ناگه بت من مست به بازار برآمد
شور از سر بازار به یکبار برآمد
#بس_دل_که_به_کوی_غم_او_شاد_فروشد
بس جان که ز #عشق رخ او زار برآمد
در صومعه و بتکده #عشقش گذری کرد
مؤمن ز #دل و گبر، ز زنار برآمد
#در_کوی_خرابات_جمالش_نظر_افگند
شور و شغبی از در خمار برآمد
در وقت مناجات خیال رخش افروخت
فریاد و فغان از #دل ابرار برآمد
یک جرعه ز جام لب او میزدهای یافت
سرمست و خرامان به سر دار برآمد
#در_سوختهای_آتش_شمع_رخش_افتاد
از سوز #دلش شعلهٔ انوار برآمد
باد در او بر سر آتش گذری کرد
از آتش سوزان گل بی خار برآمد
ناگاه ز رخسار شبی پرده برانداخت
صد مهر ز هر سو به شب تار برآمد
باد سحر از خاک درش کرد حکایت
صد نالهٔ زار از #دل بیمار برآمد
کی بو که فروشد لب او بوسه به جانی؟
کز بوک و مگر جان خریدار برآمد
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/860
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