eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
869 عکس
288 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
_اگر خسته‌جانی بگو یآعلی.. +یآعلییییییییی‌ .
اونجایی که حسین‌ستوده میگه :
غصه‌هام‌ کم میشه ...
داره میشه ...
به تو که فکر میکنم ...
خآطرم جم میشه ...
دستم رو تو ؛ دستآت بگیر ...
جونم رو وقتِ تماشات بگیر ...
هرچی‌ دآرم ؛ میدم بهت ...
گوشواره واسه بگیر ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیاز دارم با این هیئت خستگی‌رو از تنم بیرون کنم :)🙃🚶‍♂ @Calbe118
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
نیاز دارم با این هیئت خستگی‌رو از تنم بیرون کنم :)🙃🚶‍♂ @Calbe118
کس پیشِ تو دم زِ زورُ بازو نزند .. کو آنکه مقابل تو زانو بزند...؟ که به رودخانه‌ها رو نزند ..
هدایت شده از کمددیواری.
مستی ؛
دآرم با حُسین،حُسین پیر میشوم‌ .
خوشحال؛ ازین جوآنیِ از دست رفته‌ام .
ولی رِزقِ اشکُ هیئت‌رفتنِ مُحرَّم رو روزِ امیرالمؤمنین به نوکرای پسرش میده (:
_ اکیپ پایه ؟ +فقط اون بروبچی که یه سالِ تموم پولاشونو جم میکنن ؛ روز عیدغدیر رو میترکونن .
یه نصیحتِ مجانی ! از من می‌شنوید ؛ شده اندازه ۵۰ هزار تونم که شده واسه غدیر مایه بزارید .. - کار بزرگ نمی‌تونید انجام بدید ؟ +پیشِ این خونواده کار ، بزرگُ کوچیک نداره .
آقا پولم هیچ ... لباس رنگیِ شآد بپوش برو تو شهر دور بزن .
نیت‌‌هم این باشه لبخند بزنه :)
رفقا ..!! غدیر غدیر ..
هعي. یک هعي ِ عمیق و بسیار طَویل.
امشب بعدِ ‌‌‌‌۰۰:۰۰ حرفای دلیمو تو قالبِ محفل میگم بهت ؛ میگم بهت که " دلم تنگ شده برآت " 🫀:)
از شرحِ دلتنگی‌م همینو بگمُ بس ..!
همه‌ی‌ دلخوشی‌ام‌ آخرِ شب‌ها این‌ است: دوسه‌خط‌ باتو‌ سخن‌گفتنُ آرام‌ شدن🫀:)! ‌
" أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ "
و سلآم بر که بعد از تو ساکنِ کربلایت شد و از اندوهِ بی‌پایانت جآن سپرد .
به حرمله گفتن تو کربلا جایی شد دلت بسوزه ؟ گف آره . گفتن کجا ؟ گف وسط جنگ بودیم .. یهو دیدم لباس عربی تنشه یه چیزی شبیه قنداق بچه دستش گرفته داره میاد وسط میدون ... یه بچه رو گرفت بالا سرش از لشگر طلب کرد گفتن خب‌‌‌‌....؟؟ گفت وقتی تیرو زدم ..‌ به وضوح دیدم دستُ‌پآشو گم کرد ....‌‌‌‌...💔 ارباب دست می‌کشید به محاسنش به میگفت .. علی جوآبِ مادرتو چی بدم بابا ..؟💔🥀