eitaa logo
کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد
574 دنبال‌کننده
170 عکس
35 ویدیو
10 فایل
✅️ صفحه رسمی کانون شعر و ادب فارسی دانشگاه فرهنگیان استان یزد
مشاهده در ایتا
دانلود
▪آخرین شب بود زینب با دلی آرام خفت! ▪شاید امشب باز بیند هر چه زهرا باز گفت! ▪غیرت عباس و ناموس خدا و چشم بد!؟ ▪کاش ساقی نشنود این قصهٔ راز نهفت! ŸŸ ماه سوگواری اباعبدالله الحسین تسلیت و تعزیت باد ✏ علیرضا خلیلی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🕯 https://eitaa.com/cfu_literature
| قلم فریاد سر داد و برای گوی، میدان شد در ردیف بمباران، هر قافیه گریان شد انفجار این طوفان، آکنده ز بیداد است وادی فلسطین خود، کربلای دوران شد بال کودکان زخمی است، زندگی به یغما رفت گوشه گوشۀ غزه، غرق خون طفلان شد خانه ای نمی بینم، یک شهر در آشوب است سرپناه مظلومان، شعله های سوزان شد خاک بی دفاعانش، خاکستری از حزن است نقش تلخ این آوار، بغض و ترس لرزان شد قاب چشم یک کودک، از پنجره پیدا بود در نگاه معصومش، هستی اش چه ویران شد در غفلت و خاموشی، راهِ آب را بستند خون بی گناهانش، خود مظهر باران شد ✍🏻 آیدا مکی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
ظهر یک روز آسمانی بود... در تکاپوی یک هدف بودیم دلمان آرزوی دیدن داشت و برای وصال صف بودیم تا که از راه می رسد اتوبوس... جمع بودیم و ذکر می گفتیم دلمان بی قرار گلزار است از همین حال و فکر می گفتیم: <راه دوریست یزد تا کرمان آمدم تا که زائرت باشم حاج قاسم چقدر بی تابم تا بیایم مجاورت باشم🥲> ناگهان بند انتظار گسست خادمی داد زد که برگردید دلمان آرزوی رفتن داشت باز فریاد زد که برگردید! چشم ها زود غرق باران شد آسمان غربت عجیبی یافت... آتش و دود و ازدحام و سپس شهر کرمان غم غریبی یافت! پر کشیدیم... رو به پایان، نه! داغداریم ما، پریشان، نه! از قدم های راه عشق و جنون لحظه ی اندکی، پشیمان، نه! لحظه هامان دمادم عشق است راه ما راه پرچم عشق است افتخار مکتب ماست و همیشه معلمِ عشق است🖤 ✍🏻 زهرا غلامی دانشجو معلم جا مانده از قافله ی عشق ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature