eitaa logo
کانال کمیل
1.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
3 فایل
امروزفضیلت زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادت نیست امام‌خامنه‌ای #شهدایی #اخبار_مقاومت #جهاد_تبیین نظرات و پیشنهادات خودتون را به صورت ناشناس با ما در میان بگذارید👇 https://daigo.ir/secret/1633967234
مشاهده در ایتا
دانلود
فَالحَامِلاتِ وِقرًا.. و گلویی‌که هربار با یادت به بغض می‌نشیند💔.. 🌺شب جمعه و یادشهدا باصلوات 🌺 اللهم‌صل‌علی‌محمدوال‌محمدوعجل‌فرجهم ✨🕊 @canale_komail
ولی امروز پشتوانه مردمی نظام، بیشتر از سال ۵۷ نباشه، کمتر نیست 🗣علیـرضا @canale_komail
نصب پرچم جمهوری اسلامی در حرم مطهر رضوی به مناسبت ۱۲ فروردین @canale_komail
سرانجام پس از ۴١سال، یک مقام رسمی، رسما خبر شهادت حاج احمد متوسلیان را اعلام کرد! سرلشکر سلامی گفت: «شهید جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان اولین شهید ایرانی در راه فتح قدس است». 🌹
تا چشم کار می‌کند، جای تو خالی‌ست فرمانده...💔 @canale_komail
سردار شهید کاظمی: قدر جمهوری اسلامی را بدانید. خودتان را شایسته فداکاری در راه جمهوری اسلامی بدانید. در راه ولایت فقیه ثابت قدم،استوار،دل پاک همه چيز خودتان را آماده كنيد براي دفاع از اسلام. ۱۲فروردین ماه روز_جمهوری_اسلامی_ایران_مبارک🇮🇷🇮🇷 @canale_komail
⊰•♥️🍃•⊱ می‌گفت؛ چشم پنجره دل هست! هرچھ چشم ببیند دل هم می خواهد ؛ حواست بہ چیز هایی که میبینی‌باشه🌱 @canale_komail
👌کارفرهنگی و زیبای داروخانه دکترملانوری واقع درخیابان امام خمینی(ره)شهر یزد @canale_komail
+کلید تداوم انقلاب دســت شـــما زنـــهاسـت… ❤️ @canale_komail
امروز تو مترو یه دختر بی حجاب اومد بغلم نشست مادرش و خواهر بی حجابشم وایسادن تا صندلی خالی بشه بعد یه خانم چادری اومد من به احترامش بلند شدم و جامو دادم به خانم چادری، قیافه دختر دیدن داشت 😁😁😁😁بیاید به محجبه ها احترام بزاریم تا اینا بفهمند ارزش آدم ها به چیه 🗣محسن 313🇮🇷 @canale_komail
تصاویری از پاسدار شهید مقداد مهقانی که در حمله صهیونیست‌ها به دمشق، به درجه رفیع شهادت نائل آمد خدایا ما را از شهدا جدانفرما اللهم ارزقنی..... @canale_komail
می‌گفت: اگر‌تمام‌علمـاێ‌جهان‌یک‌طرف‌باشند ومقام‌معظم‌رهبری‌یک‌طرف،‌مطمئنا‌ من‌طرف‌آیت‌الله‌خامنه‌ای‌می‌روم" @canale_komail
عصای چوبی را میان دست‌های چروکیده‌اش گرفت و به سختی از روی چهارپایه بلند شد. ـ نمی‌خوام برم، اینجا خونه مه، کجا برم؟ سیله دیگه بیاد منو با خودش ببره، من نمی‌رم، مثل ننه عباس، مثل نسیما، همه توی خونه شون نشستن شما منو بیرون می‌فرستید؟ خوب گوش بگیرید ببینید چی می‌گم، سی ساله از اینجا بیرون نرفتم، بلکه بچه‌ام برگرده، حالاهم نمی‌رم... عماد به دو سه جوانی که برای بردن پیرزن وارد خانه شده بودند، اشاره کرد که بروند. صدای موج آب هر لحظه نزدیک‌تر می‌شد. خطر بیخ گوش روستا بود، اما هیچ‌کس حاضر نبود از خانه‌اش بیرون برود. آب و غذا کم‌کم رو به اتمام بود و کمک دیر به دیر می‌رسید. سراسر دشت و روستاهای اطراف گرفتار سیل شده بودند و این سه روستا هم چیزی نمانده بود گرفتار شوند. مردم، خودشان دست به کار بودند و با هرچه داشتند، جلوی آب را سد می‌کردند. ارتباط زمینی قطع شده بود و همه چشم‌شان به آسمان بود تا بلکه بچه های سپاه و ارتش کمکی برسانند. پیرزن در اتاق را باز کرد و با عصبانیت، رو به جوان‌های روستا گفت: «هرکی از شهر اومد برای کمک بگید من بیام ،کارش دارم، می‌خوام ببینم چطور شده که کسی به داد ما نمی‌رسه؟ ما آدم نیستیم؟ ما برای این مملکت خون ندادیم؟ جوون ندادیم؟ قاسم من هفده سالش بود رفت جنگ، هنوزه که برگرده، گناه کردیم توی این بیابون سر خونه زندگی و زمینهامون موندیم؟ ما نون نداریم بخوریم!» عماد به سمت پیرزن که روسری عربی‌اش را محکم می‌کرد، برگشت. با حسی بین غم و محبت نگاهش کرد و آرام گفت: «ننه قاسم! می‌دونم چی می‌گی ولی چیکار کنیم؟ همه جا رو سیل برده ما از همه بهتریم الان، آب هنوز به خونه‌هامون نرسیده، همه کمک می‌خوان، ایشالا می‌رسه...» و از در رنگ و رو رفتۀ حیاط بیرون رفتند. کوچه‌ها همه پر شده بود از گونی‌های خاک، همه نگران و ناراحت، وسایل‌شان را به بالاترین نقطه خانه‌ها می‌رساندند تا از آسیب سیل در امان بماند. در نگاه همه ناامیدی و وحشت موج می‌زد. انگار قرار نبود این موج سرکش، آرامش پیدا کند و مردم را در غم از دست دادن محصول و دام تنها بگذارد. خشم طبیعت، هر لحظه بیشتر می‌شد و کودک و پیر و جوان خودشان را بی‌دفاع‌تر از هر موجودی می‌دیدند. زن‌ها مشغول دوخت گونی بودند و جوان‌ها هر چه در توان داشتند برای حفاظت از روستا به کار گرفته بودند. جنگ، جنگی نابرابر بود. دشمن سلاح نداشت و هیچ سلاحی هم برایش کارگر نبود جز همدلی و کمک... . صدای بالگرد از دور به گوش رسید. یک لحظه گویی خون در رگ‌های روستا دوید. همه برای جلب توجه نیروهای کمکی روی تل خاک جمع شدند. نگا‌ه‌های نگران جای خود را به شوق و امید داده بود. بالگرد به سختی روی زمین نشست و چند نفر پیاده شدند. نگاه‌شان گرم و با محبت بود. از حال و روز مردم پرسیدند و کوچه‌های روستا را با دقت بررسی کردند. همان‌جا فرمانده دستوراتی برای رساندن آذوقه و غذا صادر کرده بود و ساعتی نگذشته غذا و آب رسیده بود. وقتی بالگرد رفت و فرمانده و دوستانش ماندند، قوت و قدرت به بازوهای جوانان روستا برگشت. «ننه قاسم» با هیاهوی مردم و صدای شادی‌شان، روسری را محکم کرد و عصا زنان از خانه بیرون رفت. اهالی روستا دور جماعتی حلقه زده بودند و با هیاهو می‌خندیدند و ذوق می‌کردند. چشم‌هایش خوب نمی‌دید. با خودش فکر کرد چه اتفاقی افتاده؟ هنوز اطراف روستا دریای آب بود و معلوم نبود چه چیزی اینقدر مردم را امیدوار کرده بود. از دور «مریم بیگم» را دید که به سمتش می‌آید. چهرۀ خندانش از دور مشخص بود. کنجکاوی نگذاشت تا صبر کند. با صدای بلند پرسید: «چی شده؟ کی اومده ننه؟» «مریم بیگم» با صدایی که از شوق می‌لرزید، گفت: «کمک آوردن ننه قاسم! غذا آوردن، چند نفرم برای کمک اومدن، بیا برات غذا آوردم...» پیرزن بی‌توجه به غذا راهش را به سوی مردی که روی بلندی ایستاده بود و حرف می‌زد کج کرد. چشم‌های کم‌سویش را جمع کرد تا بتواند او را بشناسد. صدایش گرم و مهربان بود. انگار لباس رزم پوشیده بود. چقدر دلش پر می‌کشید پسر بی نام و نشانش بیاید و همینطور روی این تل خاک بایستد، حرف بزند، بخندد و آرزوی «ننه قاسم» برآورده شود. پسر بچه‌ای با عجله از کنار پیرزن گذشت. ننه قاسم بلند پرسید: «های بچه این کیه اومده داره حرف می‌زنه؟» پسر بچه همانطور که می‌دوید، داد زد: «قاسم سلیمانیه، با رفیقاش اومدن کمک، دارم می‌رم عکس بگیرم باهاش...» و دور شد. پیرزن ایستاد و از دور به فرمانده خیره شد. اشک چشمانش را با روسری‌اش پاک کرد و زیر لب گفت: «ها قاسم منم اگه بود به سن وسال این بود...» کمی فکر کرد و بعد با لبخند ادامه داد: «خو چه فرقی داره اینم قاسم منه...» قدم‌هایش را تند کرد و با صدایی لرزان فریاد زد: «خوش اومدی ننه... خوش اومدی قاسم جان... خوش اومدی!» @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*جانا ز فراقِ تو، این محنتِ جان تا کِی؟ دل در غمِ عشق تو، رُسوای جهان تا کِی؟ چون جان و دلم خون شد در دردِ فراقِ تو بر بوی وصالِ تو، دل بر سر جان تا کِی؟ - عطّار نیشابوری - @canale_komail
از امشب به مدت سه شب شبهای ۱۳ ۱۴ ۱۵ ماه مبارک رمضان دعای فراموش نشود. التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 فیلمی از سپاه پاسداران که در تابستان ۱۹۸۲(۴۱سال پیش) برای آموزش مجاهدان لبنانی، وارد سوریه شدند!🇸🇾 🔻آنها با حمایت نگهبانان سوری، از داخل بازار حمیدیه در حال حرکت هستند. @canale_komail
📚 نفوذ، سلاح اصلی آمریکا 📜 به نظر ما سلاح اصلی (رژیم) هم در این منطقه که ما در جمهوری اسلامی مراقب این معانی هستیم، است - نفوذ در مراکز حسّاس و تصمیم‌گیر- ایجاد تفرقه است، ایجاد تزلزل در عزم ملّی ملّتها است، ایجاد بی‌اعتمادی میان ملّتها، میان ملّتها و دولتها، دستکاری در محاسبات تصمیم‌گیران و وانمود کردن اینکه حلّال مشکلات این است که زیر پرچم آمریکا بروید و تسلیم آمریکا بشوید و حرف آمریکا را قبول بکنید، هر چه او گفت عمل کنید و گوش کنید، این حلّال مشکلات است؛ این را در ذهنیّت تصمیم‌گیران ملّتهای اسلامی و کشورهای اسلامی میخواهند وارد کنند؛ سلاحهای آنها اینها است که از سلاحهای سخت و سلاحهای نظامی خطرناک‌تر است. 📜 حقیقتاً آنچه انسان مشاهده می کند در کار اینها، همان نفاقی است که در قرآن کریم [فرموده:] کَیفَ وَ اِن یَظهَروا عَلَیکُم لا یَرقُبوا فیکُم اِلًّا وَ لاذِمَّةً یُرضونَکُم بِاَفواهِهِم وَتَأبی قُلوبُهُم؛(توبه_۸) این جوری‌ هستند؛ خداوند متعال توصیف کرده اینها را. ۱۳۹۸/۰۸/۲۴ بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ @canale_komail
گفتم کلید قفل شــهادت شکسته است؟ یا اندر این زمانه، در بـاغ بسته است؟ خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست..! در بسته نیست! بـال و پر ما شکسـته است... 🌷🌷🌷 اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم میلاد حیدری بعد از شهادت در معراج شهدای تهران 🌸شاخه گلی از صلوات هدیه کنیم به روح مطهرشان 🌸 م 🕊 @canale_komail
🔸 شاهکار تاریخی ارتش ایران که هر ایرانی باید بداند و برای نسل های بعد تعریف کند... حمله به اچ 3 🔺حماسه‌ای از قرنی که گذشت و قرار است در قرن پیش رو نیز بارها از آن صحبت شود و داستان‌ها درباره آن برای فرزنذان‌مان تعریف کنیم. ‏ 🔺‏۱۵ فروردین امسال، 42 سال از روزی که ۸ فروند فانتوم ایرانی در یک عملیات بی‌نظیر با مشارکت دهها فروند جنگنده، هواپیمای سوخت‌رسان و ‏شنود، یکی از عجیب‌ترین و حماسی‌ترین عملیات های هوایی را رقم زدند می‌گذرد.‏ 🔺این عملیات هوایی در کنار هشت سال مقاومت و پایداری ارتش ایران ، آن هم در یک جنگ نابرابر، زیر شدیدترین محاصره و بدون ‏پشتیبانی، سند افتخاری است برای فرزندان ایران که بدانند پدران آن‌ها برای اینکه این جغرافیا همچنان امن و آرام بماند چه خون دل‌ها ‏خورده و چه زجرها کشیده اند.‏ آقای تحلیلگر @canale_komail
اميرالمؤمنين عليه السلام : بيچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بيمارى هايش پوشيده، و اعمالش همه نوشته شده. پشه اي او را آزار مى دهد، و جرعه اى گلوگيرش شده او را از پاى در آورد، و عرق كردنى او را بدبو سازد. نهج البلاغه حكمت ٤١٩ 🕊هر روز با نهج البلاغه @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ — سالروز تولد سردار جاویدنشان، حاج ، کسی که نیروهایش را خطاب قرار داد و گفت: 💠 برادرها! ... باید که اسرائیل از جهان زدوده شود... @canale_komail
سرکرده قوای اشغالگر انگلیس در بین النهرین روزی در بغداد آوای بلندی شنید پرسید چیست؟ گفتند: اذان مسلمانان گفت : آسیبی به ما میرساند؟ گفتند : خیر گفت : پس بگذار بلندتر بگویند . : حمزه یوسف ، نخست وزیر مسلمان اسکاتلند که تصویر نمازش این روزها وایرال شده مدافع ازدواج همنجس‌بازها بود و علت پیروزی در انتخابات در برابر رقیبش، خانم فوربس، همین نکته حمایتش از همجنس بازها بود. خانم فوربس یک مسیحی مقید است و با برجسته شدن مواضعش علیه ازدواج افراد همجنس، بچه‌دار شدن خارج از ازدواج و هویت افراد تراجنسیتی، کارزار انتخاباتی او به جنجال کشیده شد و برخی از حامیانش از او برائت جستند. خطری که رهبری درخصوص اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی در سالیان گذشته مطرح کرده بود همین است دین بی‌تفاوت... @canale_komail
🔺 سالها در تبریز و شهرهایی از این دست گروه های خلافکار که از داخل خاک آذربایجان اشغالی تغذیه می‌شدند پرچم ها و نمادهایی از تجزیه طلبی را در معابر نصب میکردند،حالا ماجرا برعکس شده و این پرچم های لشکر حسینیون است که در معابر تبریز و مقابل کنسولگری باکو نصب شده ... ان شاءالله آذربایجان شمالی آزاد خواهد شد. قطعا و یقینا حکومت مافیایی مستقر در باکو به لطف این اراده و همت ها سرنگون خواهند شد... @canale_komail