❌ ایران عصر پهلوی و سیاست عدم تعهد؟!
دوره نخستوزیری #علی_امینی ، فرصت مناسبی جهت فعالیت مجدد جبهه ملی تحت عنوان جبه دوم ملی را فراهم آورد. این گروه ضمن اعلام مخالفتهای خود با شاه، طرح سیاست عدم تعهد ایران در سطح بینالمللی را نیز مطرح نمودند که با واکنش شدید شاه مواجه شد:
«در اوایل دهه 40، سه جناح سیاسی در ایران وجود داشت. شاه و زعمای رژیم، دکتر امینی و دار و دستهاش و بالاخره جبهه ملی. دکتر امینی یکی از یاران دیرینه دکتر مصدق را که عضو جبهه ملی نبود اما رئیس کمیته اجرائی «جمعیت همکاری با کشورهای آسیایی و افریقایی» بود، یعنی مهندس غلامعلی فریور را در حکومت خود به وزارت صنایع و معادن برگزید. جمعیت مزبور اعلامیهای صادر کرد و خواستار بیطرفی و عدم تعهد ایران گردید. فریور نیز بعنوان اظهارنظر شخصی گفت که اگر ایران مانند نهرو سیاست عدم تعهد را در پیش بگیرد، موقعیت بینالمللی بهتری کسب خواهد کرد. دکتر امینی مذاکراتی را هم برای تشکیل یک حکومت ائتلافی با سران جبهه ملی آغاز کرد. جبهه ملی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۰ تظاهرات عظیمی در میدان جلالیه ترتیب داد که مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند. در این میتینگ یکی از سران جبهه ملی خواستار خروج ایران از پیمان سنتو و لغو قرارداد کنسرسیوم و آزادی انتخابات و اتخاذ سیاست، عدم تعهد گردید. جبهه ملی میخواست تظاهرات دیگری در سالروز ۳۰ تیر ترتیب بدهد. اما شاه دیگر نتوانست تحمل بکند و جلو آن را گرفت و خودش در سالروز ۲۸ مرداد میتینگی در دوشان تپه ترتیب داد و طی نطق شدیداللحنی با خواسته های جبهه ملی و همچنین با گفتههای دکتر امینی دایر بر اینکه مملکت ورشکسته است و اوضاع اقتصادی وخیم است به مخالفت پرداخت.»1
1.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، ص 164
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ وقتی چاقو دسته خود را می برد!
ماجرای خیانت خواهرزاده #مصدق
به گواه تاریخ یکی از عوامل موثر بر پیروزی کودتای 28 مرداد، عملکرد دکتر مصدق مبنی انتصاب افراد خائن و وابسته به دربار پهلوی در مشاغل مهم و کلیدی بود. شیوۀ عمل دکتر مـصدق در انـتخاب همکارانش بر اساس ضوابط و معیارهایی بود کـه خود بـه آن اعـتقاد داشت.
