eitaa logo
کافه تاریخ
289 دنبال‌کننده
162 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ بلندترین خیابان تهران در دوران خیابان ولعیصر یا خیایان پهلوی بلندترین خیابانِ مُشجر تهران و همچنین بلندترین خیابان خاورمیانه با درازای ۱۷٫۹ کیلومتر است که از میدان راه‌آهن در میانه جنوبی تهران آغاز شده و به میدان تجریش در منطقه شمیران در شمال تهران می‌رسد. این خیابان به دستور رضاشاه پهلوی ساخته شد. نام اولیه آن «جاده مخصوص پهلوی» بود و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، «خیابان پهلوی» نامیده می‌شد. در ماه‌های اول انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدتی «خیابان محمد مصدق» خوانده می‌شد، اما سرانجام این خیابان به صورت رسمی به «خیابان ولی‌عصر» تغییر نام یافت. cafetarikh.com @cafetarikh
❌ اوضاع اسفبار القاب در عصر ناصری در دوره ناصرالدین شاه به دلیل تشدید مشکلات اقتصادی، به یکباره سیاست اعطای القاب به سیاست شغل خرید و فروش القاب تغییر یافت؛ چرا که افراد زیادی خواستار کسب این عناوین بودند و خرید آن می‌توانست منبع درآمد خوبی باشد. همانطور که گفته شد القاب در ابتدا از سوی دولت به مقامات مهم کشوری اعطا می‌شد و تعداد افرادی که موفق به کسب آن القاب می‌شدند بسیار کم بود؛ از این رو کسب آن اهمیت زیادی برای بسیاری از مردم داشت. «اما در روزگار ناصری کار به رسوائی کشیده شد و به زحمت کارمندی پیدا می‌شود که لقبی نداشته باشد. چون کار فرهنگ لغات مربوط به القاب تقریبا به آخر رسید، دنبال چاره گشتند و به مترادفات متوسل شدند و دولت، سلطنت و ملک را که همه به یک معنی است بکار گرفتند؛ مثلا نظام الملک، نظام الدوله، امین الملک، امین الدوله، اعتماد الدوله، معتمد الدوله و از این قبیل ...» درواقع مزایا و وجهه اجتماعی و سیاسی القاب باعث شده بود تا درخواست خرید و کسب القاب با استقبال زیادی مواجه شود. تأثیر القاب علاوه بر مسائل سیاسی و اجتماعی، در زندگی و مراودات جمعی ایرانیان نیز مشهود بود و در بسیاری از روابط اجتماعی ساده همچون احوالپرسی نیز به کار می‌رفت. «حرص و ولع برای به کار بردن تعارفات و القاب در خطاب حد و حصری ندارد. به یکدیگر شریف، سرکار و جناب می‌گویند. حتی دو مستخدم که در خانه اعیان به کار مشغولند وقتی بهم می‌رسند از به کار بردن لفظ سرکار در حق یکدیگر دریغ نمی‌ورزند.» با این حال، رواج این وضعیت تأثیرات نامطلوب زیادی برجا گذاشت. اولاً آنکه ارزش و اعتبار اصلی القاب از میان رفت و شناسایی و تشخیص القاب واقعی از غیرواقعی سخت و تا حدودی ناممکن شد، در ثانی برخی از افراد با سواستفاده از این شرایط، به اخاذی از افراد جهت فروش القاب برآمدند. این موضوع باعث شد تا افرادی چون امیرکبیر به مقابله با این وضعیت برآید. امیرکبیر القاب و عناوین درباری و اداری و اشرافی را ملغی ساخت و از رشوه خواری به شدت جلوگیری نمود.6 وی طبق فرمانی، استفاده از بسیاری از القاب را غیرقانونی خواند و دستور داد تنها از لقب جناب استفاده شود. اما بعد از مرگ امیرکبیر، مجدداً این روال ادامه یافت و تا دوران مشروطه نیز پابرجا بود. در نهایت بعد از طرح استفاده از شناسنامه و انتخاب نام و نام خانوادگی که در دوره رضاشاه اجباری شد، به کارگیری القاب نیز ممنوع و بتدریج استفاده از آن به فراموشی سپرده شد. برای مطالعه متن کامل این گزارش بر روی لینک زیر کلیک کنید؛ https://b2n.ir/331683 @cafetarikh
❌ احتراماتی از جنس تعارف تعارف کردن یکی از رسوم و آداب خاص بود که معوملاً به منزله احترام به طرف مقابل نیز محسوب می‌شد. نوع تعارفات بر حسب مقام و منزلت افراد متفاوت بود و معمولاً افرادی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردار بودند با تعارفات و برخوردهای متفاوت‌تری مواجه می‌شدند: «هنوز از صرف اولین صبحانه دلچسب خودمان فارغ نشده بودیم، که پیام‌هائی از سوی اشخاص سرشناسی که از ورود یک دکتر فرنگی به سفارت اطلاع پیدا کرده بودند به رئیس من رسید، در این پیام‌ها همه آن‌ها خواستار پی بردن به روز آغاز به کار من و محل استقرارم جهت طبابت شده بودند. تعدادی هم مربوط به دوستان سفارت مایل به آشنائی و دعوت از من به مهمانی بود. بدین طریق طولی نکشید که جریان دعوت ما به میهمانی‌های رسمی از طرف آنان آغاز گشت، درحالی‌که من هم باطناً شوق فراوانی نسبت به این نوع میهمانی‌ها و مشاهده رسوم و نحوه پذیرائی ایرانیان داشتم. شرط موفقیت در جلب نظر اشخاص در این نوع برخورد و معاشرت‌ها، آگاهی داشتن از نحوه برخورد و انجام تعارفات می‌باشد. چیزی که ایرانیان به آن پیش از نحوه صحبت کردن و اطلاعات اشخاص تکیه می‌کنند. این