•بَچّهِهِیئَتی•
درسته شبِ جمعه ها هیچجآ مثه #کربلا نمیشه ولی حرمِ امامرضا مثه یه خونه برا نوکرایی که جآموندن... م
ولی فقط اون لحظه که روضه حضرت #رقیه رو دآرن میخونن
و جلو چشمت دختر بچهها تو صحن
بدو بدو میکنن..💔!
4_5836823652904998486.mp3
3.62M
به قَلبِعآشقِ #امیرالمؤمنین
عَجِلِوَلیکَالفَرَج...💔
به نمازِ نشسته #عمهسادآت
عَجِلِوَلیکَالفَرَج...💔
به شرمندگی #مآهِحَرم
عَجِلِوَلیکَالفَرج...💔
به خونِ دلِ #خآنومرُبآب
عَجِلِوَلیکَالفَرج...💔
به حقِ رُخِ کبودِ #مآدرسآدآت
عَجِلِوَلیکَالفَرج...💔
خدایا به حقِ اَشکهای #رُقیه
مابقیِ طولِ غیبت مولارو بَر ما ببخش...💔
@Calbe118
#شهادت_امام_باقر_علیهالسلام
شکر خدا که شُد شب دفن تَنَت
همبازی #رُقَیه ؛
سفرِ رفتنت بخیر....🥀
@Calbe118
به یاد کودکیاَش؛
از #رُقَیه میخواند
چه خاطراتِ عجیبی ز همسفر دارد....🥀
و #رُقیه دختری بود ؛ که از کِثرَتِ آغوشها ، پاهایش به زمین نمیرسید💔(:
از بس که زخمی شد تنم؛
دیگر #رُقیه نیستم...
بر روی قبرم جای نامم؛
نام تو تحریر شد بابا .....(:🥀
خادمِ حرمِ بیبی نقل میکرد ...
میگفت اینجا هر بچهای بیاد برا خآنوم عروسک میاره..
یه شب دید
یه دختربچه اومد ؛
ی چیزی رو تو دستش هی به سینهاش فشار میده ..
میگه رفتم جلو ببینم ماجرا چیه ..؟
دست گذاشتم رو سرش گفتم خوش اومدی دخترم این چیه تو دستت ؟
یهو بغض صداشو گرفت..
گفت عمو دیشب بابام از این خانوم برام تعریف کرد..
عمو برا #رُقیه روسری آوردم...💔(:
ولی حالا که دارم نگاه میکنم ؛
یه جا دیگه هم از #رُقیه گفتن سخته..
چهلمنزل هروقت تازیانه میخورد هی میگفت أينَعَمّیَالعَبّآس؟
#عَبّآسَم از رو نی هی چشماشو میبست ...💔(:
روضهخون میگفت:
عمهسادات دید یه دختر بچه داره از دور میاد ..
به خرابه که رسید هی نگاه میکنه
انگاری دنبال کسی میگرده ، حضرتعَقیله
جلو رفت ..
+ دنبال کسی میگردی اینجا..؟
دختربچه گفت: #رُقیه کجاست..؟!
عمهجان رو کرد بهش گفت با رقیه چیکار داری؟
گف اومدم باهاش بازی کنم دیشب این
بچه ها بازی راهش ندادن من دلم سوخت
امشب عروسکمو آوردم باهم بازی کنیم
اشکای عمه جاری شد
+دیر اومدی دختر ؛ باباش اومد دنبالش
#رقیه رو با خودش بُرد ..💔:)!
دیگه فردا همه میرسن؛
زینب میرسه..
اُمِکلثوم میرسه..
رُبآب میرسه..
سکینه میرسه..
#رُقَیه ولی...(:
نیم بند روضه شب جمعه.."!
مآدر سوزش سیلیِ تورا ؛ #رقیه هم احساس کرد💔 .
10_14030114_جان_نثاران_امام_زمان_عج_شب_23_رمضان.mp3
6.7M
* سینه میزنم #رقیه ببینه (:!!
برای حضورت دور تا دور خیام ؛
برای طنینِ [ منم ، عباسبنعلی ] ... ؛
برای #لبخندرُباب وقتی در تاریکیِ صحرا به خیمهاش سر میزنی و همبازیِ اصغر میشوی ..
برای آغوشی که همیشه به روی #رُقَـیه گشوده است ..
و برای کوتاه بودنِ عُمرِ این " برایِها " گریه میکنم 💔 .