❌ سیاستمداری که از پشت پرده به صحنه علنی آمد
بعد از حضور پررنگ آمریکا در صحنه سیاسی ایران و نقش آن در جریان کودتای 28 مرداد، برخی از قدرتطلبان سیاسی همچون #علی_امینی با اتخاذ سیاست نزدیکی به آمریکا، تصمیم به قبضه قدرت و تضعیف حکومت گرفتند. امینی با برخی از اقدامات خود باعث شد تا شایعه کودتای او علیه شاه نیز قوت بگیرد:
«دکتر امینی پس از وزارت عدلیه به سفارت امریکا به واشنگتن رفت وضع خود را در آنجا تحکیم نمود در ١٣٣٩ که به تهران از چندی قبل احضار شده بود بـه جـمعآوری دوستان خود پرداخت و آقاسیدنورالدین الموتی هم که از سالهای قبل چنان که ذکر شد جزو محارم او شده بود به تقویت این امر میپرداخت زیرا دکتر امینی به او گفته بود به زودی نخستوزیر مبارزه با فساد میشوم. این مقدمات در اواخـر فـروردین ١٣٤٠ از پشت پرده به صحنه علنی سیاست در آمد و دکتر امینی با فشار سفیر امـریکا بـه شـاه یکمرتبه نخستوزیر مقتدری شد که مجلسین را پیشنهاد انحلال به شاه داد و فرمان آن صادر شد و کابینه خود را با عضویت وزارت دادگستری نورالدین الموتی تشکیل داده فوراً دستور بازداشت عدهای را صادر نمود و خود و آقانور به ایراد نطقهای انقلابی در مبارزه با فساد پرداختند و معلوم شد آقانور متهم و بلکه محکوم به کمونیستی در دوره رضاشاه و رئـیس کـمیته حزب توده در سـال ١٣٢٥ کـه مـرد مـتمول و صـاحب مقام در سالهای١٣٣٠ به بعد شد در ١٣٤٠ عضو مؤثّر دولتی شد که امریکای ضد کمونیست آن را به وجود آورده بود.» 1
1-ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار، جلد 1،تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به کوشش مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، 1381، ص 353
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ پرداخت خمس و زکات برای حمایت از اعتصاب کنندگان در سال 1357
در این سند بار دیگر به اتحاد همه جانبه قشرهای مختلف مردم در حمایت از یکدیگر جهت ساقط نمودن حکومت پهلوی اشاره می شود. در این سند می خوانیم: خبر رسیده حاکى است که مورخ 22 / 8 / 57 جامعه روحانیون شهرستان جهرم با جمعآورى مبلغ پنج میلیون تومان از بابت خمس و زکوه قشریون به آن دسته از کسبه که در جریان تظاهرات اخیر که منجر به تعطیل محل کسبشان شده و از این لحاظ متحمل خساراتى شدهاند، کمک مىنمایند و جمعآورى این مبلغ در مدت زمانى کمتر از 48 ساعت مؤید همکاریهاى بسیار زیادى از سوى روحانیون نسبت به اهالى در آینده مىباشد و خود عاملى است در جهت جلب اعتماد هر چه بیشتر و بالنتیجه کسب قدرت و اعمال نفوذ در تمام زمینهها.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ احتراماتی از جنس تعارف
تعارف کردن یکی از رسوم و آداب خاص قاجاریان بود که معمولاً به منزله احترام به طرف مقابل نیز محسوب میشد. نوع تعارفات بر حسب مقام و منزلت افراد متفاوت بود و معمولاً افرادی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردار بودند با تعارفات و برخوردهای متفاوتتری مواجه میشدند:
«هنوز از صرف اولین صبحانه دلچسب خودمان فارغ نشده بودیم، که پیامهائی از سوی اشخاص سرشناسی که از ورود یک دکتر فرنگی به سفارت اطلاع پیدا کرده بودند به رئیس من رسید، در این پیامها همه آنها خواستار پی بردن به روز آغاز به کار من و محل استقرارم جهت طبابت شده بودند. تعدادی هم مربوط به دوستان سفارت مایل به آشنائی و دعوت از من به مهمانی بود. بدین طریق طولی نکشید که جریان دعوت ما به میهمانیهای رسمی از طرف آنان آغاز گشت، درحالیکه من هم باطناً شوق فراوانی نسبت به این نوع میهمانیها و مشاهده رسوم و نحوه پذیرائی ایرانیان داشتم. شرط موفقیت در جلب نظر اشخاص در این نوع برخورد و معاشرتها، آگاهی داشتن از نحوه برخورد و انجام تعارفات میباشد. چیزی که ایرانیان به آن پیش از نحوه صحبت کردن و اطلاعات اشخاص تکیه میکنند. این نوع انجام تعارفات نسبت به اشخاص متفاوت است و هر کسی موظف است بنابر پایه و عنوان اشخاص طرز برخورد و رفتار خودش را نسبت به موقعیت آنان تطبیق دهد. از طرفی این اظهار ادب و احترام نسبت به میزبان هم نباید بیش از آنی که شایسته اوست باشد در اینصورت ممکن است باعث خود بزرگبینی طرف و حقیر شمردن میهمان تازه وارد خود گردد و از شئوناتش در مقابل میزبان بکاهد. البته قبول کلیه این تشریفات و رعایت این همه اصول در تعارفات برای من تا حدودی ثقیل و غیرقابل قبول بود مثل گفتن کلمه "بسم الله" بهنگام تعارف غذا بدیگری، یا هنگام دعوت تازه واردی، به نشستن در کنار خودت. در همان اولین جلسهای که در میهمانی که شرکت کردم، متوجه قائل شدن تفاوت زیادی در رفتار میزبان با اشخاص بهنگام ورودشان بمنزل، یا از طریق نحوه بلند شدن تمام قد و بطور کامل او در مقابلشان، و یا در صورت محترمتر بودن شتافتن، به استقبال تا سرپلهها یا حتی تا مقابل در منزل و با ادای احترام زیاد، تعظیم و تکریم و خوش آمدگویی فراوان آنها را بداخل دعوت کردنش شدم. بهمین طریق بهنگام خاتمه میهمانی و انجام بدرقه و خداحافظی.»1
1.چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 64- 65
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #پهلوان شدن با حداقل امکانات
گذشته از آنکه ورزشهای #قاجاریان ساده و کمتنوع بود، وسایل ورزشی آنان نیز تنوع کمی داشت و در شکل ابتدایی بود. با این حال بسیاری از ورزشها به صورت اصولی و جدی انجام میگرفت و تأثیر زیادی بر سلامتی و بنیه بدنی آنان داشت:
«وسایل ورزشی ایران بسیار ساده است. من تمرینها و حرکات زیر را بیشتر دیدهام: پا زدن. تمام ورزشکاران دست را از آرنج خم میکنند و به صورتی که ساعد با محور بدن موازی میشود و دو بدو مقابل هم جست میزنند در ابتدا با تأنی و بعد با ضرب سریع تا اینکه تعداد حرکات به دویست تا سیصد برسد و یا اینکه به دیوار گود تکیه میدهند و با پائی که از زانو و کمر خم شده است مدتی به دیوار میکوبند و آنگاه نوبت به پای دیگر میرسد یا میل گرفتن. دو گرز چوبی را که وزن هریک بین پنج تا ده کیلو است به دور سر به دوران در میآورند؛ کار کشتهترها گاه یکی و گاه دیگری را به هوا پرتاب میکنند و با مهارت آنها را دوباره میگیرند. این حرکات بخصوص عضلات بازوان و سینه را تقویت میکند و پهلوانان سرشناس و نام آور بخصوص بازو و سینه نیرومندی دارند. سنگ گرفتن. به پشت میخوابند. آنها را قدری جمع میکنند دو تخته سنگین را بدست میگیرند که هر کدام حدود بیست و پنج تا سی و پنج کیلو وزن دارد که در وسط آن سوراخی است با چوبی به صورت مورب. این تختهها را به روی سینه به داخل و خارج حرکت میدهند. این تمرین سخت خسته کننده، عضلات سینه و شکم و همچنین پشت را بسیار بکار میاندازد. شنا رفتن. چنان به روی زمین قرار میگیرند که فقط انگشتان پا و کف دست با زمین تماس داشته باشد و بقیه بدن آزاد بماند؛ آنگاه به تمرین آغاز میکنند و متناوبا ثقل بدن را روی انگشتان پا و دست قرار میدهند و به هنگام به جلو سریدن پیشانی همواره با زمین تماس پیدا میکند. دیدم پهلوانانی را که هشتصد بار پشت سر هم این تمرین فرساینده را تکرار کردهاند. در این تمرین عضلات پشت و بخصوص عضلات ناحیه پهلو به بهترین نحو به فعالیت میافتد.»1
1.یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1368، چاپ دوم، ص 136
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #اقتصاد_ایران رو به فروپاشی است؟!
بعد از #ملی_شدن_صنعت_نفت ، #مصدق ، خواستار اختیارات بیشتری شد. برخی از این موضوع با عنوان قدرتطلبی مصدق یاد کردهاند؛ اما واقعیت آن است که این اختیارات جهت مقابله با مشکلات اقتصادی کشور بود که مخالفت شاه را به دنبال داشت:
«اقتصاد ایران رو به فروپاشی است. مهندسان ایرانی قادر به راهانداختن تأسیسات آبادان نیستند. دستگاههای حفاری از کار افتادهاند، چربی و روغن دستگاهها را مسدود کرده است و اسکلههای بارگیری و بنادر بیمصرف افتاده اند. همه جا فقر و فلاکت حکمفرماست. کمونیستهای حزب توده هر روز تظاهرات راه میاندازند و در خیابانها به جان هم میافتند. اطلاع مییابم که مصدق برای مبارزه با مشکلات اختیارات تام خواسته است. شاه از دادن اختیارات سر باز میزند و قوام السلطنه را به نخست وزیری منصوب میکند و او هم با موضع گیری در مقابل ملی کردن صنعت نفت مرتکب اشتباه میشود. جبهه ملی اعلام اعتصاب عمومی میکند. آیتالله کاشانی حکم جهاد میدهد و حزب توده نیز از آن طرف هوادارانش را متشکل میکند. جمعیت به خیابانها میریزند و با چوب و سنگ به تانکها حمله میکنند، تیراندازی میشود و انسانها کشته میشوند. وحشتناک است.»1
1.ثریا اسفندیاری بختیاری و لوئی والنتین، کاخ تنهایی،ترجمه نادعلی همدانی، تهران، مترجم، 1370، ص 152
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ ایران عصر پهلوی و سیاست عدم تعهد؟!
دوره نخستوزیری #علی_امینی ، فرصت مناسبی جهت فعالیت مجدد جبهه ملی تحت عنوان جبه دوم ملی را فراهم آورد. این گروه ضمن اعلام مخالفتهای خود با شاه، طرح سیاست عدم تعهد ایران در سطح بینالمللی را نیز مطرح نمودند که با واکنش شدید شاه مواجه شد:
«در اوایل دهه 40، سه جناح سیاسی در ایران وجود داشت. شاه و زعمای رژیم، دکتر امینی و دار و دستهاش و بالاخره جبهه ملی. دکتر امینی یکی از یاران دیرینه دکتر مصدق را که عضو جبهه ملی نبود اما رئیس کمیته اجرائی «جمعیت همکاری با کشورهای آسیایی و افریقایی» بود، یعنی مهندس غلامعلی فریور را در حکومت خود به وزارت صنایع و معادن برگزید. جمعیت مزبور اعلامیهای صادر کرد و خواستار بیطرفی و عدم تعهد ایران گردید. فریور نیز بعنوان اظهارنظر شخصی گفت که اگر ایران مانند نهرو سیاست عدم تعهد را در پیش بگیرد، موقعیت بینالمللی بهتری کسب خواهد کرد. دکتر امینی مذاکراتی را هم برای تشکیل یک حکومت ائتلافی با سران جبهه ملی آغاز کرد. جبهه ملی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۰ تظاهرات عظیمی در میدان جلالیه ترتیب داد که مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند. در این میتینگ یکی از سران جبهه ملی خواستار خروج ایران از پیمان سنتو و لغو قرارداد کنسرسیوم و آزادی انتخابات و اتخاذ سیاست، عدم تعهد گردید. جبهه ملی میخواست تظاهرات دیگری در سالروز ۳۰ تیر ترتیب بدهد. اما شاه دیگر نتوانست تحمل بکند و جلو آن را گرفت و خودش در سالروز ۲۸ مرداد میتینگی در دوشان تپه ترتیب داد و طی نطق شدیداللحنی با خواسته های جبهه ملی و همچنین با گفتههای دکتر امینی دایر بر اینکه مملکت ورشکسته است و اوضاع اقتصادی وخیم است به مخالفت پرداخت.»1
1.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، ص 164
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ وقتی چاقو دسته خود را می برد!
