#معرفی_کتاب ☕️📚
#سیندرلاهای_مسقط
🍁هدی حمد در مجموعه داستان به هم پیوسته سیندرلاهای مسقط داستان هفت زن عمانی را برایمان میگوید.
🟢زنهایی که ماهی یکبار سیندرلا میشوند. دست از کارهای حال به هم زن خانه میکشند. پیشبند آشپزخانه را باز میکنند.
🔴جادوی سیندرلایی آنها را زیرورو میکند. شکمهاشان صاف و مسطح
بهکمرهای باریکشان متصل میشود. انگار چرخ زمان هنوز از رویشان رد نشده است. نویسنده: #هدی_حمد انتشارات: #ثالث
#معرفی_کتاب📚
#سیندرلاهای_مسقط
💠این کتاب داستان زنانی در مسقط است که ماهی یک شب سیندرلاهایی میشدند که از دست کارهای حالبههمزن خانه و شوهران همیشه طلبکارشان فرار میکنند و بیتوجه به هر چیز و هر کس از خانه بیرون میزنند. آنها ــــ سیندرلاها را میگویمــــ با وجود تمام اختلافاتی که بینشان هست، همگی دربارهٔ یک اصل مهم و حیاتی اشتراک نظر دارند: «وجود شاهزادهها در قصه اغلب بدشانسی میآورد، حتی اگر اولش خوب برقصند و سرگرمکننده به نظر برسند.» بنابراین بهترین کار این است که آن شب از شاهزادهها و هر چه به آنها مربوط میشود، صرف نظر کنند...
📖این کتاب چند بخش دارد که در هر بخش داستان یکی از سیندرلاها روایت میشود، داستان رَیّا، تهانی، ربیعه، نوف، ساره و...
📌خواندن این کتاب به جوانان به خصوص بانوان توصیه میشود.
#هدی_حمد✍️
مترجم: #معانی_شعبانی
انتشارات: #نشر_ثالث
@caffeketaaab 📓🌿
#یک_قاچ_کتاب🍉
من زنی هستم که می دود. در اتاقی تنگ دیوانه وار می دوم. جهانم بسیار کوچک و بسته است. همه چیز دارم. خانه ای خوب، غذایی تمیز، همسری عاشق.
شاید بعضی ها بپرسند چرا میخواهم از تمام این ها دست بکشم. وحشت باعث این تصمیم شد. وقتی پاهایم دیگر توان دویدن نداشت.
داستان ربیعه، صفحهی ٨۵🍂
#سیندرلاهای_مسقط
#هدی_حمد
@caffeketaaab 📓🌿