eitaa logo
کانال کمیل
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
2 فایل
امروزفضیلت زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادت نیست امام‌خامنه‌ای #شهدایی #اخبار_مقاومت #جهاد_تبیین نظرات و پیشنهادات خودتون را به صورت ناشناس با ما در میان بگذارید👇 https://daigo.ir/secret/1633967234
مشاهده در ایتا
دانلود
امت مسلمان سعی کنند اندرزگو را بهتر بشناسند ♦️شهید سیّدعلى اندرزگو، چریک مبارز مسلمان، فرزند على بود، همنام على بود، همراه و همگام على هم بود. ♦️من لازم مى‌دانم به امت مسلمان سفارش بکنم سعى کنید این چهره‌هاى عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید. این مرد مسلمان مبارز در طول چهارده سال که مشغول مبارزه بود، چهارده سال زندگى مخفى با نهایت شدّت، دستگاه جهنّمى ساواکِ شاه بدبخت را آنچنان حیران و سرگشته کرده بود که کارش معجزآسا مى‌نمود. ♦️براى خدا مبارزه کرد، براى خدا از پیوستن به گروه‌هاى مدّعى سر باز زد، براى خدا خطر ساواک و خطر بعضى از گروه‌هایى که مایل بودند او را به طرف خود جذب کنند و حاضر نمى‌شد به آن‌ها جذب بشود، این خطرها را براى خدا تحمل کرد و براى خدا هم شهید شد. گزیده‌ای از خطبه‌های نمازجمعه تهران ۵۹/۰۵/۱۰ ۲شهریور، سالروز شهادت حجت الاسلام اندرزگو ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🌹 ! .♦️زمانی بود که متواری بودیم، منزلی در مشهد گرفته بودیم که یک اتاق داشت. به خاطر دارم که صاحبخانه، خوانی داشت و دو تا از مداح های مجلس نیامده بودند؛ گفت: حالا که روضه خوان تان نیامده، خود من برای شما روضه می خوانم. ♦️در آن زمان به علت این که در حال فرار بودیم «سید» تغییر قیافه داده بود ریشهایش را از ته تراشیده بود و هم زده بود! در آن مجلس روضه با همان شکل و قیافه، شروع کرد به مداحی و خانم صاحبخانه باور نمی کرد که آدمی با این وضع و حال، اینقدر خوب بتواند مداحی کند. روضه ی آن روز روضه ی حضرت علی اکبر(ع) بود، همان طور که گفتم تا به حال آن نحوه روضه را نشنیده بودم. جالب این که خودش هم در حین روضه خواندن مثل باران بهاری اشک می ریخت. 🌹یادش گرامی باد/صلوات 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان ببر آنجا که دل را برده ای ...... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
مقام محمود 6.mp3
12.13M
۶ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. ✘ یک مقام، برای اینکه در نفس انسان تثبیت شود، باید از یک چرخه‌ی منظم و مهندسی در قوای وجودی او، عبور کند. √ در این چرخه، در احوالات انسان تغییراتی رخ می‌دهد که خود او درستی حرکتش را می‌تواند ارزیابی کند. | لطفاً بادقت گوش کنید. | ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
°❀°▪️°❀°▪️°❀° ▪️ °❀° 🌱تکلیف ماها را حضرت معلوم کرده است، در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از نترسید.هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند. (ره) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
‏حتی بدون دست برایت بازار گرمی می کنند حسین جان (ع) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🕊 نیمه شعبان ايشــان(صیاد شیرازی) از بچه‌های داوطلب ساده‌تر است. آقای صياد قبل از نظامی بودن يك جوان حزب‌اللهی و مومن است. از نيروهای هوانيروز، هر چه بگردی بهتر از ســروان شيرودی پيدا نميكنی، شيرودی در سرپل ذهاب با هليكوپتر خودش جلوی چندين پاتك عراق را گرفت. با اينكه فرمانده پايگاه هوایی شــده آنقدر ساده زندگی ميكند كه تعجب ميكنيد! وقتی هم از طرف ســازمان تربيت بدنی چند جفت كفش ورزشــی آوردند يكی را دادم به شيرودی، با اينكه فرمانده بود اما كفش مناسبی نداشت. همان روز صحبت به اينجا رســيد كه آرزوی خودمان را بگوئيم. هر كسی چيزی گفت. بيشتر بچه‌ها آرزويشان شهادت بود. بعضيها مثل شهيدسيد ابوالفضل كاظمی به شوخی ميگفتند: خدا بنده‌های خوب و پاك را ســوا ميكند. برای همين ما مرتب گناه ميكنيم كه مالئكه سراغ ما را نگيرند! ما ميخواهيم حالا حالاها زنده باشم. بچه‌ها خنديدند و بعد هم نوبت ابراهيم شد. همــه منتظر آرزوی ابراهيم بودند. ابراهيــم مكثی كرد وگفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم! ٭٭٭ صبح زود بود. از سنگرهای كمين به سمت گيلان‌غرب برگشتم. وارد مقر سپاه شدم. برخالف هميشه هيچكس آنجا نبود. كمی گشتم ولی بيفايده بود. خيلی ترسيدم. نكند عراقی‌ها شهر را تصرف كرده‌اند! داخل حياط فرياد زدم: كســی اينجا نيست؟! درب يكی از اطاقها باز شد. يكی از بچه‌ها اشاره كرد، بيا اينجا! وارد اتاق شدم. همه ساكت رو به قبله نشسته بودند! ابراهيم تنها، در اتاق مجاور نشسته بود و با صدای سوزناک مداحی ميكرد. برای دل خودش ميخواند. با امام‌زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نجوا ميكرد. آنقدر سوز عجيبی در صدايش بود كه همه اشك ميريختند. راوی: جمعی از دوستان شهید زنـدگۍنامھ‌شهیـد‌ابࢪاهیم‌هادۍ💜 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
مجالس روضه‌خوانی از فضای مجازی و صداوسیما مؤثّرتر است ◾️امام خامنه ای: این مجالس روضه‌خوانی، مجالس وعظ و خطابه، مجالس گوناگون خیلی چیزهای مهمّی است؛ اینها را دست‌کم نباید گرفت، هم از فضای مجازی مؤثّرتر است، هم از صداوسیما مؤثّرتر است، منتها خب دایره‌اش محدود است؛ اگر چنانچه این سلسله‌ی عظیم، این تشکیلات عظیم خوب کار کند و در همه‌جا کار کند، تأثیراتش برهمه‌ی اینها فائق خواهد آمد و میتوانید شما این جوان را، این مخاطب را به معنای واقعی کلمه مصونیّت ببخشید و میتوانید او را در مقابل این میکروب‌ها و این ویروس‌هایی که به‌طور دائم دارد سرازیر میشود به‌طرف این کشور و طرف این نظام واکسینه کنید. ۹۵/۵/۳۱ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
موسسه جبل عامل در لبنان مخصوص پسر ها ومدینه الزهرا مخصوص دختر های یتیم شیعه بود، از چند ساله تا 16 – 17 ساله. مجتمعی بود فرهنگی که هم مدرسه بود وهم خوابگاه . دکتر چمران محبوبیّت خاصی در بین آنها داشت. یک بار با بی سیم خبر دادند که دکتر دارد برای دیدنتان با ماشین به مدینه الزهرا می آید . به محض شنیدن این مطلب بچه ها ومسئولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا می رفت رو بستند . دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است تعجب کرد و پرسید : مگه اتفاقی تو مدینه الزهرا افتاده ؟! چرا ماشین های مردم معطلند؟! او بلا فاصله خود را به افراد مسلح رساند وگفت : چرا اتوبان را بستین؟! کی قراره به این جا بیاد؟ وقتی جواب شنید به احترام شما اتوبان را بستیم ، هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت : وای بر من وای بر من ! اگر مردم حلالمون نکنن چی؟ بچه ها با تعجب پرسیند :مگه اشتباهی از ما سر زده ؟ دکتر گفت: برای همین چند دقیقه ای که به خاطر من از عمرشون تلف شده فردا باید جوابگو باشیم وبعد دوباره گفت :وای برتو مصطفی باید از تک تکشون حلالیّت بطلبیم او به سراغ ماشین ها رفت سرش را از شیشه تک تک ماشین ها داخل می کرد ومی گفت آقا منو حلال کنید؛ این بچه های منو حلال کنید ، نفهمیدن اشتباه کردن ؛ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