مصدق باور نمیکرد کسانی که دست بـیعت بـه او دادهاند،خیانت کنند.این گمان او موجب گردید که افسرانی مانند سرتیپ محمد دفتری، سرتیپ اشرفی، سرهنگ فرهنگ خسروپناه، که بـه دسـتور خود او و با پیشنهاد رئیس سـتاد ارتـش، عهدهدار پستهای مـهم نـظامی و انـتظامی بودند، با کودتاچیان همدست گردند. سرتیپ #محمد_دفتری - خواهرزاده مصدق- پس از شـکست کودتای 25 مرداد و اثبات همکاری او با سرلشکر زاهدی، بازپرس فرمانداری نظامی دستور بازداشت وی را صادر کرد، ولی نخستوزیر کـه بـاور نداشت یکی از بستگان نزدیکش خیانت کـند،اتهام دفتری را «شایعهسازی مخالفان بـرای تـضعیف دولت» دانست.به همین دلیل نه تـنها بـا دستگیری دفتری موافقت ننمود، بلکه او را به ریاست شهربانی کل کشور منصوب کرد. دفتری با این سمت، بعد از ظـهر 28 مـرداد افسران و پاسبانان شهربانی را تشویق نـمود بـه مـخالفان بپیوندند و به خانه نـخستوزیر حـمله کنند. دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کـشور دولت مـصدق دربارۀ انتصاب دفتری به ریاست شهربانی گفت: «...در همین وقت (ساعت 11 صبح) آقای نخستوزیر با تلفن به من گـفتند بـا مطالعاتی که کردهام مقتضی است دستور بـدهید ریـاست شهربانی کـل را بـه تـیمسار سرتیپ دفتری بدهند و فرمانداری نـظامی هم به عهدۀ او واگذار شده است و او فعلا در شهربانی است. من با اینکه از تغییر فوری تصمیم قـبلی راجـع به سرتیپ شاهنده و انتخاب دفتری و صـدور ایـن دسـتورهای ضـدونـقیض در چنان اوضاع و احـوالی متعجب و مـتوحش شدم، ناچار به ملاحظاتی که در چنین اوقات رعایت آن واجب است، به رئیس کارگزینی دستور دادم ابلاغ را تهیه کند. روز بعد از دکـتر مصدق پرسـیدم آقا به این افسر اعتماد داشتید؟ دکتر فـرمود: آقا کـاش بـودید و مـیدیدید؛ این افـسر کـه با ما نسبت دارد، صبح روز 28 مرداد آمد و با گریه گفت: بهمن خدمتی رجوع کنید؛ من چه موقع مناسبتر از حال میتوانم به شما خدمت کنم.»
کاظمی ازدینی،ضیاء، سرلشکر محمد دفتری و نقش او در کودتای 28 مرداد 1332 ، مجله تاریخ معاصر ایران، تابستان 1382 ، شماره 26 ، ص 56
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #ایرج_میرزا و استفاده ابزاری از شعر در راستای غربی کردن جامعه
بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و با توجه به نفوذ جریانهای انحرافی در این جنبش، فرهنگ دینی جامعه آماج حملات گروههای مختلف قرار گرفت. بعد از استیلای افراد غربگرا در مجلس شورای ملی و دولت پس از فتح تهران، جریان غربگرا و غربزده بی پرده تر و عریانتر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام ستیزی پرداخت؛ به ویژه در آن میان روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. شاعران روشنفکر در اشعارشان «حجاب» را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی میکردند. البته این شاعران عموماً حجاب و داشتن عفت را از هم جدا میکردند و عنوان میداشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم میشود عفیف بود. مثلا «ایرج میرزا» از دوره مشروطه و زمانی که در خراسان بود، شروع به سرودن اشعاری در نفی حجاب بانوان کرد. با نشر این اشعار علما و متدینین مشهد و دیگر شهرها به اعتراض برخاستند و او ناگزیر به تهران آمد. ورود ایرج میرزا در تیرماه 1303 به تهران با استقبال تعدادی از زنان طرفدار بی حجابی مواجه شد که برای تشکر از سرودن اشعار رفع حجاب و آزادی نسوان تجمع کرده بودند. «ملک الشعراء بهار» نیز در سال 1307 در قصیدهای با عنوان «زن شعر خداست» اینگونه به استفاده از حجاب در میان جامعه ایرانی میپردازد:
«نشود منقطع از کشور ما این حرکات – تا که زن بسته و پیچیده به چادر باشد
حفظ ناموس زمعجر نتوان خواست بهار – که زن آزادتر اندر پس معجر باشد»
دیوان محمدتقی ملک الشعراءبهار، انتشارات علم، چاپ 1381، ص 368
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌خوشبینی هایزر به ارتش ایران
#مقاله
#چکیده
#فردوست در رابطه با سفر محرمانه هایزر و بیاطلاعی مقامات ایران از جمله شخص شاه نوشت «من از ورود هایزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نیز اطلاعی نداشت من تنها بعدها بود که از طریق گارد شنیدم که بدرهای به محمدرضا اطلاع داده که هایزر 20 روز است که در تهران است. محمدرضا تلفنی از سولیوان سفیر امریکا گله میکند و فردای آن روز سولیوان و هایزر به اتفاق هم به دیدار محمدرضا میروند. .»
رابرت #هایزر ، فرستاده ویژه آمریکا به ایران با هدف ایجاد بسترهای مناسب جهت برقراری ائتلاف میان نظامیان و بختیار وارد ایران شد. وی بر اساس دیدگاههای خود به تحلیل خوشبینانه از حوادث ایران پرداخت و بر این باور بود که اعتراضات مردمی تأثیری بر تغییر حکومت نخواهد داشت؛ زیرا به زعم او نظامیان هنوز به شاه وفادار بودند. اما تصورات هایزر اشتباه بود و او به زودی دریافت که رفتن شاه حتمی است، از این رو گزینه کودتا مورد توجه او و تحلیلگران آمریکا قرار گرفت. اما کودتا و احتمال انجام آن نیز برگرفته از نگاه اشتباه هایزر و سایر تحلیلگران آمریکایی بود؛ زیرا نه تنها بخش قابل توجهی از نظامیان نیز به امام و مردم پیوسته بودند؛ بلکه جنبش اعتراضی مردم و رهبری امام (ره) کنترل اوضاع را از دست رژیم و آمریکا خارج ساخته بود.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی تیتر مطلب کلیک کنید
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌مبدأ تاریخ توسعه سرمایهداری در ایران
بعد از #کودتای_28_مرداد کنترل دولت در امور سیاسی و اقتصادی گسترش یافت و در نوع خود تبدیل به یک بحران سیاسی شد. دولت با کنترل بر بخشهای مختلف کشور، توانست بسیاری از نیروهای رقیب را از دایره قدرت خارج کرده و یا مجبور به عقبنشینی نماید:
«دوره 1960- 63 نقطه عطفی در تحول دولت ایران بود. این دوره از یکسو مبدأ تاریخ توسعه سریع سرمایهداری در ایران است. از سوی دیگر نیروهای سیاسی گوناگونی را که در برابر تحکیم قدرت شاه و تقویت کلی دولت پهلوی مقاومت میکردند، یعنی مالکین، سران عشایر و علماء از بخش مخالفان سنتی، و جبهه ملی، حزب توده، دانشجویان و معلمان از دسته دیگر مخالفان، به موضع دفاعی راند. این نقطه پایانی بود بر هرگونه امیدی مبنی بر اینکه نیروهائی که در دوره 53-1941 رها شده بودند بتوانند نتیجه کودتای ۱۹۵۳ را برگردانند. تا اواخر دهه ۱۹۷۰ ابتکار عمل در دست رژیم باقی ماند و افزایش قیمت نفت از ۱۹۷۱ به بعد با چند برابر کردن درآمدهای دولت، به سیاستهای دولت تحرک تازهای بخشید. در این هنگام رژیم، کنترل همه فعالیتهای عمومی را در داخل مرزهای ایران در دست داشت. هرگونه فعالیت سیاسی مستقلی ممنوع شد. دولت به نیروی عمده اقتصادی بدل شد و برنامههای عمرانی دولت سرعت سیر حیات اقتصادی کشور را تعیین میکرد. بنگاهای مستقل اقتصادی - چه در کشاورزی چه در صنعت به بانکهائی که از صندوق دولت میگرفتند کار میکردند. حیات فرهنگی و ایدئولوژیک ایران نیز تحت سیطره دولت بود.»1
1.فرد هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، انتشارات علم، 1358، صص 27- 28
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ تأثیر بیماری واگیردار طاعون در اقتصاد
