🔶 دو قرائت کلّی از واژه #شرق_شناسی وجود دارد: گونه نخست، مفهومی دیرینه با عنوان «گفتمان شرق ـ غرب» است؛ گونه دوم مفهوم آکادمیک شرقشناسی است که از اواخر #جنگ_های_صلیبی تا به امروز مطرح بوده است. گرچه گونه سومی نیز از شرقشناسی وجود دارد که قرائت #ایدئولوژیک از دانش شرقشناسی است که در اواخر قرن هجدهم ظهور یافته است.
🔷 در قرائت اول، یا همان گفتمان شرق ـ غرب که به تعبیر #ادوارد_سعید، قرائتی تخیلی از شرقشناسی است، بنیان و اساس تفکر بر روی تمایز معرفتشناختی میان #شرق و #غرب شکل میگیرد. نتایج این قرائت، به گفتمان سلبی دو طرف و خشونت در حوزه روابط قدرت میانجامد؛ این نظریه باعث میشود تا غرب تلقی شرق را از خود چیز دیگری بداند و به سلب و سخره فرهنگ و اندیشه آن برخیزد. این گفتمان سلبی هنگامی که وارد لایههای قدرت میشود فاجعه میآفریند.
💢اما قرائت دوم بر مفهوم آکادمیک #شرق_شناسی مبتنی است؛ باید گفت که اصطلاح شرقشناسی برای نخستینبار در قرن هجدهم رایج شد، اما اگر این علم را علم توجه به شرق بدانیم، باید گفت که این پروژه به قرنها قبل بازمیگردد و ریشه آن را میتوان در دوران ترجمه متون عربی به لاتین، در قرن یازدهم، دانست.
📖ماهنامه زمانه، شماره ۱۲
📌@canoon_org
🔶واژه تمدن از دیرباز وجود داشته است؛ لکن به معنای اصطلاحی و امروزی اش از قرن هجدهم میلادی و بر پایه ی دیدگاه #اومانیستی تدوین و منسجم شد و در همین راستا محققان علوم اجتماعی تعریف هایی مختلف برای تمدن ارائه کردند.
🔷 برخی چون #ابن_خلدون معتقد است تمدن ویژگی اجتماعی انسان ها بوده و دوره پسابادیه نشینی را تمدن گویند این گونه که تمدن به دنباله بادیه نشینی رخ می نماید؛ همچنین علامه جعفری با تأکید بر تفاوت #فرهنگ و تمدن بر این باور است که تمدن را تشکل و انسجام هماهنگ انسان ها در زندگی معقول با داشتن روابطی عادلانه در راستای پیشبرد اهداف مادی و معنوی خود می داند؛ بنابراین مخرج مشترک تعاریفی را که از تمدن ارائه شده است می توان سازمان مندی، انتظام اجتماعی و پیشرفت در بعد مادی و معنوی انسان را تمدن گویند.
💢 بر همین اساس تمدن اسلامی تمدنی #ایدئولوژیک است که بنیاد آن بر #توحید بوده و در تلاش است با داشته ها و اندوخته های مادی و معنوی انسان را به سمت کمال مادی و معنوی سوق دهد.
📖 کتاب #انقلاب_و_تمدن_نوین_اسلامی به کوشش #مجتبی_باباخانی_و_جبار_شجاعی
#تمدن
#تمدن_اسلامی
📌@canoon_org