نوع انجام تعارفات نسبت به اشخاص متفاوت است و هر کسی موظف است بنابر پایه و عنوان اشخاص طرز برخورد و رفتار خودش را نسبت به موقعیت آنان تطبیق دهد. از طرفی این اظهار ادب و احترام نسبت به میزبان هم نباید بیش از آنی که شایسته اوست باشد در این‌صورت ممکن است باعث خود بزرگ‌بینی طرف و حقیر شمردن میهمان تازه وارد خود گردد و از شئوناتش در مقابل میزبان بکاهد. البته قبول کلیه این تشریفات و رعایت این همه اصول در تعارفات برای من تا حدودی ثقیل و غیرقابل قبول بود مثل گفتن کلمه "بسم الله" بهنگام تعارف غذا بدیگری، یا هنگام دعوت تازه واردی، به نشستن در کنار خودت. در همان اولین جلسه‌ای که در میهمانی که شرکت کردم، متوجه قائل شدن تفاوت زیادی در رفتار میزبان با اشخاص بهنگام ورودشان بمنزل، یا از طریق نحوه بلند شدن تمام قد و بطور کامل او در مقابلشان، و یا در صورت محترم‌تر بودن شتافتن، به استقبال تا سرپله‌ها یا حتی تا مقابل در منزل و با ادای احترام زیاد، تعظیم و تکریم و خوش آمدگویی فراوان آن‌ها را بداخل دعوت کردنش شدم. بهمین طریق بهنگام خاتمه میهمانی و انجام بدرقه و خداحافظی.»1 1.چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 64-65 @cafetarikh
❌ موسسان نقاشی لاکی در ایران عهد نقاشی لاکی (نقاشی زیر لاکی) نوعی نقاشی آبرنگ بر روی اشیاء مقوایی همچون قلمدان، جلد کتاب، قاب آئینه، رحل قرآن، جعبه ی آرایش، ورق بازی، سینی است که رویه آن با ماده ی جلا دهنده [لاک] پوشانیده می شود.این اسلوب با کمابیش اختلاف، در برخی هنرهای سنتی چین، هند، ایران و نقاط دیگر متداول بوده است. به گواهی آثار به‌ جـا‌ مـانده‌ نقاشی در دوره قاجاریه، رشد و رونق نقاشی لاکی در ایران را باید از اواخر‌ سدهء یازدهم قمری/هفدهم‌ میلادی دانست‌. هم‌زمان‌ با روی کـار آمدن سلسهء قاجار نـقاشی لاکـی به‌ کمال رسیده بود. در دروهء ناصر الدین شاه اشیاء دیگری با نیز با این‌ روش آراستند. در این زمان رواج نقاشی لاکی‌ به همراه نقاشی رنگ‌ و روغن و میناکاری بیش از پیش به بی‌رونقی کتاب‌آرایی دامـن زد و بیشتر نقاشان نامدار ذوق خود را در این شیوهء تازه آزمودند. در دورهء فتحعلی شاه تهران‌ و اصفهان‌ و شیراز مراکز اصلی نقاشی لاکی بودند. به فرمان او نفیس‌ترین جلد لاکی اوایل دورهء قاجار را برای خمسهء شـاه‌ طـهماسبی ساختند.پس از درگذشت فتحعلی شاه،نجف علی اصفهانی‌‌ به‌ همراه برادر و پسرانش در نقاشی لاکی به شهرت رسیدند.آنان از حمایت منوچهر خان، والی اصفهان، بهره‌مند بودند.خاندان امامی نیز از سرآمدان نقاشی لاکـی اصـفهان بودند. در شیراز‌ هم‌ آقا بزرگ و فتح اللّه‌ قلمدانهای لاکی کم‌نظیری ساختند. به جز نقاشهای سنتی همچون تمثال‌ شاهان قاجار و مراسم ازدواج، مضمونهای فرنگی نیز در قلمدانهای این‌ دوره فراوان دیده می‌شود.اسـماعیل‌ جـلایر‌ و محمد‌ حسن افشار در این‌ زمینه‌ طبع‌آزمایی‌ کردند‌. از آن پس گرایش به نقاشی واقع‌نمای غربی‌ آشکارتر شد.در اواخر دورهء قاجار آثاری نیز به سبک عهد صفوی‌ پدید‌ آمد‌. نقاشی‌ لاکی ایرانی را نـخستین بـار بـر جلد کتابهایی‌ چند‌ مربوط بـه اواخـر سـدهء نهم قمری/پانزدهم میلادی که در کتابخانه توپ‌قاپی‌ استانبول نگهداری می‌شد، مشاهده کردند. بی رابینسون، نقاشی لاکی در عهد قاجار ، ترجمه اردشیر اشراقی، گلستان هنر، پاییز 1386 ، شماره 9 ، ص 105 @cafetarikh
❌ وقتی عضو سابق ژاندارمری افشاگری می‌کند ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم، ساختاری فاسد بود و بیشتر اعضای سیستم از عمق آن آگاه بود. از این رو، هر فردی به تناسب نزدیکی خود به سیستم از آن بهره برده و رانت‌های فراوانی به جیب می‌زدند. گرچه ابعاد برخی از این فسادها برای همگان آشکار بود؛ اما گاه بر اثر اختلافات داخلی، توسط خود کارگزاران حکومت افشا می‌شد. «کارهای جاری را عرض کردم، منجمله این که یک ایرانی که سابقاً استوار ژاندارمری بود و دزدی کرده بود و به حبس افتاده بود بعد از آن که با وساطت طبقه حاکمه فاسد، از حبس درآمد، به آمریکا رفته و حالا دشمن ما شده است. اخیراً در محاکم آمریکا بر علیه همه کس اقدام می‌کند و آنها را احضار می‌نماید. منجمله دکتر ایادی و ارتشبد طوفانیان را به محکمه احضار کرده است که در کار تعمیر تانک پول گرفته‌اند. به شاه عرض کردم خیلی کسل شدند. فرمودند: هر اقدام قضایی لازم می‌دانید توسط اردشیر]زاهدی[ و راجرز وزیر خارجه سابق آمریکا بکنید (راجرز حالا مشاور قضایی املاک پهلوی است). اسم آن پسره هم افشار قتلی می‌باشد.»1 1.اسدالله علم، یادداشت‌های علم، تهران، انتشارات کتاب‌سرا، جلد 4، صص 112- 113 @cafetarikh
