eitaa logo
کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد
574 دنبال‌کننده
170 عکس
35 ویدیو
10 فایل
✅️ صفحه رسمی کانون شعر و ادب فارسی دانشگاه فرهنگیان استان یزد
مشاهده در ایتا
دانلود
Piram (1).mp3
3.77M
💠 پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند . . . 💠طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند 🗣 محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐https://eitaa.com/cfu_literature
💠 شهریار در روز سیزده‌بدر غزلی سروده که ماجرای آن را از زبان خود شاعر می‌خوانید: ‌ "... روز سيزده بدر دوستان مرا براي گردش به باغي واقع در کرج بردند... ناگهان توپ پلاستيکي صورتي رنگي به پهلويم خورد و رشته افکارم را پاره کرد، دخترکي بسيار زيبا و شيرين با لباس‌هاي رنگين در برابرم ايستاده بود و با ترديد به من و توپ مي‌نگريست... توپ را از من گرفت و به سرعت دويد. با نگاه تعقيبش کردم تا به نزديک پدر و مادرش رسيد و خود را سراسيمه در آغوش مادر انداخت. واي… ناگهان سرم گيج رفت، احساس کردم بين زمين و آسمان ديگر فاصله‌اي نيست… او بود… عشق از دست رفته من… همراه با شوهر و فرزندش…! آري… او بود… کسي که سنگ عشق بر برکه احساسم افکند و امواج حسرت آلود ناکاميش، مرزهاي شکيباييم را ويران ساخت و اين غزل را در آن روز در باغ سرودم.” ➕شعر سیزده بدر شهریار؛ در ادامه... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تــــو شدی مادر و من با همه پیری پســـــــرم   تو جگـــــرگوشه هم از شیر بریدی و هنـــــــوز من بیچـــــــاره همان عاشق خونیــن جگــــرم   خون دل می خورم و چشــــــم نظربازم جـــام جرمم این است که صاحبــــدل و صاحب نظـرم   من که با عشق نرانــــــدم به جوانـی هوسی هوس عشق و جوانـــی ست به پیــرانه سرم   پدرت گوهــــــــــر خود تا به زر و سیم فــروخت پدر عشق بسوزد که درآمد پـــــــدرم   عشـــق و آزادگــی و حسن و جوانــی و هنـــر عجبــا هیچ نیرزیـــــــــــــــد که بی سیم و زرم   هنــــــــــــرم کاش گره بند زر و سیمـــــــم بود که ببــــــــــــــازار تو کـــــــــاری نگشود از هنرم   سیـــــــزده را همه عالم بدر امروز از شهـــر من خود آن سیزدهـــــــم کز همه عالم بـدرم   تا بدیـــــــــوار و درش تازه کنم عهـد قــــــــدیم گاهـــــــــی از کوچه معشوقه خود می گــذرم   تو از آن دگـــــــــــــری، رو که مـــــرا یاد تو بس خود تو دانـــــــــی که من از کان جهانی دگرم   از شکــــــــــــار دگران چشم و دلی دارم سیر شیــــــــــرم و جوی شغــــــالان نبود آبخـــورم   خون دل مـــــــوج زند در جگــــــرم چون یاقوت شهــــریــــــارا چکنم لعلــــم و والا گهـــــرم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
23.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی بابی انت و امّی تو که از مرگ و حیات، این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی گویی آن فاجعه ی دشت بلا هیچ نبوده است درِ این غم نگشوده است سینه ی هیچ شهیدی نخراشیده به سمّی بابی انت و امّی 🥀 شهادت جانسوز حضرت علی (ع) تسلیت باد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
منم که شعر و تغزل پناهگاه من است چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است صفای گلشن دل‌ها به ابر و باران نیست که این وظیفه محول به اشک و آه من است صلای صبح تو دادم به نالهٔ شبگیر چه روزها که سپید از شب سیاه من است به عالمی که در او دشمنی به جان بخرند عجب مدار اگر عاشقی گناه من است اگر نمانده کس از دوستان من بر جا وفای عهد مرا دشمنان گواه من است هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده ببوی اگر که بوی وفا می‌دهد گیاه من است کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست هر آنکه شمع دلی برفروخت ماه من است تو هر که را که چپ و راست تاخت فرزین گوی پیاده گر به خط مستقیم شاه من است نگاه من نتواند جمال جانان جست جمال اوست که جوینده نگاه من است من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است چه جای ناله گر آغوشم از سه‌تار تهی است که نغمه قلمم شور و چارگاه من است خطوط دفتر من سیم ساز را ماند قلم معاینه مضراب سر به راه من است کلاه فقر بسی هست در جهان لیکن نگین تاج شهان در پر کلاه من است شکستن صف من کار بی‌صفایان نیست که “شهریارم” و صاحبدلان سپاه من است ⚜۲۷ شهریور ماه روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت شهریار گرامی باد🌹 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی هوشنگ ابتهاج «سایه» غزل زیر را برای دوست خود «شهریار» می‌نویسد: با من بی‏کس تنها شده یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدارا تو بمان من بی‌برگ خزان دیده دگر رفتنی‌ام تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان «‌سایه‌» در پای تو چون موج دمی زار گریست که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان «شهریار» هم غزل موجود در ویدئو را در پاسخ به شعر سایه برای وی می‌سراید... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 💠خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحب هنرم ✍ محمدحسین بهجت تبریزی شهریار 🎙زهیر توکلی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ کانال رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه فرهنگیان یزد 🌐 https://eitaa.com/cfu_literature