9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدربا فرهنگ لغت ماماناتون آشنایید؟🤣🤣
#فان
@CafeYadgiry💗
رازهای 20شدنت تو امتحانات😈.
_توی اتاقی ك درس میخونید وسایل مزاحم و مانع مثل ِ؛ تلفن ثابت ، تلفن همراه ، تلویزیون ، و ... رو از خودتون دور کُنید 📲✨.
_نوشتن ِ افکار مزاحم روی برگه مرتباً فکرتون رو از درس دور میکنه ✍🏻💕.
_نمونه سوالات ِ امتحانی سال های قبل رو تهیه کُنید تا بتونید بهتر مرور کنید و با نحوه ی سوالات اشنایی کامل تری داشته باشید 🤍🌚.
-همیشه به خودت بگ ك تو تونستی و میتونی با درس خوندن درست نمره بهتری داشته باشی 😌💗.
-با اطمینان ِکامل سر جلسه امتحان حاضر باش و همیشه مثبت اندیش باش .
#کاربردی
#توصیه
@CafeYadgiry♥️
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• #قلم_N #part_290 بادیدن ارسلان اخمی بین ابروهام نشست!! زیرلب ازشدت تعجب اسمشو صدا زد
•{#قشاع🖤🤍}••
#قلم_N
#part_291
اخم غلیظی کردم که گفت:
_آرامو هنوزم میخامش !
مرد باش و بکش کنار !
حرصی بلند شدم که صدای افتادن صندلی به طور وحشتناکی بلند شد!
جلوش وایستادم و دستمو به یقش گرفتم!!!
خونم به جوش اومده بود و توانایی کشتنشو داشتم!
+بی نا *مو * سی تو ذاتته !!!!.
تو میدونی !
میدونی من و آرام نزدیک سه ماهه ازدواج کردیم!
بچمون هم بخاطر توئه بی همه چیز مرد !
میخای کفر منو دربیاری!
ولی اینو نمیزارم بی جواب بمونه!
اینو نگه میدارم!
فشاری به دستم وارد کرد و دستمو پرت کرد!
_دستتو بکش !
آره !
خودم کشتمش!
چون بهش گفته بودم دهنتو باز نکن و فوضولی نکن!
تو کتش نرفت!
حالا هنوز تموم نشده !
خدا که چه عرض کنم!
اون رفیقای مذهبی نمات هم دوست داشتن که نزاشتن بری زیر خاک !
سرشو خم کرد و سیگاری گوشه لبش گذاشت...!
_نمیزارم اینجوری بمونه !
سر آرام با کسی شوخی ندارم !
جاش اینجاست !
تو خونه من !
البته قبلا یدفه اومده بود...
عکساشم رو میزه...
پوزخندی زد :
دلت تنگ شده براش یه نگا بنداز دلت واشه!
دستامو مشت کردم برای فرود بردن رو صورتش اما با اسم عکس ؛ مات و مبهوت بهش خیره شدم که سمت میز رفت ...
پاکتی رو برداشت و پرت کرد به سینم...!
_بشین ! بادقت نگاه کن !
نشستم رو صندلی !
عکسارو از تو پاکت درآوردم که با دیدنشون ؛ لحظه ای روح از تنم جدا شد!!!!
_پشت عکسارو بخون ! یادش بخیر!!!
خیره شدم به ارسلان و بعداز چندثانیه پشت عکس رو نگاهی انداختم!
~مهر 1402 ~
کافه من و پناه من !!!!:)
این دست خط خوده آرام بود!
به چشمام شک کرده بودم!
اینکه واقعا درست میدیدن؟؟
هرچی بیشتر عکسارو ورق میزدم ، از حجاب آرام کاسته میشد!!!!
ولی ... ولی ایناکه آرام نبود نه؟؟
عکسارو چپوندم تو پاکت و پرت کردم تو صورت ارسلان!!
+آرام ریز تا درشت گذشته رو به من گفته !
هیچ لزومی نداره قضیه به این نهمی رو بهم نگه و پنهون کنه!
الانم اگر نزدم اینجا نکشتمت فقط بخاطر آرامه !
چون میدونم تنها میمونه !!
اینم میدونم که بالاخره میشم قاتل جونت!