✳️ هژبر یزدانی و تقویت شبکه اقتصادی بهائیت در جهان همچون سایر بهائیان، هیچ تعهد و تعصبی به ایران و ایرانی نداشت و منافع خود را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌داد. او با زورگویی و آزار و اذیت بسیاری از روستائیان توانست املاک زراعی گسترده‌ای را در ایران جمع‌آوری کند. موقعیت اقتصادی و اجتماعی هژبر یزدانی از اوایل دهه‌ی 1350 چشمگیر ‌شد و از این تاریخ به بعد با استفاده از رانت‌های بانکی و برخورداری از اعتبارات و وام‌های کلان خصوصاً از بانک ملی و بانک صادرات ایران و خرید سهام شرکت‌ها و کارخانجات مختلف، صاحب ثروتی بادآورده گردید. برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی تیتر کلیک کنید cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ انتقاد از جشنهای 2500 ساله از وعاظ شجاع و تأثیرگذار در جریان نهضت امام خمینی(ره) باید به حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی اشاره کرد. ایشان در منابر و سخنرانی‌های خود همواره به انتقاد از سیاست‌های رژیم پرداخته و در هر فرصتی از امام خمینی(ره) و اندیشه‌های ایشان حمایت می‌کرد. در سندی به سال 1350 راجع به یکی از سخنرانی‌های وی آمده است: «فلسفی در بدو منبر خود چندین بار برای سلامتی خمینی صلوات فرستاده و در سخنرانی خود به برگزاری جشن‌های دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران حمله نمود.» cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ سلطه بر دستگاه قضایی کشور شاه در سال 1345، باشگاه وکلای ایران را به وجود آورد که اعضای آن شامل تمامی وکلای کشور بود. این سازمان تحت کنترل کامل سازمان ساواک قرار داشت و بارها طی تصفیه‌های دولتی، افرادی را که گرایشان سیاسی و انتقادی به شاه و حکومت داشتند حذف نمود: «این باشگاه از ساخته و پرداخته‌های سازمان امنیت است و هیئت مدیره کانون وکلا نیز که زیاد مجری کامل اوامر سازمان امنیت نمی‌شود با تجدید انتخابات که 12/3/45 به عمل می‌آید، تصفیه دولتی می‌گردد. یعنی از کسانی که این باشگاه را به امر آن دستگاه درست انتخاب می‌شوند و اختیار وکلای دادگستری یکسره به دست دستگاه با امنیت خواهد افتاد. زیرا در حال حاضر به خوبی مشهود است که در کادر قضائی و مخصوصاً انتصابات پستهای حساس قوه قضائیه فقط دستور سازمان - مؤثر می‌باشد. این آقای هدایت که به نام معاون اداری وزارت دادگستری در بست خود سالها باقی مانده و هیچ تغییری نمی‌نماید، مامور مخصوص سازمان امنیت می‌باشد که وزارت دادگستری ده سال اخیر نیز جرئت تغییر آن را نیافته‌اند. این شخص از آن مقام حساس است که صورت انتصابات پستهای مهم را دریافت می‌دارد و به وزیر مربوطه آن را ارائه داده، موافقتش را برای صدور حکم کسب کرده ابلاغ صادر می‌کند.»1 1.ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامه‌نگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، ص 170 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ وزیر و نخست وزیر یعنی چه؟ شاه بر تمام ارکان کشور حاکمیت مطلقه و و فردی داشت و بسیاری از وزرا، نمایندگان و مقامات بلندپایه حکم عروسک خیمه شب‌بازی داشتند؛ زیرا اختیار کامل در تصمیم‌گیریهای سیاسی و اقتصادی با شخص اول مملکت یعنی شاه بود و دستورات او مافوق تمام تصمیمات بود: «داهی می گفت من دیگر در جایی فعلاً نشسته‌ام که می‌بینم چه خبر است، حاکمیت مطلقه یک عروسک بازی بیش نیست. وزیر و نخست وزیر یعنی چه؟ اینها که از خود قدرت و اختیاری ندارند. فقط اراده یک نفر است که بر همه چیز این مملکت حکومت می‌کند و همه اینهایی که چون طاووس علیین در پروازند، جز میرزا بنویسهای او نیستند و البته به همین جهت هم که فقط یک نفر باید فکر کند و دستور دهد و همه امر او را بدون حرف اجرا نمایند، دقیقه به دقیقه و روز به روز اشتباه به روی اشتباه پیش می‌آید.»1 1 .ابوالحسن ، یادداشتهای یک روزنامه‌نگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، ص 169 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ ماموریت ناکام در ایران سولیوان در مدت حضور خود در ایران با مشاهده دقیق تحولات سیاسی، توانست بخش مهمی از واقعیات سیاسی کشور را به خوبی درک کرده و در اختیار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا قرار دهد. علیرغم آنکه وی زودتر از هر کسی به پایان حکومت پهلوی پی برد؛ اما اظهارات ضد و نقیض سایر تحلیلگران اعم از هایزر و پارسونز، شاه و آمریکا را سردرگم ساخت و مانع از اتخاذ تصمیمی واحد شد. با این حال گفته می‌شود سولیوان همواره خواستار برخورد مسالمت‌آمیز حکومت با معترضان بود که به عقیده بسیاری این خواسته برگرفته از تصور واقعی سولیوان از کشور و بی‌فایده بودن روش‌های خشونت‌آمیز جهت حفظ حکومت بود. متن کامل مقاله را در این لینک بخوانید! cafetarikh.com @cafetarikh