- ‌تا جان به تنم باشد - یادت به سرم باشد - تا سر ندهم بر باد - هرگز نروی از یاد... 🌿عاقبتتون شهدایی 💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
شهـرها، میـدان مین بودند و میـدان‌گاه جنـگ گر میـانداری نمیکردند میـدان‌دارها 💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه (با نوای استاد فرهمند) سلام بر مهدی فاطمه (س) (عج) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
°❀°🍃°❀°🍃°❀° 🍃 °❀° امام حسین علیه السلام: ♦️خداوند قــائــم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى‏ آورد و آن‏گاه او از ستم‏گـ↯ــران انتقام مى‏ گیرد. 📚(إثباة الهداة،ج۵،ص۱۹۶) (عج) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
سفیر روم و مجلس یزید ▪️در طول ایام اقامت اسرا در شام، یزید بن معاویه مجالس متعدی را تشکیل داده بود. در این مجالس سر مقدس (علیه‌السّلام) را نزد یزید حاضر می‌کردند و او مجالس شرابخواری بر پا می‌کرد و سر را پیش روی خود می‌گذاشت و شراب می‌نوشید. او روزی از فرستاده پادشاه روم دعوت کرد تا در یکی از این مجالس حاضر شود. سفیر روم دعوت یزید را پذیرفت و در یکی از این مجالس حضور یافت. او با دیدن سر (علیه‌السّلام) و رفتار کینه توزانه یزید نسبت به آن سر از یزید پرسید: «ای پادشاه عرب، این سر کیست؟» گفت: «تو را با این سر چه کار؟» گفت: «پس از آن که باز گردم پادشاه ما از هر چه دیده‌ام از من می‌پرسد و من دوست دارم که داستان این سر را برایش بازگویم تا او نیز در این شادی با تو شریک گردد.» یزید گفت: «این سر حسین بن علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) است» سفیر گفت: «مادرش کیست؟» یزید گفت: «فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها)» بار دیگر سفیر روم پرسید: «دختر چه کسی؟» گفت: «دختر پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم.» فرستاده روم از این سخن برآشفت و گفت: «لعنت بر تو و بر دینی که تو داری هر دینی از دین تو بهتر است بدان که من از نوادگان داودم و میان من و او، پدران بسیاری فاصله است با این وجود مسیحیان مرا احترام می‌کنند و به خاطر این که نوه داود نبی هستم خاک پایم را به تبرک برمی دارند؛ ولی شما فرزند دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌کشید، در حالی که میان او و پیامبر شما جز یک مادر فاصله نیست این چه دینی است.» و سپس فرستاده روم از تقدس کلیسای "حافر" که به جهت پندار مردم، رد سم مرکب حضرت عیسی (علیه‌السّلام) در آن است سخن به میان آورد. ▪️نقل شده که یزید با شنیدن سخنان سفیر روم، دستور داد تا او را بکشند. او سر (علیه‌السّلام) را در بر گرفت و در حالی که آن را در آغوش داشت کشته شد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
▪️هشتم صفرسال ۳۶ وفات سلمان فارسی 🌹 حضرت امير المؤ منين"ع"فرمودند: {{سلمان از كسانى بود كه بر حضرت زهرا سلام الله علیها نماز خواند.}} 🌹حضرت امام صادق"ع"فرمودند: [إنَّ سَلْمان عُلِّمَ الإسْم الأعظَم] 🍃به درستی كه سلمان اسم اعظم را آموخته بود.اوسلمان دانش اول و آخر را داشته و او دريای بيكران دانش ها بوده است و او از دودمان ما اهل بيت علیهم السلام می باشد. ♦️و فرمود: سلمان شخصيتی است كه بهشت مشتاق ديدار اوست. 📃جبرئيل علیه السلام به حضرت رحمه الله الواسعه صلى الله عليه و آله عرضه داشت :{{اشتياق بهشت به سلمان بيشتر از اشتياق او به بهشت است }} 📚اختصاص:4_8/ بحارالانوار:ج 18/ص135 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
