#سلام_بر_ابراهیم 🕊
#قسمـت89
اسير
از ويژگيهای ابراهيم، احترام به ديگران، حتی به اسيران جنگی بود. هميشه اين
حرف را از ابراهيم ميشنيديم كه: اكثر اين دشمنان ما انسانهای جاهل و ناآگاه
هستند. بايد اسلام واقعی را از ما ببيند. آن وقت خواهيد ديد كه آنها هم مخالف
حزب بعث خواهند شد. لذا در بسياری از عملياتها قبل از شليك به سمت دشمن در
فكر به اسارت درآوردن نيروهای آنها بود. با اسير هم رفتار بسيار صحيحی داشت.
سه اسير عراقی را داخل شهرآوردند. هنوز محلی برای نگهداری آنها نبود.
مسئوليت حفاظت آنها را به ابراهيم سپرديم. هر چيزی كه از طرف تداركات
برای مــا میآمد و يا هر چيزی كه ما ميخورديم. ابراهيم همان را بين اســرا
توزيع ميكرد. همين باعث ميشد كه همه، حتی اسرا مجذوب رفتار او شوند.
كمی هم عربی بلد بود. در اوقات بيكاری مینشست و با اسرا صحبت ميكرد.
دو روز ابراهيم با آنها بود، تا اينكه خودرو حمل اسرا آمد. آنها از ابراهيم
سؤال كردند: شما هم با ما میآيی؟ وقتی جواب منفی شنيدند خيلی ناراحت
شــدند. آنها با گريه التماس ميكردند و میگفتند: مــا را اينجا نگه دار، هر
كاری بخواهی انجام میهيم. حتیحاضريم با بعثيها بجنگيم!
٭٭٭
عمليات بر روی ارتفاعات بازیدراز آغاز شد. ما دو نفر كمی به سمت بالای
ارتفاعات رفتيم. از بچههای خودی دور شديم. به سنگری رسيديم که تعدادی.....
راوی : مهدی فریدوند و مرتضی پارساییان
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜
●➼┅═❧═┅┅───┄
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
@canale_komail