ماجرای خیانت خواهرزاده #مصدق
به گواه تاریخ یکی از عوامل موثر بر پیروزی کودتای 28 مرداد، عملکرد دکتر مصدق مبنی انتصاب افراد خائن و وابسته به دربار پهلوی در مشاغل مهم و کلیدی بود. شیوۀ عمل دکتر مـصدق در انـتخاب همکارانش بر اساس ضوابط و معیارهایی بود کـه خود بـه آن اعـتقاد داشت.
مصدق باور نمیکرد کسانی که دست بـیعت بـه او دادهاند،خیانت کنند.این گمان او موجب گردید که افسرانی مانند سرتیپ محمد دفتری، سرتیپ اشرفی، سرهنگ فرهنگ خسروپناه، که بـه دسـتور خود او و با پیشنهاد رئیس سـتاد ارتـش، عهدهدار پستهای مـهم نـظامی و انـتظامی بودند، با کودتاچیان همدست گردند. سرتیپ #محمد_دفتری - خواهرزاده مصدق- پس از شـکست کودتای 25 مرداد و اثبات همکاری او با سرلشکر زاهدی، بازپرس فرمانداری نظامی دستور بازداشت وی را صادر کرد، ولی نخستوزیر کـه بـاور نداشت یکی از بستگان نزدیکش خیانت کـند،اتهام دفتری را «شایعهسازی مخالفان بـرای تـضعیف دولت» دانست.به همین دلیل نه تـنها بـا دستگیری دفتری موافقت ننمود، بلکه او را به ریاست شهربانی کل کشور منصوب کرد. دفتری با این سمت، بعد از ظـهر 28 مـرداد افسران و پاسبانان شهربانی را تشویق نـمود بـه مـخالفان بپیوندند و به خانه نـخستوزیر حـمله کنند. دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کـشور دولت مـصدق دربارۀ انتصاب دفتری به ریاست شهربانی گفت: «...در همین وقت (ساعت 11 صبح) آقای نخستوزیر با تلفن به من گـفتند بـا مطالعاتی که کردهام مقتضی است دستور بـدهید ریـاست شهربانی کـل را بـه تـیمسار سرتیپ دفتری بدهند و فرمانداری نـظامی هم به عهدۀ او واگذار شده است و او فعلا در شهربانی است. من با اینکه از تغییر فوری تصمیم قـبلی راجـع به سرتیپ شاهنده و انتخاب دفتری و صـدور ایـن دسـتورهای ضـدونـقیض در چنان اوضاع و احـوالی متعجب و مـتوحش شدم، ناچار به ملاحظاتی که در چنین اوقات رعایت آن واجب است، به رئیس کارگزینی دستور دادم ابلاغ را تهیه کند. روز بعد از دکـتر مصدق پرسـیدم آقا به این افسر اعتماد داشتید؟ دکتر فـرمود: آقا کـاش بـودید و مـیدیدید؛ این افـسر کـه با ما نسبت دارد، صبح روز 28 مرداد آمد و با گریه گفت: بهمن خدمتی رجوع کنید؛ من چه موقع مناسبتر از حال میتوانم به شما خدمت کنم.»
کاظمی ازدینی،ضیاء، سرلشکر محمد دفتری و نقش او در کودتای 28 مرداد 1332 ، مجله تاریخ معاصر ایران، تابستان 1382 ، شماره 26 ، ص 56
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #ایرج_میرزا و استفاده ابزاری از شعر در راستای غربی کردن جامعه
بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و با توجه به نفوذ جریانهای انحرافی در این جنبش، فرهنگ دینی جامعه آماج حملات گروههای مختلف قرار گرفت. بعد از استیلای افراد غربگرا در مجلس شورای ملی و دولت پس از فتح تهران، جریان غربگرا و غربزده بی پرده تر و عریانتر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام ستیزی پرداخت؛ به ویژه در آن میان روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. شاعران روشنفکر در اشعارشان «حجاب» را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی میکردند. البته این شاعران عموماً حجاب و داشتن عفت را از هم جدا میکردند و عنوان میداشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم میشود عفیف بود. مثلا «ایرج میرزا» از دوره مشروطه و زمانی که در خراسان بود، شروع به سرودن اشعاری در نفی حجاب بانوان کرد. با نشر این اشعار علما و متدینین مشهد و دیگر شهرها به اعتراض برخاستند و او ناگزیر به تهران آمد. ورود ایرج میرزا در تیرماه 1303 به تهران با استقبال تعدادی از زنان طرفدار بی حجابی مواجه شد که برای تشکر از سرودن اشعار رفع حجاب و آزادی نسوان تجمع کرده بودند. «ملک الشعراء بهار» نیز در سال 1307 در قصیدهای با عنوان «زن شعر خداست» اینگونه به استفاده از حجاب در میان جامعه ایرانی میپردازد:
«نشود منقطع از کشور ما این حرکات – تا که زن بسته و پیچیده به چادر باشد
حفظ ناموس زمعجر نتوان خواست بهار – که زن آزادتر اندر پس معجر باشد»
دیوان محمدتقی ملک الشعراءبهار، انتشارات علم، چاپ 1381، ص 368
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌خوشبینی هایزر به ارتش ایران
#مقاله
#چکیده
#فردوست در رابطه با سفر محرمانه هایزر و بیاطلاعی مقامات ایران از جمله شخص شاه نوشت «من از ورود هایزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نیز اطلاعی نداشت من تنها بعدها بود که از طریق گارد شنیدم که بدرهای به محمدرضا اطلاع داده که هایزر 20 روز است که در تهران است. محمدرضا تلفنی از سولیوان سفیر امریکا گله میکند و فردای آن روز سولیوان و هایزر به اتفاق هم به دیدار محمدرضا میروند. .»
رابرت #هایزر ، فرستاده ویژه آمریکا به ایران با هدف ایجاد بسترهای مناسب جهت برقراری ائتلاف میان نظامیان و بختیار وارد ایران شد. وی بر اساس دیدگاههای خود به تحلیل خوشبینانه از حوادث ایران پرداخت و بر این باور بود که اعتراضات مردمی تأثیری بر تغییر حکومت نخواهد داشت؛ زیرا به زعم او نظامیان هنوز به شاه وفادار بودند. اما تصورات هایزر اشتباه بود و او به زودی دریافت که رفتن شاه حتمی است، از این رو گزینه کودتا مورد توجه او و تحلیلگران آمریکا قرار گرفت. اما کودتا و احتمال انجام آن نیز برگرفته از نگاه اشتباه هایزر و سایر تحلیلگران آمریکایی بود؛ زیرا نه تنها بخش قابل توجهی از نظامیان نیز به امام و مردم پیوسته بودند؛ بلکه جنبش اعتراضی مردم و رهبری امام (ره) کنترل اوضاع را از دست رژیم و آمریکا خارج ساخته بود.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی تیتر مطلب کلیک کنید
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌مبدأ تاریخ توسعه سرمایهداری در ایران
بعد از #کودتای_28_مرداد کنترل دولت در امور سیاسی و اقتصادی گسترش یافت و در نوع خود تبدیل به یک بحران سیاسی شد. دولت با کنترل بر بخشهای مختلف کشور، توانست بسیاری از نیروهای رقیب را از دایره قدرت خارج کرده و یا مجبور به عقبنشینی نماید:
«دوره 1960- 63 نقطه عطفی در تحول دولت ایران بود. این دوره از یکسو مبدأ تاریخ توسعه سریع سرمایهداری در ایران است. از سوی دیگر نیروهای سیاسی گوناگونی را که در برابر تحکیم قدرت شاه و تقویت کلی دولت پهلوی مقاومت میکردند، یعنی مالکین، سران عشایر و علماء از بخش مخالفان سنتی، و جبهه ملی، حزب توده، دانشجویان و معلمان از دسته دیگر مخالفان، به موضع دفاعی راند. این نقطه پایانی بود بر هرگونه امیدی مبنی بر اینکه نیروهائی که در دوره 53-1941 رها شده بودند بتوانند نتیجه کودتای ۱۹۵۳ را برگردانند. تا اواخر دهه ۱۹۷۰ ابتکار عمل در دست رژیم باقی ماند و افزایش قیمت نفت از ۱۹۷۱ به بعد با چند برابر کردن درآمدهای دولت، به سیاستهای دولت تحرک تازهای بخشید. در این هنگام رژیم، کنترل همه فعالیتهای عمومی را در داخل مرزهای ایران در دست داشت. هرگونه فعالیت سیاسی مستقلی ممنوع شد. دولت به نیروی عمده اقتصادی بدل شد و برنامههای عمرانی دولت سرعت سیر حیات اقتصادی کشور را تعیین میکرد. بنگاهای مستقل اقتصادی - چه در کشاورزی چه در صنعت به بانکهائی که از صندوق دولت میگرفتند کار میکردند. حیات فرهنگی و ایدئولوژیک ایران نیز تحت سیطره دولت بود.»1
1.فرد هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، انتشارات علم، 1358، صص 27- 28
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ تأثیر بیماری واگیردار طاعون در اقتصاد
#طاعون بیماری بسیار عفونی و مشترک بین انسان و موش در تاریخ ایران اغلب همراه با وبا شیوع یافته است، پزشکان ایرانی مانند «ابوسهل مسیحی» در رسالهای پیرامون طاعون، «علی بن عباس مجوسی» در کتاب طب ملکی و «ابوعلی سینا» در قانون این بیماری را توصیف و به آن پرداختهاند. برخی از منابع به سبب تشخیص ندادن به طور همزمان از طاعون در کنار وبا سخن میگویند، اما در منابع مربوط به دوره تیموری به طور جداگانه هم به این بیماری پرداخته شده است. گزارش مورخ نامی «محمد بن خاوند شاه معروف به میرخواند» مربوط به سال 780ه.ق که بیان میکند:«در تابستان آن سال، بیماری طاعون در کلات ظاهر شده و بسیاری از مردم آنجا به هلاکت رسیدند.» (1) حاکی از آن است که در کلات مشهد بیماری طاعون سبب تلفات سنگین شده است. در منابع دوره تیموری مانند روضة الصفا، روضات الجنات، حبیب السیر، احسن التواریخ و مطلع سعدین، به کرات به وقوع طاعون در شهرهای هرات، شیراز و تبریز اشاره شده است. علاوه بر ناامنی و وقوع جنگها در داخل ایران که همواره سبب بروز قحطی و بیماری میشدند، واقع شدن بخش قابل توجهی از جاده ابریشم در خاک ایران گاه سبب میشد تا بیماریهای واگیردار از سایر نقاط حتی شرق دور و اروپا به کشور ما ایران منتقل شوند. گزارش های مربوط به طاعون جهانگیر (پاندمیک) در سالهای 877- 747ه.ق /1473-1346م که آسیا و اروپا را در بر گرفت، حاملان آن موشهای صحرایی و هیأتهای تجاری، سیاسی و مذهبی بودهاند.(2)
در دورههای بعدی تا زمان قاجار به سبب کشف راههای دریایی و زیاده خواهی سیاسی و اقتصادی دول اروپایی رفت و آمد خارجیها به ایران بالا گرفت. در زمان حکومت دودمان صفوی ایران چندین بار گرفتار طاعون شد. در یک مورد استان گیلان، شهرهای تبریز، قزوین و اردبیل را در برگرفت و در قزوین و اردبیل حدود 30 هزار کشته بر جای گذاشت. در دوران حکومت شاه عباس، شیوع همزمان وبا و طاعون از قزوین آغاز و به شهرهای ابهر، طارم، خلخال، زنجان، آذربایجان و گیلان، تسری یافت. در قزوین 20 هزار نفر مردند. بعد از اشغال اصفهان و سقوط صفویان به دست افغانها درسال 1727 م طاعون در گیلان شیوع یافت. در 1731 نیز این بیماری جان حدود 20 هزار نفر را در همدان و مناطق غرب ایران گرفت.(3)
