#قسمت_چهارم
#اختصار_و_اکتفا_به_حد_ضرورت
حضرت موسی علیه السلام از مصر خارج شد و به مدین رسید، جمعی از مردان را مشاهده کرد که دور چاه آبی حلقه زده و برای دام های خود، از آن آب می کشند. کمی دورتر دو زن را مشاهده کرد که تنها از گوسفندانشان مراقبت می کردند.
حضرت موسی علیه السلام که از رفتار آنان تعجب کرده بود، پرسید: «ما خَطْبُکما؛ کار شما چیست؟» (چرا گوسفندان خود را آب نمی دهید؟!) آنان پاسخ دادند: «لا نَسْقی حَتَّی یصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیخٌ کبیرٌ» ما آنها را آب نمی دهیم تا چوپان ها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است (و قادر بر این کارها نیست.) روشن است که این مکالمه در نهایت ایجاز صورت گرفته و هیچ کلام زایدی مطرح نشده است. حتی هنگامی که آن حضرت گوسفندان آنان را سیراب کرد، بدون گفتن کلمه ای از آنان فاصله گرفت و به جایگاه خویش بازگشت «فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلَّی إِلَی الظِّل»موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد. این امر نشان می دهد که رعایت اختصار و میزان ضرورت، از شاخص های گفتگوی مطلوب با نامحرم است.
◉✿[✏ @chaadorihhaaa]✿◉
═══✼🍃🌹🍃✼═══