🔶آزادی حقیقی محصول بسط آزادگی است. آزادگی، باطن آزادی حقیقی است. آزادگی و به تبع آن آزادی حقیقی بر دریادلی، بزرگی و احسان ابتناء دارد. از این رو باید گفت که آزادی خواهان راستین، مردمان اهل ایثار، قناعت و فارغ از طمع ورزی، سود انگاری و منفعت جویی نامحدود نامشروط نامشروع و فارغ از استثمارگری، بوالهوسی و عشرت طلبی هستند.
🔷آزادی خواهان حقیقی لیبرالها، سکولاریست ها، نئولیبرالیست ها و ایدئولوگ ها و سیاستمداران دول استکباری نیستند چرا که آراء، مواضع فکری، جهت گیری های سیاسی - اقتصادی و در بسیاری موارد وجه غالب شخصیتی آنها مشحون از خودبنیادی نفس انگارانه و طمع ورزی هاست.
💢برخی در آراء و آثارشان، از وضع کنونی عالم که عالم سیطره بی عدالتی، ظلم، استثمار سرمایه دارانه، حق گریزی، دین ستیزی و غلبه اباحه است، دفاع می کنند و مدافع امپریالیزم، خودبنیادی و خودمحوری نفسانیت مدارانه هستند. به هیچ وجه و با هیچ اساس و بنیانی نمی توان اینها را آزادی خواه نامید، مگر این که مقصودمان از آزادی، نه آزادی حقیقی و راستین که آزادی دروغین مخرب استکباری لیبرالی باشد.
📖کتاب #درباره_آزادی نوشته ی #شهریار_زرشناس
#آزادی
📌@canoon_org
🔶در آرای #نیکولو_ماکیاولی ، تفسیر #اومانیستی از انسان به عنوان موجودی استیلا طلب ارائه می شود. ماکیاولی به عنوان پدر سیاست استکبار غرب مدرن، از مروّجان #سکولاریسم_اومانیستی بود. مفهوم مرکزی مورد توجه ماکیاولی، تعریف مدرن «قدرت» به عنوان ابزاری برای رسیدن به اغراض نفسانیت مدارانه است.
🔷تعریف #ماکیاول از سیاست (که حول هسته مفهومی قدرت استیلاطلبِ خودبنیادِ سوژه نفسانیِ مدرن سیر می کند و از جهاتی، صورت بسط یافته تفسیر #پیکودلا_میراندولا از نسبت میان انسان و هستی است) در تمام #تاریخ_غرب_مدرن از زمان او تا امروز مقبول همۀ ایدئولوگ ها، فیلسوفان و سیاست مداران مدرنیست واقع گردیده و کلیت نظام سیاست مدرن بر محور آن چرخیده است.
💢مفهوم ماکیاولی سیاست (که باطن و جان و حقیقت سیاست مدرن است) در #لیبرالیسم و #سوسیالیسم_مدرن، همان قدر اصالت و موضوعیت دارد که در #فاشیسم، #ناسیونالیسم، #فمینیسم و ... اصیل است. #هارولد_لاسکی از اهمیت و میزان تأثیرگذاری آراء ماکیاولی در اندیشه سیاسی رنسانس و نیز غرب مدرن و به عنوان الگوی مطلوب خویش یاد می کند.
📖کتاب #درباره_آزادی به قلم #شهریار_زرشناس
#غرب
#آزادی
#مدرنیته
📌@canoon_org
🔶بشر موجودی متناهی است؛ لذا ،صفات ،قیود وجوه و نسبتهای وجودی او نیز لاجرم متناهی است. در هیچ دوره ای از ادوار تاریخ بشری و نیز در هیچ یک از ایدئولوژیهای مدرنیستی آزادی به عنوان امری فاقد هرگونه قید و حد، تعریف نشده است.
🔷مفهوم لیبرالی آزادی یک مفهوم تماماً نفسانیت مدار و متوجه وجه دانی و نازل وجود آدمی و به عبارتی یک آزادی غیر انسانی است.
🔻اگرانسان را بر پایه «انسانیت» و با رجوع به آن لحاظ نماییم است؛ حتی ایدئولوگ ها و تئوریسینهای لیبرال و نئولیبرال نیز در تلقی فردانگارانه، کاپیتالیستی اتمیستی و کالایی شان از آزادی، آزادی فرد در مفهوم مدرن آن که در ادامه این رساله بدان پرداخته ایم را امری نامحدود و نامشروط تلقی نمیکنند و آزادی نفسانیت مدارانه هر فرد را محدود و مشروط به عدم مزاحمت برای آزادی نفسانیت مدارانه فرد دیگر میدانند.
🔺بدین سان مدعای آزادی نامحدود مطلق و بدون قید و شرط، یک شعار بی پایه وهم آلود و ذاتاً متناقض است که افراطی ترین لیبرالها نیز دعوی دفاع از آن را ندارند.
📖کتاب #درباره_آزادی به قلم شهریار زرشناس
#آزادی
#لیبرایسم
#نئولیبرالیسم
📌@canoon_org
🔶در تعریف آزادی، اگر معیار و میزان اصیل و حکیمانهای وجود نداشته باشد، بیتردید در فهم حقیقت آزادی گمراهی پدید میآید. آزادی را نمیتوان به صورت انتزاعی و فارغ از نسبتی که با حق و عدل دارد فهمید. وقتی از آزادی برای انسان سخن میگوییم، فقط با تکیه بر شناخت ماهیت انسان است که میتوان «آزادی سالم» و «آزادی راستین» را از «آزادی کاذب» که ماهیتی مخرب برای انسان و حقیقت او دارد، تمیز داد.
🔷در فهم و شناخت آزادی باید به نسبت آزادی و بندگی در وجود انسان توجه کرد. شاید خیلی تعجبآور باشد اگر بگوییم آزادی از بندگی جدایی ناپذیر است. بشر ذاتاً اهل بندگی است؛ یا بنده خداست و یا بنده شیطان. اگرچه بندگی شیطان موجب انحطاط و تباهی میشود و عین گمراهی، جهالت و اسارت است؛ اما بنده خدا بودن عین آزادی، آزادگی، رشد و کمال است و انسان را به حقیقت خود متصل میکند.
💢میتوان آزادی را این گونه تعریف کرد آزادی، آن موقعیتی است که با حذف موانع، زمینههای سلوک انسان در جهت رشد و کمال را فراهم میسازد.
📖کتاب #درباره_آزادی به قلم #شهریار_زرشناس
#آزادی
#آزادی_غربی
#دموکراسی_غربی
📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 #ماکیاولی را می توان پدر علم سیاست مدرن دانست در واقع در آراء ماکیاولی، #جوهر، چکیده و روح حاکم بر سیاست مدرن غربی به روشنی و با صراحت توصیف شده است. جوهر پلید و رذالت باری که در آراء ماکیاولی هست و چهره او را منفور کرده است ریشه در پلیدی و رذالت ذاتی سیاست مدرن دارد که ماکیاولی تا حدودی با صراحت و فارغ از پرده پوشیهای مرسوم از آن سخن گفته است. ماکیاولی در سال ۱۴۶۹م به دنیا آمد و در سال ۱۵۱۳م کتاب معروف «#پرنس» را نوشت. مدتی بعد هم کتاب گفتارها را به رشته تحریر درآورد. مؤلفه های اصلی اندیشه سیاسی ماکیاولی در این دو اثر ظاهر گردیده است ماکیاولی به سال ۱۵۲۷م درگذشت.
🔷 در آراء ماکیاولی به روشنی تفسیر اومانیستی از انسان (به عنوان موجودی استیلاطلب با محرک ها و اغراضی که در پیش گفتیم) ارائه می شود. ماکیاولی به عنوان پدر سیاست استکبار غرب مدرن از مروجان #سکولاریسم اومانیستی بود. مفهوم مرکزی مورد توجه ماکیاولی تعریف مدرن قدرت به عنوان ابزاری برای رسیدن به اغراض نفسانیت مدارانه است. تعریف ماکیاول از سیاست که (حول هسته مفهومی قدرت استیلا طلب خودبنیاد سوژه نفسانی مدرن سیر می کند و از جهاتی، صورت بسط یافته تفسیر #پیکودلا_میراندولا از نسبت میان انسان و هستی است) در تمام تاریخ غرب مدرن از زمان او تا امروز مقبول همۀ ایدئولوگ ها، فیلسوفان و سیاست مداران #مدرنیست واقع گردیده و کلیت نظام سیاست مدرن بر محور آن چرخیده است.
💢مفهوم ماکیاولی سیاست (که باطن و جان و حقیقت سیاست مدرن است) در #لیبرالیسم و #سوسیالیسم مدرن همان قدر اصالت و موضوعیت دارد که در #فاشیسم، #ناسیونالیسم، #فمینیسم و ... #هارولد_لاسکی پس از توصیف اهمیت و میزان تأثیرگذاری آراء ماکیاولی در اندیشه سیاسی رنسانس و نیز غرب مدرن در توضیح «پرنس» به عنوان سیاست مدار مطلوب ماکیاولی می نویسد: «شهریار (پرنس) نمونه انسان جدید زمان ماکیاول است. او می داند در جست وجوی چیست و چه میخواهد با سرسختی هدف خود را دنبال می کند؛ به طور آشکار مادی است؛ به دنیای دیگر که از معتقدات ذهنی قرون وسطاست عقیده ندارد؛ سود و فایده اساس و محور نظرات او را تشکیل می دهد؛ مقاصد او دنیایی و غیر مذهبی است؛ دولتی خلق میکند که منحصرا به این دنیا توجه دارد .... شخصیت شهریار (پرنس) کاریکاتور و تصویر ناقصی از دوران ماکیاول نیست؛ بلکه در حقیقت راهنمای آیندگان است.»
📖 کتاب #درباره_آزادی به قلم #شهریار_زرشناس
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org