✳️دست آمریکایی‌ها آغشته به خون مقارن با اوج گرفتن تحولات سیاسی انقلاب در روزهای منتهی به آن، سردرگمی و بلاتکلیفی فرماندهان حاضر در آمریکا و فرماندهان نظامی وابسته به شاه بیش از پیش آشکار شد و در مواردی با اختلاف شدید آنان در برخی از مسائل همچون نحوه برخورد با مردم بروز نمود. «در مورد برخی نکات مهم آن در جلسه هم صحبت کردیم. اصل اساسی ما هنوز خودداری از تماس و رویارویی نیروهای مسلح با مردم بود و این موضوع که، ارتش همچنان باید از نخست‌وزیر اطاعت کند و اقدامات امنیتی، منحصر به ساختمان‌ها و مراکز حیاتی دولت شود. در جلسه، به این توافق رسیدیم که اگر فردا نیروهای ارتش در خیابان‌ها به رژه بپردازند، نمایشی از قدرت خواهد بود. تصمیم نهایی در این مورد، منوط به توافق بختیار بود به ربیعی، گفتم طبق پیشنهاد او، پیامی ‌برای ژنرال کرتس فرستاده‌ام تا از برخی پایگاه‌ها دیدن کند، اما او از رفتن به پایگاه هوایی خاتمی، عذر خواسته بود. علت آن را هم حساسیت همافران آن پایگاه ذکر کرده بود. ژنرال کرتس در مورد دیگر پایگاه‌ها، گزارشی حاکی از ارزیابی اوضاع تهیه می‌کرد که من آن را به ربیعی می‌دادم. ربیعی در مورد حوادثی که دیروز در برابر ستاد مرکزی ژاندارمری رخ داده بود، به شدت احساساتی شده بود. رفتاری که دیروز با یک امیر ارتش شده بود، این خطر را به وجود آورده بود که هر کدام از ‌‌ آن‌ها چنین سرنوشتی پیدا کنند. ناراحت شد و مرا مسئول تیراندازی به سوی مردم و پایین آوردن لوله‌‌های تفنگ دانست. او انگشتش را به سوی من نشانه رفت و گفت: شما باید سرزنش شوید، دست شما به خون آغشته است. او حرفی زد که خارج از حد انتظار من بود. با توجه به این که او دستور تیراندازی را داده بود، به این فکر افتادم که اگر واقعاً بحرانی بروز کند (که قرار باشد دستورات شدیدتری برای تیراندازی داده شود) واکنش ربیعی چه خواهد بود؟ احساساتش خیلی شدید شده بود و من مجبور بودم با بلند کردن صدایم و با تند شدن نسبت به او صدایش را آرام کنم. آخرین سئوال من از او این بود که: «آیا این تاکتیک نتیجه داده است، یا نه؟»1 1 .رابرت‌‌هایزر، خاطرات ، مأموریت در تهران، تهران، ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 243 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ آرامشی تمام نشدنی در خانه‌های ایرانی تهران در دوره یکی از شهرهای مهم و زیبای ایران محسوب می‌شد و تجلی کامل از یک زندگی ایرانی را در بر داشت. اکثر خانه‌ها علیرغم آنکه از ساختمان مدرن و امروزی برخوردار نبودند، اما با مزین شدن به اسباب ساخت ایرانی، آرامش خاصی را به افراد منتقل می‌کردند: «مشاهده منظره تاسف آور تهران بخصوص از خارج از شهر آن واقعاً غیرقابل باور بود. خیابان‌‌‌ها باریک، خانه‌‌‌ها یک طبقه و خشت و گلی و یا از گل تنها. وقتی بمنزل "سرگرد اس" که در خارج از شهر واقع شده بود رسیدیم هنوز هم منظره خانه‌‌‌‌‌های شهر از دوردست دلنشین و خوش آیند نبود، اما بمحض ورود بشهر و مشاهده موقعیت آن از نزدیک نظرمان بکلی عوض شد. زیرا این خانه و ساختمان‌‌‌ها با آن ساختمان‌‌‌‌‌های محقری که ما از دور دیده و درباره آن‌‌‌ها قضاوت کرده بودیم کاملاً تفاوت داشت. نفسی براحتی کشیدیم و کم کم از آنچه که می‌دیدیم دچار رضای خاطر و لذت شدم، در‌‌‌‌های چوبی ضحیم دروازه‌‌‌هائی قشنگ، پنجره‌‌‌‌‌هایی زیبا، بخصوص داخل اطاق‌‌ها که از زیبائی فرش‌‌‌‌های ایرانیش جلوه خاصی بخود گرفته بود. در اولین وحله مشاهده کمبود مبل و صندلی در این اطاق‌‌‌‌های مجلل برای ما خارجی‌‌‌ها تکان دهنده توام با احساس یک نوع نقص و کمبود بود. ولی رفته رفته پس از عادت کردن به نشستن در روی فرش‌‌‌‌های ضخیم خوش نقش و تکیه دادن بر پشتی و کوسن‌‌‌‌‌های نرم و زیبای آن انسان احساس آرامش بیشتری می‌کند و از این نوع زندگی استراحت زیادتری نصیبش می‌گردد بخصوص اگر میزبان مهماندوست و پیشخدمت‌‌‌‌هایش با سلیقه و مهمان نواز هم باشند. همان چیزی که در حال حاضر در منزل سرگرد اس نصیب من شده بود، لحظه‌ای بعد بنا به سفارش سرهنگ چای داغ در میان فنجان‌‌‌‌‌های چینی، همراه با قلیانی آماده در مقابلم گذاشته شد.»1 1 .چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته) ترجمه غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 63- 64 cafetarikh.com @cafetarikh
