به نام خدایی که به پیچک فرمود : نرده را زیبا کن...
خدای خوبم سلام .
امروز میخواستم از تهِ تهِ قلبم ازت به خاطر یه نعمت که شاید خیلی ها بهش توجه نکنند تشکر کنم.
لبخند !
بله لبخند.خدایا ازت ممنونم که به ما اجازه ی لبخند زدن دادی قبلا سعی میکردم خیلی بلند نخندم و یا لبخند هام دندونی نباشه.
ولی از وقتی که خواهرم بهم گفت: "اگه لبخند آدم ها واقعی و از ته دل باشه چهره ی اونا رو زیبا میکنه" ، بدون هیچ ترسی بلند بلند میخندم.
آخه لبخند زدن هم یکی از هدیه های شماست.
واقعا اگر هیچکس بلد نبود لبخند بزنه دنیا چه شکلی میشد!
من که اصلا اون دنیا رو دوست نداشتم ، پس الانم به خاطر تشکر از شما داخل خیابون به روی دیگران لبخند میزنم. البته نه هرکسی!
شاید اینطوری یکی از صفات شما که مهربونی هست رو یک مقدار داشته باشم.
و حرف آخر :
یادت آید که وقت زادن تو
همه خندان بودن و تو گرایان
آنچنان زی که در وقت مردن تو
همه گریان بوند و تو خندان
[ #ممنونم_خدا🌱 ]
✍🏼 #هیوا
🌸🍃 #عکسنوشته
❝✎﹏ @CaFFeIngRaPHic ☕️❞
🍂| داشتم زیبایی های پاییز رو با خودم مرور میکردم شاید حال بَدم خوب بشہ:
⛈| بوی بارون و خاک نمدار.
🍊| عطر نارنگی و نارنج.
🍃|برگ های نقاشی شده ی هفت رنگ .
🌬| بادهای خنک دم غروب کہ دامن پر از چینم رو بہ بازی میگیره .
♥️| انار و یاقوتهای منظم.
🌿| شایدم طعم گس خرمالو ...
🍁| آره همہی اینها و هزاران دلیل دیگہ بود کہ باعث زیبایی پاییز میشد
🍂| اما چرا حال من خوب نبود !
🍃| اگہ راستش رو بخوای ،
هیچ کدوم از اینا تا وقتی کہ نباشی برای من زیبا نیست و هیچ پاییزی رو بہ ارمغان نمیاره...
🌱| #پناه_آخر
-✍🏼 #هیوا
🍁| #عکسنوشته
☕﴾ @CaffeinGraphic
🍂| امروز احساس تنهایی میکردم
و تویی کہ همیشه همراهمی رو فراموش کرده بودم .
🍊| نگاهم بہ نارنگیهای روی میز افتاد ، همون دلبر های پاییز با عطر خوششون.
🌿| تازه اون طرف تر هم ظرف خرمالو با چشمهای پر از ستاره داشت تو رو تسبیح میکرد!✨
🌧| دقیقا همون لحظہ بود کہ حس تنهای درونم با باران هم نوا شد و گفت:
《تو خدا را داری
و خدا اول و آخر با توست 》
🌱| #ممنونم_خدا
-✍🏼 #هیوا
🌱| #عکسنوشته
☕﴾ @CaffeinGraphic
امروز کہ احوال آشفتہ شهر را میدیدم
و مردمی کہ حیران در صفوف مختلف بودند
و هرکس دنبال راهی برای حل مشکلاتش بود
میخواستم سراغِتان را از آنها براۍ یاد آوری بگیرم.
و بگویم هنوز نسیم عطر قدمهای شما را دارد...
و زمین و آسمان میگویند آمدنتان نزدیک و است حتمی
و شکوفہهای نارنج و گلهای نرگس بہ گواهی من شهادت میدهند...
و اگر نشانیتان را خواستند بگویم:
آقایی بہ عطر یاس های بهشتی و به زیبایی مهتاب!
ولی چہکنم کہ خودم هم نشانیتان را ندارم آقایِنیامدهام!
سبزتر از بهار دیروقتی است که منتظرتان هستیم.
درست است، شما را داریم و هرکہ شما را داشته باشد همه چیز را دارد.
ولی دلتنگتان هستیم.
دلِ مان میخواهد روی مهتابی تان را ببینیم
و محبت های پدرانۂتان را با تمام وجود درک کنیم.
پدر مهربانم نبودنتان بہ چشم می آید و نبض زندگی از دست رفته.
بیایید و نبضی دوباره ببخشید...
♥️| #پناه_آخر
-✍🏼 #هیوا
🌱| #عکسنوشته
☕﴾ @CaffeinGraphic
هدایت شده از ـ🌱☕️❲کافئین گرافیک❳
🍂| امروز احساس تنهایی میکردم
و تویی کہ همیشه همراهمی رو فراموش کرده بودم .
🍊| نگاهم بہ نارنگیهای روی میز افتاد ، همون دلبر های پاییز با عطر خوششون.
🌿| تازه اون طرف تر هم ظرف خرمالو با چشمهای پر از ستاره داشت تو رو تسبیح میکرد!✨
🌧| دقیقا همون لحظہ بود کہ حس تنهای درونم با باران هم نوا شد و گفت:
《تو خدا را داری
و خدا اول و آخر با توست 》
🌱| #ممنونم_خدا
-✍🏼 #هیوا
🌱| #عکسنوشته
☕﴾ @CaffeinGraphic
امروز کہ احوال آشفتہ شهر را میدیدم
و مردمی کہ حیران در صفوف مختلف بودند
و هرکس دنبال راهی برای حل مشکلاتش بود
میخواستم سراغِتان را از آنها براۍ یاد آوری بگیرم.
و بگویم هنوز نسیم عطر قدمهای شما را دارد...
و زمین و آسمان میگویند آمدنتان نزدیک و است حتمی
و شکوفہهای نارنج و گلهای نرگس بہ گواهی من شهادت میدهند...
و اگر نشانیتان را خواستند بگویم:
آقایی بہ عطر یاس های بهشتی و به زیبایی مهتاب!
ولی چہکنم کہ خودم هم نشانیتان را ندارم آقایِنیامدهام!
سبزتر از بهار دیروقتی است که منتظرتان هستیم.
درست است، شما را داریم و هرکہ شما را داشته باشد همه چیز را دارد.
ولی دلتنگتان هستیم.
دلِ مان میخواهد روی مهتابی تان را ببینیم
و محبت های پدرانۂتان را با تمام وجود درک کنیم.
پدر مهربانم نبودنتان بہ چشم می آید و نبض زندگی از دست رفته.
بیایید و نبضی دوباره ببخشید...
♥️| #پناه_آخر
-✍🏼 #هیوا
🌱| #عکسنوشته
-🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