#طاعون بیماری بسیار عفونی و مشترک بین انسان و موش در تاریخ ایران اغلب همراه با وبا شیوع یافته است، پزشکان ایرانی مانند «ابوسهل مسیحی» در رسالهای پیرامون طاعون، «علی بن عباس مجوسی» در کتاب طب ملکی و «ابوعلی سینا» در قانون این بیماری را توصیف و به آن پرداختهاند. برخی از منابع به سبب تشخیص ندادن به طور همزمان از طاعون در کنار وبا سخن میگویند، اما در منابع مربوط به دوره تیموری به طور جداگانه هم به این بیماری پرداخته شده است. گزارش مورخ نامی «محمد بن خاوند شاه معروف به میرخواند» مربوط به سال 780ه.ق که بیان میکند:«در تابستان آن سال، بیماری طاعون در کلات ظاهر شده و بسیاری از مردم آنجا به هلاکت رسیدند.» (1) حاکی از آن است که در کلات مشهد بیماری طاعون سبب تلفات سنگین شده است. در منابع دوره تیموری مانند روضة الصفا، روضات الجنات، حبیب السیر، احسن التواریخ و مطلع سعدین، به کرات به وقوع طاعون در شهرهای هرات، شیراز و تبریز اشاره شده است. علاوه بر ناامنی و وقوع جنگها در داخل ایران که همواره سبب بروز قحطی و بیماری میشدند، واقع شدن بخش قابل توجهی از جاده ابریشم در خاک ایران گاه سبب میشد تا بیماریهای واگیردار از سایر نقاط حتی شرق دور و اروپا به کشور ما ایران منتقل شوند. گزارش های مربوط به طاعون جهانگیر (پاندمیک) در سالهای 877- 747ه.ق /1473-1346م که آسیا و اروپا را در بر گرفت، حاملان آن موشهای صحرایی و هیأتهای تجاری، سیاسی و مذهبی بودهاند.(2)
در دورههای بعدی تا زمان قاجار به سبب کشف راههای دریایی و زیاده خواهی سیاسی و اقتصادی دول اروپایی رفت و آمد خارجیها به ایران بالا گرفت. در زمان حکومت دودمان صفوی ایران چندین بار گرفتار طاعون شد. در یک مورد استان گیلان، شهرهای تبریز، قزوین و اردبیل را در برگرفت و در قزوین و اردبیل حدود 30 هزار کشته بر جای گذاشت. در دوران حکومت شاه عباس، شیوع همزمان وبا و طاعون از قزوین آغاز و به شهرهای ابهر، طارم، خلخال، زنجان، آذربایجان و گیلان، تسری یافت. در قزوین 20 هزار نفر مردند. بعد از اشغال اصفهان و سقوط صفویان به دست افغانها درسال 1727 م طاعون در گیلان شیوع یافت. در 1731 نیز این بیماری جان حدود 20 هزار نفر را در همدان و مناطق غرب ایران گرفت.(3)
روی کار آمدن #قاجار ها در ایران برآمدی از جنگهای داخلی در ایران بود که آقا محمد خان قاجار در طی درگیریهای شدید با رقبا توانست دودمان قاجار را در ایران به قدرت برساند، کمی بعد وقوع جنگهای ایران و روس و آسیب دیدن ارتش و مردم ایران در این جنگها جملگی سبب بروز بیماریهای واگیردار در جامعه شدند. وقوع حادثه مهلک و مرگبار طاعون از اواخر 1246 تا اواسط 1247ه.ق طیف جغرافیایی وسیعی از ایران و عراق را در بر گرفت و سبب کشتار مردم شد. به نظر میآید بروز بیماری واگیردار اعم از وبا، طاعون، سل و غیره به سبب ناکارآمدیهای طب سنتی و نبود امکان دفن اجساد رواج و گسترش مییافتند. «یاسنت لویی رابینو» نماینده سیاسی انگلستان در استان گیلان در کتاب ولایات دارالمرز گیلان مینویسد:«در حدود 1830 -1831م طاعون در گیلان شیوع یافت و طی چند هفته نصف جمعیت رشت که بالغ بر چهل هزار نفر میشدند هلاک شدند و بقیه به هر طرف که پیش آمد گریختند. در مدت کوتاهی جز تعدادی از اجساد مردگان در رشت چیزی نماند و این شهر به صورت شهری مرده درآمد. دیگر کسی در آنجا دیده نمیشد.