eitaa logo
جــهانــی از کـــارتــونـــــ 📺 🌏
1.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
232 فایل
تماشاے انیمیشن سࢪیالے و سینمایی با کیفیت بالا 😍👌🏻 کلیپ هاے انیمیشنے و تئوࢪے هاے جالب 🌱💙 بزن ࢪو پیوستن و عضو خانواده ی جهانـــۍ از کــــارتـــون 🌏🌍 همسایه مون 👇🏻 ⫷⊱┈──╌♕♜♛♜♛╌──┈⊰⫸‌ ╭╼╼╼╼╼╼╼╼╮ │𝖏𝖔𝖎𝖓 @Fotbaale ✨🐐 ╰╼╼╼╼╼╼╼╼╼
مشاهده در ایتا
دانلود
دختره رو بخاطر پسره گروگان گرفتن😱 هوشیار شدم و دیدم وسط یک بیابونم و دوتا مرد دستامو گرفتن و از همه عجیب تر امیرعلی که روبروم بود ولی دستای اونم بسته بودن... با صدایی ک بزور از گلوم خارج کردم گفتم: چی...چیکار....چیکارم....دا..دارید....؟ مردی که دستمو گرفته بود زیر گوشم پچ زد: قراره ازتو استفاده کنیم تا این آق پسر حرفمونو گوش بده امیرعلی با عصبانیت غرید: چی زیر گوشش پچ پچ میکنی مرتیکه یکی دست زنان از ون پیاده شد : به به خوشم اومد جناب امیرعلی مهدوی احوال شما؟ صورتش معلوم بود موهای جو گندمی با ته ریش سفید بهش میخورد ۴۰-۴۵ سالش باشه وااااای من چند روزه تو راهم؟ اینجا مرزهههه... دیگه حواسم به بگو و مگوشون نبود تا وقتی صدای ناله ضعیف امیرعلیو شنیدم: آی دیدم که انداختنش رو زمین و لبش پاره شده سه تامرد امیرعلیو گرفتن و ۴ نفر اومدن سمت من یکیشون دست و پاهامو گرفت و یکیشون.... بدو بدو بیا ببین چه بلایی سر دختره میارن😥 ✌️🏻 @modafanvelayatt
دختره رو بخاطر پسره گروگان گرفتن😱 هوشیار شدم و دیدم وسط یک بیابونم و دوتا مرد دستامو گرفتن و از همه عجیب تر امیرعلی که روبروم بود ولی دستای اونم بسته بودن... با صدایی ک بزور از گلوم خارج کردم گفتم: چی...چیکار....چیکارم....دا..دارید....؟ مردی که دستمو گرفته بود زیر گوشم پچ زد: قراره ازتو استفاده کنیم تا این آق پسر حرفمونو گوش بده امیرعلی با عصبانیت غرید: چی زیر گوشش پچ پچ میکنی مرتیکه یکی دست زنان از ون پیاده شد : به به خوشم اومد جناب امیرعلی مهدوی احوال شما؟ صورتش معلوم بود موهای جو گندمی با ته ریش سفید بهش میخورد ۴۰-۴۵ سالش باشه وااااای من چند روزه تو راهم؟ اینجا مرزهههه... دیگه حواسم به بگو و مگوشون نبود تا وقتی صدای ناله ضعیف امیرعلیو شنیدم: آی دیدم که انداختنش رو زمین و لبش پاره شده سه تامرد امیرعلیو گرفتن و ۴ نفر اومدن سمت من یکیشون دست و پاهامو گرفت و یکیشون.... بدو بدو بیا ببین چه بلایی سر دختره میارن😥 ✌️🏻 @modafanvelayatt
دختره رو بخاطر پسره گروگان گرفتن😱 هوشیار شدم و دیدم وسط یک بیابونم و دوتا مرد دستامو گرفتن و از همه عجیب تر امیرعلی که روبروم بود ولی دستای اونم بسته بودن... با صدایی ک بزور از گلوم خارج کردم گفتم: چی...چیکار....چیکارم....دا..دارید....؟ مردی که دستمو گرفته بود زیر گوشم پچ زد: قراره ازتو استفاده کنیم تا این آق پسر حرفمونو گوش بده امیرعلی با عصبانیت غرید: چی زیر گوشش پچ پچ میکنی مرتیکه یکی دست زنان از ون پیاده شد : به به خوشم اومد جناب امیرعلی مهدوی احوال شما؟ صورتش معلوم بود موهای جو گندمی با ته ریش سفید بهش میخورد ۴۰-۴۵ سالش باشه وااااای من چند روزه تو راهم؟ اینجا مرزهههه... دیگه حواسم به بگو و مگوشون نبود تا وقتی صدای ناله ضعیف امیرعلیو شنیدم: آی دیدم که انداختنش رو زمین و لبش پاره شده سه تامرد امیرعلیو گرفتن و ۴ نفر اومدن سمت من یکیشون دست و پاهامو گرفت و یکیشون.... بدو بدو بیا ببین چه بلایی سر دختره میارن😥 ✌️🏻 @modafanvelayatt