وقتی متهم می‌شود با افزایش قیمت جهانی نفت در دهه 50، شاه بدون توجه به شرایط اقتصادی کشور چندین برنامه بلندپروازانه اقتصادی را در پیش گرفت که نتیجه آن، تورم، رکود، افزایش بیکاری و سایر عواقب ناگوار اقتصادی بود. شاه که انتظار چنین وضعیتی را نداشت به جای بررسی علل واقعی مشکلات آن را به گردن سایر بخش‌ها انداخت: «در واکنش به افزایش شدید بهای نفت، کشورهای صنعتی جبهه واحدی را اتخاذ و آژانس بین‌المللی انرژی را تأسیس کردند و همزمان به تبلیغ درباره لزوم حفظ انرژی و گسترش منابع انرژی غیر نفتی پرداختند. ایران، الجزایر و ونزوئلا به عنوان تندروترین تولیدکنندگان نفت شناخته شدند و برای کاهش یا حداقل تثبیت بهای نفت تحت فشار قرار گرفتند. واکنش شاه طرفداری از موازنه بین افزایش بهای نفت و کالاهای صنعتی وارداتی از جهان غرب بود. در ایران در ماه فوریه دولت ایران یک برنامه جاه‌طلبانه کمک‌های خارجی را اعلام کرد. لیکن پیش از پایان سال، ازدیاد تولید نفت و کاهش تقاضا در بازارهای بین‌المللی اجباراً سبب کاهش این برنامه شد. ایران تحصیلات اجباری تا سن چهارده سالگی، تغذیه در مدارس و بهداشت برای عموم رایگان اعلام شد. دستور داده شد مدارس خصوصی از بین بروند. دولت که با کمبود مسکن و مواد غذایی رو به رو شده بود که علت آن هم عمدتاً تورم و ندانم کاری‌های اقتصادی خودش بود، کوشید تقصیر را به گردن بخش خصوصی بیندازد. که مسبب کلیه مشکلات مملکت معرفی گردید. علاوه بر مبارزه بر ضد سودجویی و احتکار، مقررات جدید قیمت‌گذاری اعلام شد و ارتش مسؤول اجرای آن گردید.»1 1- علینقی عالیخانی، یادداشت‌های علم، جلد دوم، انتشارات مازیار، 1370، ص 559. cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ دستور برای جلوگیری از برگزاری سالگرد قیام 30 تیر صورت مذاکرات هیات وزرا (کابینه ) درمورد : قیام 30 تیر و جلوگیری از انجام تظاهرات ، آیین نامه تخلفات اساتید و دانشجویان ، تعیین حد اقل دستمزد کارگران ، تصویبنامه های ترک و ورود به تابعیت ایران cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ جایگاه اجتماعی نقاشان در دربار نقاشان بخشی از زیورآلات سلطنتی ازآنجایی که اکثریت پادشاه قاجار به ویژه ناصرالدین شاه علاقه زیادی به هنرهایی همچون عکاسی و نقاشی داشتندف هنرمندان این دوره به خصوص نقاشان جایگاه ویژه ای در نزد مردم و شاهان قاجار داشتند. با این‌که هـنرمندان بـه خصوص نقاشان و طراحان را در زمره‌ی پیشه‌وران مـحسوب‌ مـی‌داشتند‌ ولی‌ شـماری از آنـ‌ها کـه در‌ ارتباط‌ با‌ کتابخانه‌ی سـلطنتی بودند امتیازات و مکانتی داشتند که دیگران از آن محروم بودند.عواملی که چنین جایگاهی را برای آن‌ها ایجاد کـرده بـود‌،تخصص‌ و مهارت‌ هنری،ارزش مادی مواد مـوجود در نـزد آنـها‌، درگـیری‌ مـستقیم شاه قاجار با آنـها و عـلاقه‌اش به هنر ویژه‌ی آنان، و نزدیکی‌شان با حکمران بود. منزلت نقاش در دربار لزوما از‌ دیدگاه‌ مجازی‌ رسمی سـیاسی یـا جـوایز مالی و مادی توجیه نمی‌شد،بلکه به‌ دلیـل ارتـباط شـخصی بـود کـه مـستقیما با شاه داشت.نقاش بخشی از زیورآلات سلطنتی به حساب می‌آ مد که‌ شاه‌ خود‌ را در میان آن‌ها محصور کرده بود. افهمی،رضا و شریفی مهرجردی،علی اکبر، نقاشی و نقاشان دوره قاجار، کتاب ماه هنر، دی 1389 ، شماره 148، ص31 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ درک اشتباه در فهم قدرت غرب و آمریکا هیچ‌گاه نتوانستند قدرت واقعی امام را درک کنند، از این رو بارها با تحلیل‌های اشتباه قدرت امام را در حال کاهش ارزیابی کردند، در حالی که امام قدرتمندترین شخصیت مذهبی انقلاب بود و نه تنها در بین طبقات مذهبی نفوذ داشت، بلکه در میان برخی از جریانات غیراسلامی نیز از محبوبیت برخوردار بود. درک نادرست کارشناسان غربی از قدرت امام بود که بی جهت تلاش می کردند تا یک روحانی بلندپایه دیگر را در جریان رهبری انقلاب جایگزین وی کنند؛ بگذریم از اینکه از جهتی دیگر این تلاش ها برای جایگزینی نشاندهنده ترس آنان در از بین رفتن منافعشان پس از سقوط شاه بود: «پس از برکناری شریعتمداری بحث بر سر هویت شخصیت با نفوذ بود (یعنی اینکه از چه کسانی باید حمایت کرده، پیروی نمایند. اصل سخن بر ]امام[ خمینی متمرکز بود. اکثر آنها که در جلسه حضور داشتند در مورد ]امام[ خمینی متفق‌القول نبودند، از نفوذ چپ‌ها در ]امام[ خمینی سخن می‌راندند و از اینکه او با لجاجت تنها به دنبال شاه بود و دیگر نیازها را نادیده می‌گرفت شکوه می‌کردند، و از فقدان درک صحیح وقایع در جریان به علت دوری‌اش از ایران نیز ناراحت به نظر می‌رسیدند. با این وصف به این نتیجه رسیدند که او که قدرت عاطفی عجیبی در اجتماعات به دست آورده است (به خصوص در حال حاضر که شریعتمداری دیگر از اعتماد مردم برخوردار نبوده و جبهه ملی هم ساکت شده است) و ندای او تنها عامل موفقیت‌آمیز برای دعوت ایران به عکس‌العمل می‌باشد. بسیاری از کتابچه‌ها، نوارها و سخنرانی‌های وی برای انتشار در دسترس نبود ولی آنهایی که به رادیو بی.