آنهایی که دچار طاعون بودند تنها میماندند و خویشان و دوستان شان آنها را رها میکردند و بالاخره در فقدان وسیله از دنیا میرفتند. هنگامی که ساکنان رشت نزد آنها بازگشتند، این بیماری دامنگیرشان شد و به این ترتیب جمعیت رشت به هشت هزار نفر تقلیل یافت.» همینطور در ادامه به تأثیر بیماری واگیردار طاعون در جابهجاییهای اجتماعی و اقتصادی پرداخته و میگوید:«پول صاحبان تازهای پیدا کرد. بعضی که ثروتمند بودند گرفتار فقر شدند. ثروت و تجملات و اثاثه آنها را همسایگان برداشتند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند به ثروت رسیدند.»(4)
درسال 1246 در تبریز وبا و طاعون و در سال 1287 ه.ق در سقّز و بانه کردستان طاعون جان بسیاری را گرفت. این گزارش ها بیانگر نبود درمان و تدابیر جامع کفن و دفن در تاریخ اجتماعی ایران هستند، که با وقوع این وقایع موقعیت مالی بسیاری از افراد و خانوادهها دگرگون میشد. چه بسا این حوادث سبب شکلگیری دغدغههای قشر روشنفکر ایرانی در دوره قاجار مبنی بر ترقی علمی در بخش درمان و طبابت شد.
#منابع
1-میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضة الصفا، تلخیص عباس زریاب خویی
2-کثیری، مسعود و نجمه سالک، طب در دوره مغول
3-عزیزی، محمد حسین و فرزانه، تاریخچه طاعون انسانی در ایران، فصلنامه گیلان ما
4-رابینو، یاسنت لویی، ولایات دارالمرز گیلان، ترجمه جعفر خمامیزاده
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ #هویدا از نخستوزیری سیر نشده بود
قدرت سیاسی و رقابت بر سر آن، یکی از ویژگیهای افراد حاضر در سیستم سیاسی رژیم پهلوی بود که گاه تا مرز دشمنی نیز پیش میرفت. این موضوع متأثر از ولع سیاسی و اشتهای سیری ناپذیر آن افراد در کسب قدرت سیاسی بود که نمونه آن در میان بسیاری از افراد از جمله آموزگار و هویدا قابل مشاهده است
«باری، با انتخاب #جمشید_آموزگار به نخستوزیری و انتصاب هویدا به وزارت دربار آن خصومت و اختلاف دیرین تشدید شد، چرا که هویدا ظاهراً بعد از سیزده سال نخستوزیری هنوز از آن سمت سیر نشده بود و با رقیب دیرین که جای او را در کاخ نخستوزیری گرفته بود بر سر عناد بود و چون در مقام وزارت دربار بهر حال هنوز اهرم قدرتی را بدست داشت شروع به کار شکنی در کار دولت آموزگار کرد و بنا به گفته آموزگار به خود من یکی از همین موش کشیها و چوب لای چرخ دولت گذاشتنها بالاخره شعله انقلاب را روشن کرد.»1
1.احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، 1371، چاپ دوم، ص 75
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ فعالیت سفارت #اسرائیل در ایران