امروز ۳ شهریور، هشتاد و دومین سالگرد روزی است که ارتش مدرن و پرخرج رضاشاه در کمتر از ۷۲ ساعت تسلیم متفقین شد! اما ۳ شهریور ۱۴۰۲ توان نظامی جمهوری اسلامی ایران تا حدی است که امنیت کشورهای منطقه را نیز تامین کرده و قدرت پهپادهایش، معادلات جنگ روسیه و اوکراین را نیز تغییر داده است. "امیرحسین ثابتی" ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
تو این حدفاصل که اصلاح طلبا پیگیر این هستن بفهمن اصلا چی هست و چی بوده! رییسی قراره چندتا نخبه بفرسته آفریقا اونجا واسشون پالایشگاه درست کنن🇮🇷 " سبحان برکتی" ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
‏یخ در بهشتــــــــــ ... اردیبهشت ۱۳۶۵، منطقه عملیاتی والفجر هشت، انتقال قالب های یخ برای رزمندگان در خط مقدم : جلیل دوروزی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین می‌تونه ایمان ما رو بگیره اما چطور گوش کنید حواستون باشه کدوم موکب میرین و چی میخورین و چی میشنوین ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🕊 جايزه يكــی از عملياتهای نفوذی ما در منطقه غرب به اتمام رســيد. بچه‌ها را فرستاديم عقب. پس از پايان عمليات، يك‌يك ســنگرها را نگاه كرديم. كسی جا نمانده بود. ما آخرين نفراتی بوديم كه بر ميگشتيم. ســاعت يك نيمه شــب بود. ما پنج نفر مدتی راه رفتيم. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام خيلی خســته‌ايم، اگه مشكلی نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم. هنوز چشــمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسی به ما نزديك ميشود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملا مشخص بود. يك عراقی در حالی كه كسی را بر دوش حمل ميكرد به ما نزديك ميشد! خيلی آهســته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسی غير از آن عراقی نبود! وقتــی خوب به ما نزديك شــد از ســنگر بيرون پريديــم و در مقابل آن عراقی قرار گرفتيم. سرباز عراقی خيلی ترسيده بود. همانجا روی زمين نشست. راوی :قاسم شعبان زنـدگۍنامھ‌شهیـد‌ابࢪاهیم‌هادۍ💜 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
▪️«همان عصر عاشورا بنا به نقل بعضى از روايات، حضرت زينب به برادرزاده‌ى خودش على‌بن‌الحسين عليه‌الصلاةوالسلام گفت، اى برادزاده‌ى من، اوضاع اينجورى نمى‌ماند ... ▪️اين قبرها آباد خواهد شد، اين پرچم برافراشته خواهد شد، مردم و ملتها و نسلها گروه گروه مى‌آيند از اين‌جا درس مى‌گيرند و برمى‌گردند. اين‌جا مدرس آزاديخواهان عالم خواهد شد، و شد.» (مدظله‌العالی) ۱۳۶۳/۰۸/۲۲ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
°❀°🍃°❀°🍃°❀° 🍃 °❀° «شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند.» (شهید علی رضائیان) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
زیارت قاچاقی شهید سید حمید میرافضلی در منطقه هور، با چند نفر از مجاهدان عراقی همکاری می کردیم. فکر زیارت امام حسین (ع) یک لحظه هم سید را آرام نمی گذاشت. با صحبت کرد. قرار شد او کارهای جعل کارت تردد و بقیه مسائل را حل کند. یک روز آمد سر وقت سید که برویم. مجاهد عراقی می گفت: از ایستگاه ایست و بازرسی بصره رد شدیم. شب را در منزل خودم بودیم و فردا عزم حرم کردیم. حرف ها را قبلا زده بودیم که باید احساسات خود را کنترل کنی، نکند استخباراتی ها متوجه شوند و همه لو بروند. سید تا چشمش به ضریح (ع) و حرم بی زائرش افتاد، از خود بی خود شده بود. هر چه بچه ها ایما و اشاره و قسم دادیم، کارگر نیفتاد. حالا سید بیست دقیقه ای می شد که کنار ضریح مشغول راز و نیاز بود. بعدها می گفت: تا چشمم به ضریح افتاد اختیارم را از دست دادم. 🌱شبتون شهدایی 🕊 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail