eitaa logo
🇮🇷 لبیک یا خامنه ای 🇮🇷
240 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
43 فایل
لینک کانال خودمون 🇮🇷لبیک یا خامنه ای🇮🇷👇👇👇 https://eitaa.com/cfghjv و اشتراک با ادمین اصلی کانال 👈 @Putrhgh خادم تبادل 👈cfghjvo@ این کانال مذهبی است
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌙حرمش سنگِ صبور دل بیچاره‌ی ماست امام رضا
•🌙حرمش سنگِ صبور دل بیچاره‌ی ماست امام رضا
ای تو تنها پناه من... ⬅️ فوروارد ➡️ ما را به دوستانتان معرفی کنید👇🏻 @cfghjv
خاطراتم را کمی بالا و پایین می‌کنم ... تا به می‌رسد حالم دگرگون می‌شود... •●@cfghjv
خاطراتم را کمی بالا و پایین می‌کنم ... تا به می‌رسد حالم دگرگون می‌شود... @cfghjv
" " غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشهٔ ایوان طلا می چیند از همان اول صبح نیت کردم نام سلطان دلم را به زبان آوردم هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هوای دلمان بارانی است مشهد و هردو حرم مهمانی است هم سر سفرهٔ سلطان دوعالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم ام هم ، حیرانم کفتر بام و حرم .... @cfghjv
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 🌐 به نقل از حجت الاسلام والمسلمین 🆔 @cfghjv