🔶جان لاک در فصل دوم از رساله حکومت مدنی، این چنین مدلل می کند که همه انسانها مخلوق دست توانای خدای حکیم هستند و به امر او به این دنیا فرستاده شده اند تا مادامی که میل و رضایت او هست (نه میل و رضایت انسان های دیگر) زیست کنند. همه انسانها مایملک خدا هستند و همه در داشتن استعدادها، قوا و برخورداری از طبیعت، مشترک اند و هیچ کس فرودست دیگری نیست.
🔷پدر لیبرالیسم کلاسیک، چنین استدلال می کند که داوری کردن در این دنیا درباره اینکه کدام دیدگاه دینی از میان دیدگاه های رقیب، درست و حقیقی است، کار ناممکنی می باشد زیرا نمی توان به همه جنبه های موجود در دیدگاه های رقیب احاطه علمی یافت. حتی اگر داوری مذکور ممکن بود، نمی توانستیم با اجبار، جامعه را به باورداشتن به یک دین واحد وادار کنیم زیرا عقاید با خشونت قابل تحمیل نیستند.
💢لاک، مرحله سوم استدلالش را چنین بیان می کند: حتی اگر اجبار ممکن بود، باز هم به لحاظ عملی، موجب ناهنجاری های اجتماعی می شد. در واقع از نظر او، یکنواختی دینی اجباری، بیش از تنوع دینی به ناهنجاری های اجتماعی منتهی می شود.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#لیبرالیسم
#جان_لاک
📌@canoon_org