بی.سی گوش می‌دادند متن کامل آنها را داشتند. به نظر می‌رسد که مخالفین حتی در مورد ]امام[ خمینی آنچه را که می خواهند بشنوند انتخاب می‌کنند. ولی به این نتیجه رسیدند که نفوذ او رو به کاهش است، گرچه هنوز هم قوی و شدید است. بر سر اینکه آیا رهبران مذهبی دیگری با نفوذ مشابه وجود دارند یا خیر، توافقی نبود. آنها خاطرنشان ساختند که به علت ارتباط با حرم مقدس و تحت نظر بودنش در منزل، آیت‌الله شیرازی، نفوذ فزاینده‌ای را کسب می‌کند ولی برای رساندن سخنان خودش به مردم از رابطین کافی برخوردار نیست. او تنها متکی به سخن گفتن است و تا زمانی که نتواند شبکه‌ای برای پراکندن حرفهایش ایجاد کند، نمی‌تواند انتظار تأثیرگذاری بسیار داشته باشد. درباره آیت‌الله خوئی که در عراق در تبعید بسر می‌برد نیز سخن به میان آوردند. همه معتقد بودند که او از وجهه خوبی برخوردار است ولی میزان نفوذش بسیار ناچیز است. آیت‌الله حاج آقا جلیل فقیه امامی داماد خوبی نیز ابراز داشت که تلاش‌های وی در جهت وادار ساختن خونی به بیان سخنان سیاسی به نتیجه نرسیده است). خلاصه اینکه از نظر شناخت یک چهره دارای وجهة ملی همه آنها دچار سردرگمی بودند.»1 1- آمریکا، دانشجویان پیروزخط امام، کتاب دوم، جلدهای سیزدهم تا بیست و دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 50 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ مصاحبه مطبوعاتی در عراق در سال 1354 در 17جولای 1968 میلادی با انجام یک کودتا حکومت را در دست گرفت و احمد حسن البکر را به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای رهبری انقلاب برگزید. با به قدرت رسیدن حسن‌البکر و تسلط کامل حزب‌ بعث عراق؛ صدام که در خارج عراق بسر می‌برد به عراق بازگشت و چون از عناصر فعال حزب بعث بود به سرعت پله‌های ترقی را پیمود و تا آنجا که در اوایل دهه نود به معاونت ریاست جمهوری گمارده شد. احمد حسن الکبر که خود با کودتا به قدرت رسیده بود بخش اعظم مسئولیت‌های کشوری را خود بر عهده گرفته بود. اما یک استثناء وجود داشت و آن اینکه تقریبا تمامی مسئولیت‌های حیطه امنیتی به صدام واگذار شده بود و صدام نیز به کمک حلقه معتمدانش مخوف ترین پلیس مخفی عراق را از زمان استقلال این کشور تشکیل داد. cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ حمام های خانگی در برابر حمام های سنتی حـمام‌ ایرانی به تدریج ، مثل بسیاری از پدیده های دیگر در جریان مدرن شدن ، بـه خـصوص در دوره و همین طور جمهوری اسلامی ، دچار تحول ساختاری و کارکردی شد. آرام آرام‌ در‌ حمام ها، از دوش استفاده شد، خزینه ها و حمام هـای عـمومی ویران شدند و سر و شکل حمام های عمومی تغییر کرد . بعد هـم پای حمام های نمره به میان آمد‌ که‌ تلاشی‌ در جهت هر چه خصوصی‌ تر‌ کردن‌ حمام های عمومی بـود، امـا آنـچه کـه ضربه نهایی را بر پیکر حمام های سبک قدیم وارد کرد، همه گیـر شـدن‌ روزافـزون‌ حمـام‌ هـای خانگی بود. طوری که امروزه ، در طرح‌ خانه‌ ها حتما فضایی را به حمام اختصاص مـیدهند. بـه این ترتیـب کارکرد اجتماعی حمام ها به طور کلی از‌ میان‌ رفت‌ . در کنار این تغییر و تحولات ، وضع بهداشتی حمام هـا بهتر‌ شد، اما رسومی مثل مشت و مال و حتی کیسه کشی و حنا بـستن اگـرچه بـه طور کامل محو نشدند؛ ولی‌ دیگـر‌ از‌ سـکه افـتادند . در نتیجه ، از یک طرف حمام ها کارکردهای متنوع‌ گذشته‌ خود را از دست دادند و سوی دیگـر هـرچه بیشتر شبیه حمام های‌ سایر‌ جوامعی شدند که در معرض مدرنیته‌ غربی قــرار گـرفتنـد و دیگـر‌ برخلاف‌ عصر قاجار، نشانه هایی از‌ هویت‌ ایرانی در آنها به چشم نمی خورد. علیپور، نسیم و نیما ولی زاده، «حمام های خصوصی و خانگی » در: مجموعه مـقـالات هـمـایش حـمام در فرهنگ‌ ایرانی‌ ، تهران : سازمان میراث فرهنگی و گـردشگری ، پژوهـشکده مـردمشناسی، 1384، ص 47 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ انگشت در لانه زنبور نکن! در صورتی که در جامعه ای فساد حاکم گردد، آنانی که به قدرت نزدیکند، تلاش می کنند تا خود را از قواعد قانونی مستثنی کنند و به طرق مختلف قانون را دور بزنند. نمونه این امر را می توان در پرداخت مالیات مشاهده نمود، که از جمله کسی چون فرمانفرمائیان به واسطه نفوذش تلاش می کرد تا خود را از آن معاف کند: «من در آبادان می دیدم که این فرمانفرمائیان که هم کوکاکولا و هم پتروشیمی آنجا در دو کارخانه وسیع در اختیار دارد اصلا مالیات نمی دهد. فشار آوردم از کوکاکولا مالیات بگیرم، گفتند عایدات ندارد. به شرکت ملی نفت نوشتم مصرف آب و برق کوکاکولا و موسسات آن را تعیین و اعلام دارند، جواب ندادند. بعد معلوم شد کانادادرای در آبادان ورشکست شده زیرا شرکت نفت آگهی کرد که فقط کوکاکولا از آب تصفیه شده شرکت ملی نفت استفاده می نماید و همین یک آگهی کافی شد که مردم آب کانادادرای را غیر تصفیه شده برخلاف اصول بهشتی تلقی نموده نخرند به کوکاکولا هجوم آوردند. پس از فشار زیاد به شرکت ملی نفت به من گفتند: آقا چرا انگشت توی لانه زنبور می کنی؟ فرمانفرمائیان هم در شرکت ملی نفت جزو روساء است هم با علاء پالوده می خورد، زورت به او نمی رسد.»1 1-ابوالحسن ، یادداشت های یک روزنامه نگار، جلد سوم، به کوشش: مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1396،ص 19 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ میرزا عبدالله خان کارمند عالی رتبه وزارت خارجه در میرزا محمد صدیق الملک از رجال وزارت امور خارجه ایران در دوره قاجار و پدر حسن اسفندیاری است. وی یکی از اعضای خاندان اسفندیاری (نور) می باشد. او بیشتر با میرزا سعید خان انصاری کار می کرده است و در زمان نبود او وزارت خارجه را کفالت می نموده است. پدرش میرزا عبدالله خان نوری پسر حاج علیرضا خان و خودش مشهور به میرزا محمد خان (صدیق الملک) نوری یوشی <منتسب به دهکده یوش> منشی مخصوص عباس میرزا نایب السلطنه قاجار بوده است. پدرش میرزا عبدالله خان نوری به دفعات حکومت آذربایجان و مازندران را عهده دار بود و در تاریخ ۲۲ رجب سال ۱۲۳۹ هجری و در تبریز فوت کرد و جنازه اش در کربلا دفن شد. cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ علی دشتی و عیسی لیقوانی نمایندگان در مجلس شورای ملی ، (۱۲۷۳ش/۱۳۱۲ق) نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار، دیپلمات ایرانی و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دوره‌ پهلوی بود. سفارت دولت شاهنشاهی ایران در لبنان و مصر از مسئولیت‌های دیگر اوست. او پس از انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۷ دوبار به خاطر نوشتن کتاب بیست و سه سال زندانی شد و بعد از مدتی به دلیل کهولت و بیماری و شکستگی پا آزاد شد. cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ مردگانی که زنده‌اند و زنده‌هایی که مُرده! روزنامه « » امروز در دو گزارش مجزا به مشکل عجیب گروهی از مردم کشور پرداخت. در گزارش اول آمده است: «محال دول» با هیجده پارچه قریه تابعه که در نزدیکی رضائیه واقع شده است نزدیک به بیست‌هزار نفر جمعیت دارد. قصبه دول تا چند سال قبل تابع رضائیه بود، ولی چهار پنج سال پیش به علت نامعلومی این بخش در حقیقت تجزیه شد و از جمله امور مربوط به آمار محال دول به عهده مأموران اداره آمار بخش اشنویه که بیش از صد کیلومتر با «دول» فاصله دارد محول گردید. به توجه به این مسافت زیاد نه مردم می‌توانند برای نوزادان خود شناسنامه بگیرند و نه مأموری برای صدور و یا ابطال شناسنامه متوفیان به محال می‌آید. دیر و زود آمدن مأموران آمار به محال دول گاهگاهی ماجرای عجیبی به‌وجود می‌آورد و مردم قریه را دچار دردسر می‌سازد. از جمله چندی قبل مأموران نظام وظیفه به این محل آمدند و از کدخدا خواستند فرزند شخصی به نام اسکندر را برای اعزام به آنان تحویل دهد. کدخدا که می‌دانست شخص مورد نظر مُرده است چگونگی را به اطلاع مأموران رسانید، ولی مأمورین اظهارات کدخدا را قبول نمی‌کردند و به استناد دفاتر آمار و فهرست موجود در نظام وظیفه نام‌برده زنده است و باید به خدمت سربازی اعزام شود خلاصه اظهارات کدخدا و مطلعین مورد توجه قرار نگرفت و پدر مشمول بارها برای بازجویی و اثبات مرگ فرزندش به شهر احضار شد و مبالغی صرف هزینه رفت‌وآمد کرد و سرانجام پس از تحمل خسارت فراوان ثابت کرد پسرش مُرده است. به دنبال این حادثه وقتی در قصبه صحبت از مردگان به میان می‌آید مردم به یکدیگر می‌گویند درست است که فلانی مُرده است، ولی به حکم قانون زنده است! «کیهان» در یک خبر دیگر نوشت: مردی به خاطر گرفتن شناسنامه برای دخترش به اداره ثبت احوال بخش 20 تهران مراجعه کرد و پس از مدتی دوندگی سرانجام جواب شنید طبق اسنادی که در دست است چند سال قبل فوت کرده و نامش در دفتر مُردگان شهرستان مشکین‌شهر به ثبت رسیده است! همین مرد در حالی که تعدادی نامه در دست داشت در یکی از راهروهای دادسرای تهران سراغ اتاق دادستان را می‌گرفت و وقتی از او سؤال شد که با دادستان چه کار داری؟ او گفت: آمده‌ام از طریق قانونی ثابت کنم که زنده‌ام؛ چون اداره ثبت احوال مرا مُرده می‌داند! متن کامل روزشمار را در این لینک بخوانید!
