش، ورق بازی، سینی است که رویه آن با ماده ی جلا دهنده [لاک] پوشانیده می شود.این اسلوب با کمابیش اختلاف، در برخی هنرهای سنتی چین، هند، ایران و نقاط دیگر متداول بوده است. به گواهی آثار به جـا مـانده نقاشی در دوره قاجاریه، رشد و رونق نقاشی لاکی در ایران را باید از اواخر سدهء یازدهم قمری/هفدهم میلادی دانست. همزمان با روی کـار آمدن سلسهء قاجار نـقاشی لاکـی به کمال رسیده بود. در دروهء ناصر الدین شاه اشیاء دیگری با نیز با این روش آراستند. در این زمان رواج نقاشی لاکی به همراه نقاشی رنگ و روغن و میناکاری بیش از پیش به بیرونقی کتابآرایی دامـن زد و بیشتر نقاشان نامدار ذوق خود را در این شیوهء تازه آزمودند. در دورهء فتحعلی شاه تهران و اصفهان و شیراز مراکز اصلی نقاشی لاکی بودند. به فرمان او نفیسترین جلد لاکی اوایل دورهء قاجار را برای خمسهء شـاه طـهماسبی ساختند.پس از درگذشت فتحعلی شاه،نجف علی اصفهانی به همراه برادر و پسرانش در نقاشی لاکی به شهرت رسیدند.آنان از حمایت منوچهر خان، والی اصفهان، بهرهمند بودند.خاندان امامی نیز از سرآمدان نقاشی لاکـی اصـفهان بودند. در شیراز هم آقا بزرگ و فتح اللّه قلمدانهای لاکی کمنظیری ساختند. به جز نقاشهای سنتی همچون تمثال شاهان قاجار و مراسم ازدواج، مضمونهای فرنگی نیز در قلمدانهای این دوره فراوان دیده میشود.اسـماعیل جـلایر و محمد حسن افشار در این زمینه طبعآزمایی کردند. از آن پس گرایش به نقاشی واقعنمای غربی آشکارتر شد.در اواخر دورهء قاجار آثاری نیز به سبک عهد صفوی پدید آمد. نقاشی لاکی ایرانی را نـخستین بـار بـر جلد کتابهایی چند مربوط بـه اواخـر سـدهء نهم قمری/پانزدهم میلادی که در کتابخانه توپقاپی استانبول نگهداری میشد، مشاهده کردند.
بی رابینسون، نقاشی لاکی در عهد قاجار ، ترجمه اردشیر اشراقی، گلستان هنر، پاییز 1386 ، شماره 9 ، ص 105
@cafetarikh
❌ وقتی عضو سابق ژاندارمری افشاگری میکند
ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم، ساختاری فاسد بود و بیشتر اعضای سیستم از عمق آن آگاه بود. از این رو، هر فردی به تناسب نزدیکی خود به سیستم از آن بهره برده و رانتهای فراوانی به جیب میزدند. گرچه ابعاد برخی از این فسادها برای همگان آشکار بود؛ اما گاه بر اثر اختلافات داخلی، توسط خود کارگزاران حکومت افشا میشد.
«کارهای جاری را عرض کردم، منجمله این که یک ایرانی که سابقاً استوار ژاندارمری بود و دزدی کرده بود و به حبس افتاده بود بعد از آن که با وساطت طبقه حاکمه فاسد، از حبس درآمد، به آمریکا رفته و حالا دشمن ما شده است. اخیراً در محاکم آمریکا بر علیه همه کس اقدام میکند و آنها را احضار مینماید. منجمله دکتر ایادی و ارتشبد طوفانیان را به محکمه احضار کرده است که در کار تعمیر تانک پول گرفتهاند. به شاه عرض کردم خیلی کسل شدند. فرمودند: هر اقدام قضایی لازم میدانید توسط اردشیر]زاهدی[ و راجرز وزیر خارجه سابق آمریکا بکنید (راجرز حالا مشاور قضایی املاک پهلوی است). اسم آن پسره هم افشار قتلی میباشد.»1
1.اسدالله علم، یادداشتهای علم، تهران، انتشارات کتابسرا، جلد 4، صص 112- 113
@cafetarikh
✳️ هژبر یزدانی و تقویت شبکه اقتصادی بهائیت در جهان
#مقاله
#چکیده
#هژبر_یزدانی همچون سایر بهائیان، هیچ تعهد و تعصبی به ایران و ایرانی نداشت و منافع خود را بر هر چیز دیگری ترجیح میداد. او با زورگویی و آزار و اذیت بسیاری از روستائیان توانست املاک زراعی گستردهای را در ایران جمعآوری کند. موقعیت اقتصادی و اجتماعی هژبر یزدانی از اوایل دههی 1350 چشمگیر شد و از این تاریخ به بعد با استفاده از رانتهای بانکی و برخورداری از اعتبارات و وامهای کلان خصوصاً از بانک ملی و بانک صادرات ایران و خرید سهام شرکتها و کارخانجات مختلف، صاحب ثروتی بادآورده گردید.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی تیتر کلیک کنید
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ انتقاد #آیت_الله_فلسفی از جشنهای 2500 ساله
از وعاظ شجاع و تأثیرگذار در جریان نهضت امام خمینی(ره) باید به حجتالاسلام محمدتقی فلسفی اشاره کرد. ایشان در منابر و سخنرانیهای خود همواره به انتقاد از سیاستهای رژیم پرداخته و در هر فرصتی از امام خمینی(ره) و اندیشههای ایشان حمایت میکرد. در سندی به سال 1350 راجع به یکی از سخنرانیهای وی آمده است: «فلسفی در بدو منبر خود چندین بار برای سلامتی خمینی صلوات فرستاده و در سخنرانی خود به برگزاری جشنهای دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران حمله نمود.»
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ سلطه #ساواک بر دستگاه قضایی کشور
شاه در سال 1345، باشگاه وکلای #دادگستری ایران را به وجود آورد که اعضای آن شامل تمامی وکلای کشور بود. این سازمان تحت کنترل کامل سازمان ساواک قرار داشت و بارها طی تصفیههای دولتی، افرادی را که گرایشان سیاسی و انتقادی به شاه و حکومت داشتند حذف نمود:
«این باشگاه از ساخته و پرداختههای سازمان امنیت است و هیئت مدیره کانون وکلا نیز که زیاد مجری کامل اوامر سازمان امنیت نمیشود با تجدید انتخابات که 12/3/45 به عمل میآید، تصفیه دولتی میگردد. یعنی از کسانی که این باشگاه را به امر آن دستگاه درست انتخاب میشوند و اختیار وکلای دادگستری یکسره به دست دستگاه با امنیت خواهد افتاد. زیرا در حال حاضر به خوبی مشهود است که در کادر قضائی و مخصوصاً انتصابات پستهای حساس قوه قضائیه فقط دستور سازمان - مؤثر میباشد. این آقای هدایت که به نام معاون اداری وزارت دادگستری در بست خود سالها باقی مانده و هیچ تغییری نمینماید، مامور مخصوص سازمان امنیت میباشد که وزارت دادگستری ده سال اخیر نیز جرئت تغییر آن را نیافتهاند. این شخص از آن مقام حساس است که صورت انتصابات پستهای مهم را دریافت میدارد و به وزیر مربوطه آن را ارائه داده، موافقتش را برای صدور حکم کسب کرده ابلاغ صادر میکند.»1
1.ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، ص 170
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ وزیر و نخست وزیر یعنی چه؟
شاه بر تمام ارکان کشور حاکمیت مطلقه و و فردی داشت و بسیاری از وزرا، نمایندگان و مقامات بلندپایه حکم عروسک خیمه شببازی داشتند؛ زیرا اختیار کامل در تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی با شخص اول مملکت یعنی شاه بود و دستورات او مافوق تمام تصمیمات بود:
«داهی می گفت من دیگر در جایی فعلاً نشستهام که میبینم چه خبر است، حاکمیت مطلقه یک عروسک بازی بیش نیست. وزیر و نخست وزیر یعنی چه؟ اینها که از خود قدرت و اختیاری ندارند. فقط اراده یک نفر است که بر همه چیز این مملکت حکومت میکند و همه اینهایی که چون طاووس علیین در پروازند، جز میرزا بنویسهای او نیستند و البته به همین جهت هم که فقط یک نفر باید فکر کند و دستور دهد و همه امر او را بدون حرف اجرا نمایند، دقیقه به دقیقه و روز به روز اشتباه به روی اشتباه پیش میآید.»1
1 .ابوالحسن #عمیدی_نوری ، یادداشتهای یک روزنامهنگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، ص 169
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ ماموریت ناکام در ایران
#مقاله
#چکیده
سولیوان در مدت حضور خود در ایران با مشاهده دقیق تحولات سیاسی، توانست بخش مهمی از واقعیات سیاسی کشور را به خوبی درک کرده و در اختیار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا قرار دهد. علیرغم آنکه وی زودتر از هر کسی به پایان حکومت پهلوی پی برد؛ اما اظهارات ضد و نقیض سایر تحلیلگران اعم از هایزر و پارسونز، شاه و آمریکا را سردرگم ساخت و مانع از اتخاذ تصمیمی واحد شد. با این حال گفته میشود سولیوان همواره خواستار برخورد مسالمتآمیز حکومت با معترضان بود که به عقیده بسیاری این خواسته برگرفته از تصور واقعی سولیوان از کشور و بیفایده بودن روشهای خشونتآمیز جهت حفظ حکومت بود.
