📚رویای نیمه شب
8⃣قسمت هشتم
چند روزی بود که از کوره و بوته و چکش و سوهان و کارگاه دور شده بودم. داشتم به فروشندگی عادت می کردم. زرگری ابونعیم، زیباترین سردر را در تمامی بازار بزرگ حله داشت. دیوارها و سقف مغازه، آینه کاری شده بود. من و پدر بزرگ و دو فروشنده دیگر، میان قفسه های شیشه دار و جعبه های آینه می نشستیم و انواع جواهرات و زیورآلات را که یا ساخت خودمان بود و یا از شهرها و کشورهای دیگر آمده بود به مشتری ها عرضه می کردیم. ردیف قفسه ها تا نزدیک سقف ادامه داشت. ردیف های بالایی چنان شیب ملایمی داشتند که مشتری ها می توانستند گران بهاترین آویزها و گردن بندها را روی مخمل های سبز و قرمز کفشان ببینند.
آن روز صبح تازه در را باز کرده بودیم. آجرهای فرشی جلوی مغازه، آب پاشی شده بود. بوی نم آجرها قاطی بوی عطر گران قیمتی شده بود که پدر بزرگ به خود می زد. صدای بال زدن کبوتران زیر سقف بلند بازار به گوش می رسید. هوا خنک و فرح بخش بود. دو بازرگان هندی، با قرار قبلی آمده بودند تا چند دانه مروارید درشت را به ما نشان دهند.
#رمانک #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🌱
التماس دُعا
در لحظات ملکوتی
سَــــــحَــــــــر وَ اِفــــــــــطـــــار✨🌙
#شبانہ🌌
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
🇩🇪Hallo
مهم نیست چقدر آهسته پیشرفت می کنید. شما در هر صورت از کسی که کاری انجام نمی دهد سبقت می گیرید.
🌻🎯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|📘📕📘📕📘
|📕📘📕📘
|📘📕📘
|📕📘
|📘
بهترین کتابـــے کہ...
🟣اینجا بهمون بگو😉:
👇👇👇👇👇👇👇👇
💌https://digiform.ir/we1739a4a
👆👆👆👆👆👆👆👆
#چالش_کتاب
#کتابخوانی #کافه_کتاب_رهتاب
•{○@Caffeerahtab○}•
ا📘
ا📕📘
ا📘📕📘
ا📕📘📕📘
ا📘📕📘📕📘
حسآبکردم
اگهنصفاعضایکانالمون
تویاینچالششرکتکنن
امشبمیتونیم
کُلیکتابخوب
گلچینکنیم◠‿◕
📚
🔆توی چالش امروز
بیشترین کتابی که شما ازش نام بردید ...،
{رَعــــــــــــــــــــنــــــــــــــــــــا}
هست😍
کتآبـے فـوق العـــاده زیـــبآ🌱
بزن روی متن آبی👆
تا بیشتر با این کتاب آشنا بشی☺️
☕️
📚
گلــــچین کتاب هایی که معرفی کردید🌱
📕کلـــبه عمــو تـــــــام
📕شـــب صـــورتــــــی
📕بـــــاروت خیــــــس
📕قدرت شروع ناقص
📕پنج فــوت فاصـــله
📕کتــــاب شاهــــنامه
📕عـــمـــــار حــلـــــب
📙دختـــــران آفتـــاب
📙عشق و دیگر هیـــچ
📙تولـــــد در توکــــیو
📙رویـــای نیمه شــب
☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🧹🪜🧺|•
کآفهکتاب تکونی ما هم به پایان رسیدِش!
غبار دلهامون رو شستیم
و
گَرد افکارمون رو به نسیم بهاری سپردیم؛🍃
#پشت_صحنه #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
راستی
به نظرت
چینش و فضا تغییر نکرده؟!🧐
🦉فکر میکنی چرا؟
(🤫درگوشی:به سفره هفت سینی که توی ماه_رمضان چیده بشه چی میگن؟)👇👇👇
💌 https://b2n.ir/f46848
🇰🇷안녕하십니까 (Annyeong Hasimnikka)
ما اِنقدر دیشب گرم برنامه کآفه
(که قراره شب ازش براتون تعریف کنم)
شدیم که...
