eitaa logo
کافه کتاب رهتاب📚☕️
805 دنبال‌کننده
790 عکس
366 ویدیو
4 فایل
﴿اولین‌کآفہ‌کتآب‌ویژه‌ #بانوان‌ دࢪاِصفهان﴾ یہ‌ جاےدِنج‌وآࢪوم😌 مناسب دوࢪهمےهاےخاصِتون😃 مهمانمان‌باشید"یِک‌☕️کتآب‌گࢪم" آدرس‌‌⇩ دهنو•طبقه‌زیرین‌خیریه‌رسول‌اکرمﷺ ⏰پذیراےشما از ساعت۱۶عصرالی۱۹:۳۰شب ☎️تلفن : ۰۹۱۳۵۶۷۹۶۶۵ 🆔️ ادمین کانال : @admin_rahtab
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|📚🌱☕️|● امروز با دو منوی خوشمزه‌ بلــــــــــــــــــــولایـــــــــم کیــــــــــک شکــــــــــلاتی میزبان شما عزیزان هستیم😍 ✅فقط با چند دقیقه مطالعه کتاب میتونید از 💯تخفیف ویژه💯 کافی‌شاپ دریافت کنید ‌...:) 📚☕️ @Caffeerahtab
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
پیام یکی از برنده های دیشب مسابقمون😍 آخه انقدر شما مهربونید❤️🌱 ایشون لطف کردن و گفتند که هدیه‌ی ایشون رو به عزیز دیگه‌ای که در مسابقه شرکت کردند ، تقدیم کنیم ...🥰 +ماهم گفتیم چشــــــــــم🦋 منتظر باشید ...🌹 ☕️
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••📚 مَن دَریافته‌اَم کِتــــ📙ـــــآب‌هآ چِنان قُدرتی دارَند کہ مےتوانند زمان ࢪا مُتوقف کنند،⏳ آن ࢪا بہ عَقَب بِکشند و حتے بہ سوے آیندھ بِبرند ...🌱 @Caffeerahtab
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••☕️ یک فنجان کاپوچینو گرم وَ امید به زیستن با عشق...☕🍪! انرژی‌زای پرطرفدار و مخصوص این روزها🎇 🌱 @Caffeerahtab
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
شما هم مثل من دوست دارید سریع تر بفهمید آخرش قصه عشق هاشم و ریحانه به کُجا می‌رسه؟ قسمت جدید شب منتشر میشه😍❤️ همراهمون باش‌💫🖇
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
📚رویای نیمه شب 6⃣قسمت ششم اهل عبادت و مطالعه است. خوش اخلاق و خوش صحبت است. همیشه برای کمک آماده است؛ اما افسوس همان طور که گفتی بهره ای از زیبایی ندارد و پیرو مذهبی دیگر است. هرچه باشد شیعه شیعه است و سنی سنی. این جا بود که با تصمیمی ناگهانی صورت به طرفم چرخاند .برگشت. دستهایش را روی میز ستون کرد و طوری که شاگردها نشنوند، گفت:《 یک حمامی اگر زیبا هم نبود ،نبود، ولی یک زرگر باید زیبا باشد تا وقتی جنسی را جلوی مشتری گذاشت، رغبت کنند بخرند.》 داشتم یاقوتی را میان گردنبند گران قیمتی کار می گذاشتم. دستش را روی گردن بند گذاشت. چشمهای درشت و درخشانش را کاملاً گشوده بود گفت: 《بلند شو برویم !پایین از امروز باید توی مغازه کار کنی.》 کاغذهای لوله شده ای را که روی آنها طرح هایی برای زیورآلات ظریف و گران قیمت کشیده بودم، از روی طاقچه برداشتم و روی میز باز کردم. @Caffeerahtab
۱۷ اسفند ۱۴۰۲