روی کار آمدن #قاجار ها در ایران برآمدی از جنگهای داخلی در ایران بود که آقا محمد خان قاجار در طی درگیریهای شدید با رقبا توانست دودمان قاجار را در ایران به قدرت برساند، کمی بعد وقوع جنگهای ایران و روس و آسیب دیدن ارتش و مردم ایران در این جنگها جملگی سبب بروز بیماریهای واگیردار در جامعه شدند. وقوع حادثه مهلک و مرگبار طاعون از اواخر 1246 تا اواسط 1247ه.ق طیف جغرافیایی وسیعی از ایران و عراق را در بر گرفت و سبب کشتار مردم شد. به نظر میآید بروز بیماری واگیردار اعم از وبا، طاعون، سل و غیره به سبب ناکارآمدیهای طب سنتی و نبود امکان دفن اجساد رواج و گسترش مییافتند. «یاسنت لویی رابینو» نماینده سیاسی انگلستان در استان گیلان در کتاب ولایات دارالمرز گیلان مینویسد:«در حدود 1830 -1831م طاعون در گیلان شیوع یافت و طی چند هفته نصف جمعیت رشت که بالغ بر چهل هزار نفر میشدند هلاک شدند و بقیه به هر طرف که پیش آمد گریختند. در مدت کوتاهی جز تعدادی از اجساد مردگان در رشت چیزی نماند و این شهر به صورت شهری مرده درآمد. دیگر کسی در آنجا دیده نمیشد.آنهایی که دچار طاعون بودند تنها میماندند و خویشان و دوستان شان آنها را رها میکردند و بالاخره در فقدان وسیله از دنیا میرفتند. هنگامی که ساکنان رشت نزد آنها بازگشتند، این بیماری دامنگیرشان شد و به این ترتیب جمعیت رشت به هشت هزار نفر تقلیل یافت.» همینطور در ادامه به تأثیر بیماری واگیردار طاعون در جابهجاییهای اجتماعی و اقتصادی پرداخته و میگوید:«پول صاحبان تازهای پیدا کرد. بعضی که ثروتمند بودند گرفتار فقر شدند. ثروت و تجملات و اثاثه آنها را همسایگان برداشتند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند به ثروت رسیدند.»(4)
درسال 1246 در تبریز وبا و طاعون و در سال 1287 ه.ق در سقّز و بانه کردستان طاعون جان بسیاری را گرفت. این گزارش ها بیانگر نبود درمان و تدابیر جامع کفن و دفن در تاریخ اجتماعی ایران هستند، که با وقوع این وقایع موقعیت مالی بسیاری از افراد و خانوادهها دگرگون میشد. چه بسا این حوادث سبب شکلگیری دغدغههای قشر روشنفکر ایرانی در دوره قاجار مبنی بر ترقی علمی در بخش درمان و طبابت شد.
#منابع
1-میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضة الصفا، تلخیص عباس زریاب خویی
2-کثیری، مسعود و نجمه سالک، طب در دوره مغول
3-عزیزی، محمد حسین و فرزانه، تاریخچه طاعون انسانی در ایران، فصلنامه گیلان ما
4-رابینو، یاسنت لویی، ولایات دارالمرز گیلان، ترجمه جعفر خمامیزاده
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #هویدا از نخستوزیری سیر نشده بود
قدرت سیاسی و رقابت بر سر آن، یکی از ویژگیهای افراد حاضر در سیستم سیاسی رژیم پهلوی بود که گاه تا مرز دشمنی نیز پیش میرفت. این موضوع متأثر از ولع سیاسی و اشتهای سیری ناپذیر آن افراد در کسب قدرت سیاسی بود که نمونه آن در میان بسیاری از افراد از جمله آموزگار و هویدا قابل مشاهده است
«باری، با انتخاب #جمشید_آموزگار به نخستوزیری و انتصاب هویدا به وزارت دربار آن خصومت و اختلاف دیرین تشدید شد، چرا که هویدا ظاهراً بعد از سیزده سال نخستوزیری هنوز از آن سمت سیر نشده بود و با رقیب دیرین که جای او را در کاخ نخستوزیری گرفته بود بر سر عناد بود و چون در مقام وزارت دربار بهر حال هنوز اهرم قدرتی را بدست داشت شروع به کار شکنی در کار دولت آموزگار کرد و بنا به گفته آموزگار به خود من یکی از همین موش کشیها و چوب لای چرخ دولت گذاشتنها بالاخره شعله انقلاب را روشن کرد.»1
1.احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، 1371، چاپ دوم، ص 75
cafetarikh.com
@cafetarikh