متن کامل مقاله را در این لینک بخوانید!
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️دست آمریکاییها آغشته به خون
مقارن با اوج گرفتن تحولات سیاسی انقلاب در روزهای منتهی به آن، سردرگمی و بلاتکلیفی فرماندهان حاضر در آمریکا و فرماندهان نظامی وابسته به شاه بیش از پیش آشکار شد و در مواردی با اختلاف شدید آنان در برخی از مسائل همچون نحوه برخورد با مردم بروز نمود.
«در مورد برخی نکات مهم آن در جلسه هم صحبت کردیم. اصل اساسی ما هنوز خودداری از تماس و رویارویی نیروهای مسلح با مردم بود و این موضوع که، ارتش همچنان باید از نخستوزیر اطاعت کند و اقدامات امنیتی، منحصر به ساختمانها و مراکز حیاتی دولت شود. در جلسه، به این توافق رسیدیم که اگر فردا نیروهای ارتش در خیابانها به رژه بپردازند، نمایشی از قدرت خواهد بود. تصمیم نهایی در این مورد، منوط به توافق بختیار بود به ربیعی، گفتم طبق پیشنهاد او، پیامی برای ژنرال کرتس فرستادهام تا از برخی پایگاهها دیدن کند، اما او از رفتن به پایگاه هوایی خاتمی، عذر خواسته بود. علت آن را هم حساسیت همافران آن پایگاه ذکر کرده بود. ژنرال کرتس در مورد دیگر پایگاهها، گزارشی حاکی از ارزیابی اوضاع تهیه میکرد که من آن را به ربیعی میدادم. ربیعی در مورد حوادثی که دیروز در برابر ستاد مرکزی ژاندارمری رخ داده بود، به شدت احساساتی شده بود. رفتاری که دیروز با یک امیر ارتش شده بود، این خطر را به وجود آورده بود که هر کدام از آنها چنین سرنوشتی پیدا کنند. ناراحت شد و مرا مسئول تیراندازی به سوی مردم و پایین آوردن لولههای تفنگ دانست. او انگشتش را به سوی من نشانه رفت و گفت: شما باید سرزنش شوید، دست شما به خون آغشته است. او حرفی زد که خارج از حد انتظار من بود. با توجه به این که او دستور تیراندازی را داده بود، به این فکر افتادم که اگر واقعاً بحرانی بروز کند (که قرار باشد دستورات شدیدتری برای تیراندازی داده شود) واکنش ربیعی چه خواهد بود؟ احساساتش خیلی شدید شده بود و من مجبور بودم با بلند کردن صدایم و با تند شدن نسبت به او صدایش را آرام کنم. آخرین سئوال من از او این بود که: «آیا این تاکتیک نتیجه داده است، یا نه؟»1
1 .رابرتهایزر، خاطرات#ژنرال_هایزر ، مأموریت در تهران، تهران، ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 243
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ آرامشی تمام نشدنی در خانههای ایرانی
تهران در دوره #قاجار یکی از شهرهای مهم و زیبای ایران محسوب میشد و تجلی کامل از یک زندگی ایرانی را در بر داشت. اکثر خانهها علیرغم آنکه از ساختمان مدرن و امروزی برخوردار نبودند، اما با مزین شدن به اسباب ساخت ایرانی، آرامش خاصی را به افراد منتقل میکردند:
«مشاهده منظره تاسف آور تهران بخصوص از خارج از شهر آن واقعاً غیرقابل باور بود. خیابانها باریک، خانهها یک طبقه و خشت و گلی و یا از گل تنها. وقتی بمنزل "سرگرد اس" که در خارج از شهر واقع شده بود رسیدیم هنوز هم منظره خانههای شهر از دوردست دلنشین و خوش آیند نبود، اما بمحض ورود بشهر و مشاهده موقعیت آن از نزدیک نظرمان بکلی عوض شد. زیرا این خانه و ساختمانها با آن ساختمانهای محقری که ما از دور دیده و درباره آنها قضاوت کرده بودیم کاملاً تفاوت داشت. نفسی براحتی کشیدیم و کم کم از آنچه که میدیدیم دچار رضای خاطر و لذت شدم، درهای چوبی ضحیم دروازههائی قشنگ، پنجرههایی زیبا، بخصوص داخل اطاقها که از زیبائی فرشهای ایرانیش جلوه خاصی بخود گرفته بود. در اولین وحله مشاهده کمبود مبل و صندلی در این اطاقهای مجلل برای ما خارجیها تکان دهنده توام با احساس یک نوع نقص و کمبود بود. ولی رفته رفته پس از عادت کردن به نشستن در روی فرشهای ضخیم خوش نقش و تکیه دادن بر پشتی و کوسنهای نرم و زیبای آن انسان احساس آرامش بیشتری میکند و از این نوع زندگی استراحت زیادتری نصیبش میگردد بخصوص اگر میزبان مهماندوست و پیشخدمتهایش با سلیقه و مهمان نواز هم باشند. همان چیزی که در حال حاضر در منزل سرگرد اس نصیب من شده بود، لحظهای بعد بنا به سفارش سرهنگ چای داغ در میان فنجانهای چینی، همراه با قلیانی آماده در مقابلم گذاشته شد.»1
1 .چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 63- 64
cafetarikh.com
@cafetarikh
وقتی #بخش_خصوصی متهم میشود
با افزایش قیمت جهانی نفت در دهه 50، شاه بدون توجه به شرایط اقتصادی کشور چندین برنامه بلندپروازانه اقتصادی را در پیش گرفت که نتیجه آن، تورم، رکود، افزایش بیکاری و سایر عواقب ناگوار اقتصادی بود. شاه که انتظار چنین وضعیتی را نداشت به جای بررسی علل واقعی مشکلات آن را به گردن سایر بخشها انداخت:
«در واکنش به افزایش شدید بهای نفت، کشورهای صنعتی جبهه واحدی را اتخاذ و آژانس بینالمللی انرژی را تأسیس کردند و همزمان به تبلیغ درباره لزوم حفظ انرژی و گسترش منابع انرژی غیر نفتی پرداختند. ایران، الجزایر و ونزوئلا به عنوان تندروترین تولیدکنندگان نفت شناخته شدند و برای کاهش یا حداقل تثبیت بهای نفت تحت فشار قرار گرفتند. واکنش شاه طرفداری از موازنه بین افزایش بهای نفت و کالاهای صنعتی وارداتی از جهان غرب بود. در ایران در ماه فوریه دولت ایران یک برنامه جاهطلبانه کمکهای خارجی را اعلام کرد. لیکن پیش از پایان سال، ازدیاد تولید نفت و کاهش تقاضا در بازارهای بینالمللی اجباراً سبب کاهش این برنامه شد. ایران تحصیلات اجباری تا سن چهارده سالگی، تغذیه در مدارس و بهداشت برای عموم رایگان اعلام شد. دستور داده شد مدارس خصوصی از بین بروند. دولت که با کمبود مسکن و مواد غذایی رو به رو شده بود که علت آن هم عمدتاً تورم و ندانم کاریهای اقتصادی خودش بود، کوشید تقصیر را به گردن بخش خصوصی بیندازد. که مسبب کلیه مشکلات مملکت معرفی گردید. علاوه بر مبارزه بر ضد سودجویی و احتکار، مقررات جدید قیمتگذاری اعلام شد و ارتش مسؤول اجرای آن گردید.»1
1- علینقی عالیخانی، یادداشتهای علم، جلد دوم، انتشارات مازیار، 1370، ص 559.
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ دستور برای جلوگیری از برگزاری سالگرد قیام 30 تیر
صورت مذاکرات هیات وزرا (کابینه #علی_امینی ) درمورد : قیام 30 تیر و جلوگیری از انجام تظاهرات ، آیین نامه تخلفات اساتید و دانشجویان ، تعیین حد اقل دستمزد کارگران ، تصویبنامه های ترک و ورود به تابعیت ایران
cafetarikh.com
@cafetarikh