فعالیت رسمی اسرائیل در ایران ابتدا در زمینههای اطلاعاتی و امنیتی آغاز شد؛ اما بتدریج در سایر امور اقتصادی- مالی و کشاورزی نیز گسترش یافت و این کشور توانست از طریق این فعالیتها، بهره و سود اقتصادی کلانی ببرد. اسرائیل یکی از واردکنندههای بزرگ نفت ایران بود و بخش قابل توجهی از نیازهای نفتی خود را از طریق ایران تأمین میکرد:
«سفارت اسرائیل در ایران فقط در زمینه اطلاعاتی فعال نبود، بلکه در سایر زمینهها نیز فعالیت چشمگیر داشت. گاه به گاه سفارت، یهودیان ایران را در سالنی جمع مینمود و در این جلسات ضمن سخنرانی و تحریک روحیه قومی آنها، برای کمک به اسرائیل اعانه جمع آوری میشد و هر بار مبالغ کلانی پول ارسال میگردید. در این جلسات، که تصور میکنم ماهیانه بود، مأمورین اداره کل هشتم ساواک شرکت داشتند. در سفارت نیز میهمانیهای نیمهخصوصی داده میشد و سفرای برخی کشورها و کارمندان سفارتخانهها و یهودیان سرشناس و گامی مقامات ایران در این میهمانیها شرکت میکردند. از اداره کل هشتم ساواک نیز دعوت به عمل میآمد. بعلاوه، سفارت اسرائیل هرازگاهی از مقامات ایرانی برای بازدید از اسرائیل دعوت میکرد و هدف بیشتر تبلیغ پیشرفت کشاورزی و صنعت اسرائیل بود.»1
1.حسین #فردوست ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 553
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ مزار امامزاده اسحاق در ساوه
شهر ساوه به دلیل سابقه و قدمت تاریخی خود دارای آثار باستانی متعددی است. یکی از بناهای بی نظیر این شهر مزار امامزاده اسحاق در خارج شهر ساوه، و در چند صد متری مسجد جامع واقع شده است. «بنای این امامزاده نسبتاً کوچک است و در طیّ تجدید سـاختمانهای مـتوالی بـه قدری تغییر کرده که بـه درسـتی نـمیتوان معیّن کرد که ساختمان اصلی در چه تاریخی بنا شده است. در داخل اطاق گنبد، سنگ قبری برجسته وجود دارد که اکنون با لوحـه سـفالی نـیلی حاوی قسمتی از سوره چهل و هشتم پوشیده شده، و جـمله «در سـنه 676 (78-1277 م) نوشته شد»، روی آن دیده میشود. واضح است که این لوحه در اصل روی دیوار یا بالایی قرنیس کف اطاق و یـا زیـر خـطِ آغاز طاق قرار داشته و بعداً روی سنگ قبر گذاشته شده اسـت. تنها نشانی که میرساند ساختمان متعلق به همان دوره است، وجود تزیینات بر دیوار خارجی است که عبارت اسـت از گـچکاری و کـاشیهای نیلی شفاف و غیرشفاف که طرح هندسی غیرعادی و دقیقی دارند. درباره هویت صـاحب مـقبره، حمداللّه مستوفی اسحاق مذکور را فرزند بلاواسطه امام موسی کاظم علیهالسلام دانسته است.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ بازیهای جذاب همیشه در دسترس ایرانی
سرگرمیها و نمایشهای عصر قاجاری، بازیهایی ساده بودند که بسیاری از آنها با ابزارهایی ساده به نمایش درمیآمدند. بسیاری از این نمایشها برگرفته از مراسمات خاص مردم آن روزگار همچون مراسم عروسی، نوروز و... بود.