دیروقت شد و زمان مناسبی برای پست گذاشتن نبود🥲
از همه عزیزان عذرخواهی میکنم😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••📖
تنها چیزی که میتواند یک
شهر را نجات دهد :
افزایش تعداد پلیسها نیست،
بلکه شلوغ شدن کتابخانه هاست ...✨
👮🏻📚
#ریلز_انگیزشی🌱 #کافه_کتاب
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
📚رویای نیمه شب
9⃣قسمت نهم
پدر بزرگ داشت با ذره بین، مرواریدها را معاینه می کرد و سر قیمت، چانه می زد. سال ها بود که آن دو برایمان مروارید می آوردند. عطر تندی که به خود می زدند، برایمان آشنا بود. یکی از فروشنده ها برایشان شربت و رطب آورد. پدر بزرگ با اصرار، تخفیف می خواست. بازرگان های هندی می خندیدند و با حرکات قشنگی که به سروگردن و عمامه شان می دادند
می گفتند:
«نایی نایی.»
صبح ها، بازار خلوت بود. هر وقت مشتری نبود، روی الگوهایی که طراحی کرده بودم کار می کردم. یکی از دارالحکومه خبر آورده بود که خانواده حاکم قصد دارند همین روزها، برای خرید به مغازه ما بیایند. می خواستم زیباترین طرح هایم را به آن ها نشان دهم. مطمئن بودم می پسندند. یکی از طرح هایم انگشتری بود که نگینی از الماس داشت. دو اژدهای دهان گشوده آن نگین را به دندان گرفته بودند. این انگشتر، تنها زیبنده
دختران و همسر حاکم بود. بازرگانان هندی دینارهایی را که از پدر بزرگ گرفتند، بوسیدند و توی کیسه ای چرمی ریختند. دستها را جلوی صورت روی هم گذاشتندو تعظیم کردند و رفتند. پدر بزرگ با خوش حالی دست هایش را به هم مالید و باز با ذره بین به مرواریدها نگاه کرد. این بار زیر لب آواز هم می خواند. یکی از فروشنده ها که حسابداری هم می کرد، دفتر بزرگش را باز کرد و شرح
خرید را نوشت.
#رمانک #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙
شُدبـــــــــازدَرِرَحمَتِخآلــــــــــقبهرویخَلق
چونمـــــآهمبآرکزِاُفُقگَشتهویــــــــــــــدا
بَرنامه ویژه افطار
که مهمانان گرانقدرش کادر کآفه همراه با خانواده های عزیزشون بودند😍
🌙
#ماه_رمضان #افطاری #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
برنامه افطاری مآ
بدون حضور مخاطبانمون
یه چیزی کم داشت🤌🏻
انشاءالله سال آینده با خانواده بزرگ تر کآفه کتآب رهتآب در خدمت همه عزیزان دلمون هستیم😍✨
_یعنی الآن داریم در لحظات آخر ۱۴۰۲ نفس میکشیم؟
_قراره تا چند ساعت دیگه با خداحافظی به بدرقش بریم؟
_به همین زودی؟
_مگه همین دیروز نبود رفتیم شمع خرگوش خریدیم؟
🤧🥺
خلاصه که...
سالی که گذشت...؟
برام بنویس❤️
💌 https://b2n.ir/f46848
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|🌷🌱🍎|●
هَمـــــہ بہ شما میگویند:
سال خوبـے داشته باشید✨
ولی من به شما میگــویم
سال خوبـے را براے خودتان خَلـــــق کنید...😍
●#نوروز ۱۴۰۳ مبـــــآرک♥️🌱
@Caffeetahtab
📚
به فکر آمدن روز های خوب نباشید🍃
آنها نخواهند آمد ، به فکر ساختن باشید
روزهای خوب را باید ساخت👌🦋
💟رفقــای رَهتابـــــی😍
از صمیـم قلـــــب ســــال جـدیـد رو
بهتــون تـبــریــــــک میـگــــــم 🥳👏
امیدوارم سال جدید براتون سرشار از
موفقیت ، سلامتی و برکت باشه🤲💝
☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🌱
لَحــــــــــظہهآرآدࢪیــــــــــــــــــــاب ...🖇♥️
#ریلز_انگیزشی🌱
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
📚
داشتم پیام های شما عزیزان رو
جواب میدادم🍃
کــــــــــــــــــــــــــــــه ...
یه دفعه این پیامو دیدم🥺👇
☕️