✳️ معاملاتی که ناباب و ناپاک از آب درآمد فساد مهمترین شاخصه حکومت شاه بود و وجه شاخص آن در اطرافیان شاه و در امور اقتصادی به چشم می‌خورد. در این رابطه بسیاری از نزدیکان شاه با روش‌هایی چون ثبت شرکت‌ها و نهادهای صوری، دست به معاملات کثیفی می‌زدند که منبع آن از جیب مردم و پول بیت‌المال بود: «والاحضرت در یک معامله زمین شرکت کرده‌اند که ناباب و ناپاک از آب درآمده باعث کدورت خاطر شاه شده. فرمودند: به خواهرم بگو شما چه لزومی دارد از یک طرف در کارهای کثیف شرکت بکنید و از طرف دیگر بنیاد اشرف پهلوی درست کنید؟ آخر این چه حرکاتی است که می‌کنید؟ بر فرض بنیاد اشرف درست کردید، مردم نخواهند پرسید که شما فلان مبلغ را از کجا آورده‌اید؟ چرا این قدر مرا ناراحت می‌کنید؟ من که همه چیزم را وقف بر کشور کرده‌ام. به هر صورت این معامله باید لغو و اقاله شود، هر قدر برای شما ضرر داشته باشد. من که نمی‌توانم بگویم جلوی کثافتکاری دیگران را می‌گیرم ولی خواهرم هر... می‌تواند بخورد. در دلم به شاه آفرین گفتم، حالا مطلب را من چه جور برسانم، آن دیگر گرفتاری من است!»1 1 . ، یادداشت‌های علم، تهران، انتشارات کتاب‌سرا، جلد 4، ص 390 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ نقش داور و در تغییر سلطنت در ایران علاوه بر اتکا به انگلیس از نیروهای داخلی نیز جهت کسب قدرت استفاده نمود. تیمورتاش و داور از جمله مهمترین دوستان و نزدیکان رضاشاه بودند که نقش مهمی در به قدرت رسیدن او و اجرای سیاست‌هایش داشتند. آنها مهمترین عناصری بودند که در تغییر سلطنت از به نقش آفرینی کردند: «در ماجرای جمهوری خواهی و بعدا تغییر سلطنت، تیمورتاش به اتفاق علی اکبرخان داور خیلی به نفع رضا زحمت کشید و همین امر سبب شد تا در کانون توجه رضا قرار بگیرد. رضا بعد از شاه شدن برایم تعریف کرد که پیشنهاد تغییر سلطنت را تیمورتاش تهیه کرده و شبانه به خانه یکی یکی نمایندگان برده و آنها را وادار به امضاء کرده است. رضا به تیمور خیلی علاقه داشت و پس از رسیدن به سلطنت او را به وزارت دربار برگزید. حتما میدانید که در مراسم تاجگذاری رضاء تیمور بود که تاج کیانی را در سینی طلا، جلو برد و به رضا تقدیم کرد. روزی هم که قرار بود شمشیر خاندان زندیه به رضا تقدیم شود، باز هم تیمور این وظیفه را عهده دار شد. متأسفانه با آنکه تیمور لاحد مورد توجه رضا بود قدر این نعمت را ندانست و به ولی نعمت خود خیانت کرده موقعی که به دستور رضا مسئولیت مذاکرات با شرکت نفت انگلیسی به عهده تیمور گذاشته شده و تیمور متصل بین تهران و لندن در مسافرت بود کیف دستی او در خارج از کشور ربوده شده به دست انگلیسیها افتاد و آنها با توجه به اسنادی که از کیف ست تسمه به دست آمده بودند.»1 1-تاج‌الملوک، ملکه، همسر رضاپهلوی شاه ایران، خاطرات ملکه پهلوی (تاج‌الملوک پهلوی) مصاحبه کنندگان ملیحه خسروداد، تورج انصاری و محمودعلی باتمانقلیج، بنیاد تاریخ شفاهی (معاصر)، تهران، به‌آفرین، نیویورک: نیما، 1380، ص 107 cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ اگر من نبودم ایران هم نبود! شاه خود را منشأ همه امور می‌دانست و با خودستایی، معتقد بود که برترین و بهترین قدرت است و جز او قدرت دیگری وجود ندارد. او با ستایش‌های مکرر از اقدامات خود و پدرش بر این باور بود که قدرتش باید فراتر از قدرت مجلس و سایر نهادهای دموکراتیک باشد: «امروز به من فرمودند، کسی چه می‌داند؟ اگر موفقیت‌های من نبود (و نمی‌خواهم خودستایی کنم، فقط به تو می‌گویم)، نه ‌تنها از خانواده پهلوی و تمام زحمات و مشقات پدر من اسمی نمی‌بود و ایران هم نمی‌بود. زیرا اگر من در غائله پیشه‌وری و فتنه مصدق از بین رفته بودم حزب توده بر ایران مسلط می‌شد و کشور دموکراتیک ایران به زعامت شوروی به وجود می‌آمد. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها هم قسمتی از جنوب ایران را اشغال می‌کردند. بعد جنگ شمال و جنوب درمی‌گرفت و ممکن بود قسمت‌های نفت‌خیز در دست غرب باقی بماند، ولی به هر صورت دیگر ایرانی وجود نمی‌داشت....»1 1 - ، یادداشت‌های علم سال 1355- 1356، به کوشش علینقی عالیخانی، جلد ششم، تهران، کتاب‌سرا، 1393، صص 447- 448 cafetarikh.com @cafetarikh