«بازیها در تهران دوره قاجار در برخی از جشنها نیز کاربرد داشتهاند که معمولاً انواع نمایشی آنها در مراسم نامزدی، عقد و عروسی و امثال آن و در جشنهای نوروز و سیزدهبدر هم بازی میشدند. نکته مهم دیگری که تقریبا در تمامی بازیهای سنتی به چشم میخورد و از ویژگیهای بازیهای سنتی تهران دوره قاجار نیز بهشمار میآید ابتدایی و در دسترس بودن ابزار آن است. ابزاری چون چوب، سنگ، توپ پارچهای، طناب،کمربند،نردبان،حبوبات و میوهها. از جمله بازیهای مشهور این دوران، که برخی از آنها تنها ویژه شهر تهران نبودند، میتوان به بازیهای زیر اشاره کرد: الف. بازی سرگرمی: آب اومد، کدوم آب، آتشداری بالاترک، آسیاب بچرخ، عموزنجیرباف، آفتاب مهتاب چه رنگه،اشرتاپرت،اتل متل توتوله، ارش قرش،اوستا بدوش زن اوستا ندوش، کلاغپر،تاپ تاپ خمیر،یک قل دوقل، باقالی به چند من،تاببازی،ترنابازی،حمومک مورچه داره، نون بیار کباب ببر، هل و گلاب و...»1
1.محمدحسین ناصربخت، سرگرمیهای مردم تهران در دوران قاجار و تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1394، ص 83
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ عجیب بود سنت قرض دادن ایرانی ها از منظر غربیان
یکی از سنتهای خاص و عجیب از منظر غربیان در دوره قاجار که تقریباً میان تمامی بخشهای مردمی نیز رواج داشت، سنت قرض دادن بود. قرض دادن بدون هیچگونه قرارداد و یا تعهد کتبی صورت میگرفت؛ اما معمولاً بیشتر افراد علیرغم عدم تعهد کتبی، خود را ملزم به پس دادن وام میدانستند:
«هر کسی آماده پول قرض دادن و پول قرض گرفتن است. شاه به دولت قرض میدهد، شخصیتهای بزرگ به افراد پایین، تجار به شخصیتهای بزرگ، نوکر به ارباب، ارباب به نوکر، سرباز به افسر و افسر به سرباز پول قرض میدهد. بازاریان نادرست با یک دست قرض میدهند و با دست دیگر قرض میگیرند و خلاصه این همان وضع آرمانی پانورژ است. این وضع در نظر اول غیرقابل توجیه به نظر میرسد به خصوص که در میان تمام این بدهکاران حتی یک نفر را پیدا نمیکنید که حقیقتاً با حسن نیت و در سر موعد تعهداتش را عملی کند. امضا که در کشور ما معمول است و مهر که در ایران رایج است به حد وفور و هرقدر بخواهید رد و بدل میشود، ولی پس گرفتن آن در ازاء پرداخت دین مرسوم نیست. بدون شک این وضع موجب بینظمی زیادی میشود ولی مصیبت بار نیست. طلبکاری که اثاثه بدهکارش را بفروشد در نظر مردم مثل یک هیولا جلوه میکند. همه اهل محل بر ضد او متحد میشوند و آرامش را از او سلب میکنند. پس بهتر است بگذارد پولش را بخورند تا اینکه متوسل به زور بشود.»1
1.ژوزف آرتور دو گوبینو، سه سال درآسیا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر قطره 1383، ص 283
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ شاه صدای انقلاب مردم را شنید
علیرغم آنکه تصور عمده شاه و رژیم بر آن بود که دانشگاهها و مدارس مهمترین کانون حمایت از او و رژیمش است؛ اما واقعیت این است که این نهادها در شکل احزاب و گروههای مختلف، مهمترین نهاد مخالف شاه محسوب میشدند. چنانچه میتوان گفت صدای اعتراض مردم از دانشگاهها و مدارس به گوش شاه رسید:
«با آغاز نهضت اسلامی، دانشگاهها و مدارس بـه کانون تظاهرات برضد رژیم پهلوی تبدیل شده بودند. بـه هـمین دلیـل، دانشـجویان و دانشآموزان در روز ١٣ آبان تظاهرات باشکوهی در دانشگاه تهران برگزار کردند. ایـن تظاهرات را رژیم به خاک و خون کشید. متعاقب آن، روز بعد، مردم در اعتراض بهاین کشتار تظاهرات عظیمی برپا کردند، شدت مخالفت مردم بـاعث شـد، دولت شـریف امامیکه شعار عوام فریبانه «آشتی ملی» را مطرح میکرد، جای خود را به دولت ارتشبد ازهاری بدهد. شاه نیز در رادیو و تلویزیون اعلام کرد که صدای انقلاب ملت ایران را شنیده است و ضمن اعتراف به اشتباهات خود، از علما میخواهد که مردم را به آرامش دعوت کنند. امام خمینی با موضعگیری قاطع نسبت بهاین اقدام شاه، ضربه نهایی را بر پیکر نظام شاهنشاهی وارد ساخت.»1
1- #موسی_نجفی و #موسی_حقانی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 522
cafetarikh.com
@cafetarikh